زندگانی نادر شاه افشار

  • شروع کننده موضوع رَشنو
  • بازدیدها 357
  • پاسخ ها 4
  • تاریخ شروع

رَشنو

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/12/12
ارسالی ها
2,002
امتیاز واکنش
47,756
امتیاز
905
محل سکونت
مازندران:)
این تاپیک با جمع آوری مطلب از کتب معتبر نگاشته شده.

Please, ورود or عضویت to view URLs content!



مقدمه

در ادوار مختلف تاریخی ایران فرماندهان، پادشاهان و شخصیت های برجسته ایی ظهور کردند که می توان آنها را نابغه عصر خویش دانست. این شخصیت ها به دلایل مختلفی ازجمله بیرون راندن مهاجمان، برقراری ثبات سیـاس*ـی و دنبال کردن فتوحات مورد توجه واقع شده اند.

نادر از جمله این نوابغ است او در دوره ایی ظهور کرد که کشور در هرج و مرج بود و مهاجمان از هر سو چشم طمع به ایران داشتند او ثبات سیـاس*ـی را به کشور بازگرداند و کشور را از دستبرد بیگانگان نجات داد.

معرفی نادر و نسب او

نادر از قبیله قِرخلو از قبایل ترکمان است و ازایل افشار که گروهی ترکمان بودند. در قرن سیزدهم افشارها در مقابل مغولان به غرب آمدند در ابتدا به آذربایجان وسپس در دیگر نقاط پراکنده شدند. شاه اسماعیل نیز هستۀ اولیه سپاه خود را از افشارها و دیگر قبایل ترک تشکیل داد.شاه اسماعیل اول ایل افشار به مرزهای خراسان کوچاند.
نادر در سال 1100ق در دره دستجرد دره جز دیده به جهان گشود و در حال حاضر آن مکان به مولود خانه شهرت یافته است .نام وی را از جدش ندر قلی بیگ گرفته اند. در نوجوانی چون درمیان همه مظهر کارهای بزرگ بود و در عالم خود نادر آفاق بود بین نام هایش به نادر قلی مشهور شد.
پدر نادر امام قلی نام داشت زمانی که نادر کودک بود مرد واین پسر در ابتدا با مادرش زندگی محقری داشت.
در سال 1116 زمانی که ازبکها به خراسان حمله کردند عده زیادی را به اسارت گرفتند. نادر و مادرش هم جز اسیران بودند بعد از چهار سال با مرگ مادرش فرصت راغنیمت شمرد و از آنجا فرار کرد.
بعد از اینکه نادر به سن هجده سالگی رسید، به خدمت به یکی از روسای افشاریه که در حکومت ابیورد بود درآمد.
بعد ها نادر به تهماسب دوم پیوست و از آن دوران وی را تهماسب قلی نامیدند.

آغاز کار نادر

بعد از به خدمت درآمدن نادر به حاکم ابیورد در سن هجده سالگی وی دختر حاکم را به زوجیت گرفت. از این زمان او قدم در مرحله ترقی و شهرت گذاشت و بعد از فوت مخدوم نادر به ریاست قبیله او رسید.

پس از هرج و مرج و فتنه افغان مشهد به تصرف ملک محمود سیستانی درآمد و او در آنجا به حکومت پرداخت. وقتی ملک محمود نیشابور را تصرف کرد نادر به جنگ با او همت گماشت و بر ملک محمود سیستانی پیروز و به نام خود سکه ضرب کرد.

نادر بعد از شکست دادن ملک محمود به تهیه سپاهی دیگر پرداخت و سرانجام در دو فرسنگی مشهد به پیروزی و ملک محمد با دادن اسیران و کشته های بسیاری فرار کرد .

وتا چند سال پس از این تاریخ نادر و ملک محمود جنگ های متعددی داشتند ولی پایان، این جنگ ها به سود نادر و هلاکت ملک محمود به اتمام رسید.
بعد از پیچیده شدن فتح نادر، تهماسب نماینده ایی به خراسان به پیش نادر فرستاد
و او را به خدمت خود خواند نادر مقدم سفیر پادشاه صفوی را گرامی داشت و با دادن قول خدمتگذاری ، شاه تهماسب را به آمدن به خراسان دعوت کرد.
در آنجا بود که شاه تهماسب لقب تهماسب قلی را که معنای چاکر تهماسب را داشت را به نادر داد.

بعد از آن که نادر حریف قدر خود را از پیش رو برداشت به فکر سرکوبی افاغنه ابدالی که از سال 1129 بر هرات مسلط شده بودند افتاد، به خصوص که دامنه تعـ*رض این جماعت به نزدیکی مشهد و شهر های اطراف رسیده بود.

سرکوبی افغان ها

زمانی که اشرف افغان نادر را در شرق مشغول جنگ دید به خراسان لشکرکشی کرد و سمنان را محاصره کرد.
نادر پیش قراول اشرف افغان را شکست داد و جنگ کنار رودخانه مهماندوست شروع شد. نادر شکست سختی به لشکر اشرف افغان وارد کرد این شکست کار
آنها را تمام کرد.
نادر که دید اشرف افغان به تهران عقب نشینی کرد او هم به تهران رفت و شکستی دیگر در دره خوار به اشرف وارد کرد اشرف که متوجه شد نمی تواند مقاومت کند با سرعت به اصفهان برگشت و در آنجا نزدیک به سه هزار نفر از بزرگان راکشت و طولی نکشید که نادر و سپاهیانش به اصفهان نزدیک شدند و در جنگی دیگر در جلگه مورچه خورت آنها را شکست دادند و سه روز بعد وارد اصفهان شدند افغان ها هم به فارس رفتند. نادر هم به آنجا رفت و باردیگر اشرف را مغلوب کرد محل این جنگ در پنج فرسخی شیراز، زرقان بود.
این آخرین جنگ نادر با اشرف افغان بود.
سپاه اشرف پراکنده و اشرف در صدد رسیدن به بلوچستان بود که دشمنان قندهاریش او را کشتند.
نادر در این سه جنگ افغان ها را تار و مار کرد.
تهماسب دوم دریافت که بدون وجود نادر کار برای او دشوار می گردد. و فهمید که هیچکس جز نادر سزاوار اداره ارتش او نیست.
و موافقت نمود تا هر جا که ضرورت دارد برای مخارج سپاه مالیات بگیرد.
وعلاوه بر حکومت استانهای خراسان، مازندران، استرآباد و سیستان دو خواهر خود را نیز به زوجیت او و فرزندش رضا قلی میرزا در آورد.
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • رَشنو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/12
    ارسالی ها
    2,002
    امتیاز واکنش
    47,756
    امتیاز
    905
    محل سکونت
    مازندران:)
    بیرون راندن عثمانی ها و روس ها

    نادر پس از اطمینان از بابت قلع افغان ها از راه کهکلویه به رامهرمز رفت و در آنجا معیر الممالک از جانب شاه طهماسب برای پاداش فتح شیراز،تاجی از جواهرات و علاوه بر تاج سیصد دست پیراهن برای فرماندهای سپاهیانش آورد.نادر هم برای تشکر پسرش فتعلی میرزا را به اصفهان فرستاد.

    نادر از طریق دزفول وشوشتر وارد بروجرد شد ورضا قلی خان شاملو را برای مطالبه تخلیه ایران از عثمانی ها به سفارت استانبول فرستاد اما خبر نداشت که عثمانی هابه در خواستش جواب دلخواهش را نمی دهند، به همین علت بدون معطل کردن وقت به سپاهیان ترک حمله و نهاوند و همدان را ازآن ها گرفت و شهر های غربی را خالی از آن ها کرد. بقیه ی لشکر عثمانی از لرستان و کردستان به بغداد فرار کردند .

    اما در کرمانشاه یکی از فر ماندهان از عثمانی ها شکست خورد،که با رسیدن نادر به راحتی آَن جا را هم تسخیر شد.
    در محرم سال 1143نادر عازم آذر بایجان شد و با فتح چند شهر و شکست سپاه عثمانی وارد تبریز شد و برای محاصره ی ایروان رفت ولی در آنجا شنید که افاغنه ابدالی به مشهد حمله کردنند.
    به همین دلیل کارش را نیمه تمام گذاشت و به کمک پسر 12 ساله اش رضا قلی میرزا رفت. با این که بین ایران و عثمانی قرار داد صلحی انجام نشد اما وضع متارکه ای بر قرار شد .


    نادر سریع ایل های نامطیع را فرمانبردار خود کرد و با لشکری به جنگ ابدالیها رفت زمانی که او به سه فرسخی هرات رسید جنگی پر هیجان در آن جا واقع شد .لشکر ایران در جنگ های گازران و کبوترخان فاتح و افاغنه هم طوایف بومی هزاره و اوبه را تسخیر کردند اما نتیجه تسلیم شدن هرات و پیروزی نادر بود .

