مطالب طنز طنز:شوخی با اشعار شاعران

[Zhinous_Sh]

من و مولانا جان
هیچ نقاشی نگارد زن خویش؟
هی نگارد زن همسایه خویش!
گاه بهر میهمانان , نهان
می کشد دختر همسایه خویش
یاد یاران گاه یاد دوستان
می نگارد دختران را بیش و بیش
هیچ کوزه گر کند کوزه شتاب؟
یا کند در داخل کوزه جیش؟
هیچ کاسه گر کند کاسه تمام؟
وقتی که گران فروشد در کیش
نقش ظاهر بهر نقش غایب است
نقش غایب می کند در او نیش
تا سوم , چارم , دهم برمی شمر
ارزش این ها همه هستش , شیش
همچو بازی های شطرنج ای پسر
آخرش هر کار کنی میشی کیش
این نهادند بهر آن لعب نهان
تا ببیند بچه TV و کند تنظیم دیش
اول از بهر دوم باشد چنان
همچو گرگی که , باشد از بهر میش
و آن دوم بهر سوم می دان کنند
ول کن این اعداد جان کیشمیش

 

[Zhinous_Sh]

اگر آن ترک شیرازی به حرف آید برد دل را.......ولی از لهجه معلوم نیست ترک است یا که شیرازی!
اگر هم کرده ام یک شوخی من با حضرت حافظ...........خودش راضی، منم راضی، یه چیز لقِ ناراضی!