شاخصههای مهارتی بسیاری برای موفقیت در زمینه نوشتن وجود دارند. که در نظر گرفتن تمام یا بخشی از آنها نقش بسیار مهمی در توفیق یک نویسنده دارد. اما احتمالا مهمترین آنها یک چیز است: طوفان ذهنی!
این شاخص موقعی که شما قصد آغاز یک پروژه نگارشی را دارید،بسیار کارآمد است و ارزش آن زمانی مشخص میشود که شما برای حفظ دوراندیشی و تمرکز برای احاطه بر روند تکمیل داستان بدان نیازمندید.
تلاشی برای مهار و یا انتظام طوفان مغزی نکنید.
مهم نیست که این حرفم چقدر ناخوشآیند است – اما طوفان مغزی همان چیزیست که میتواند داستان متوسط شما را به سطوح بالاتری نسبت به وضعیت اولیه ارتقاء دهد.
طوفان ذهنی منشعب از هستی شماست. پیاده کردن آنچه به ذهن شما «خطور میکند» و قرار دادن آن در جایگاه درست خودش! این کاریست که شما باید انجام دهید. شما میبایست اطمینان حاصل کنید که برای یک ایده داستانی قوی جایگاهها و فضاهای لازم را ساختهاید، حتی اگرلازم باشد که سالها نوشتن آن را به تاخیر بیاندازید.
هر روز، هر هفته، هر ماه و هرسال از طوفان ذهنی خود استفاده کنید.همانگونه که شما با استفاده از رئوس گفته شده در متد ۳۰ روزه، و تمرکز بر طوفان ذهنیتان، نتیجه خواهید گرفت و حتی فراتر از آن امکان ایجاد ذهنیالهامبخش و مولد را برای خودتان مهیا کردهاید.
مغز خود را مدام فعال نگه دارید:
بنابراین شما زمانی که خلاقیت و طوفان ذهنی خود را فعال نگهدارید، میتوانید از ذهن مولد خود برای فرآیند نوشتن بهرهجویید [و در این صورت] لازم نیست فرآیند دردناک نگاشتن اولین جمله یا اولین پاراگراف را تحمل کنید.
در چنین موقعیتیست که شما با حفظ طرح کلی و عمومیت داستان، و یا صحنههای خاص در ذهنتان طی روز میتوانید [به خود] در باز کردن گرههای اساسی داستان، پروسههای زمانی، روابط بین شخصیتها و موضوعات مطروحه در داستان کمک کنید. (تعمیم بخشی پلات داستان به جزئیات)
در برخی مواقع ممکن است شما کل دیالوگها را در ذهنتان مرور کنید. وقتی زمان استخراج و پیاده کردن طرح داستانی برسد تحدید گستره رئوس مطالب در صحنههای داستانی بسیار سادهتر خواهد شد.
اگر شما میخواهید به شیوهای سریع و روان بنویسید، باید از طوفان ذهنی مولد استفاده کنید. [و آن] همانجاییست که رئوس مطالب به ذهنتان خطور میکندد.
فرآیند طوفان ذهنی، شما را قادر خواهد ساخت، پلات داستانی و شخصیت پردازی را با برساختن کلیات طرح به انجام برسانید.هنگامی که شما کلیت طرح را مشخص کرده باشید خواهید توانست هر روز، بخشهای بیشتری از کتاب را پیادهسازی کنید.
از همین روی دیگر لازم نیست تصمیم بگیرید که در کدام مقطع شروع به نوشتن کنید، چراکه شما همه ی کارها را در هنگامی که طرح را تکمیل کردهاید، انجام دادهاید.
روز یا هفتهای قبل از آغاز نگارش یک صحنهی قطعی، یک طوفان ذهنی در مورد انتخاب جزئیات آن صحنه را در مغز خود بهراه بیاندازید. این کار ِ شما را هنگام نگارش طرح سادهتر میکند. اگر شما از طوفان ذهنی در هر مقطعی بهحد کافی استفاده نکنید، برای نگارش هر صحنه از داستان مجبورید شرایط سختی را تحمل کند.
طوفان ذهنی بهترین شیوه برای باز کردن گرههای کور داستان است
زمانی میرسد که ذهن شما قفل کردهاست. و نمیتوانید، قطعات پازل داستان را کنارهم بچینید. اگر این اتفاق برایتان افتاد. سعی کنید از مفادی که در فهرست زیر آوردهام استفاده کنید:
۱-شروع به خواندن یک کتاب و یا دیدن یک فیلم در هما ژانر داستانی درحال نگارشتان بکنید. اینکار باعث ایجاد یک سکوی پرتاب برای شما به سوی ایجاد طوفان ذهنی خواهد شد.