    طهماسب که از جانب وزیرانش اغوا شده بود،خود فرماندهی کل قبا را به عهده گرفت و اصفهان را ترک کرد وبه جنگ با ترکان رفت ودر چند جنگ به پیروزی رسید و ایروان را محاصره کرد اما در این محاصره فقط 18روز دوام اورد خبر رسید که نیروهای عثمانی از عقب محاصره را شکستند و همینطور راه آذوقه سپاهش را قطع کرده اند. طهماسب با شنیدن این خبر با شتاب به تبریز بازگشت. عثمانی ها به سرعت کرمانشاه را تصرف و به سمت همدان جلو رفتند طهماسب به طرف جنوب لشکر کشید تا از پیشرفت قوای عثمانی به همدان جلو گیری کند. سواره نظام ایران سه بار بر سوار نظام عثمانی ها پیروز شد اما پیاده نظام عثمانی ها از افراد آزموده تری تشکیل شده بود، سرانجام پیاده نظام عثمانی ایران را از پای درآورد وطهماسب را محاصره کرد.
    طهماسب با زحمت فراوان از محاصره آزاد شد اما چندین هزار از سربازش کشته شدند بعد از این شکست طهماسب به اصفهان بازگشت .


    فرماندهان عثمانی علاوه برهمدان، مراغه ،تبریز،خوی و سلماس را به تصرف خود درآوردند آن ها به تصرفات خود ادامه دادند تا اینکه قرار داد صلحی و بین ایران و عثمانی بسته شد.در همین زمان بین روسیه و ایران قرارداد صلحی بسته شد .
    ولی وقتی که نادر از جریان اطلاع یافت مخالفت خود را آشکار کرد در حال حرکت از مشهد چند نفر از بزرگان را به اصفهان فرستاد تا نارضایتی اش به انجام صلح را به گوش طهماسب برساند. نادر همچنین سفیری به استانبول فرستاد که دولت عثمانی ولایت های فتح شده را پس دهد یا آماده جنگ بماند. با روس ها هم چون از قبل مذاکره کرده بود که مناطق اشغالی ایران در سواحل دریایی خزر را تخلیه کنند دو نفر را فرستاد تا ببیند که تعویقی در این فرمان صورت نمی گیرد .


    نادر بزرگان را تهدید و آن ها را وادار به عزل شاه از سلطنت کرد، نادر مقدمات فراوانی برای عزل شاه انجام داد با این حال هنوز جرات نداشت که خود را پادشاه اعلام کند به همین دلیل فرزند هشت ماهه طهماسب با نام شاه عباس سوم به سلطنت نشاند و خود مقام نیابت سلطنت را گرفت. پس از ادای مراسم جلوس، طایفه های سرکش بختیاری را مطیع کرد وبا لشکری به سمت کرمانشاه راه افتاد وعثمانیان را وادار به ترک شهر کرد واز طرف ماهی دشت و پل ذهاب ترکان را مورد تعـ*رض قرار داد. و پس از شکست پادگان شهر وان به سوی بغداد راه افتاد و توانست بغداد را تصرف کند و سپس شهر های سامره وکربلا و حله و نجف را اشغال کرد وبه محاصره بغداد پرداخت این محاصره چهار ماه طو ل کشید تا براثر کم بودن آذوقه، قحطی به وجود آمد و فرمانده عثمانی را وادار به تسلیم کرد اما پس از دو روز متوجه شد که قرار است سپاه عظیمی به کمک وی به بیایند مقاومت را ادامه داد تا نیرو های کمکی برسند.

    زمانی که صدراعضم سابق عثمانی با سپاهش در نزدیکی سامره اردو زد نادر دوازده هزار نفر از نیروهای خود را برای محاصره بغداد گذاشت و با بقیه افراد به مقابله پرداخت.چون نادر بلا فاصله بعد از ورود به محل ،جنگ را آغاز کرد فرصت شناسایی محل را از دست داد .

    و علاوه بر آن تشنگی و گرمای طاقت فرسایی که به واسطه دور بودن از آب پدید آمده بود باعث شکستش شد.این جنگ برای هر دو طرف سنگین تمام شد.
    نادر به سوی همدان عقب نشینی کرد، به فرمانده سپاهیان بغداد نیز فرمان داد که به همدان بروند. نادر شکستش را به سرعت جبران کرد. نادر به سپاهیانش پول و مرخصی داد تا تجدید قوا کنند بعد از دو ماه ارتشی آماده،تشکیل و به جنگ با ترکان رفت این نبرد با پیروزی ایران و شکست قطعی ترکان انجام شد.همچنین صدر اعظم سابق عثمانی و تعدادی از افرادی که همرکاب با او بودند کشته شدند. شهر های کربلا ، حله، نجف ، سلیمانیه، موصل و کرکوک به تصرف قوای ایران درآمد و برای باری دیگر بغداد محاصره شد این بار هم شورشی در ایران به وجود آمد، این شورش توسط محمد خان بلوچ حاکم کهکیلویه بود.


