مطالب طنز طنز؛ «غرض ورزی» یا «بد اندیشی»؟

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 116
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
طنز؛ «غرض ورزی» یا «بد اندیشی»؟

1352939_756.jpg




حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دهخدا کتاب فارسی‌اش را باز کرد و از روی آن خواند: «چوپان دروغگو» سپس رو کرد به احمدی‌نژاد و گفت: «درس امروز رو بخون!» احمدی‌نژاد چشم تنگ کرد و گفت: «این درس به کلاس ما نمیخوره!» رسایی گفت: «دهخدا حتما یه غرضی داره!» غرضی با خوشحالی از دهخدا پرسید: «چرا به خودم نگفتی؟» حدادعادل گفت: «این‌قدر غرض‌ورزی نکنید آقای دهخدا!» دهخدا با کلافگی گفت: «به جای غرض‌ورزی بگو بد اندیشی» زیباکلام گفت: «دهخدا هیچ غرضی نداره، این‌قدر الکی به او بد اندیش نباشید!» غرضی سرش را کج کرد و با دل شکستی پرسید: «یعنی غرضی نداری؟» میرسلیم پرسید: «میشه من و روحانی دوئت کنیم و دو صدایی درس امروز رو بخونیم؟»

روحانی اخم کرد و گفت: «من سرما خوردم، صدام در نمیاد» قالیباف همان‌طور که لبخندی عصبی می‌زد به میرسلیم گفت: «تو که با روحانی قهر بودی!» میرسلیم بدون اینکه قالیباف را نگاه کند گفت: «من و روحانی خیلی هم به هم شبیهیم، شما هم این‌قدر غرض‌ورزی نکن!» دهخدا گفت: «به جای غرض‌ورزی بگو بد اندیشی» جهانگیری گفت: «برخی از دوستان کارشون از بد اندیشی گذشته و دارن دشمنی میکنن» دهخدا گفت: «غرض‌ورزی به معنی کینه‌توزی و دشمنی هم هست» بی‌مقدار خندید و گفت: «پس هر کی غرضی داره یعنی دشمنی داره» این را گفت و با نیرویی فراوان روی شانه‌ غرضی زد و گفت: «چطوری؟» دهخدا گوش بی‌مقدار را پیچاند و گفت: «هیچ وقت فامیلی کسی رو مسخره نکن» غرضی بغض کرد.

دهخدا همان‌طور که گوش بی‌مقدار را می‌پیچاند به غرضی لبخند زد و گفت: «گاهی غرض به معنی اراده، مراد و هدفه، پس ناراحت نباش» چشمان غرضی برق زدند، لبخندی دندان‌نما زد و با شوق گفت: «آخ جون، دهخدا منو دوست داره» دهخدا پوف کرد، گوش بی‌مقدار را رها کرد و سوی احمدی‌نژاد رفت و گفت: «زود باش درس چوپان دروغگو رو بخون!» مشایی سرش را روی شانه احمدی‌نژاد گذاشت و از دهخدا پرسید: «میشه به جاش شعر دو کاج رو بخونیم؟» بقایی گفت: «درس چوپان دروغگو پر از غرض‌ورزی‌ست، ما اگه جای چوپان دروغگو بودیم هیچ‌وقت فریاد آی‌گرگ آی‌گرگ نمی‌زدیم» مطهری پوزخند زد و زیر لب شعری خواند.

بذرپاش گفت: «این مطهری همش غرض‌ورزی میکنه!» دهخدا فریاد زد: «این‌قدر لغات عربی رو با واژه‌های پارسی نیامیزید! ورزیدن واژه‌ای پارسی‌ست و آمیختنش با لغتی عربی غلط است» غرضی دوباره دلش شکست و پرسید: «چرا شما امروز گیر دادین به ما؟» دهخدا با کلافگی گفت: «ای بابا، من به شما چه کار دارم؟» سپس زنگ کلاس به صدا در آمد و جز غرضی باقی شاگردها از کلاس بیرون رفتند. دهخدا از غرضی پرسید: «چرا نمیری؟» غرضی لبخند زد و گفت: «من می‌دونم شما یه غرضی داری» این را گفت و با کنجکاوی زل زد به دهخدا. دهخدا آه کشید، سپس چشم دوخت به سقف و زیر لب گفت: «خدایا پس کِی تموم میشه؟»
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
273
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,718
پاسخ ها
0
بازدیدها
478
پاسخ ها
2
بازدیدها
207
پاسخ ها
0
بازدیدها
233
پاسخ ها
0
بازدیدها
197
پاسخ ها
0
بازدیدها
223
پاسخ ها
0
بازدیدها
177
پاسخ ها
0
بازدیدها
156
پاسخ ها
16
بازدیدها
576
پاسخ ها
0
بازدیدها
176
پاسخ ها
0
بازدیدها
164
بالا