مطالب طنز طنز؛ قربونت بِچَم حافظ

  • شروع کننده موضوع BARANA.R
  • بازدیدها 126
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

BARANA.R

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/29
ارسالی ها
2,921
امتیاز واکنش
20,204
امتیاز
746
سن
23
از آنجایی که ما خود را پاسدار ادبیات فارسی می‌دانیم و غیر از ما کسی صلاحیت نگهداری از میراث بزرگان را ندارد و با عنایت به این که چندی است شعر حافظ فقط در شب یلدا و پشت ترافیک و در مترو خوانده می‌شود و عموما هم فهمیده نمی‌شود، احساس وظیفه کردیم که قرائت جدیدی از غزلیات حافظ ارائه دهیم. این وظیفه خطیر را با غزل معروف زیر شروع می‌کنیم:

شربتی از لعل لبش نچشیدیم و برفت/ روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

تفسیر: خوشبختانه حافظ پس از جرح و تعدیل‌های مکرر ما و تغییر نوشیدنی‌های غیرمجاز در شعرها به آب پرتقال و آب کرفس که برای سلامتی هم مفیدترند تادیب شده و این بار از شربت استفاده کرده که ما در ابتدا با دیدنش خیلی خوشحال شدیم ولی بعدش دیدیم متاسفانه همان رویه سابق را در مصرع اول در پیش گرفته است و ناامید شدیم. در این بیت منظور حافظ به طور کلی این است که معشوق زود بلند شد و رفت و نشد که داستان طبق برنامه‌ریزی‌های حافظ پیش برود.

گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود/ بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت

تفسیر: حافظ در مصرع اول علت رفتن معشوق را به تنگ آمدن از صحبت‌های شاعر عنوان می‌کند. بله آقای حافظ! وقتی ما می‌گیم به جای کلمات شنیع بیشتر از شربت و آب کرفس استفاده کن و شما هی لجبازی می‌کنی نتیجه‌اش هم این به تنگ آمدن‌ها میشه. تفسیر مصرع دوم: معشوق یا ورزشکار بوده یا کولبر.

عشـ*ـوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد/ دیدی آخر که چنین عشـ*ـوه خریدیم و برفت

تفسیر: بعد از این که معشوق حافظ را ترک می‌کند، حافظ به دنبال او می‌رود و در حین جست‌وجو به جمعی از زیبارویان برخورد می‌کند و آدرس معشوق را از آن‌ها می‌پرسد. آن‌ها یک آدرس پرتی می‌دهند و حافظ خوشش می‌آید و دوباره می‌پرسد. هی آدرس می‌دهند و حافظ هم می‌پرسد تا این که معشوق اتفاقی از همان مکان عبور می‌کند اما مع‌الاسف حافظ سست‌عنصر سخت مشغول آدرس پرسیدن بوده و متوجه عبور معشوق نمی‌شود.

شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن/ در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت

تفسیر: می‌فرماید معشوق در چمن حسن و لطافت خرامان شد. افسوس که به وصلش نرسیدیم و رفت. این بیت حاوی یک نکته بسیار ظریف و باریک است که متاسفانه از دید استادان پنهان مانده و آن فعل چمیدن است که ثابت می‌کند ادبیات نسوان عزیز دهه هفتادی و هشتادی چه ادبیات غنی و پرباری است. آنجا که می‌فرمایند «فدات بِچَم» یا «قربونت بچم» یا «عجقت بچم» و‌... متاسفانه بسیاری گمان می‌کنند که بچم همان بشمِ لوس و کودکانه است ولی این بزرگواران منظورشان همان چمیدن است. فی‌المثل سوال عجقت بچم؟ یعنی آیا مرا بار می‌دهی تا در گلستان عشقت بچمم؟

همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم/ کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت

تفسیر: معشوق یه خداحافظی هم نکرد بی‌ادب و همین‌جور بارش را انداخت روی کولش و از پیش حافظ رفت که باید ببینیم حافظ چه گفته که معشوق چنین رفتاری از خودش بروز داده. احتمالا باز از دهنش در رفته و حرف از ساقی و سیمین‌ساق و مه‌رو و شاهد و مغبچه باده فروش زده. چند بار بهش گفتیم رعایت کن‌... گوش نمیده. کاملا غیرقابل کنترل شده حافظ.
 
  • لایک
واکنش ها: he.s
  • پیشنهادات
  • he.s

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/09
    ارسالی ها
    2,495
    امتیاز واکنش
    10,204
    امتیاز
    904
    بازی بازی،با حافظم بازی؟!
    قشنگ بود
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    12
    بازدیدها
    268
    پاسخ ها
    381
    بازدیدها
    7,644
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    475
    پاسخ ها
    2
    بازدیدها
    205
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    228
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    196
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    221
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    174
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    154
    پاسخ ها
    16
    بازدیدها
    568
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    172
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    162
    بالا