علل و درمان کمرويي،خجالت و اضطراب اجتماعي در كودكان

  • شروع کننده موضوع ԼƠƔЄԼƳ
  • بازدیدها 561
  • پاسخ ها 22
  • تاریخ شروع

ԼƠƔЄԼƳ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/08
ارسالی ها
3,970
امتیاز واکنش
22,084
امتیاز
736
محل سکونت
زیر سقف آسمون
* خلق فرصت هاي آشنايي و بازي:
يکي از روشهاي بسيار موثر در آموزش مهارتهاي اجتماعي به کودک، ديدار و آشنايي باافراد و کودکان هم سن و سال مختلف با حضور پدر يا مادر است. پارک رفتن، ملاقات همسايه ها، فاميل و دوستان خانوادگي که داراي فزند هم سن فرزند شما هستند، بسيار کمک کننده است.
در اين رابـ ـطه چند نکته زير را در نظر داشته باشيد:
ـ از همان دو سالگي شروع به خواندن کتاب هاي قصه با مفهوم و محتوي دوستي، همکاري وهمدلي ( درک احساسات و عواطف ديگران ) براي فرزندتان کنيد.
ـ با پرتاب کردن بازي و ايفاء نقش ( در قالب اسباب بازيها يا حيوانات به عنوان بازيگران نمايش ) نحوه تعامل و رفتار با ديگران را به زباني ساده و همراه با شادي و لـ*ـذت به نمايش بگذاريد. اين بازي و نمايش ها نبايستي بيش از 10 تا 15 دقيقه طول بکشند ( در اين سنين حوصله کودکان زود سر مي رود ). در اين نمايش و بازيها هرازگاهي نقش سر گروه و مسئول را به او واگذار کنيد.
ـ با يکي دو تا از کودکان هم سن و سال فاميل، همسايه و يا دوستان خانوادگي قرار ملاقات و بازي بگذاريد ( در خانه آنها و خودتان ) ( براي مطالعه جزئيات به کتاب « پرورش و مراقبت از کودکان 2 تا 5 ساله »از همين مجموعه مراجعه کنيد ).
ـ تا زمانيکه مسئله زورگويي و سوء استفاده و يا در شرف برخورد فيزيکي وجود ندارد در بازي کودکان با هم دخالت نکنيد و فقط از دور نظارت غير مستقيم و دائمي داشته باشيد. اجازه ندهيد تا کودکان خود بياموزند چگونه با اختلافات و مسائل برخورد کنند و آنها را مرتفع کنند.
ـ در مورد تجربيات خوب فرزندتان با همبازي هايش صحبت کنيد.
ـ نقش مهد کودک و کودکستان در پرورش کودک دست کمي از نقش خانواده ندارد. در انتخاب چنين مراکزي بسيار دقيق و حتي کمي وسواسي عمل کنيد ( به کتاب « پرورش و مراقبت از کودکان 2 تا 5 ساله »از همين مجموعه و انتشارات ما و شما مراجعه کنيد. )
ـ با مربي و يامعلم فرزندتان رابـ ـطه مستمر و نزديکي داشته باشيد و از موقعيت فرزندتان بطور کامل مطلع شويد.
ـ اگر فرزندتان به مهد کودک يا کودکستان مي رود، اجازه دهيد به غير از آخر هفته ها فرزندتان به تنهايي هم در منزل بازي کند ( لزومي ندارد تمامي روز و هر روز هفته کودک به صورت اجتماعي و با ديگر کودکان باشد واز اين کلاس به آن کلاس برود. همان مهد کودک يا کودکستان به اندازه کافي به کودک استرس وارد مي کند و براي رشد او کافي است و شما بايستي در منزل حامي او باشيدوکمک کنيد تاتنش ها و فشارها وارده درطول روز، در کل، اثرات مثبت و خوشايندي بگذراند ).
توجه:

براي پيدا کردن دوست و همبازي براي فرزندتان اگر لازم است رشوه هم بدهيد.
* يک فعاليت، هنر يا تردستي خاصي به او بياموزيد:
تمامي کودکان دوست دارند خودي نشان بدهند. بر حسب سن و توانايي فرزندتان يکي دو هنر و تردستي به او بياموزيد ( نظير بازي با طناب يا حلقه پلاستيکي و... ) کودکان به اين ترتيب راحت مي توانند ديگران را تحت تاثير قرار داده و خواستار مشارکت آنها در بازي ياگروه شوند.

