من سرم توی کار خودم بود.
بعد یه روز یه نفر رو دیدم
ما اوقات خوبی با هم داشتیم و بعد من یه کادو مثل این بهش دادم
وقتی اون هدیه من رو قبول کرد من اینجوری شدم
ما تقریبا همه شب ها ، با هم تلفنی صحبت می کردیم
و این وضع من توی اداره بود
زمانیکه همکارام من و اونو دیدند، اینجوری نگاه می کردند
و من اینجوری بهشون جواب می دادم
و اون یک گل رز مثل این داد به یه نفر دیگه
و من اینجوری بودم
بعدش اینجوری شدم
بله .. این آخر عشق های خیابانی
بعد یه روز یه نفر رو دیدم
ما اوقات خوبی با هم داشتیم و بعد من یه کادو مثل این بهش دادم
وقتی اون هدیه من رو قبول کرد من اینجوری شدم
ما تقریبا همه شب ها ، با هم تلفنی صحبت می کردیم
و این وضع من توی اداره بود
زمانیکه همکارام من و اونو دیدند، اینجوری نگاه می کردند
و من اینجوری بهشون جواب می دادم
و اون یک گل رز مثل این داد به یه نفر دیگه
و من اینجوری بودم
بعدش اینجوری شدم
دانلود رمان های عاشقانه
آخرین ویرایش توسط مدیر: