مطالب طنز طنز؛ تاریخچه بحران های تصادفی!

  • شروع کننده موضوع MASUME_Z
  • بازدیدها 166
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

MASUME_Z

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/18
ارسالی ها
4,852
امتیاز واکنش
29,849
امتیاز
1,120
ماهنامه خط خطی - علی زراندوز:

بشر پس از دوره ای طولانی آوارگی، سرانجام یکجانشین شد. ولی از آنجا که اصولا بشر کمتر پیش آمده است یکجا بند شود، سفرکردن را آغاز کرد. اولین سفرهای انسان بیشتر برای ملاقات «مامانش این های» همسرشان، یا دور شدن همسرشان از «مامانت این های» خودشان رخ داد! اما کم کم بشر فهمید می توان به قصد تجارت، کشورگشایی یا سیاحت هم سفر کرد.

مارکوپولو بسیار اهل سفر بود، ولی عجیب است با وجود اینکه در سفرهایش از ایران هم گذشته بود و با وسایل حمل و نقل عمومی ما در آن زمان ها سفر کرده بود، سال ها بعد، در سن لورنزو به مرگ طبیعی و در بستر بیماری درگذشت! البته گویا مارکوپولو در سفر به ایران از مترو هم استفاده کرده بود و با خرید شامپوی سیر از دست فروشان مترو، آن را به ونیز می برد و به هم وطنانش می فهماند که سیر فقط برای پختن میرزاقاسمی نیست!

اما شاید معروف ترین بحران تصادفی جهان تصادف کشتی تایتانیک با کوه یخ باشد. تحقیقات انجام شده پس از این تصادف، نشان داد که گویا کاپیتان کشتی سیستم کنترل هدایت کشتی را از حالت اتوماتیک درآورده بود، ولی بعد از مدتی، ناگهان کار واجبی پیش آمد که کنترل خودش و کشتی از دستش رفت و شد آنچه نباشد بشود! عشق جک و رُز هم اولین عشق تصادفی جهان شناخته شد، تا آنجا که شاعر در این باره سرود: «عشق هایی کز پیِ بومبی* بود/ عشق نبود، عاقبت ننگی بود!» (* پاپرانتزی یا همان پانوشت سابق: گویا این صدا در لحظه برخورد تایتانیک با کوه یخ به گوش حاضرین رسیده است!)

پس از مدتی دست و پنجه نرم کردن با بحران و تصادف، بشر فهمید در یک تصادف یا حادثه غیرمترقبه سه طرف وجود دارد: طرف مجروح ها و کشته شده ها، طرف سالم مانده ها و یک مقصر! در ادامه، بشر متوجه شد خیلی وقت ها در یک تصادف پیداکردن مقصر حتی از پیدا کردن مجروح و زخمی شده ها هم واجب تر است و اولویت بیشتری دارد!

شاید اکنون عده ای سودجو و سیاه نما درصدد باشند بحران تصادف های جاده ای- ریلی- هوایی و غیره... را زبانم لال، به دولت یازدهم یا دولت های قبل و بعد از آن ربط دهند، در حالی که این بحران ها، حتی در دوران حافظ شیرازی هم وجودداشته است و سندش هم این بیت از دیوان خواجه شیراز: «آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست/ هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!»

براساس آنچه در کتب تاریخی آمده است، نوسترآداموس (داروساز و پیشگوی فرانسوی) در یکی از رباعی های خود پیشگویی کرده است: «در شرق، در میان جاده ها و خیابان ها، مردمانی سوار بر ارابه های فلزی می تازند. ارابه ها با ضربه کوچکی تا شیشه عقب جمع می شوند، مرگ حق است، ارابه های در پیتی وسیله است، آن ها دوم می شوند، ولی از آخر!»

به نظر بسیاری از کارشناسان، نوسترآداموس در این رباعی، پیشگویی می کند که ایرانی ها در تصادف های ناایمن رانندگی، از میان 190 کشور، رتبه 189 ام را به دست می آورند که خوشبختانه (یا متاسفانه!) پارسال این مقام را کسب کردیم، رفت پی کارش!

راستی، ما ایرانی ها یک ضرب المثل قدیمی داریم با این مضمون که: «حادثه هرگز خبر نمی کند!» و مسئولی که به تازگی پست و سمتش را به واسطه یک تصادف از دست داده، ضرب المثل تازه ای را وارد فرهنگ فولکلور ما کرده: «از یک حادثه این قدر خبر و گزارش تهیه شد که آخرش ما را کله پا کرد!»

چندی است در محافل غیررسمی شایعه شده است که برخی مدیران کنترل بحرانشان را از دست داده اند. یکی از این مدیران، ضمن باز کردن سفره دلش پیش باجناقش، به نام بـرده گفت: «کنترل مدیریت بحران توی دستم بود، توی مشتم بود... منتها یک روز بابام دیدش، فکر کرد کنترل تلویزیونه! از او روز تا حالا، گرفته دستش و دست ما نمی ده!»
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
153
پاسخ ها
12
بازدیدها
266
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,540
پاسخ ها
0
بازدیدها
472
پاسخ ها
2
بازدیدها
200
پاسخ ها
0
بازدیدها
227
پاسخ ها
0
بازدیدها
196
پاسخ ها
0
بازدیدها
219
پاسخ ها
0
بازدیدها
173
پاسخ ها
16
بازدیدها
564
پاسخ ها
0
بازدیدها
170
بالا