مطالب طنز طنز؛ وقتی از صداوسیما حرف می‌زنیم دقیقا از چه حرف می‌زنیم

  • شروع کننده موضوع MASUME_Z
  • بازدیدها 219
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

MASUME_Z

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/18
ارسالی ها
4,852
امتیاز واکنش
29,849
امتیاز
1,120
زهرا ساروخانى در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

-نام؟

+یکی از معاونان محترم رییس محترم‌تر سازمان.

-کدوم سازمان؟

+چند تا سازمان مگه داریم؟ سازمان صداوسیما، یا همون رسانه ملی، به عبارتی تنها رسانه معتمد ایران، جهان، کهکشان. مدام مردم زنگ می‌زنن شبکه خبر تشکر می‌کنن. ما هم برای کمک به مردم تلاش می‌کنیم تا زوایای پنهان معاهده‌ برجام رو براشون روشن کنیم و زوایای روشن تحریم رو براشون پنهان کنیم. دیگه این کاریه که از دست‌مون برمیاد.

-تشخیص اولیه من خودشیفتگی مزمنه. آیا این بیماری رو تابه‌حال در خودت تشخیص دادی یا کسی بهت گفته؟

-نه نه، به هیچ‌وجه، محاله. حتی بارها پیش اومده شاه‌ماهی ژورنالیست‌ها، کامران نجف‌زاده، ابراز عشق و محبت و بـ*ـوس‌بـ*ـوس مردم آمریکا رو هم به ما رسونده.

+خودشیفتگی شما مزمن نیست، به پارانویای معکوس حاد تبدیل شده. درمان از طریق خواب مصنوعی رو شروع می‌کنیم: با شمارش من به خواب می‌ری: یک، دو، سه. هرچی تو رویاهات می‌بینی دقیقا برام تعریف کن.

-توی یه جنگل دارم راه می‌رم. یه جوجه اردک کنارم راه می‌ره، اسمش‌رو می‌پرسم، می‌گـه «بیننده». چه اسم مسخره‌ای. چرا این‌قدر دستام تلق تولوق می‌کنه؟ یه روباه و یه گربه بهم نزدیک می‌شن و می‌گن اگه سکه طلا داری بده تا بکاریمش درخت سکه طلا ازش دربیاد.

با ناراحتی می‌گم سکه‌های طلا رو که دولت بهمون نمیده، فقط یه چیز به دردنخور دارم. دست می‌کنم تو جیبم، یه مشت «اعتماد مردم» از جیبم در میارم. با هم می‌ریم سمت مزرعه‌ «واحد مرکزی خبر» تا بکاریمش. دم مزرعه صدای ‌فرشته مهربون میاد. میگه: نه معاون، این کارو نکن. یه نگاه به فرشته می‌ندازم. یه آباژور از وسط مزرعه برمی‌دارم و محکم می‌کوبم تو سرش.

بالای سرش وایمیستم و می‌گم: اگه پوشش مناسبی داشتی، کار به اینجاها نمی‌کشید. روباه و گربه حسابی تشویقم می‌کنن. فردا صبح که می‌رم سراغ اعتماد مردم، می‌بینم از تو چاله دزدیدنش. وقعی نمی‌نهم. جوجه اردک تو سرِ خودش می‌زنه، آخرش قهر می‌کنه می‌ره. بازم وقعی نمی‌نهم. یادم می‌افته چقدر روباه و گربه دیروز تشویقم کردن. دلم قرص می‌شه و سوت‌زنان می‌رم.

+با شمارش من بیدار شو یک، دو، سه.... خُب، امیدوارم رویایی که دیدی باعث شده باشه خودشیفتگیت کمتر بشه.

-دکتر، نبودی ببینی اون گربه و روباه چقدر تشویقم می‌کردن، وای، تا حالا کسی این‌جوری ازم حمایت نکرده بود. تازه می‌فهمم سازمان چقدر راه رو درست رفته. چقدر مردم به ما اعتماد دارن.

‌+شما حتما باید بستری بشی. یه درمان اساسی لازمه. خانوم منشی بگو لباس‌سفیدا بیان. یه زنگ هم به اون نصاب بزن بگو یه دیش چرخون جدید بیاره، کانال جم پارازیت داره لعنتی...
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
266
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,540
پاسخ ها
0
بازدیدها
472
پاسخ ها
2
بازدیدها
202
پاسخ ها
0
بازدیدها
227
پاسخ ها
0
بازدیدها
196
پاسخ ها
0
بازدیدها
219
پاسخ ها
0
بازدیدها
173
پاسخ ها
0
بازدیدها
153
بالا