مطالب طنز طنز؛ شاه‌ماهي صحنه‌هاي كي بودي تو؟

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 104
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
طنز؛ شاه‌ماهي صحنه‌هاي كي بودي تو؟


1406759_136.jpg




زهرا ساروخانى در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

داشتم نهنگ آبی بازی می‌کردم و تو مرحله‌ای بودم که قرار بود دو تا قارچ بخورم و برم مرحله پرتاب خویشتن از پشت بام. ناگهان یه پیامک از کمپانی نهنگ آبی برام اومد. نوشته بود: «داش گلم سلام. ببخشید وسط قارچ خوردن مزاحمت میشیم. به ما خبر دادن که آقای حدادعادل گفته: احمدی‌نژاد یک رایانه است. کمپانی بزرگ نهنگ آبی با افتخار تقدیم می‌کند: بازی جدید شاه‌ماهی صحنه‌ها، با تمرکز روی هشت سال ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد و حامیانش. به شدت امیدواریم سود قلمبه به‌دست بیاوریم چون بلاشك در این بازی آمار خودکشی به طرز چشمگیری افزایش پيدا ميکنه. تيم‌هاي جاسوسي ما رایانه احمدی‌نژاد رو پیدا کردن ولی برنامه‌هاشو توش پيدا نميكنن.

ما بررسی کردیم متوجه شديم كه تو مهندس نرم‌افزاری، واسه همین ازت می‌خوایم که پيداش كني و بعد آسوده خودتو سَقَط كني». بعد از مدت‌ها بیکاری و علافی احساس مهم بودن بهم دست داد. کامپیوتر رو با پُست فرستادن دم خونه. روشنش کردم ولی دیدم رمز ورود میخواد. چند تا پسورد معروف رو پشت هم زدم تا پيغام داد: «این‌قدر رمز بزن تا رمزدونت پاره بشه». بازم هرچی رمز به ذهنم می‌رسید زدم كه یکدفعه يه اخطار بزرگ راجع به رمزدون روي مانيتور اومد: همون لحظه هم بابام وارد شد و اخطار روي صفحه رو دید.

بابام با بغض و ناباوری و لُپای گل انداخته از اتاقم رفت بیرون. 30 ثانیه بعد مامانم صدام زد: پسرم، بچه خوب هر غلطی هم میکنه حداقل باید جلو چشم پدر مادرش باشه. بلیت تایلند گرفتیم لحظه آخری واسه امشب، پاشو وسایلاتو جمع کن. چاره‌ای نبود، مجبور شدم حقیقت رو بهشون بگم. بابام دست گذاشت رو شونه‌ام گفت: آفرین پسرم، من بهت افتخار می‌کنم، خانوم شما بمون پیش بچه، جهنم و ضرر، خودم تنها ميرم تایلند. تا بابام از خونه رفت بیرون مامانم یکی محکم کوبید زیر گوشم، من نميدونم چرا زد، ولی اون حتما میدونه که چرا زده. بالاخره رمز عبور رو كشف كردم. تمام درايوها حتي درايو سي، كاملا خالي بود.

دکمه هِلپ رو زدم، یهو بقایی پایین صفحه ظاهر شد و گفت: اگر می‌خواهید تعداد روزهایی که من انفرادی بودم را بدانید، گزینه F11، اگر می‌خواهید تاثیر انفرادی بر سلامتی من را بدانید، گزینه F2، اگر سوال دیگری داريد F3، و اگر بیخودی مزاحم شده‌اید Alt+F4را بفشارید. F3 رو زدم و داستانو براش تعريف كردم. گفت: «پسرم، جملات آقای حداد رو ناقص شنيدي، ايشون گفته احمدی‌نژاد یک رایانه است که ما نرم‌افزارش را نداریم. نميشه كه ايشون چيزي رو نداشته باشه،‌ به زبان بي‌زباني گفته اصلا نرم‌افزاري وجود نداره».

يه بغض نااميدي نشست تَنگ گلوم. تشكر كردم و اونم به عنوان اشانتيون سه بار بلند گفت: زنده باد بهار، زنده باد ايران. ياد هشت سال جووني خودم افتادم، ولي يهو يادم اومد كه آقاي حدادعادل با تمام اين توصيفات در ادامه گفته بود: «اگر به سال‌های ۸۴ و ۸۸ برگردیم باز هم از احمدی‌نژاد حمایت میکنین». اصلا ته دلم قرص شد،‌ يه شادي عجيبي نشست كنج دلم. نصفه آخر قارچم رو برداشتم و دويدم سمت پشت‌بوم.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
266
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,540
پاسخ ها
0
بازدیدها
472
پاسخ ها
2
بازدیدها
200
پاسخ ها
0
بازدیدها
227
پاسخ ها
0
بازدیدها
196
پاسخ ها
0
بازدیدها
219
پاسخ ها
0
بازدیدها
173
پاسخ ها
0
بازدیدها
153
پاسخ ها
16
بازدیدها
564
پاسخ ها
0
بازدیدها
170
پاسخ ها
0
بازدیدها
162
بالا