BARANA.R
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2016/10/29
- ارسالی ها
- 2,921
- امتیاز واکنش
- 20,204
- امتیاز
- 746
- سن
- 23
اگه قرار به بررسی باشه، یکی از دلایل اصلی طلاق این روزا اون تبلیغه‌‌ست. همون که خانومه هرچی بدبختی داره سعی می‌کنه بعد مثبت قضیه رو ببینه.
همون که یعنی سعی دارن توش بگین لیوان یه نیمه پر هم داره. یه عمر توی تلویزیون و اخبار دیدیم همه دنیا بده، انقدر که وقتی رفتیم خارج هم باورمون نمی‌شد. فکر کردین با این یه مورد خوش‌بین می‌شیم؟
اینه که هر دفعه این تبلیغ پخش می‌شه پدرم به مادرم می‌گـه: «این توییا. یادته چقدر می‌گفتی خونمون کوچیکه؟ یادته چقدر سرکوفت می‌زدی؟ ببین چقدر قانعه» مادرم هم جواب می‌ده: «من اگه مثل این بودم که یه دقیقه هم نمی‌تونستم باهات زندگی کنم. یادت نیست چندسال با مادرت و سه تا بچه توی شصت متر جا زندگی کردم؟ خودت رو یادت نیست که از سر کار میومدی خونه، می‌افتادی جلوی تلویزیون... باهات هم که حرف می‌زدم انگار نه انگار؟» این بحثا از ثانیه دوم تبلیغ شروع می‌شه و تا دو سه ساعت بعدش ادامه پیدا می‌کنه. هرچی سعی می‌کنیم مفاهیم نیمه پری رو براشون شرح بدیم می‌فهمیم که وضع بدتر از ایناست و توی نیمه پر لیوانشون هم اسید ریختن. این اواخر که به هم لیوان پرت می‌کردن.
راه حل ما برای این قضیه چی بود؟ برای اولین بار در ایران تصمیم گرفتیم واسه کمتر شدن بحث‌ها و استوار موندن بنیان خانواده ماهواره تهیه کنیم که اون تبلیغ رو نبینن. شاید باورتون نشه اما نتیجه‌اش خوب بود. مشکلات اون خونه شصت متری سی‌سال پیش رو فراموش کردن چون یه سری شکیات به تم نارضایتی‌شون اضافه شد و ما رو از شر تمام این دعواها خلاص کرد. الان ما بچه‌ها و نوه‌های طلاق شدیم... راحت. راست می‌گفتن ماهواره باعث طلاق می‌شه.
خواستم بگم سطحی نگر نباشین، فرهنگ‌سازی این تبلیغ خیلی عمیق‌تر از این حرفاست. شاید روی مادر و پدر من برعکس نتیجه داد اما هر پویش فرهنگی‌ای نیاز به قربانی داره، عوضش نسل بعدی یعنی ما خوش‌بین شدیم. بعد طلاقشون بجای گلایه می‌گیم: «خداروشکر که هنوز سایه پدر و مادر بالای سرمون هست!» حالا مهم نیست سایه‌شون جدا جداست، همین که همدیگه رو نکشتن جای شکر داره.
همون که یعنی سعی دارن توش بگین لیوان یه نیمه پر هم داره. یه عمر توی تلویزیون و اخبار دیدیم همه دنیا بده، انقدر که وقتی رفتیم خارج هم باورمون نمی‌شد. فکر کردین با این یه مورد خوش‌بین می‌شیم؟
اینه که هر دفعه این تبلیغ پخش می‌شه پدرم به مادرم می‌گـه: «این توییا. یادته چقدر می‌گفتی خونمون کوچیکه؟ یادته چقدر سرکوفت می‌زدی؟ ببین چقدر قانعه» مادرم هم جواب می‌ده: «من اگه مثل این بودم که یه دقیقه هم نمی‌تونستم باهات زندگی کنم. یادت نیست چندسال با مادرت و سه تا بچه توی شصت متر جا زندگی کردم؟ خودت رو یادت نیست که از سر کار میومدی خونه، می‌افتادی جلوی تلویزیون... باهات هم که حرف می‌زدم انگار نه انگار؟» این بحثا از ثانیه دوم تبلیغ شروع می‌شه و تا دو سه ساعت بعدش ادامه پیدا می‌کنه. هرچی سعی می‌کنیم مفاهیم نیمه پری رو براشون شرح بدیم می‌فهمیم که وضع بدتر از ایناست و توی نیمه پر لیوانشون هم اسید ریختن. این اواخر که به هم لیوان پرت می‌کردن.
راه حل ما برای این قضیه چی بود؟ برای اولین بار در ایران تصمیم گرفتیم واسه کمتر شدن بحث‌ها و استوار موندن بنیان خانواده ماهواره تهیه کنیم که اون تبلیغ رو نبینن. شاید باورتون نشه اما نتیجه‌اش خوب بود. مشکلات اون خونه شصت متری سی‌سال پیش رو فراموش کردن چون یه سری شکیات به تم نارضایتی‌شون اضافه شد و ما رو از شر تمام این دعواها خلاص کرد. الان ما بچه‌ها و نوه‌های طلاق شدیم... راحت. راست می‌گفتن ماهواره باعث طلاق می‌شه.
خواستم بگم سطحی نگر نباشین، فرهنگ‌سازی این تبلیغ خیلی عمیق‌تر از این حرفاست. شاید روی مادر و پدر من برعکس نتیجه داد اما هر پویش فرهنگی‌ای نیاز به قربانی داره، عوضش نسل بعدی یعنی ما خوش‌بین شدیم. بعد طلاقشون بجای گلایه می‌گیم: «خداروشکر که هنوز سایه پدر و مادر بالای سرمون هست!» حالا مهم نیست سایه‌شون جدا جداست، همین که همدیگه رو نکشتن جای شکر داره.
