مطالب طنز طنز؛ مسئله چراغ کنفوسیوس

  • شروع کننده موضوع MASUME_Z
  • بازدیدها 136
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

MASUME_Z

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/18
ارسالی ها
4,852
امتیاز واکنش
29,849
امتیاز
1,120
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:

دیروز ما یک مطلب مفصلی نوشته بودیم و تقریبا از روی همه رد شده بودیم و از روی خودمان البته سه‌بار رد شده بودیم، اما روزنامه که چاپ شد، دیدیم مطلب ما یک چارک ستون بیشتر نیست. چارک چیست؟ به آجر نصفه می‌گویند نیمه و به نصفه‌نیمه می‌گویند چارک. آقا ما را می‌گویی، تا دیدیم یک چارک مطلب ما کار شده، دویدیم توی کوچه و یک چارک برداشتیم و رفتیم پیش سعید که مطلب من را باز نصفه‌نیمه کار کردی؟ آمدم چارک را پرت کنم که سعید گفت من اصلا تقصیری ندارم و همه‌چیز زیر سر گیسو است.

چارک را آمدم پرت کنم سمت او که گفت من اصلا در جریان نیستم و من نهایتا عکس تو را حذف می‌کنم و پاراگراف‌های مطلبت را می‌گیرم. چارک‌به‌دست رفتم پیش آقای غلامی. آقای غلامی سردبیر روزنامه است و طبیعی است که آدم با یک چارک از پس سردبیر برنمی‌آید. برای همین دویدم توی کوچه و با یک نیمه برگشتم و داد و هوار راه انداختم که من را سانسور می‌کنید؟ وااسفا بر شما. آقای غلامی کظم‌غیض کردند و گفتند برو فردا بیا پسر. امروز استثنائا اصلا مطلب حذف نشده. من فهمیدم که سردبیر دارد من را می‌پیچاند چون ماه پیش هم یک سردبیر دیگر یک جای دیگر نه‌تنها نویسنده‌اش را پیچاند که عملا چزاند.

خلاصه من آجربه‌دست رفتم دفتر مدیرمسئول که تکلیفم را روشن کنم که مدیرمسئول گفت بشین حالا یه چایی بخور بعد آجرت رو پرت کن. دیر که نمیشه. من نشستم یک چایی خوردم و چایی دوم را هم خوردم و چایی بیستم را هم خوردم و به وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتی و هیأت نظارت بر مطبوعات و دادگاه رسانه و مدیرمسئول و سردبیر و همه‌وهمه حرف‌های فلسفی بستم. بعد آرام شدم. نوشیدن ٢٠چایی، حتما شما را آرام می‌کند، اگر هم آرام نکرد، باعث تکرر چیز می‌شود و شما نمی‌رسید بروید دعوا کنید. خلاصه دیگر پاسی از شب گذشته بود که من چایی‌زده برگشتم خانه.

برگشتم خانه و لپ‌تاپ را روشن کردم و رفتم توی اینباکس صندوق پست و دیدم‌ ای دل غافل، خودم متن را نصفه‌نیمه فرستاده بودم. بعد رفتم توی ورد و دیدم ‌ای‌بابا، من که متن را کامل نوشتم، پس چطوری نصفه ایمیل شده؟

بالاپایین کردم و کاملا قضاقورتکی تنظیمات ام‌اس‌آفیس ورد من به‌هم ریخته و جای کنترل + اس باید شیفت + f١٢ را بزنی. جای کنترل + زد باید آلْت + بک‌اسپیس را بزنی. در نتیجه من هرچی کنترل + اس می‌‌زدم، چیزی سیو و حفظ نمی‌شده است.

درواقع نه کسی تقصیر داشت، نه من مشکلی داشتم. مسئله اینجا بود که وقتی ستینگ ما تغییر کرده باشد، خروجی ما هم تغییر می‌کند. اگر ما متوجه نشویم فکر می‌کنیم دیگران با ما پدرکشتگی دارند.

وصیت

ما نمی‌توانیم به یکی بگوییم از فلان کار استعفا بدهد چون به ‌نظر ما سرمایه‌گذار آن کار ریگی به کفش دارد. درواقع ما اصلا نمی‌توانیم حکم کلی درباره دیگران بدهیم. ما خیلی هنر کنیم باید خودمان مواظب باشیم جایی نخوابیم که آب زیرمان برود. به قول کنفوسیوس یا دکتر شریعتی یا پروفسور حسابی که گفت: ما در تاریکی قدم برمی‌داریم و چراغ را گرفته‌ایم پشت‌سرمان تا دیگران را هدایت کنیم.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
271
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,691
پاسخ ها
0
بازدیدها
477
پاسخ ها
2
بازدیدها
207
پاسخ ها
0
بازدیدها
229
پاسخ ها
0
بازدیدها
197
پاسخ ها
0
بازدیدها
223
پاسخ ها
0
بازدیدها
177
پاسخ ها
0
بازدیدها
156
پاسخ ها
16
بازدیدها
575
پاسخ ها
0
بازدیدها
176
پاسخ ها
0
بازدیدها
163
بالا