مطالب طنز طنز؛ «رازی» یا «راضی»؟

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 79
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
طنز؛ «رازی» یا «راضی»؟

1314802_780.jpg


حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دهخدا درِ کلاس را باز کرد و دید همه‌ شاگردها دور روحانی حلقه زده و فریاد می‌زدند. روحانی با خونسردی سر جایش نشسته بود و مدام می‌گفت: «چشم، چشم، برای همه‌تون جا هست!» دهخدا با دسته کلیدش کوبید روی در و فریاد زد: «اینجا چه خبره؟» علی‌عسگری همان‌طور که دوربین گوشی‌اش را رو به موگرینی نگه داشته بود گفت: «روحانی می‌خواد همه رو راضی کنه» دهخدا نگاهی به تخته‌سیاه انداخت و دید رویش نوشته بودند: «رازی شوید!»

دهخدا با شگفتی پرسید: «یعنی همه‌تون می‌خواین زکریای رازی بشین؟» جدیدی پرسید: «زکریای رازی کیه دیگه؟» ظریف پاسخ داد: «کاشف الـ*کـل» موگرینی گفت: «ابسلوت‌لی» لاریجانی واکرِ موگابه را از جلوی پایش کنار زد و گفت: «منظور دوستان رضایتمند شدن است» جابر الصباح با دلخوری بسته چیپس و ظرف ماست موسیرش را درون کیفش گذاشت و گفت: «لعنت» دهخدا سوی میزش رفت و با کلافگی پرسید: «پس چرا راضی رو با ز نوشتین؟ باید با ضاد بنویسین» موگرینی در حالی که چانه‌اش را در مقنعه‌اش جا می‌انداخت سوی دهخدا رفت، با انگشت علی‌عسگری را نشان داد و با کلافگی گفت: «نو مور کلوز آپ! پیلیز! تل هیم ایناف، ایناف!» دهخدا با کلافگی به علی‌عسگری گفت: «ولش کن این زبون‌بسته رو» علی‌عسگری لب ورچید و دوربین گوشی‌اش را سوی ظریف گرفت.

ظریف پوف کرد و زیر لب گفت: «باز این اومد» میرسلیم گفت: «چرا از خمیازه من فیلم گرفتی؟ من راضی نیستم» باهنر گفت: «بچه‌ها حواس روحانی‌جون رو پرت نکنید، داره یار انتخاب میکنه» شریعتمداری گفت: «یه جای خوب برای ما باید بذاره کنار!» روحانی گفت: «من همه رو‌ راضی می‌کنم» دهخدا کوبید روی میزش و با کلافگی گفت: «بسه دیگه، جای این حرف‌ها کتاب‌هاتون رو‌ باز کنید» این را گفت و سوی تخته‌سیاه چرخید اما پایش به صندلی‌ای که احمدی‌نژاد با خودش تا کنار میز دهخدا بـرده بود خورد و افتاد روی زمین و با خشم پرسید: «تو چرا صندلیت رو آوردی اینجا؟ برو سر جات بشین!» احمدی‌نژاد هیچ نگفت و همانجا نشست. دهخدا نفسی عمیق کشید و لنگ‌لنگان سوی پنجره رفت و تا جایی که می‌توانست فریاد زد: «دیگه بریدم!» و برید.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
273
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,718
پاسخ ها
0
بازدیدها
478
پاسخ ها
2
بازدیدها
207
پاسخ ها
0
بازدیدها
233
پاسخ ها
0
بازدیدها
197
پاسخ ها
0
بازدیدها
223
پاسخ ها
0
بازدیدها
177
پاسخ ها
0
بازدیدها
156
پاسخ ها
16
بازدیدها
576
پاسخ ها
0
بازدیدها
176
پاسخ ها
0
بازدیدها
164
بالا