مطالب طنز طنز؛ خدایا منو بکش

  • شروع کننده موضوع BARANA.R
  • بازدیدها 156
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

BARANA.R

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/29
ارسالی ها
2,921
امتیاز واکنش
20,204
امتیاز
746
سن
23
لامصب شمشیر دولبه است. تا یه اندازه‌اش خوبه، ولی اگه زیادی بزرگ بشه هم خلق‌ا... رو اذیت می‌کنه، هم ممکنه خودت رو به فنا بده. «اعتماد به نفس» رو میگم. اعتماد به نفس‌های گنده شده انواع مختلف داره. چند نمونه‌اش رو با هم بررسی می‌کنیم.

یه نوع اعتماد به نفس داریم به نام اعتماد به نفس افق زاویه‌ای. مثلا عزیزی در چهار سال مسئولیتش افق زاویه بدنش به شکلی بوده که نیمی از جوک و طنز کشور رو تامین کرده. بعد با همین افق زاویه دوباره نامزد شده. دیگه در این مورد حرفی ندارم.

مدل بعدی، اعتماد به نفس نجومیه. به‌عنوان مثال یکی از بازیگران بزرگ مملکت، حالا نمی‌خوام نام ببرم، دوست ندارم به محسن افشانی خاصی اشاره بشه. به هر حال فرمودند: «ساختن یکی مثل من ۴۰ میلیارد هزینه داره». اینکه کیلو چند حساب کردند که این‌قدر نجومی دراومده، در پرده‌ای از ابهامه! اگه لطف کنند در مورد نحوه قیمت‌گذاری یه توضیح شفاف بدن ممنون میشیم. حالا این‌ به کنار. بیاید از یه زاویه دیگه بریم تو دل ماجرا. اگه برای استاد افشانی تا حالا ۴۰ میلیارد هزینه شده، شاید ما هم یه چند میلیاردی خرج برداریم. بنده از همین تریبون اعلام می‌کنم که هر هزینه‌ای که قراره واسه من بشه که در آینده یه چیزی بشم رو همین الان خشکه حساب کنند، قول میدم دیگه هیچ هزینه‌ای رو دست‌تون نذارم. قول میدم باقی زندگیم رو کاملا به بطالت بگذرونم. قول شرف میدم تمام تلاشم رو بکنم که هیچی نشم.

یه نوع اعتماد به نفس دیگه داریم به نام اعتماد به نفس تراوشی.

برای نمونه یکی از شاعران کشور، قطعه شعری سروده که اول ازتون دعوت می‌کنم بخونیدش بعد عرض می‌کنم.

«بـ..وسـ..ـه‌های کنسرو شده‌ات را/ از یخچال بیرون می‌آورم/ دوست داشتنت یخ زده/ و دستانم جایی میانِ سس مایونز و گوشتِ چرخ کرده/ به دنبالت می‌گردند/ تو فاسد شده‌ای/ و من این را چند روز پس از تاریخ انقضایت می‌فهمم/ حالا که دیگر مسمومت شده‌ام».

شاید باورتون نشه ولی یه نفر این تراوشات شاعرانه رو ریخته بیرون. واقعا نمی‌دونم چی بگم. زبونم قاصره. کلامم در قالب کلمات قابل انتشار نمی‌گنجه. خدایا منو بکش. آخه تو چه جوری پای یخچال و کنسرو و سس مایونز و گوشت چرخ‌کرده رو کشیدی وسط و به رابـ ـطه و عشق و خــ ـیانـت ربطش دادی؟ تو که یک تنه پدر صور خیال و شعر و ادبیات فارسی رو درآوردی! چه طور‌ تونستی این کار رو با ما بکنی؟

اگه انتقاد نکنیم فردا یکی دیگه احتمالا به این صورت شعر میگه: «تو کالباس ۸۰ درصد من بودی/ اما گربه‌ها را درونت دیدم/ ای کلک/ سوسیس نامرد یک‌بار این بازی کثیف را با من کرده بود/ دیگر فریب نمی‌خورم/ نه نه/ دیگر تو را نمی‌خورم».

پیشنهاد می‌کنم یه ستون تو روزنامه طنز «بی‌قانون» بدن به بزرگوارانی که به سرودن این گونه اشعار علاقه دارند، بهشون بگن: «شما فقط شعر جدی بنویسید». مطمئن باشید می‌زنند مرزهای طنز رو جابه‌جا می‌کنند.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
268
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,644
پاسخ ها
0
بازدیدها
475
پاسخ ها
2
بازدیدها
205
پاسخ ها
0
بازدیدها
228
پاسخ ها
0
بازدیدها
196
پاسخ ها
0
بازدیدها
221
پاسخ ها
0
بازدیدها
174
پاسخ ها
0
بازدیدها
154
پاسخ ها
16
بازدیدها
568
پاسخ ها
0
بازدیدها
172
پاسخ ها
0
بازدیدها
162
بالا