مطالب طنز طنز؛ خوف از اسید و ترس از دبه!

  • شروع کننده موضوع BARANA.R
  • بازدیدها 168
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

BARANA.R

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/29
ارسالی ها
2,921
امتیاز واکنش
20,204
امتیاز
746
سن
23
امروز همسایه‌مان عصبانی بود. گفت: مهندس دیگر امنیت نیست. تمام شد. گفتم: چه شده مگر؟ گفت: خبر نداری یعنی؟ گفتم: داستان اسیدپاشی را می‌گویی؟ گفت: از آن بدتر را می‌گویم. گفتم: مگر باز خبری شده؟ گفت: امنیت روانی نداریم مهندس جان. زنم بست نشسته است توی خانه و دایم پیامک می‌خواند که در برازجان اسید ریختند، در بوشهر اسید ریختند، در گواتر و سرخس و خرمشهر و خلیج همیشگی فااااااااارس اسید ریختند و هر چه می‌گویم اینها شایعه‌اس باور نمی‌کند و بیرون نمی‌آید. حق هم دارد مهندس جان. حق ندارد؟ گفتم: آنها که گفتی شایعه است اما ایشان حق دارد بترسد. گفت: خودم سر صبحی بنزین تمام کردم. از شانس نزدیک پمپ‌ بنزین. ماشین را به زحمت یک طوری پارک کردم و 10 لیتری را برداشتم و به طرف پمپ‌بنزین دویدم مباد پلیس ماشین را از کنار خیابان ببرد. یکهو متوجه شدم همین طور که من می‌دوم مردم هم می‌دوند. فهمیدم از 10 لیتری است. برگشتم و 5 لیتری را برداشتم و دویدم به سمت پمپ‌ بنزین اما مردم باز می‌دویدند. این بار یک خانم هم جیغ زد. برگشتم 5 لیتری را گذاشتم و یک بطری آب‌ معدنی برداشتم و به سمت پمپ‌ بنزین راه افتادم اما این بار هم مردم می‌دویدند. این بار سه خانم جیغ کشیدند. دیدم این طوری نمی‌شود، یک موتوری رد می‌شد، گفتم تا پمپ‌بنزین دربست، پریدم ترک موتور. هنوز ده متر با موتور نرفته بودم که ملت ریختند سرم. اول که دیدند بطری خالی است ولم کردند اما بعد یکی گفت معلوم نیست اسید را کجا پاشیده و ملت باز خواستند بریزند سرمان که پریدیم روی موتور و متواری شدیم. شانس آوردم زنده ماندم. گفتم: ماشین چه شد؟ گفت: چه می‌دانم لابد تا به حال پلیس بـرده. جالب اینجاست تا آمدم خانه دیدم زنم می‌گوید: نزدیک پمپ‌ بنزین محله، روی یک آقا اسید پاشیده‌اند، فیلمش هم درآمده. فیلم را نشانم داد، شانس آوردم توی فیلم من کنار هستم و موتوری دارد حرف می‌زند. هر چه به زنم می‌گویم کجای فیلم نشانی از اسیدپاشی هست، به خرجش نمی‌رود. می‌بینی مهندس، می‌بینی چه بر سرمان آمده است؟ می‌گویم ماشین را چه می‌کنی؟ می‌گوید: با جرثقیل می‌برمش پمپ‌ بنزین، یعنی یک بار دیگر با دبه یا بطری من را ببینند، کارم تمام است. خدا لعنت کند آنها را که این طور با روان مردم بازی می‌کنند. روانی شدیم رفت. زنم از دست رفت. ماشینم از دست رفت. یک زمانی بود صدای میگ عراقی می‌آمد کک‌مان نمی‌گزید، الان تا صدای موتور می‌آید همه پناه می‌گیریم. پناه بر خدا مهندس. چه کارها که با این هوندا 125 نمی‌کنند. هوندا 125 هستند دیگر؟!
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
266
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,540
پاسخ ها
0
بازدیدها
474
پاسخ ها
2
بازدیدها
202
پاسخ ها
0
بازدیدها
227
پاسخ ها
0
بازدیدها
196
پاسخ ها
0
بازدیدها
219
پاسخ ها
0
بازدیدها
174
پاسخ ها
0
بازدیدها
153
پاسخ ها
16
بازدیدها
565
پاسخ ها
0
بازدیدها
172
پاسخ ها
0
بازدیدها
162
بالا