مطالب طنز طنز؛ آنچه در سریال‌های ماه رمضان می‌گذرد!

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 117
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
طنز؛ آنچه در سریال‌های ماه رمضان می‌گذرد!

فریور خراباتی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

صدا‌وسیما هر سال برای ماه مبارک رمضان برنامه‌های مفرح، جذاب و متنوعی را تدارک می‌بیند که از بس متنوع هستند افراد نمی‌دانند کدام یک از آن‌ها را نگاه کنند، در نتیجه تلویزیون را خاموش کرده و مشغول کار با تلفن همراه‌شان می‌شوند. سریال‌های ماه رمضان معمولا یک سری ویژگی و یک سری شخصیت ثابت دارند که دست نخورده باقی می‌ماند و کارگردانان محترم ما هم، دیگر چقدر تنوع در فیلم‌ها و سریال‌های خود به خرج بدهند؟ این یکی را روی حالت اتوپایلت گذاشته‌اند؛

مادر غم‌خوار: متاسفانه پس از فوت خانم حمیده خیرآبادی و عدم حضور ثریا قاسمی در سریال‌های اخیر ماه رمضان، ما با کمبود جمله‌هايي مانند «پدر و پسر خوب باهم خلوت کردید؟» و «خُبه خُبه حالا!» مواجه شده‌ایم که روی کیفیت این آثار تاثیر منفی فراوانی گذاشته‌اند.

دایی غم‌خوار: در بيشتر سریال‌های مناسبتی ما یک دایی داریم. این بزرگوار درحالی‌که از بیماری قلبی رنج می‌برد تکیه‌گاه تمام اعضای خانواده است. باور کنید من یک بار درخواست وام داشتم برای ضامن به دایی‌ام رو انداختم، سه ماه به‌طور كامل نیست و نابود شد. بعد سه ماه که با لگد اون را از بانک بیرونم انداختند، یک پیامک زد: «دایی جون من تازه از پلوتون برگشتم، ضامن می‌خواستی؟»

یک نیمچه نفهم: معمولا در این سریال‌ها یک نفر است که راه را کج می‌رود. همان شخصیتی که ثریا قاسمی بارها در حالی‌که سینی چای در دست داشت رو به آسمان درباره او گفت: «خدایا خودت به خیر بگذرون!» این شخصیت بالاخره در قسمت آخر به آغـ*ـوش گرم خانواده برمی‌گردد. باور کنید بنده یک بار از خانه قهر کردم رفتم، الان دو سال است که هرچقدر اصرار می‌کنم و به پدرم می‌گویم غلط کردم، زیربار نمی‌رود که به خانه برگردم!

یک نفهم مطلق: یکی از شخصیت‌ها که از قسمت اول به هرچیزی که نگاه می‌کند یک چشمش را تنگ می‌کند و تا آخر سریال چهارشاخ گاردان و جلوبندی تمام اعضای خانواده را تعمیر می‌کند؛ و در نهایت به توصیه‌های دایی غم‌خوار گوش نکرده، و زیر چرخ تراکتور رفته و هر قسمت از بدن او یک جا می‌افتد.

کیمیایسم: در یکی از سریال‌های امسال ماه رمضان هم پدیده مسعود کیمیایی در بدترین نوع ممکن کپی‌برداری شده است. در حالی‌که کیمیایی در فیلم‌های اخیر خود بیخیال شده و دیالوگ‌ها به صورت «چطوری عسل مسل من؟» بیان می‌شوند، در سریال «زیر پای مادر» کامبیز دیرباز به سبک کاکارستم فیلم داش‌آکل کت را روی شانه‌اش می‌اندازد و با صدایی شبیه صدای آقا مهدی پاشنه‌طلا به مخاطب می‌گوید: «هرچی داوشم بگه همونه، داوشم زِبونه منه، داوشم...» این نهایت برداشت دوستان از سینمای کیمیایی بوده است.

در پایان هم عزیزان توقع دارند در نشست خبری سریال‌های‌شان از راجر ایبرت دعوت کنند تا سریال عمیق آن‌ها را نقد و بررسی کند!
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
271
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,691
پاسخ ها
0
بازدیدها
477
پاسخ ها
2
بازدیدها
207
پاسخ ها
0
بازدیدها
229
پاسخ ها
0
بازدیدها
197
پاسخ ها
0
بازدیدها
223
پاسخ ها
0
بازدیدها
177
پاسخ ها
0
بازدیدها
156
پاسخ ها
16
بازدیدها
572
پاسخ ها
0
بازدیدها
175
پاسخ ها
0
بازدیدها
163
بالا