زبان امروزی ساکنان قره داغ ( ارسباران ) تركي آذربايجاني میباشد که در نقاط مختلف آن با لهجههای گوناگون تلکم میشود. زبان نوشتار و رسمی آذربایجان در بیشتر دورههای تاریخی آن، زبان ترکی بودهاست. اکثریت قریب به اتفاق نوشتهها و آثار مردم این منطقه نیز در دورههای مختلف به فارسی و ترکی بوده است.زبان تركي داراي تاريخ بيش از هفت هزار ساله در جهان است كه داراي گويشهاي مختلف آذربایجانی ، استانبولي ، تركمني ، ازبكي ، ياقوتي ، چاووشي ، اويغوري ، چيني ، قرقيزي ، آلبانيائي ، بلغارستاني و ... هستند.
آنها از شرق آسيا تا اروپا و حتي آمريكا گسترانيده شده اند و مجموعاً 360 ميليون نفر از جمعيت دنيا را تشكيل مي دهند كه بعد از زبانهاي چيني ، هندي ، انگليسي و اسپانيائي و بالاتر از زبانهاي عربي و فارسي بعنوان پنجمين جمعيت دنيا محسوب مي شوند.
در جهان اسلام نيز زبان تركي با 300 ميليون نفر متكلم ، بيشترين تعداد را دارد و حتي بالاتر از زبان عربي قرار دارد. بعد از زبان تركي ، زبانهاي عربي ، اردو و فارسي بيشترين تعداد مسلمانان را تشكيل مي دهند.
در ايران نيز بيش از 20 ميليون نفر ترك زبان در آذربايجانغربي و شرقي ، اردبيل ، همدان ، زنجان ، قزوين ، تهران ، خراسان ، فارس و ديگر نقاط ايران بصورت پيوسته يا پراكنده زندگي مي كنند.
از نظر زبانشناسان ، زبان تركي زبانيست شكرين ، بغايت زيبا و دلنشين و اصيل و قانونمند با ريشه اي هزاران ساله. تمام قواعد و گرامر اين زبان هنري و شكري موزون و مبتني بر ملودي است تا جائيكه بعضي زبانشناسان ، اختراع آنرا فوق بشري و اعجاز گونه و اعجاب انگيز خوانده اند.
زبانشناس نامي ، Man Muller ، انگشت به دهان از عظمت فوق بشري زبان تركي ، چنين سخن مي راند: « زمانيكه ما زبان تركي را با دقت و موشكافانه مي آموزيم با معجزه اي روبرو مي شويم كه خرد انساني در عرصه زبان آنرا آفريده است». Herman Vanbery از نظر زيبائي و كمال ، جايگاه آنرا بالاتر از زبان عربي مي داند. « نيكيتا هايدن» زبانشناس نامي آلماني و عضو مؤسسه اروپائي يوروتوم ، با شك و شبهه نسبت به خلق زبان تركي توسط فرمولهاي پيچيده توسط انديشمندان مي گويد: « انسان در آنزمان قادر به خلق چنين زباني نبوده ، يا موجودات فضائي اين زبان را خلق كرده اند و يا خداوند به پيامبران خود ، اين عاليترين كلام ارتباطي را هديه كرده است».
در زبانشناسي تطبيقي ، فصل بسيار جذاب ، شيرين و علمي اتيمولوژي ، به ريشه شناسي كلمات بصورت علمي مي پردازد. مي توان بوسيله علم اتيمولوژي ، تأثير زبانهاي مختلف روي هم را ديد. زبان غالب ، زباني است كه توانمند بوده و زبان ديگر را تحت سيطره خود درآورده است ، طوريكه گاهي زبان مغلوب به گويشي از زبان غالب تعبير مي شود ، مانند زبان فارسي كه بنا به آخرين نتائج علمي و تحقيقاتي سازمان يونسكو بعنوان 33 مين گويش زبان عربي معرفي شد و بصورت زباني مستقل پذيرفته نشد.
تأثير زبانها روي هم گاهي براي دو زبان همسايه جغرافيائي اتفاق مي افتد ، مانند زبان عربي و فارسي. گاهي براي دو زبان همسايه ادبي پيش مي آيد ، مانند زبان انگليسي و فارسي كه هر دو از زبانهاي هند و اروپائي اند. اما گاهي يك زبان با درنورديدن قله هاي زمان و مكان ، همه را به تسخير مي كشد ، مانند زبانهاي تركي و انگليسي.