    نادر با حاکم بغداد معاهده ایی بست و ناچارراز محاصره بغداد دست برداشت و به کهکیلویه رسید در دربند شولستان نبرد آغاز شد. محمد خان بلوچ که به حضور نادر در اردوگاه آگاه شد فرار کرد و به کیش رفت ولی حاکم جزیره کیش او را دستگیر و به نزد نادر فرستاد چون نادر وعده داده بود که اگر محمد خان بلوچ یک بار دیگر خلافی مرتکب شود چشمهای او را در آورد، در اصفهان چشم های او را از حدقه در آورد. محمد خان بلوچ هم بعد از دو یا سه روز پس از این سانحه در گذشت.هنگامی که نادر متوجه صبر ترکها در اجرای قرارداد بغداد شد به قصد آزادی مناطق اشغالی،عزم قفقاز کرد و شهر را به تصرف خود در آورد، نادر با هوش و درایتش ایروان را تسخیر کرد. و باری دیگر سراسر قفقاز به زیر نفوذ ایران در آمد و مرز های کشور در غرب و شمال غربی به حدود طبیعی فلات ایران و مانند وضع سال 1134 رسید.

     
    آخرین ویرایش:

    رَشنو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/12
    ارسالی ها
    2,002
    امتیاز واکنش
    47,756
    امتیاز
    905
    محل سکونت
    مازندران:)
    تاجگذاری نادر

    بعد از بیرون راندن افاغنه و عثمانیان و روس ها از سراسر ایران و سرکوب کردن شورش ها،آرامش و امنیت به کشور بازگشت.

    چون خاندان صفوی برافتاده و بایستی پادشاهی بهتری به جای آن بنیاد یابد و از سویی نادر از روی بی نیازی سر به افسر پادشاهی فرو نمی آورد برای شور و نیک اندیشی دستور داد که بزرگان کشور و سران سپاه و دیگر شناختگان کشور را ازهر سو به دربار خوانند و چون همگی حاضر شدند در صحرای مغان مجلس شورای بزرگی برپا گردید.نادر اندیشه بزرگان را درباره پادشاهی جویا گردید. همگی یکدل و یک زبان چنین گفتند که ما جز فرمان تو را نخواهیم برد و بندگی تو بر ما واجب است. و چون بر این اندیشه پایداری نمودند نادر پادشاهی را پذیرفت و پس از چند روز در 24 شوال 1148 بزمی باشکوه بسیار بزرگی آراسته شد نادر تاج پادشاهی را بر سر گزارد و بر تخت فرمانرایی نشست. باشندگان همه زبان به تهنیت گشودند و بسیار نمودند.

    اما بعد از درخواست های بزرگان بر انتخابش برای پادشاهی وی به شرایط تحقق یافتن ترتیبات ذیل مسئولیت را قبول کرد و بر تخت شاهی نشست.

    1- ایرانیان اعمال سبب و رفض را که به وسله شاه اسماعیل اول اعلام گردیده بود ترک کنند.

    2- با پیروی از تعالیم امام جعفر صادق(ع)آیین جعفری را به عنوان رکن پنجم اسلام بپذیرند.

    3- ایرانیان از طرفداری خاندان صفوی دست بردارند و هیچ یک از فرزندان آن خاندان را پناه ندهند و الا مال و جانشان در اختیار سلطان خواهد بود.

    4- سلطنت در خاندان نادر موروثی باشد.

    در این زمینه شورای مغان سندی تهیه و امضا کرد و شرایط نادر را پذیرفت.
     

