- امشب سایه بیشتر با خودش بود.
اشارهوار از هر موضوعی میگذشت..
پای موسیقی که پیش میآد همهٔ عالم از چشمم میافته، هیچ به اختیار به خودم نیست. بعضی از کارهای لطفی رو طاقت ندارم بشنوم اصلاً..
یه بیات اصفهان داره که تو چاووش ۸ زده و تو یکی از نوارهای چاووش هم هست، ظاهرا چاووش۸. یه شب جایی مهمان بودیم، لطفی همون بیات اصفهان رو زد.
اون شب من بهش گفتم:
آقای لطفی! چه مرگته اینطوری ساز زدی؟! ساز خیلی عجیبیه. نوار با کیفیت نهچندان خوبشو دارم، همین صبح امروز داشتم میشنیدم، یه بار دیگه گوش کنیم...
- در حین گذاشتن نوار میگوید:
اصلاً مثل اینکه یه آدمی نشسته و داره بیاراده درد دل میکنه. وقتی نوار تموم میشه میگـه ببخشید؛ یعنی ببخشید که جلوی شما خودمو عـریـان کردم و دردهامو گفتم. یعنی با خودش نبوده وقتی این سازو میزده مثل اینکه کسی از احوال خودش، درد خودش، عاشقی خودش چیزهایی گفته باشه بدون اینکه متوجه باشه چی گفته.. عاطفه و جملهبندیهای این کار حیرتآوره... امیدوارم بتونم تا آخرشو گوش کنم، نمیدونم.
- البته نتوانست و حالتی رفت که محراب به فریاد آمد. روایتی دیگری از این اصفهان با عنوان «پرواز عشق» منتشر شده است! با اولین مضراب لطفی سایه این بیت را میخواند:
حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر
به سر نکوفته باشد درِ سرایی را.. دقت کنید به این زمانهایی که برای نتها مصرف میکنه و فاصلههایی که بین مضرابهاش هست... حیرتآوره، اصلاً خاص لطفیه؛ هیچ نوازندهای نه پیش از او، نه در زمان او و نه احتمالاً بعد از او، هیچکس این کارو نکرده... حس میکنید چه دردی رو داره بیان میکنه؟ اما در عین حال چه طمأنینهای داره... چهجور داره این دردو تحمل میکنه، خیلی عجیبه!... - سه چهار دقیقه در خودش فرو میرود و آرامآرام اشک میریزد. نوار که تمام شد سایه ماند و چشمانی خیس و چهرهای برافروخته و صدایی که مغموم و لبخندی نامفهوم.
امتیازی که من به خواجه حافظ شیرازی دارم اینه که من این موزیکها رو شنیدم و او نشنید... اگه میشنید حتماً دیوانه میشد!
ص۶۱۴ و ۶۱۵ #پیر_پرنیان_اندیش
#هوشنگ_ابتهاج
دیروز سالروز پرواز ابدی قلندرِ تار ، استادِ جان ، نازنین مملکت موسیقی ، آن بستان معرفت ، آن مخلص درد و اشتیاق ، آن گمشده ی عشق " محمرضا لطفی " بود . یاد و خاطره اش را گرامی می داریم
محمدرضا لطفی (۱۷ دی ۱۳۲۵ در گرگان – ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ در تهران) ردیفدان، موسیقیدان، آهنگساز، نوازندهٔ برجستهٔ تار و سهتار، همچنین پژوهشگر و مدرس موسیقی سنتی ایرانی بود. او از چهرههای تأثیرگذار موسیقی ایرانی بود و با خلق آثاری چون «ایران ای سرای امید»، «کاروان شهید»، «برادر بیقراره» و «عشق داند» به میان تودهٔ مردم راه یافت.
لطفی بنیانگذار کانون فرهنگی و هنری چاووش، گروه شیدا و مکتبخانه میرزا عبدالله بود و هنرمندان بسیاری از جمله خانوادهٔ کامکارها، مجید درخشانی، صدیق تعریف، حمید متبسم و حسین بهروزینیا را تربیت کرد. او در کنار تار و سهتار، کمانچه، دف، نی و سنتور نیز مینواخت.
دانلود رمان های عاشقانه