زبان تركي بعنوان كهنترين زبان دنيا با متكلماني كه شرق و غرب عالم را تحت حاكميت خود درآورده بودند ، جا پائي در تمام زبانهاي دنيا دارد. شايد زباني وجود نداشته باشد كه تحت تأثير اين زبان قرار نگرفته باشد. البته اين تأثير در كنار گستردگي جمعيتي و وسعتي حكومت تركان ، ناشي از توانمندي و زيبائي و قانونمندي زبان تركي نيز بوده است.
براي بررسي ميزان تأثيرگذاري زبان تركي بر زبانهاي صاحب نام جهان كافيست به گزارش سال 2002 مؤسسه A.M.T تحت مديريت برجسته ترين زبانشناسان اروپا و آمريكا نظري داشته باشيم. طبق اين گزارش:
از زبان تركي گرفته شده اند. زباني كه بتواند در آنسوي عالم چنين نفوذي در زبانهاي غير همنوع (تركي از زبانهاي اورال ـ آلتاي و زبانهاي مذكور از زبانهاي هند ـ اروپائي) داشته باشد ، بي ترديد تأثير عظيمي روي زبان همسايه خود ، پارسي ، خواهد داشت. دو قوم همسايه مانند ترك و فارس كه صدها سال باهم زندگي كرده و در كنار هم بوده اند و با هم وصلت نموده اند ، از لحاظ فرهنگي و اجتماعي روي هم تأثير نزديك و متقابل داشته اند و اين تأثير متقابل فرهنگ ها اجتناب ناپذير مي باشد. از جمله اين تأثيرات ، مي توان به تأثير فرهنگ ، آداب و رسوم ، اصطلاحات ، مثلها ، متلها ، داستانها ، لغات و حتي قيافه اشاره داشت كه اكثراً با ازدواجها وارد فرهنگ ديگر مي شود. در حدود يك پنجم لغات زبان فارسي را نيز لغات تركي تشكيل مي دهند.تأثير زبان تركي بر فارسي در تاريخ اجتناب ناپذير است بطوريكه John Perry ، مورخ نامي ، مي نويسد: «همانگونه كه زبان عربي بعنوان زبان مبلغين اسلام تأثير زيادي روي فارسي داشته است، پس تعجب آور نيست كه زبان تركي بعنوان زبان مبلغين شيعه ، تأثير ژرفي در فارسي داشته باشد» زبان تركي اكنون در تمام جهان جاي خود را پيدا كرده است و بعنوان كاملترين زبان در بسياري از صنايع پيشرفته جا پا باز كرده است. مثلاً پيچيده ترين سيستم عامل كامپيوتري OS 2/8 و windows زبان تركي را بعنوان پايه فونتيكي قرار داده اند ، يا اينكه تمام اطلاعات ارسالي از رادارهاي جهان به سه زبان انگليسي ، فرانسوي و تركي علايم پخش مي كند. كليه سيستمهاي اويونيكي و الكترونيكي هواپيماهاي تجاري از سال 1996 به اينطرف به سه زبان انگليسي ، فرانسوي ، تركي در كارخانه بوئينگ آمريكا مجهز مي شوند. كليه سيستمهاي جنگنده قرن يعني «جي.اس.اف» به دو زبان انگليسي و تركي در 7000 فروند در حال ساخت است.زبان تركي و يا به بيان كلي ، زبانهاي اورال ـ آلتاي در تقسيم بندي زبانهاي دنيا يكي از خانواده هاي گسترده و متنوع را در كنار خانواده زبانهاي هند و اروپائي تشكيل مي دهند. زبان تركي ـ صرفنظر از انواع گويشهاي آن ـ جزو زبانهاي كوتاه صائت التصاقي است. اين زبان مانند زبانهاي هند و اروپائي به قسمتهاي جزئي تر تقسيم مي شود. يكي از آنها زبان تركي با گويش آذربایجانی است.
در ريشه يابي اين پديده يعني مغفول ماندن واقعيت هاي تركيب قومي ايران حرف و حديث بسيار است ٬شايد سلطه ي تاريخي حكومت هاي غير دموكراتيك و تمركز گرايي يكي از عوامل مهم آن باشد . اين حكومت ها با ترفندهايي همچون عدم لحاظ عناصر قومي – زباني در سرشماري ها و گزارشهاي آماري ايجاد محدوديت براي فعاليت هاي فرهنگي و سياسي گروهاي قومي و همين طور عدم صدور اجازه به فعالان رسانه اي و پژوهشگران داخلي و خارجي جهت انعكاس واقعيت هاي قومي هميشه بر تنوع قومي جامعه ي ايراني سرپوش گذاشته اند . خوشبختانه در سالهاي اخير مطالعات ملي و بين المللي برروي اقوام ايراني رونق يافته است به خصوص در مورد ترك زبانان به نظر اكثر پژوهشگران در ايران هويت متمايز آذربايجاني وجودداشته است .هويت متمايز آذربايجاني در طول قرن بيستم هرگاه در ايران كنترل آزادي بيان از سوي مركز كاهش يافته مثل جنبش مشروطه ، نهضت شيخ محمد خياباني ، فرقه ي دموكرات آذربايجان ، حزب خلق مسلمان و حركت بيداري ملت آذربايجان، اذربايجانيها از اين فرصت براي ابراز هويت آذربايجاني خود استفاده نموده و خواستار افزايش حقوق فرهنگي اقوام شده اند.
بر اين اساس اين حركت ها مبتني بر تمايلات اصيل در ميان آذربايجانيهاست . و نمي توان آنرا صرفاً با دخالت بيگانگان و يا جاه طلبي برخي نخبگان قومي تعيين كرد . مخصوصاً در سالهاي اخير ابراز صريح هويت آذربايجاني در ايران در حال افزايش است .دليل اين امر مايوس شدن مردم آذربايجان از وعده هاي تهران براي ايجاد موكراسي و گسترش حقوق فرهنگي و زباني اقوام غير فارس است . تاسيس جمهوري مستقل آذربايجان در آن سوي مرزهاي ايران و ارتباط بين مردم دو آذربايجان و تماشاي كانالهاي تلويزيوني تركيه از سال 1992 به اين سوي از ديگر عوامل گسترش و تقويت هويت آذربايجاني بوده است . با وجود اينكه ايران كشوري است چند قومي و نزديك 70% جمعيت آن را شهروندان غير فارس تشكيل مي دهند بيشتر محققان اصطلاح ايراني و فارس را معادل به كار مي برند و نسبت به واژه ي ايراني به معني قوميت هاي غير فارس بي توجه است . آذربايجانيها كه نزديك نصف جمعيت ايران را تشكيل مي دهند بزرگترين اقليت قومي ايران مي باشد كردها ، عربها، و بلوچ ها ديگر اقليت هاي قومي ايران هستند .
از آنجا كه اكثر جمعيت غير فارس در مناطق مرزي متمركز شده اند و با هم قومهاي خود در كشورهاي مجاور مانند آذربايجان ، تركمنستان پاكستان، و عراق پيوند دارند، بايد گفت كه در قوميت هاي ايران در مقابل جريانات خارجي بسيار حساس بوده و به طور قابل ملاحظه اي از حوداثي كه بيرون از مرزهايشان اتفاق مي افتد تاثير مي پذيرد.
حدود نه ميليون اذربايجاني (ترك) در جمهوري آذرب ايجاني ساكن هستند كه در همسايگي ايران زندگي مي كنند .
مردم جمهوري آذربايجان بخش شمال غرب ايران را آذربايجان جنوبي مي نامند در طول مرز جمهوري اذربايجان سه استان ايران (يعني آذربايجان شرقي ، آذربايجان غربي و اردبيل) قرار دارند . كه غالب جمعيت اين استان ها را آذربايجاني ها تشكيل مي دهند. (علاوه بر سه استان فوق آذربايجان شامل مناطق ديگري از ايران همچون زنجان ، قزوين ، مركزي ، همدان ، قسمتي از گيلان و .... نيز مي شود )
حقوق فرهنگي و فعاليت هاي سياسي اقليت هاي قومي ايران در هر دو دوره سلطنت پهلوي و جمهوري اسلامي ايران شديداً محدود بوده است . مخصوصاً حقوق ترك ها به شدت تحت كنترل هستند . بيشتر تحقيقاتي كه تركيب سياسي و اجتماعي ايران را مورد بررسي قرار مي دهند تمايل دارند كه فاكتور قوميت ها را به حاشيه برانند. اين منابع قاطعانه بزرگترين گروه قوميتي ايران يعني آذربايجانيها را كه نه به عنوان قوميت بلكه به علت كثرت آنها بايد به عنوان ملت آذربايجان مطرح شوند را ناديده گرفته و با مطرح كردن اقليت ترك ها در مقابل اكثريت فارس و اينكه اين دو ملت هويت جداگانه اي ندارند ودر هويت ايراني استحاله يافته اند توصيف مي كنند .
متاسفانه تا كنون در كشور سرشماري رسمي و دولتي براي تعيين تركيب جمعيتي ايران صورت نگرفته و آمار هاي موجود اكثراً مغرضانه و در جهت كم نشان دادن جمعيت ملتهاي غير فارس در ايران بوده است .
