شوخی صادقانه

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 182
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
پس از یک سال از اعطای فرمان مشروطیت در 14 جمادی‌الثانیه 1325 هجری قمری به یادبود اولین سال مشروطیت، مردم جشن عظیمی گرفتند و تکلیف بی‌شائبه‌ای به عمل آوردند و آنچه توانستند از تزئین دکاکین و چراغانی و مهمانی، خودداری نکردند.
635311218486380653.jpg

اصناف هریک به نوبه خود طاق‌بندی کرده تا صبح هلهله و شادی می‌نمودند، سردر مجلس را هم به بهترین طرزی زینت کردند و طاقی و ایوانی درست کرده، برای وکلا محل نشستن معین نمودند؛ در همانجا آقای سیدحسن تقی‌زاده، وکیل جوان تبریز نطقی خطاب به ملت ایراد کرد.
100913398143.jpg


در این جشن دو نفر انگلیسی هم شرکت کردند؛ یکی مستر «ماژور استوکس» آتاشه نظامی جوان سفارت دیگری مستر اسمارت، منشی سفارت (مستر اسمارت اکنون نماینده رسمی دولت و وزیر مختار انگلیس در مصر است)‌. این دو انگلیسی از احساسات همشهریان «حاجی‌بابا» بسیار تعجب می‌کردند.

در این جشن، هیات دولت نیز از جمله ناصرالملک میرزا ابوالقاسم‌خان هم شرکت داشت. وی پس از دیدن این همه تکلف و پذیرایی ملت، آهسته به یکی از وکلا گفت: وضع این جشن مثل آن است که گرگ‌ها و وحوش، گوسفندان را می‌خورده‌اند و اکنون گوسفندان آزاد شده و در جشن آزادی خود، وحوش و درندگان را وعده گرفته‌اند [دعوت کرده‌اند.]
 
بالا