مطالب طنز طنز؛ خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد؟

  • شروع کننده موضوع BARANA.R
  • بازدیدها 133
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

BARANA.R

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/29
ارسالی ها
2,921
امتیاز واکنش
20,204
امتیاز
746
سن
23
تو شغل ما یعنی فالگیری، یه نکته خیلی مهمه؛ ابیاتی که رو کاغذ نوشته میشه و جلوی مشتری گذاشته میشه، باید سرشار از امید و خوشبینی به آینده باشه. اگر هم شعری از دستتون در رفت، باید طوری تعبیرش کنین که غم‌انگیزترین و حزن‌انگیزترین اشعار، مفهومی معادل«امشو شوشه لیپک لیلی لونه» رو برای مشتری تداعی کنه. چون کلاً صدا و سیما مردم رو طوری عادت داده که چیزی رو دلشون می‌خوان بشنون که خودشون دوست دارن. حالا خیلی مهم نیست که اون موضوع درست باشه یا غلط، راست باشه یا دروغ. مثلاً همین دیروز. دیدم از دور یه خانم داره میاد پای بساط فالگیریم.

یه چشمش خون بود یه چشمش اشک. نزدیکتر که شد با تعجب بهش گفتم «چرا چیزی سرت نیست؟» گفت «من خارجیام، مشکلی نیست.» گفتم «اِ... جدی؟ منم آدم فضایی‌ام. داشتم از سیاره پلوتون یه توک پا می‌رفتم زحل، سر راه اومدم اینجا پشمک یزدی بخرم که دستخالی نباشم. یهو گرفتنم، گفتن کشور دچار بحران نبود فالگیر متعهد و دلسوز شده، وظیفه آدم فضاییت ایجاب می‌کنه که بیای به مردم خدمت کنی و فالشون رو بگیری. اینه که موندگار شدم. اینم شاخمه، لول کردمش تو پیراهنم که پیدا نباشه.! زن حسابی یه چیزی سرت کن الان میان زیر پیراهن منو پرچم می‌کنن.» همین‌جور که داشت زار زار گریه می‌کرد گفت «باشه حالا.

تو مطلبِ تو که من پیدا نیستم، متن نوشتاریه، تصویری که نیست.» دیدم راست می‌گـه. اشکاشو که پاک کرد، تازه شناختمش. خانم «پارک گئون های» رئیس جمهوری عزل شده کره جنوبی بود. گفتم «آبجی تو کجا، اینجا کجا؟ شنیدم رسماً عزل شدی. بیا بشین تعریف کن» نشست کنارم. آهی کشید و گفت «چی بگم؟ اتهام فساد اقتصادی بهم زدن گفتن منابع مالی کشور رو به تاراج بردم.» گفتم«خب؟» گفت «همین دیگه» گفتم «همین؟! بابا شما خارجی‌ها چرا اینجوری این؟ به خاطر یه اختلاس کوچیک اخراج شدی؟!» گفت «فقط همین که نه.

یه دوست صمیمی هم داشتم که توی نهاد ریاست جمهوری وارد شد و با اطلاع از اسرار و اسناد مالی، به بیت المال دست اندازی کرد.» گفتم «وا... دست‌اندازی خالی هم شد جرم؟ یه جوری میگی انگار جریان انحرافی راه انداخته بود تو کشور. حقیقتاً خیلی سوسولین. البته حقتونه. وقتی تو کشورتون یه ساعت برق میره، نصف دولتتون استعفا میده، یا تا یه مسئولی اختلاس می‌کنه سریع افشا میشه، همینه دیگه. حقتونه. تو کشور ما دکل با جاش گم شد آب از آب تکون خورد؟ نخورد دیگه.» اینارو که گفتم دیدم خوابش بـرده.

داد زدم «خانم دارم حرف می‌زنما. تو پیت ساکسیفون نمی‌زنم که.» گفت:«خواب چیه؟ یه ساعته رسیدم ایران، همه گیر دادن که خوابم. بابا ما چشمامون اینجوریه.» گفتم «آهان... آره، یانگومم همینطوری بود. حالا غصشو نخور. بیا یه فال بردار کل زندگیتو بریزم رو داریه.» چشماش رو بست و برداشت «خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد؟/ بگذر ز عهد سست و سخن‌های سخت خویش» پرسید «حالا یعنی چی؟» چشمام رو مثل خودش تنگ کردم و گفتم «من هیچی نگم بهتره. زندگینامه رئیس جمهوری سابق مارو بخون، همه چی دستت میاد»
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
266
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,540
پاسخ ها
0
بازدیدها
472
پاسخ ها
2
بازدیدها
202
پاسخ ها
0
بازدیدها
227
پاسخ ها
0
بازدیدها
196
پاسخ ها
0
بازدیدها
219
پاسخ ها
0
بازدیدها
173
پاسخ ها
0
بازدیدها
153
پاسخ ها
16
بازدیدها
564
پاسخ ها
0
بازدیدها
171
پاسخ ها
0
بازدیدها
162
بالا