رودخونه ای که یک روز
پر از آب روون بود
مایه ی شادمانی
واسه پیر و جوون بود
حالا شده خشک خشک
دیگه آبی نداره
تو دستای خشکیده ش
دیگه ماهی نداره
ببار تو ای آسمون
رودخونه را پر آب کن
خونه ی دیوِ زشتِ
خشکسالی را خراب کن
پر از آب روون بود
مایه ی شادمانی
واسه پیر و جوون بود
حالا شده خشک خشک
دیگه آبی نداره
تو دستای خشکیده ش
دیگه ماهی نداره
ببار تو ای آسمون
رودخونه را پر آب کن
خونه ی دیوِ زشتِ
خشکسالی را خراب کن