براساس آمار تقريبي فوق جمعيت تركان نزديك به 28000000 نفر بوده است كه اين رقم را تا سي ميليون نفر نيز تخمين زده اند . جمعيت فارس زبانها نيز 19000000 نفر مي باشد بنابراين تركان اكثريت نسبي كشور ايران را تشكيل مي دهند . بر اساس نظريه اكثر مورخان و باستان شناسان تركان در ايران تاريخي 7500 ساله دارند و زبان تركي از نظر زبان شناسي ادامه زبانهاي مادر سومري – و ايلامي است . زبانهاي ايلامي و سومري همانند زبانهاي تركي جز زبانهاي التصاقي است و در اكثر كلمات بايك ديگر اشتراكات فروان دارند . تمدن سومر و ايلام يكي از متمدن ترين تمدن هاي جهان باستان در سه هزار تا پنج هزار قبل از ميلاد بود كه سومريان اولين ابداع كننده گان خط و قانون در دنيا محسوب مي شوند بر اساس نظريه ريشه تركان ايران از اقوام ايلامي و سومري و ديگر اقوام ترك زبان دنياي باستان نظير هومري ها ، آراتتاها ،كاسي ها ، قوتتي ها ، اولوبيها ، اوراتوها، ايشفوزها ، گيلزانها ،كاسپيها ، ماننها ، و ماد ها در منطقه آذربايجان و ايران است.
تركان دنيا در وسعتي از سيبري تا بالكان در كشورهاي قزاقستان ، ازبكستان، قرقيزستان ، تركمنستان ، تاجيكستان ، گرجستان ، ارمنستان ، روسيه ، چين ، مغولستان ، افغانستان ، پاكستان ، هندوستان ، ايران، تركيه ، عراق ، قبرس ، و تاحدودي در شرق اروپا زندگي مي كنند و در حال حاضر 28 لهجه از زبان تركي در سطح دنيا شناخته شده است .
و اما سوالي كه در اينجا پيش مي آيد اين است كه چرا ما از هويت (كيمليك ) و دارايي فرهنگي (وارليق) خود بي خبر هستيم . و آنچه را از تاريخ ايران مي دانيم اكثراً درجهت تحقير ملت و فرهنگ ما است ؟ جواب را بايد در هشتاد سال سيستم حاكم شونيسم كه ارمغان رژيم پهلوي است جست . شونيسم يعني اعتقاد به برتري ملت به ملت ديگر. با كنار رفتن قاجاريه يا آخرين حكومت ترك در ايران ، رژيم نژاد پرست پهلوي با نقاب وحدت ملي ولي در اصل براي خدمت به اربابان خارجي خود تمركز گرايي (سانتراليسم) افراطي و يسكان سازي اجباري فرهنگي كشور كثير المله ايران را در دستور كار خود قرارداد . طبق سيستم جديد شونيستي ايران تنها سرزمين ملت فارس است . و ديگر ملت هاي ترك، كرد، عرب ، بلوچ و.... بايد از صحنه فرهنگي ، سياسي ايران محو مي شدند . دليل استعمارگران خارجي به خصوص انگليس براي اين سياست خاطره تلخ اروپاييان از دوست مقتدر عثماني تركيه و ديگري ترس از پيشرو بودن ملت ترك آذربايجان در حركات روشنفكري و ضد استعماري بود چرا كه آذربايجان در آن زمان در نتيجه ارتباط زباني ملت ترك اذربايجاني با آزاديخواهان همزبان خود در آن سوي رود آرازو تركيه دروازه ورود انديشه هاي نو و آزاديخواهي به ايران بود .
این دوران مقارن بود با عصر نظريه هاي نژاد پرستي به خصوص تئوري ساختگي نژاد برتر آريا در اروپا كه دستاويز استعمارگران شده بود . اين تئوري هاي نژاد پرستانه ساخته و پرداخته ي اروپائيان در ايران منبع الهام و تغذيه براي عده اي روشنفكر جيره خوار دربار پهلوي گشت تا با اين رژيم در نابودي ملت هاي ايراني غير فارس همراه گردند .
آنها براي نابودي ديگر ملت ها يكسان سازي اجباري فرهنگي ملت ها را پيشه كرده و زبان و فرهنگ ملت ها را مورد حمله قرار دادند . حكومت مركزي نابودي فرهنگي ملت ها را به نسل كشي ترجيح داده هر چند كه در مواردي نيز جنايت و خونريزي را نيز بر اين ملت ها روا داشت .
فعاليت هاي شونيستي در اين دوران عموماً در قالب ايده هاي پان ايرانيستي صورت مي گرفت . پان ايرانيست ها معتقد به اتحاد تمامي ملت هاي ايراني تحت يك ، پرچم از طريق يكسان سازي اجباري فرهنگي (= فارس سازي) آنها بودند وهستند از اين رو است كه پان ايرانيست ها (= شونيست ها) به پان فارس نيز معروفند .