زندگینامه ماکس وبر

  • شروع کننده موضوع R@ha
  • بازدیدها 295
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

R@ha

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/16
ارسالی ها
97
امتیاز واکنش
46
امتیاز
0
محل سکونت
س ر زم ی ن خ و ر ش ی د ش ه ر ب ه ش ت
زندگینامه ماکس وبر- ماکس وبر در 21 آوریل در ارفورت آلمان و در یک خانواده مشخصا طبقه متوسط به دنیا آمد.تفاوت های

چشمگیر پدر و مادرش در جهت گیری فکری و تحول روانی وبر تاثیر عمیقی داشت . پدرش در دستگاه دولت کار می کردو به مقام سیـاس*ـی به نسبت مهم دست

یافته بود.او آشکارا جزیی از دستگاه مستقر سیـاس*ـی به شمار می رفت و در نتیجه از هر گونه فعالیت یا آرمان پرستی که مستلزم فداکاری شخصی بوده و یا

مقامش را در داخل نظام تهدید می کرد، پرهیز داشت. وانگهی ، پدر وبر مردی بود که به لـ*ـذت های دنیوی علاقه داشت و از این جهت و از بسیاری جهات دیگر در تضاد

شدید با همسرش بود . مادر وبر یک فرد مومن به مذهب کالونیسم بود و خواستار زندگی پرهیزکارانه و عاری از لذایذ مورد علاقه شوهرش بود. بیشتر نگرانی های او

معطوف به امور غیر دنیوی بود و از ناپرهیزکاریهایی که ممکن بود از رستگاری اخرویش جلوگیری کنند هراسان بود. این تفاوتهای پدر و مادر در زندگی زناشویی آنها

تنشهایی ایجاد کرده بود و همین تفاوتها و تنشها تاثیر شگرفی بر ماکس وبر گذاشته بودند.

از آنجا که تقلید از پدر و مادر در یک زمان ممکن نبود ، وبر به عنوان یک فرزند راه دیگری نداشت جز آنکه نخست از روش پدرش پیروی کند و بعد به رهیافت مادرش

نزدیک شود.(به نقل از ماریان وبر،1975،ص 62) این گزینش هر چه که باشد ، تنشهای ناشی از نیاز به انتخاب میان این دو قطب متضاد بر روان ماکس وبر تاثیر

منفی گذاشته بود.

ماکس وبر ، در کودکی و نوجوانی اش ، اغلب روشنفکران و مردان سیاست مهم زمانه اش مانند « دیتلهی » « مومسن » ، « زیبل » ، « ترایچکه » ، « کاب » ، را

در پذیرایی های پدر و مادرش ملاقات می کرد . وبر در سن هجده سالگی برای حضور در دانشگاه هایدلبرگ خانه پدری را برای مدت کتاهی ترک گفت . او در همین

زمان هر چند رشد فکری زودرس خود را نشان داده بود ، اما از نظر اجتماعی به عنوان یک جوان کمرو و رشد نیافته وارد هایدلبرگ شده بود. اما بعد از آن که به شیوه

زندگی پدرش روی آورد و به انجمن کهن مبارزه جویانه پدرش پیوست ، روحیه کمروییش به سرعت تغییر یافت . او در این دانشگاه دست کم تا اندازه ای به خاطر

افراد در آبجو خوردن با همگنان دانشجویش ، از نظر اجتماعی رشد پیدا کرد . وانگهی ، زخم هایی را که از مبارزه با دیگران بر صورت داشت و نشانه اختصاصی چنین

انجمن هایی به شمار می رفت ، با افتخار به دیگران نشان می داد. وبر نه تنها تعلق به شیوه زندگی پدرش را بدین سان نشان می داد ، بلکه دست کم در این

دوره ، حرفه پدرش را که امور حقوقی بود ، برای زندگی اش برگزید.