۲-موزیکهایی که مرتبط و همآهنگ با پروژه داستانی شماست گوش دهید. کارهایی را انتخاب کنید که احساس میکنید برای نواخته شدن در پسزمینه یک صحنه از داستان و یا در متن آن مناسب بنظر میآیند. هربار که شما یک آهنگ بر این منوال میشنوید، میتواند باعث ایجاد الهامات منتهی به طوفان ذهنی برای شما بشود.
۳-بروید خرید کنید. چیزهایی را بخرید که فکر میکنید قهرمان داستانتان به آن علاقه دارد.
۴-از خانه بیرون بزنید. هرجایی میتوانید بروید. و مردم را نظاره کنید. مخفیانه کسانی را که دور و برتان راه میروند دید بزنید. سعی کنید از حرکات، حرفها، نشانههای رفتاری و مکالمات آن و یا حتی اصلا از راه رفتن آنها ایده بگیرید.
۵-از خودتان بپرسید: ” چه میشد اگر…” و بجای نقطهچین پرسشهایی در باره طرح داستان و شخصیتهایتان از خود بپرسید.
۶-تلاش کنید ایدههایی که در رئوس کلی داستان شما تاثیر راهبردی دارند، بکر، و بینظیر باشند.
۷- با هرکسی که راجع داستانتان به او چیزی گفتهاید، صحبت کنید. این نهتنها باعث خواهد شد که شما در مقام یک روایتگر، تخلیه ذهنی انجام دهید، بلکه ممکن است در دل مکالمه به ابعاد و زوایایی از داستان توجه کنید که پیشتر از آن غافل بودهاید.
۸- مجله جمع کنید. عکسهای کسانیکه در موقعیت مشابه در داستان شما قرار دارند، ببرید. این کار باعث خواهد شد که شما در زمان خلق شخصیت و یا موقعیت کلی آن در بخشهای آتی ِ داستان ایده بگیرید.
۹-با پارتنر خودتان یک پروژه جداگانه را بنویسید. خواندن آنچه شما نوشتهاید برای یکدیگر، نه صرفا بواسطه نقد کردن، بلکه به واسطه ایجاد عناصر خلاقه در ذهنتان راهگشان خواهد بود.
۱۰- برای یکی از شخصیتهایتان نامه بنویسید. (نامهای از طرف خود و یا یکی دیگر از شخصیتهای داستان). فقط برای دستیافتن به دید بهتر و یا مجال مصاحبت بین یک یا چند شخصیت [این کار را انجام دهید]
۱۱- آخر هفته به تنهایی به یک اقامتگاه خوب بروید و به نوشتن و یا مرتب کردن نوشتههایتان بپردازید. از بین بردن شیوه روزمره زندگی شما میتواند باعث ایجاد طوفان ذهنی؛ و از بین رفته گرهها بشود.
۱۲- تلاش کنید، هرصحنه از طرح داستان را در یک اندکس (کارت) بنویسید و با ترتیب زمانی آنها بازی کنید.
۱۳- زمینههای کاری و علاقمندیهای شخصیتهای داستانیتان را فهرست کنید.
۱۴-با کسانی که در زندگیشان شرایطی مانند شرایط قهرمان اصلی داستان شما را داشتهاند مصاحبت کنید.
۱۵-اگر لوکیشن داستانی شما جایی غیر از محل اقامت فعلی (شخصی شماست) به آنجا سفر کنید. دیدن آن موقعیت باعث الهام بخشی و ایجاد خطوط جدید و مناسب طرح داستانتان بشود
۱۶- جایی را برای نوشتنتان ایجاد ( یا پیدا ) کنید که باعث حواسپرتی، و از بین رفتن تمرکز ذهنی شما نشود.
۱۷- فقط بنویسد. نگران پیدا کردن بهترین کلمات، جملات هم نباشید. نوشتن در مورد ایدهای که در ذهنتان دارید، باعث ایجاد کمال و شفافیت آن ایده در آینده خواهد شد.
طوفان ذهنی، بهعنوان یک آلترناتیو پیش از آغاز نگارش طرح و در حین پیاده کردن متن خواهد بود. طوفان ذهنی دلیل ایجاد و یا تداوم خطوط روایی، و خلق رویدادهای داستانی که با تکیه بر منابع و تواناییهای درونی فرد برای ایجاد عناصر شگرف داستانی در اکثر کتب بیادماندنی بکارگرفته شدهاست.
پایان
این شاخص موقعی که شما قصد آغاز یک پروژه نگارشی را دارید،بسیار کارآمد است و ارزش آن زمانی مشخص میشود که شما برای حفظ دوراندیشی و تمرکز برای احاطه بر روند تکمیل داستان بدان نیازمندید.
تلاشی برای مهار و یا انتظام طوفان مغزی نکنید.
مهم نیست که این حرفم چقدر ناخوشآیند است – اما طوفان مغزی همان چیزیست که میتواند داستان متوسط شما را به سطوح بالاتری نسبت به وضعیت اولیه ارتقاء دهد.
طوفان ذهنی منشعب از هستی شماست. پیاده کردن آنچه به ذهن شما «خطور میکند» و قرار دادن آن در جایگاه درست خودش! این کاریست که شما باید انجام دهید. شما میبایست اطمینان حاصل کنید که برای یک ایده داستانی قوی جایگاهها و فضاهای لازم را ساختهاید، حتی اگرلازم باشد که سالها نوشتن آن را به تاخیر بیاندازید.
هر روز، هر هفته، هر ماه و هرسال از طوفان ذهنی خود استفاده کنید.همانگونه که شما با استفاده از رئوس گفته شده در متد ۳۰ روزه، و تمرکز بر طوفان ذهنیتان، نتیجه خواهید گرفت و حتی فراتر از آن امکان ایجاد ذهنیالهامبخش و مولد را برای خودتان مهیا کردهاید.
مغز خود را مدام فعال نگه دارید:
بنابراین شما زمانی که خلاقیت و طوفان ذهنی خود را فعال نگهدارید، میتوانید از ذهن مولد خود برای فرآیند نوشتن بهرهجویید [و در این صورت] لازم نیست فرآیند دردناک نگاشتن اولین جمله یا اولین پاراگراف را تحمل کنید.
در چنین موقعیتیست که شما با حفظ طرح کلی و عمومیت داستان، و یا صحنههای خاص در ذهنتان طی روز میتوانید [به خود] در باز کردن گرههای اساسی داستان، پروسههای زمانی، روابط بین شخصیتها و موضوعات مطروحه در داستان کمک کنید. (تعمیم بخشی پلات داستان به جزئیات)
در برخی مواقع ممکن است شما کل دیالوگها را در ذهنتان مرور کنید. وقتی زمان استخراج و پیاده کردن طرح داستانی برسد تحدید گستره رئوس مطالب در صحنههای داستانی بسیار سادهتر خواهد شد.
اگر شما میخواهید به شیوهای سریع و روان بنویسید، باید از طوفان ذهنی مولد استفاده کنید. [و آن] همانجاییست که رئوس مطالب به ذهنتان خطور میکندد.
فرآیند طوفان ذهنی، شما را قادر خواهد ساخت، پلات داستانی و شخصیت پردازی را با برساختن کلیات طرح به انجام برسانید.هنگامی که شما کلیت طرح را مشخص کرده باشید خواهید توانست هر روز، بخشهای بیشتری از کتاب را پیادهسازی کنید.
از همین روی دیگر لازم نیست تصمیم بگیرید که در کدام مقطع شروع به نوشتن کنید، چراکه شما همه ی کارها را در هنگامی که طرح را تکمیل کردهاید، انجام دادهاید.
روز یا هفتهای قبل از آغاز نگارش یک صحنهی قطعی، یک طوفان ذهنی در مورد انتخاب جزئیات آن صحنه را در مغز خود بهراه بیاندازید. این کار ِ شما را هنگام نگارش طرح سادهتر میکند. اگر شما از طوفان ذهنی در هر مقطعی بهحد کافی استفاده نکنید، برای نگارش هر صحنه از داستان مجبورید شرایط سختی را تحمل کند.
طوفان ذهنی بهترین شیوه برای باز کردن گرههای کور داستان است
زمانی میرسد که ذهن شما قفل کردهاست. و نمیتوانید، قطعات پازل داستان را کنارهم بچینید. اگر این اتفاق برایتان افتاد. سعی کنید از مفادی که در فهرست زیر آوردهام استفاده کنید:
۱-شروع به خواندن یک کتاب و یا دیدن یک فیلم در هما ژانر داستانی درحال نگارشتان بکنید. اینکار باعث ایجاد یک سکوی پرتاب برای شما به سوی ایجاد طوفان ذهنی خواهد شد.
۲-موزیکهایی که مرتبط و همآهنگ با پروژه داستانی شماست گوش دهید. کارهایی را انتخاب کنید که احساس میکنید برای نواخته شدن در پسزمینه یک صحنه از داستان و یا در متن آن مناسب بنظر میآیند. هربار که شما یک آهنگ بر این منوال میشنوید، میتواند باعث ایجاد الهامات منتهی به طوفان ذهنی برای شما بشود.
۳-بروید خرید کنید. چیزهایی را بخرید که فکر میکنید قهرمان داستانتان به آن علاقه دارد.
۴-از خانه بیرون بزنید. هرجایی میتوانید بروید. و مردم را نظاره کنید. مخفیانه کسانی را که دور و برتان راه میروند دید بزنید. سعی کنید از حرکات، حرفها، نشانههای رفتاری و مکالمات آن و یا حتی اصلا از راه رفتن آنها ایده بگیرید.
۵-از خودتان بپرسید: ” چه میشد اگر…” و بجای نقطهچین پرسشهایی در باره طرح داستان و شخصیتهایتان از خود بپرسید.
۶-تلاش کنید ایدههایی که در رئوس کلی داستان شما تاثیر راهبردی دارند، بکر، و بینظیر باشند.
۷- با هرکسی که راجع داستانتان به او چیزی گفتهاید، صحبت کنید. این نهتنها باعث خواهد شد که شما در مقام یک روایتگر، تخلیه ذهنی انجام دهید، بلکه ممکن است در دل مکالمه به ابعاد و زوایایی از داستان توجه کنید که پیشتر از آن غافل بودهاید.
۸- مجله جمع کنید. عکسهای کسانیکه در موقعیت مشابه در داستان شما قرار دارند، ببرید. این کار باعث خواهد شد که شما در زمان خلق شخصیت و یا موقعیت کلی آن در بخشهای آتی ِ داستان ایده بگیرید.
۹-با پارتنر خودتان یک پروژه جداگانه را بنویسید. خواندن آنچه شما نوشتهاید برای یکدیگر، نه صرفا بواسطه نقد کردن، بلکه به واسطه ایجاد عناصر خلاقه در ذهنتان راهگشان خواهد بود.
۱۰- برای یکی از شخصیتهایتان نامه بنویسید. (نامهای از طرف خود و یا یکی دیگر از شخصیتهای داستان). فقط برای دستیافتن به دید بهتر و یا مجال مصاحبت بین یک یا چند شخصیت [این کار را انجام دهید]
۱۱- آخر هفته به تنهایی به یک اقامتگاه خوب بروید و به نوشتن و یا مرتب کردن نوشتههایتان بپردازید. از بین بردن شیوه روزمره زندگی شما میتواند باعث ایجاد طوفان ذهنی؛ و از بین رفته گرهها بشود.
۱۲- تلاش کنید، هرصحنه از طرح داستان را در یک اندکس (کارت) بنویسید و با ترتیب زمانی آنها بازی کنید.
۱۳- زمینههای کاری و علاقمندیهای شخصیتهای داستانیتان را فهرست کنید.
۱۴-با کسانی که در زندگیشان شرایطی مانند شرایط قهرمان اصلی داستان شما را داشتهاند مصاحبت کنید.
۱۵-اگر لوکیشن داستانی شما جایی غیر از محل اقامت فعلی (شخصی شماست) به آنجا سفر کنید. دیدن آن موقعیت باعث الهام بخشی و ایجاد خطوط جدید و مناسب طرح داستانتان بشود
۱۶- جایی را برای نوشتنتان ایجاد ( یا پیدا ) کنید که باعث حواسپرتی، و از بین رفتن تمرکز ذهنی شما نشود.
۱۷- فقط بنویسد. نگران پیدا کردن بهترین کلمات، جملات هم نباشید. نوشتن در مورد ایدهای که در ذهنتان دارید، باعث ایجاد کمال و شفافیت آن ایده در آینده خواهد شد.
طوفان ذهنی، بهعنوان یک آلترناتیو پیش از آغاز نگارش طرح و در حین پیاده کردن متن خواهد بود. طوفان ذهنی دلیل ایجاد و یا تداوم خطوط روایی، و خلق رویدادهای داستانی که با تکیه بر منابع و تواناییهای درونی فرد برای ایجاد عناصر شگرف داستانی در اکثر کتب بیادماندنی بکارگرفته شدهاست.
پایان