دلنوشته شبـــــ زنده دارانـــــ

  • شروع کننده موضوع 7080
  • بازدیدها 39,562
  • پاسخ ها 2,526
  • تاریخ شروع

F@EZEH

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/18
ارسالی ها
2,743
امتیاز واکنش
70,134
امتیاز
1,115
محل سکونت
ραяƨıαп
دلتنگی یه نقطه است
که میذاری ته یه جمله و میری و نمی فهمی
که این نقطه راه می افته توو یه سراشیبی تند
و هر چی غلت میخوره بزرگ تر میشه ...
من دلتنگیای زیادی رو دیدم که با برخورد به اولین مانع ترکیدن
دلتنگیایی که هزار تیکه شدن
و هزار هزار تیکه تر
انقدر که جزئی از کل شدن....
درست مثل یه گلوله برف....
ببینم می تونی تیکه های متلاشی شده یه گلوله برف رو از رو برفا جمع کنی....؟!
 
  • پیشنهادات
  • *ROyA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/28
    ارسالی ها
    3,052
    امتیاز واکنش
    25,600
    امتیاز
    1,070
    محل سکونت
    Sis nation
    معلم گفت فعل رفتن را صرف کن...
    گفتم..
    رفتم...
    رفتی...
    رفت...
    تنهایم گذاشت و رفت...
    دلم را باخود برد و رفت...
    او رفت...رفت...رفت...
     

    Re@lity

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/26
    ارسالی ها
    313
    امتیاز واکنش
    4,726
    امتیاز
    541
    سن
    23
    محل سکونت
    زیر درخت بید مجنون
    قباد : شهرزاد من واقعا ازت معزرت میخوام دیشب نمیدونم چیشد اونجوری گر گرفتم...
    شهرزاد : اشکال نداره...
    قباد : به خودم گفتم اخه احمق،اگه ریگی به کفشش باشه که برنمیگرده بهت بگه...
    شهرزاد : قباد،چه ریگی...
    قباد : ولی اگه ریگی به کفشت باشه اون وقت هیچ چاره ای ندارما...
    مجبورم اول خودمو بکشم بعد تورو...
    شهرزاد :)
    مثل فیلما حرف میزنی...
    قباد : فیلما رو هم از روی قصه امثال ماها میسازن دیگه...
     

    *ROyA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/28
    ارسالی ها
    3,052
    امتیاز واکنش
    25,600
    امتیاز
    1,070
    محل سکونت
    Sis nation
    همه میگن که تو رفتی...
    تنتو به فرشته ها سپردی...دروغه....
     

    Re@lity

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/26
    ارسالی ها
    313
    امتیاز واکنش
    4,726
    امتیاز
    541
    سن
    23
    محل سکونت
    زیر درخت بید مجنون
    فرض کن آخر این قصه جدایی باشد
    من که کافر شده ام،باید خدایی باشد
    فرض کن از غم تو سر به بیابان بزنم
    تو نباشی تک تنها به خیابان بزنم
     

    Re@lity

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/26
    ارسالی ها
    313
    امتیاز واکنش
    4,726
    امتیاز
    541
    سن
    23
    محل سکونت
    زیر درخت بید مجنون
    سر تو بر سر من جنگ شده،میفمی
    من برای تو دلم تنگ شده،میفهی
    بی تو از تک تک این ثانیه ها بیزارم
    نوت به نوت بغض من آهنگ شده
    ...میفهمی...
     

    Re@lity

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/26
    ارسالی ها
    313
    امتیاز واکنش
    4,726
    امتیاز
    541
    سن
    23
    محل سکونت
    زیر درخت بید مجنون
    بی هوای تو قدم میزنم و هی نفسم میگیرد
    میروی چشم مرا بعد تو دریاچه غم میگیرد
    تو بدهکار به من میروی،باز چقدر دلگیرم
    خاطرات تو مرا میکشد،میمیرم...
     

    Re@lity

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/26
    ارسالی ها
    313
    امتیاز واکنش
    4,726
    امتیاز
    541
    سن
    23
    محل سکونت
    زیر درخت بید مجنون
    شهرزاد،نمیدونی بدون...
    من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم...
    نمیخوام از دستش بدم...
    پس اگه منو بزاری و بری فقط یه راه برام میمونه
    ....
    ...اینکه خودمو تموم کنم...​
     

    black_word

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/05
    ارسالی ها
    63
    امتیاز واکنش
    518
    امتیاز
    186
    محل سکونت
    هاگوارتز
    ﺑﯿﮕﻨﺎﻩ ﭘﺎﯼ ﺩﺍﺭ ﺭﻓﺖ …
    ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺍﺭ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻓﺖ
    ﭼﺎﻗﻮ ﺩﺳﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺪ …
    ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮔﻞ ﻧﮑﺮﺩ …
    ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺩﻭﺭﯼ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ …
    ﺩﺭ ﻭ ﺗﺨﺘﻪ ﻫﻢ ” ﺍﺻﻼ ” ﺑﺎ ﻫﻢ ﺟﻮﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ …
    ﺑﺎﺭ ﮐﺞ ﻫﻢ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﺳﯿﺪ …
    ﺑﻪ ﺩﻋﺎﯼ ﮔﺮﺑﻪ ﮐﻮﺭﻩ ﻋﺠﺐ ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ ﺍﻭﻣﺪ …
    ﺗﺎﺯﻩ: ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﺎﺭﯼ هم ﻋﯿﺐ ﮐﺮﺩ …
    ﻣﺎﻩ ﻫﻢ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﺯﯾﺮ ﺍﺑﺮ ﭘﻨﻬﻮﻥ ﻣﻮﻧﺪ …
    ﻭ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺁﻭﺭﺩ...
    ﻭ ﻇﻠﻢ ﻣﻮﻧﺪﮔﺎﺭ ﺷﺪ !!!
     
    بالا