وبر بعد از گذراندن سه ترم دانشگاهی برای خدمت سربازی هایدلبرگ را ترک گفت و در سال 1884 به برلین و خانه پدریش بازگشت تا درسهایی را در دانشگاه برلین

بگذراند. او بیش از هشت سال بعدی را برای تکمیل درسهایش در برلین گذراند و بعد از گرفتن درجه دکترا وکیل شد و تدریس در دانشگاه برلین را نیز آغاز کرد. در این

دوره ، توجهش به مسایل مورد علاقه تمام عمرش جلب شد که همانا اقتصاد ، تاریخ و جامعه شناسی بود. او در تمام هشت سالی که در برلین بود ، از نظر مالی

وابسته به پدرش بود که همین بیش از پیش مایه بیزاریش می شد. در همین زمان وبر به ارزشهای مادرش نزدیک شد و ضدیت با پدرش در او افزایش یافت . او

زندگی پرهیزکارانه ای را برگزید و غرق در کارش شد . برای مثال ، طی یک ترم تحصیلی ، عادتهای کاریش را اینچنین توصیف کرده اند " او انظباط کاری شدیدی را

ادامه می دهد و زندگی اش را با ساعت تنظیم می کند و و قت روزانه اش را برای موضوعهای مختلف به بخشهای مشخصی تقسیم می کند و عصرها صرفه جویی

می کند ".(میتزنمن، 1970ص 48؛ ماریان وبر 1975ص 105) . بدین سان ، وبر به پیروی از مادرش یک فرد کاری سختکوش ، پرهیزکار و وسواسی شده بود- یا به

اصطلاح امروزی "معتادکار" .

همین وسواس کار باعث شد که در سال 1896 به عنوان استاد اقتصاد در هایدلبرگ مقامی به دست آورد اما در 1897 درست زمانی که در دانشگاه به موفقیت

رسیده بود ، پدرش بعد از یک جروبحث خشونت آمیز با او در گذشت.کمی بعد از این حادثه ، وبر علایمی از خود نشان داد که سرانجامش فروریختگی عصبی بود.او

که نمی توانست بخوابد یا کار کند ، شش هفت سالی را در فروپاشی روحی تقریبا کامل گذراند . بعد از یک وقفه طولانی ، ترمیم برخی از قوایش در سال 1903

آغاز شد ، اما تا 1904 که نخستین سخنرانی اش را بعد از شش سال و نیم ( در ایالات متحده ) برگزار کرد، وبر نتوانست زندگی دانشگاهی اش را فعالانه از سر

گیرد.در 1904 و 1905 یکی از مشهورترین آثارش را با عنوان اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری

منتشر کرد. در این اثر ، وبر برتری مذهب مادرش را در یک سطح دانشگاهی اعلام کرد. او اگرچه خود یک آدم مذهبی نبود ، ولی بیشتر وقتش را به بررسی مذهب

اختصاص داده بود. گرچه وبر از مسایل روانی رنج می برد، اما بعد از 1094 تانایی کارکردن را داشت، چندان که بتواند برخی از مهمترین آثارش را تولید کند. در این

سالها ، بررسی هایش را درباره دینهای جهانی در یک چشم انداز تاریخ جهانی منتشر کرد.(برای مثال ، چین ، هند و یهودیت باستان) در زمان مرگش (14 ژوین

1920) سرگرم کارکردن مهمترین اثرش ، اقتصاد و جامعه بود. گرچه این کتاب انتشار یافت و بعدها به بسیاری از زبانهای دنیا برگردانده شد ، اما یک اثر ناتمام بود.

وبر افزون بر نوشته های مفصلی که در این دوره عرضه کرد ، یک رشته فعالیت های دیگر را نیز بر عهده گرفت . در 1910 به بنیانگذاری انجمن جامعه شناسی آلمان

کمک کرد.خانه اش کانون روشنفکران گوناگون شد، از جمله جامعه شناسانی چون گئورگ زیمل ، روبرت میکلس و گئورگ لوکاچ. از این گذشته ، وبر از نظر سیـاس*ـی

فعال شده بود و مقالاتی در باره مسایل روز می نوشت.

وبر در زندگی و از آن مهمتر در کارش ، میان ذهن اداری پدرش و ذهن مذهبی مادرش ، پیوسته در نوسان بود.این تنش که هرگز رفع نشد ، بر کار و نیز بر زندگی

شخصی اش حکمفرما بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا