طنز؛ پشت پرده خــ ـیانـتهای کُلنل باب اسفنجی
محمدامین فرشادمهر در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
همانطور که مستحضر هستید همواره در ادبیات ما از اسفنج یا ابر بهعنوان موجودی گولزننده، کاذب و پوچ یاد شده است. در همین رابـ ـطه، یکی از متخصصان کلیه (کلیه امور داخلی و خارجی) در سخنرانی اخیرش، از پشت پرده کارتون «باباسفنجی» و ارتباطش با سازمانهای جاسوسی غرب خبر داد. به گفته متخصص مذکور، در این کارتون زندگی یک اسفنجزاده، با کراواتی قرمزرنگ را میبینیم (یعنی کم مانده است بازیگری را با دستمال گردن در نقش سپهبد زاهدی، در قامت یک قهرمان نشان دهند، خاک بر سرها). بهعلاوه اسفنجزاده مذکور و رفقایش با طراحیای هوشمندانه در شهر زیردریایی «بیکینی باتم» که وضع و حالش از اسمش پیدا است زندگی میکنند.
همچنین با بررسی این کارتون به عناصر و اِلمانهایی میرسیم که قطعا در آینده فرزندانمان و کیان خانوادهها اثرگذار خواهد بود. مثلا چند قسمتی که از کارتون میگذرد طبیعتا کودک رابـ ـطه احساسی و صمیمیای با باب اسفنجی برقرار میکند و وی را «بابجون» صدا میکند. در حالیکه ما سالها پدربزرگهایمان را «بابجون» صدا میکردیم، نه یک زرد سوراخ سوراخ را. بدیهی است که کودک ۵،۶ سالهای که چنین فضایی را ببیند، بعد از مدت کوتاهی سیگارش را با سیگار روشن میکند، سراغ انواع مواد مخـ ـدر میرود و حداقل چهارپنج منطقه را منفجر میکند. کارشناس مسائل کلیه، همچنین گفته که در این کارتون مشاهده میکنیم که تفریح مورد علاقه باب، شکار عروس دریایی است. خب این مساله باعث میشود که کودکانمان به دنبال شکار عروس دریایی در خیابانها راه بیفتند و یا خام وعدههایی از قبیل «یه عروس دریایی داریم تو خونهمون شاه نداره، صورتی داره ماه نداره» بشوند. کارشناس مسائل کلیه در ادامه گفت که تمامی کارتونهای آنوری به قصد تخریب و ضربه به ما ساخته شدهاند.
مثلا «پینوکیو» در واقع جوان قرتیای است که بارها دروغگویی و پولیپ بینیاش را بهانه میکند و زیر تیغ جراحی زیبایی میرود. بهاین ترتیب جوانان ما را از زیباییهای درون دور میسازد. یا «کارآگاه گجت» با ملخک 6پَری که در کلاهش دارد، به هرجا که بخواهد دستدرازی میکند و بیبند و باری را در جامعه ترویج میکند. یا «سرندپیتی» شخصیتی است با هیکلی گنده ولی صورتیرنگ،مسلما ابتذال را ترویج میکند. وی در پایان سخنرانیاش کارتون «دوقلوهای افسانهای» را رمزگشایی کرد. داستان دوقلوهای کاملا همسانی که یکیشان چهرهای غربی دارد و یکیشان شرقی. بدین ترتیب به طور بیشرمانهای تمایل به شرق و غرب را در ذهن تداعی میکند.
محمدامین فرشادمهر در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
همانطور که مستحضر هستید همواره در ادبیات ما از اسفنج یا ابر بهعنوان موجودی گولزننده، کاذب و پوچ یاد شده است. در همین رابـ ـطه، یکی از متخصصان کلیه (کلیه امور داخلی و خارجی) در سخنرانی اخیرش، از پشت پرده کارتون «باباسفنجی» و ارتباطش با سازمانهای جاسوسی غرب خبر داد. به گفته متخصص مذکور، در این کارتون زندگی یک اسفنجزاده، با کراواتی قرمزرنگ را میبینیم (یعنی کم مانده است بازیگری را با دستمال گردن در نقش سپهبد زاهدی، در قامت یک قهرمان نشان دهند، خاک بر سرها). بهعلاوه اسفنجزاده مذکور و رفقایش با طراحیای هوشمندانه در شهر زیردریایی «بیکینی باتم» که وضع و حالش از اسمش پیدا است زندگی میکنند.
همچنین با بررسی این کارتون به عناصر و اِلمانهایی میرسیم که قطعا در آینده فرزندانمان و کیان خانوادهها اثرگذار خواهد بود. مثلا چند قسمتی که از کارتون میگذرد طبیعتا کودک رابـ ـطه احساسی و صمیمیای با باب اسفنجی برقرار میکند و وی را «بابجون» صدا میکند. در حالیکه ما سالها پدربزرگهایمان را «بابجون» صدا میکردیم، نه یک زرد سوراخ سوراخ را. بدیهی است که کودک ۵،۶ سالهای که چنین فضایی را ببیند، بعد از مدت کوتاهی سیگارش را با سیگار روشن میکند، سراغ انواع مواد مخـ ـدر میرود و حداقل چهارپنج منطقه را منفجر میکند. کارشناس مسائل کلیه، همچنین گفته که در این کارتون مشاهده میکنیم که تفریح مورد علاقه باب، شکار عروس دریایی است. خب این مساله باعث میشود که کودکانمان به دنبال شکار عروس دریایی در خیابانها راه بیفتند و یا خام وعدههایی از قبیل «یه عروس دریایی داریم تو خونهمون شاه نداره، صورتی داره ماه نداره» بشوند. کارشناس مسائل کلیه در ادامه گفت که تمامی کارتونهای آنوری به قصد تخریب و ضربه به ما ساخته شدهاند.
مثلا «پینوکیو» در واقع جوان قرتیای است که بارها دروغگویی و پولیپ بینیاش را بهانه میکند و زیر تیغ جراحی زیبایی میرود. بهاین ترتیب جوانان ما را از زیباییهای درون دور میسازد. یا «کارآگاه گجت» با ملخک 6پَری که در کلاهش دارد، به هرجا که بخواهد دستدرازی میکند و بیبند و باری را در جامعه ترویج میکند. یا «سرندپیتی» شخصیتی است با هیکلی گنده ولی صورتیرنگ،مسلما ابتذال را ترویج میکند. وی در پایان سخنرانیاش کارتون «دوقلوهای افسانهای» را رمزگشایی کرد. داستان دوقلوهای کاملا همسانی که یکیشان چهرهای غربی دارد و یکیشان شرقی. بدین ترتیب به طور بیشرمانهای تمایل به شرق و غرب را در ذهن تداعی میکند.