مطالب طنز طنز؛ ملانیا ترامپ به خانه برمی‌گردد

  • شروع کننده موضوع dinaz
  • بازدیدها 161
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

dinaz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/04
ارسالی ها
31,702
امتیاز واکنش
68,366
امتیاز
1,329
محل سکونت
کرمانشاه
طنز؛ ملانیا ترامپ به خانه برمی‌گردد

وحید میرزایی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

خبر کوتاه بود و دلگوار. ملانیا و بارون ترامپ، همسر و پسر رییس‌جمهور آمریکا با تاخیری پنج ماهه دیروز به طور رسمی وارد کاخ سفید شدند. ملانیا در توییتی عنوان کرد دلیل این دوری چند ماهه، عدم لطمه به تحصیلات بارون بود. اما منابع آگاه از نصب دستگاه شنودی در خانه قبلی ملانیا و ترامپ خبر داده‌اند که پرده از حقیقت ماجرا بر می‌دارد. «بی‌قانون» برای نخستين بار گفت‌وگوی میان ترامپ و ملانیا در این مورد را منتشر می‌کند:

شب- داخلی- خانه ترامپ

ملانیا جلوی آینه ایستاده و در حال پرو لباس جدیدش است. ترامپ با پیژامه و دشداشه‌ای که پادشاه عربستان به او هدیه داده، جلوی تلویزیون دراز کشیده است و پسر کوچک‌شان در اتاق خود، با ایکس باکس‌اش دست و پنجه نرم می‌کند.

ملانیا: «ببین این خوبه؟ یه فروشگاه باز شده تو خیابون پنجم منهتن، جنس‌هاش مفته. پنج هزار دلار خریدم اینو. میخوام برا مهمونی آخر شب اجلاس G7 بپوشم. چشمای این ترزا مِی دربیاد. خوبه؟

ترامپ: همش به فکر درآورن چشم مردمی. اون‌وقت من تو کاخ سفید پنج ماه یه‌بار باید بیام ببینمت. خسته شدم دیگه. ببین موهام داره سیاه میشه. روزی که گرفتمت موهام زرد زرد بود. حالا چی؟ بغـ*ـل‌هاش داره سیاه میشه. اصلا میدونی چند وقته یه فسنجون نخوردم؟ میدونی حسرت یه سالاد واشنگتونی مونده رو دلم؟

ملانیا: باز تو شروع کردی؟ من بیام بشینم ور دلت چیکار؟ صب تا شب سقف کاخ سفید رونگاه کنم؟ حوصله‌ام سر میره.

ترامپ: یعنی چی؟ والا زن هم زن‌های قدیم. مادر من صبح زود می‌رفت رودخونه کارولینای جنوبی و کهنه بچه می‌شست، بعد می‌اومد برا بابام آبگوشت بار می‌ذاشت. عصر هم می‌رفت تو استبل شیر گاوها رو می‌دوشید و باهاش کره محلی درست می‌کرد.

ملانیا: خبه خبه، می‌رفتی همون دخترهای همسایه‌تون رو که شبیه مادرت بودن، می‌گرفتی که قشنگ بوی پیاز داغ بدن.

ترامپ: حالا چرا عصبانی می‌شی عزیزم؟ میگم بیا بریم کاخ سفید. والا حوصله‌ات سر نمی‌ره. می‌فرستمت کلاس کوبلن و منجوق‌بافی و خیاطی.

ملانیا: نمی‌خوام. تازه تو از صبح تا شب می‌ری بیرون. من تنها چیکار کنم تو کاخ به اون بزرگی. چقدر بشورم و بسابم و بپزم مرد؟

ترامپ: خب چیکار کنم؟ نرم سر کار؟ من از صب تا شب دارم جون می‌کنم که یه لقمه نون بیارم سر سفره زن و بچه‌ام. پاشدم واسه چندرغاز پول فروش اسلحه به عربستان، جلو هر کس و ناکس رقـ*ـص شمشیر کردم. من هرکاری می‌کنم واسه زندگی‌مونه. بیا زن. این بچه هم پدر می‌خواد هم مادر.

ملانیا: بچه‌ام بارون این روزها خیلی تو خودشه. شب‌ها دیر میاد خونه، وقتی هم میاد غذاشو نمی‌خوره. دیروز هم یواشکی دیدم چنتا از عکس‌های جاستین بیبر رو لایک کرده. خیلی نگرانشم.

ترامپ: خب منم همین رو می‌گم. دیگه مدرسه‌اش هم داره تموم میشه. پاشید جمع کنید تو همین هفته بلیط بگیرم که بریم کاخ سفید.

ملانیا: آخه؟

ترامپ(به طرف ملانیا می‌رود): دیگه آخه نداره زن. دلت رو یکی کن و پاشو بریم. انشاا... که خیره. عجب لباس قشنگی! که در این لحظه برق قطع شد و به تبع آن دستگاه شنود از کار افتاد و مابقی گفت‌وگو ضبط نشد.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
271
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,691
پاسخ ها
0
بازدیدها
477
پاسخ ها
2
بازدیدها
207
پاسخ ها
0
بازدیدها
229
پاسخ ها
0
بازدیدها
197
پاسخ ها
0
بازدیدها
223
پاسخ ها
0
بازدیدها
177
پاسخ ها
0
بازدیدها
156
پاسخ ها
16
بازدیدها
573
پاسخ ها
0
بازدیدها
175
پاسخ ها
0
بازدیدها
163
بالا