BARANA.R
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2016/10/29
- ارسالی ها
- 2,921
- امتیاز واکنش
- 20,204
- امتیاز
- 746
- سن
- 23
اجرای امروز از این قرار است که کودک ۹ ساله بوشهری که برای بیماری لوزه تحت عمل جراحی یکی از پزشکان متخصص حلق و بینی قرار گرفته بود، پس از مدتی با مشکلاتی از جمله بوی بد حلق روبرو می‌شود که پس از مراجعه به پزشک معالج، او می‌گوید که این مساله عادی است. اما بنده نمی‌دانم چرا برخی از مردم اصرار دارند که مسائل عادی را تا این حد بزرگ جلوه داده و شلوغ کاری انجام دهند؟
درست است که پزشکان این روزها به سرعت در حال ورق‌زدن برگ‌های زرین هستند و حتی در این زمینه دکتر احمدی نژاد و دوستان هم رسما و علنا کم آورده‌اند و از برخی پزشکان عزیز خواسته اند که «شلخته درو کنند تا چیزی برای آنها هم باقی بماند» اما واقعا این مسائل آنقدر بزرگ هستند که وقت این بزرگواران گرفته شود؟ از آنجایی که این پزشک اعلام کرده که بوی بد دهان عادی است و خب مترو و اتوبوس نیز همین امر را ثابت می کند، احتمالا دکتر قیافه حق به جانبی گرفته و به مادر آن کودک گفته «آدم به کودک ۹ ساله سیر ترشی می‌ده؟ حالا یه هفته کباب با پیاز نخورید مشکلی به وجود میاد؟ مسواک بزن عزیزم!»
اما پس از چندی یک پزشک بزرگوار و از آن پزشکانی که در دسته خوب‌ها قرار می‌گیرند اعلام کرده که «پانسمان عمل در حلق کودک جا مانده است». در همین رابـ ـطه یکی از مسئولان اعلام کرده پزشکان در حین عمل یک باند پانسمان را در گلو قرار می‌دهند تا خون وارد ریه بیمار نشود و پس از پایان عمل جراحی نیز باند را برمی‌دارند اما خب این بار یادشان رفته است و این قصور پزشکی است. خب نکته اصلی همین جاست که این پانسمان را برای مشکلات بعدی جا گذاشته اند. از آنجایی که متاسفانه و زبانم لال برخی از بزرگ‌ترها عبارت‌های زشت و ناپسندی مانند «خفه خون بگیر بچه» را زیاد مورد استفاده قرار می‌دهند، پزشک محترم این پانسمان را در حلق بچه جا گذاشته تا خون وارد حلقش نشود.
در همین رابـ ـطه رئیس مجتمع ویژه رسیدگی به تخلفات پزشکی سازمان تعزیرات حکومتی چند نمونه از این تخلفات را افشا کرده که آدم نمی داند با خواندن آنها «بخندد یا پولش را بدهد!» به عنوان مثال وی از تخلف عجیب یک بیمارستان بزرگ در تهران خبر داد و گفت که در این بیمارستان، از نوعی فنر یک بار مصرف پزشکی که از کشاله ران وارد رگ‌های بیمار می شود و به قلب می رسد و «یک‌بار مصرف» است، بارها و بارها برای بیماران مختلف استفاده می شده است. احتمالا مسئولان بیمارستان به کادر پزشکی اعلام کرده اند که «هیچ چیز رو دور نریزید، یه فوت کنید تمیز می‌شه تا دوباره استفاده کنیم.» سپس بعد از چهارصد بار استفاده آن را روی دیوار مهربانی آویزان کرده اند.به هرحال دست شما درد نکند که سه روز است سوژه این ستون را جور کرده اید. دست مریزاد!
درست است که پزشکان این روزها به سرعت در حال ورق‌زدن برگ‌های زرین هستند و حتی در این زمینه دکتر احمدی نژاد و دوستان هم رسما و علنا کم آورده‌اند و از برخی پزشکان عزیز خواسته اند که «شلخته درو کنند تا چیزی برای آنها هم باقی بماند» اما واقعا این مسائل آنقدر بزرگ هستند که وقت این بزرگواران گرفته شود؟ از آنجایی که این پزشک اعلام کرده که بوی بد دهان عادی است و خب مترو و اتوبوس نیز همین امر را ثابت می کند، احتمالا دکتر قیافه حق به جانبی گرفته و به مادر آن کودک گفته «آدم به کودک ۹ ساله سیر ترشی می‌ده؟ حالا یه هفته کباب با پیاز نخورید مشکلی به وجود میاد؟ مسواک بزن عزیزم!»
اما پس از چندی یک پزشک بزرگوار و از آن پزشکانی که در دسته خوب‌ها قرار می‌گیرند اعلام کرده که «پانسمان عمل در حلق کودک جا مانده است». در همین رابـ ـطه یکی از مسئولان اعلام کرده پزشکان در حین عمل یک باند پانسمان را در گلو قرار می‌دهند تا خون وارد ریه بیمار نشود و پس از پایان عمل جراحی نیز باند را برمی‌دارند اما خب این بار یادشان رفته است و این قصور پزشکی است. خب نکته اصلی همین جاست که این پانسمان را برای مشکلات بعدی جا گذاشته اند. از آنجایی که متاسفانه و زبانم لال برخی از بزرگ‌ترها عبارت‌های زشت و ناپسندی مانند «خفه خون بگیر بچه» را زیاد مورد استفاده قرار می‌دهند، پزشک محترم این پانسمان را در حلق بچه جا گذاشته تا خون وارد حلقش نشود.
در همین رابـ ـطه رئیس مجتمع ویژه رسیدگی به تخلفات پزشکی سازمان تعزیرات حکومتی چند نمونه از این تخلفات را افشا کرده که آدم نمی داند با خواندن آنها «بخندد یا پولش را بدهد!» به عنوان مثال وی از تخلف عجیب یک بیمارستان بزرگ در تهران خبر داد و گفت که در این بیمارستان، از نوعی فنر یک بار مصرف پزشکی که از کشاله ران وارد رگ‌های بیمار می شود و به قلب می رسد و «یک‌بار مصرف» است، بارها و بارها برای بیماران مختلف استفاده می شده است. احتمالا مسئولان بیمارستان به کادر پزشکی اعلام کرده اند که «هیچ چیز رو دور نریزید، یه فوت کنید تمیز می‌شه تا دوباره استفاده کنیم.» سپس بعد از چهارصد بار استفاده آن را روی دیوار مهربانی آویزان کرده اند.به هرحال دست شما درد نکند که سه روز است سوژه این ستون را جور کرده اید. دست مریزاد!