    رَشنو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/12
    ارسالی ها
    2,002
    امتیاز واکنش
    47,756
    امتیاز
    905
    محل سکونت
    مازندران:)
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    جنگ با هند



    نادر بعد از جشن تاجگذاری و قلع و قمع یاغیان بختیاری زمان را برای فتح قندهار مناسب دید پس از تجهیز سپاه و جمع آوری مالیات درسال 1149 راهی قندهار شد اما قندهار استحکامات خوبی داشت و امکان فتح سریع نبود محاصره قندهار 15 ماه طول کشید و سرانجام به همت مردان دلاور بختیاری یکی از مهمترین برجها به نام دده سقوط کرد و به دنبال آن همه شهر به تصرف ایرانیان در آمد. نادر حاکم قندهار و دیگر بزرگان را به مازندران تبعید کرد در حین محاصره قندهار چند شهر و تمام بلوچستان و مکران به تصرف نیروهای دولتی درآمد و پسر بزرگ نادر،رضا قلی میرزا شهرت و اعتبار قابل توجه ای کسب کرد چون حاکم قندهار از حاکم ماوراءالنهر کمک خواسته بود نادر ، رضا قلی را با دوازده هزار سپاهی برای دفع او اعزام کرد. رضا قلی لشکر او را شکست داد و بلخ را به تصرف خود درآورد و از جیحون گذشت و سپاه ازبک را شکست داد اما نادر به فرزندش دستور بازگشت را داد.

    در زمان جنگ باقندهار نادر سفیری برای دهلی فرستاد و از پادشاه هند درخواست اتحاد بین دو کشور را کرد و فرمان دهد از ورود فراریان افغان به خاک هند جلوگیری کند. ولی متاسفانه باز هم جوابی دریافت نکرد و این بار مصمم شد که برای آرامش صفحات مرزی و رسانیدن مرزهای مملکت به حدود تاریخی آن اقدام نماید.

    نادر در سال 1151 در ماه ربیع الاول کابل ودر جمادی الثانی جلال آباد را تسخیر کرد. نادر به لاهور رفت و چون در آنجا شنید که ارتش هند در کرنال اقامت کرده اند و آرایش جنگی گرفته اند به آن سمت حرکت کرد. تعداد قوای ایران هشتاد هزار نفر و قوای هندی حدود سیصد هزار نفر نظامی و دوهزار فیل و نهصد توپ بود به این ترتیب دشمن نادر از او سرتر بود اما دلیری و تدبیر ، نادر در جنگ اول با هند به پیروزی رسید.

    محمدشاه(پادشاه هند) سنگر را رها و به میدان آمد و درگیری دو ساعت طول کشید و به کشته شدن جمعیت عظیمی از هندوان و اسیر شدن بعضی از بزرگان آنان انجامید. و دوساعت و نیم دیگر صرف تعقیب اردوی شکست خورده هندی ها شد. پس از پایان کار نادر شاه سجده شکر به جای آورد و به سران لشکران و دلاوران و نامداران پاداش بخشید چون سپاه محمد شاه محاصره شد و قحطی آذوقه و علوفه برای سربازان و چهارپایان و ترس از حمله مجدد مذاکرات صلح انجام شد.

    محمدشاه پس از اطمینان از بابت بقای خود قوای ایران را به دهلی دعوت کرد و این مصادف با نوروز بود جشنی برپا شد و به این مضمون ذیل سکه زد:

    هست سلطان بر سلاطین جهان شاه شاهان نادر صاحبقران

    نادر بعد از ورود به دهلی مبلغی سنگینی از هندیان می گرفت و چون کارگران هندی بودند به ازاری هر ده هزار روپیه که به خزانه نادر می رسانیدند 45 هزار روپیه را می گرفتند به نحوی که موجب آزار سبب شدند از این جهت زمینه برای نارضایتی و آشوب فراهم شد هنوز دو روز از ورود نادر نگذشته بود که بعضی از اشرار خبر مرگ نادر را به سر زبانها انداختند. نادر تا که خبر را شنید چند نفر را فرستاد تا به مردم بفهمانند که خبر نادرست است اما فرستادگان او را کشتند و در روز بعد هم نادر خود را میان مردم رفت تا شورش را فرو نشاند،تیری به کنارش انداختند و یکی از نزدیکان او را به اشتباه کشتند نادر که حال را چنین دید دستور داد هر جا که یک قزلباش به قتل رسیده کسی را زنده نگذارند سرانجام هم به خاطر ممحمد شاه و وساطت بزرگان آتش خشم نادر فرونشست و فرمان خود را لغو کرد. به نظر محدود بودن محل قتل عام در زمان کم آن که تعدادی که کشته شده اند از بیست هزار نفر بیشتر نیست.

    نادر پس از دریافت غنایم بسیاری از خزانه و درباریان هند و عقد معاهده ایی با محمد شاه به کشور بازگشت.

    ادامه دارد...
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا