دلنوشته شبـــــ زنده دارانـــــ

[Re@lity]

....بخیه رو بخیه میزنم....

....به تیکه پاره دلم....​

....این همه وصله پینه رو....

....چطور میخوای رفو کنی....​

 

[ÎÇĘ BËŘĞ ĢĮŔŁ]

در آتش این فاصله باید که بسوزم
یا یک کفن از خاطره های تو بدوزم

 

[RedRightHand]

نسیم مـسـ*ـت و جاده های دور...
مسافری که گریه هاشو بـرده...
کسی که رفتنو بلد نبود...
یه جا تو خاطرات جاده مرده...

 

[Taranom.ES]

سنگینی شب، سنگینی پرسش‌هایی است که جوابی ندارند. وقتی بیماری، وقتی بی‌قراری، شب برای توست. از ظلمت آن راه به جایی نمی‌بری؛ می‌توانی چراغی روشن کنی، می‌توانی کتابی باز کنی، می‌توانی مدام امواج رادیو را برای شنیدن صدایی آرام‌بخش عوض کنی، اما شب همچنان ادامه دارد و انتظار می‌کشد، در انتظار توست تا به سراغش بروی.

#سوزانا_تامارو
دل به من بسپار

 

[mamad_heyrun]

گرچه خفتن خوش بُوَد
با یار ، در شبهای وصل

لیک در شبهای غم ،
بیدار بودن هم خوش است...

 

[*ROyA]

هیچی یادم نمیاد...میدونم یه اتفاقی افتاده
کسی بهم نمیگه چیشده...
من هیچی یادم نمیاد...
فقط میدونم
قول دادم به پارلا گریه نکنم
قول دادم دیگه دق نخورم
قول دادم...نلرزم...قلبم درد نگیره...
سرم گیج نره...
گیج میره...
دست من نیست خودش گگیج میره...
کاش حداقل یادم بود که چیشده...
داغ داغم اما دستام یخ یخن
دارم میلرزم...
چرا؟ چیشده؟

 

[*ROyA]

حالم از زندگیم
از خودم
از احساساتم
از زنده موندنم
از همچی بهم میخوره...

 

[*ROyA]

امروز با خودم میگفتم اینهمه اشک واقعا کجا بود؟
یک بند و بی وقفه گریه کردن هم خیلی بده:)

 

[White Moon]

خواب، بیداری محض و هوشیاری محصور در هاله ای از بیهوشی است...
چرخ زندگی ام اینگونه می چرخد!
#دختر_مرده​

 

[snopooyf14]

درد دارد...
یک عمر به پای کسی اشک بریزی ... شب زنده دار بمانی و در انتها.....


درد دارد عمری رویا و کابوس ندیدن!!!!...