dinaz
کاربر نگاه دانلود
طنز؛ مال‌های بزرگ را درخیابان‌های کوچک قرار ندهيد
شاهین قدیانی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
از آنجا که ترافیک شهرهای کشور روز به روز در حال افزایش است و اخیرا شورای شهری‌های جدید روی کار آمده‌اند پیشنهاداتی را درجهت افزایش هر چه بیشتر ترافیک ارائه می‌کنیم.
ساخت مال‌های بزرگ در خیابان‌های کوچک: این روزها تب ساخت مال و مرکز خرید خیلی بالا رفته و تعداد مال‌ها از سوپری‌های سابق هم بیشتر شده است. یکی از راه‌های گسترش ترافیک، ساخت مال 20 طبقه در خیابان چهار متری است. به گونه‌ای که کلا یک ماشین در حال پارک و یک ماشین در حال خروج از پارک به حالت آچمز رسیده و سیستم حمل و نقل شهر هنگ بکند. ساخت مرکز خرید در نقاط اصلی شهر هم خیلی کارساز است. مهم‌ترین نقطه شهر را که از چهار جهت به اصلی‌ترین نقاط شهر متصل است انتخاب کرده و 43 طبقه مرکز خرید را بالا ببرید هر چقدر هم که پارکینگ‌های مرکز خرید زیاد باشد باز هم همین خروج و ورود به مال باعث قفل شدن ترافیک می‌گردد.
ساخت سرعت گیر به میزان کافی: سرعت‌‌گیرهای با ارتفاع سه متر که به رنگ محیط استتار شده را در فواصل یک متر یک‌بار در کلیه خیابان‌های اصلی و فرعی شهر تعبیه کنید و از فواید بسیار آن سود ببرید. هم ترمز زدن‌های مداوم ترافیک را بیشتر می‌کند هم جلوبندی و ترمز و سایر بخش‌های خودرو با هم وصلت می‌کنند و برای جلوبندی‌سازها اشتغال ایجاد می‌شود. ضمنا راننده‌ای که سرعت‌گیر را ندیده و در حال پرواز با خودرو در آسمان است از هفت جد و آباد شما یاد می‌کند. اینکه راننده‌های منضبط چه گناهی کرده‌اند که باید به پای قانون‌شکنان بسوزند مهم نیست جلوی هر سرعت‌گیر تابلو بزنید و بنویسید: تشویق برای یکی جریمه برای همه.
ماست‌ها و قیمت‌ها را بریزید توی سبزی خوردن‌ها: برای مهم‌ترین نقطه شهر یک پروژه عمرانی تعریف کنید. کل خیابان‌های اطراف را ببندید. جوری که طرف وقتی از این سمت میدان قصد رفتن به آن سمت میدان دارد حداقل به دوربرگردان 11 کیلومتر بالاتر برود بعد که خوب اوضاع شهر شیرتوشیر شد بودجه پروژه را قطع کنید و پروژه بعدی را آغاز کنید. مردم محله خیلی دوست دارند. تعریف پروژه‌ها باید به اندازه‌ای ادامه یابد که هرکس یک کیلومتر قصد حرکت در شهر را داشت، لاقل 11 بار در تله‌های شما بیفتد. هر گاه در مراسم ختم و عروسی منطقه متوجه شدید که تمامی مهمانان متفق‌القول جمله زیر را می‌گویند، بدانید که راه را درست رفته‌اید: «اون جلو رو بسته بودن مجبور شدیم از اون پشت بیایم کل شهر رو چرخیدیم اسیر شدیم به خدا».
شاهین قدیانی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
از آنجا که ترافیک شهرهای کشور روز به روز در حال افزایش است و اخیرا شورای شهری‌های جدید روی کار آمده‌اند پیشنهاداتی را درجهت افزایش هر چه بیشتر ترافیک ارائه می‌کنیم.
ساخت مال‌های بزرگ در خیابان‌های کوچک: این روزها تب ساخت مال و مرکز خرید خیلی بالا رفته و تعداد مال‌ها از سوپری‌های سابق هم بیشتر شده است. یکی از راه‌های گسترش ترافیک، ساخت مال 20 طبقه در خیابان چهار متری است. به گونه‌ای که کلا یک ماشین در حال پارک و یک ماشین در حال خروج از پارک به حالت آچمز رسیده و سیستم حمل و نقل شهر هنگ بکند. ساخت مرکز خرید در نقاط اصلی شهر هم خیلی کارساز است. مهم‌ترین نقطه شهر را که از چهار جهت به اصلی‌ترین نقاط شهر متصل است انتخاب کرده و 43 طبقه مرکز خرید را بالا ببرید هر چقدر هم که پارکینگ‌های مرکز خرید زیاد باشد باز هم همین خروج و ورود به مال باعث قفل شدن ترافیک می‌گردد.
ساخت سرعت گیر به میزان کافی: سرعت‌‌گیرهای با ارتفاع سه متر که به رنگ محیط استتار شده را در فواصل یک متر یک‌بار در کلیه خیابان‌های اصلی و فرعی شهر تعبیه کنید و از فواید بسیار آن سود ببرید. هم ترمز زدن‌های مداوم ترافیک را بیشتر می‌کند هم جلوبندی و ترمز و سایر بخش‌های خودرو با هم وصلت می‌کنند و برای جلوبندی‌سازها اشتغال ایجاد می‌شود. ضمنا راننده‌ای که سرعت‌گیر را ندیده و در حال پرواز با خودرو در آسمان است از هفت جد و آباد شما یاد می‌کند. اینکه راننده‌های منضبط چه گناهی کرده‌اند که باید به پای قانون‌شکنان بسوزند مهم نیست جلوی هر سرعت‌گیر تابلو بزنید و بنویسید: تشویق برای یکی جریمه برای همه.
ماست‌ها و قیمت‌ها را بریزید توی سبزی خوردن‌ها: برای مهم‌ترین نقطه شهر یک پروژه عمرانی تعریف کنید. کل خیابان‌های اطراف را ببندید. جوری که طرف وقتی از این سمت میدان قصد رفتن به آن سمت میدان دارد حداقل به دوربرگردان 11 کیلومتر بالاتر برود بعد که خوب اوضاع شهر شیرتوشیر شد بودجه پروژه را قطع کنید و پروژه بعدی را آغاز کنید. مردم محله خیلی دوست دارند. تعریف پروژه‌ها باید به اندازه‌ای ادامه یابد که هرکس یک کیلومتر قصد حرکت در شهر را داشت، لاقل 11 بار در تله‌های شما بیفتد. هر گاه در مراسم ختم و عروسی منطقه متوجه شدید که تمامی مهمانان متفق‌القول جمله زیر را می‌گویند، بدانید که راه را درست رفته‌اید: «اون جلو رو بسته بودن مجبور شدیم از اون پشت بیایم کل شهر رو چرخیدیم اسیر شدیم به خدا».