* آموزش مشارکت:
رکن اساسي بازي گروهي و دوستي مشارکت است. با رعايت نکات زير مفهوم شراکت را به کودکتان بياموزيد.
ـ کودکان کم سن و سال درک درستي از شراکت ندارند و تصور مي کنند وقتي وسيله يا متعلقاتشان به کسي داده شود، براي هميشه آن را از دست مي دهند. به او توضيح دهيد وقتي يکي از اسباب بازي هايش را به دوستي مي دهد، دوستش از بازي کردن با آن خشنود و خوشحال مي شود و بعداً به او باز مي گرداند. در مورد خوراکي ها نيز توضيح دهيد که با دادن قسمتي از خوراکي اش به ديگري موجب خوشحال شدن آن شخص مي شود و هر دو نفر آنها از آن لـ*ـذت مي برند و همين طور برعکس.
ـ بخاطر داشته باشيد که مفهوم مشارکت به شراکت گذاشتن چيزي به خواسته و اجازه صاحب آن چيز است. لذا در موقع غذا خوردن حداقل در حضور فرزندتان بدون اجازه ودرخواست از همسرتان از بشقاب او چيزي برنداريد.
ـ در طول زندگي روزمره خانوادگي خود مصاديق و نمونه هايي از شراکت را به او بطور عيني نشان دهيد. همچنين مواردي را که نبايستي به شراکت گذاشت ( نظير مسواک و... ) توضيح دهيد.
ـ يکي دو داستان که مفهوم مشارکت را نشان مي دهد براي کودک بخوانيد.
ـ با درک احساسات ديگران، مفهوم مشارکت براي کودک ملموس ومعني دار مي شود ( به مطالب بعدي مراجعه کنيد ).
ـ هيچگاه کودک را در به اشتراک گذاشتن و شريک شدن وسايل ش مجبور و يا اصرار نکنيد و در صورت تمايل اجازه دهيد او انتخاب کند که چه چيزي را مايل به شراکت است.
ـ در موضوعات مختلف و حتي ساده روزمره نظرات يکديگر را پرسيده به راي گيري بگذاريد.
آموزش درک احساسات و عواطف و همدلي:

از ديگر ملزومات تعامل و دوستي باديگران درک احساسات و عواطف ديگران و به اصطلاح همدلي با آنها است.
ـ از سه سالگي به بعد، به کمک بازي تغيير حالت صورت و مثال زدن، احساسات اصلي را آموزش دهيد ( عصباني، غمگين، خوشحال، حال به هم خوردن، اضطراب،
ترسيدن ). مثلاً « وقتي به من توجه نمي کني، ناراحت وغمگين مي شوم »؛ يا « وقتي کسي اسباب بازيت رو بدون اجازه ات برداره تو چه حالتي پيدا ميکني؟ » و...
ـ فضا و جو خانوادگي را سرشار از مهر و محبت کنيد و با همه اعضاء خانواده باز و صادق باشيد.
ـ واکنش هاي احساي عاطفي فرزندتان ( و ديگر اعضاي خانواده ) را شناسايي کرده و به زبان آوريد و همواره پاسخگو و کمک کننده باشيد ( گلم!چي شده که عصباني هستش؟ کاري از دستم برمي ياد؟ ... ) در موقعيات مختلف زندگي روزمره و مناسب و يا در موقع تماشاي برنامه هاي تلويزيوني در مورد احساسات و افکار ديگران با فرزندتان صحبت کنيد ( به نظرات اون بچه که سرش رو انداخته پايين حوصله اش سر نرفته؟ يا غمگين نيست؟؛ اوخ!ببين مثل اينکه اون سگه خيلي درد مي کشه؟ به نظرت اون بچه داره چي فکرمي کنه و حدس مي زني چي کار بکنه؟ )
ـ در رفتار و گفتار خود به فرزندتان بياموزيد تا سپاسگزار و قدردان لطف و کمک ديگران باشد ( دست شما درد نکنه عزيزم، غذات خيلي خوشمزه شده ) و درصورت مرتکب شدن خطايي در حق کسي، معذرت خواهي کرده و سعي در جبران آن نمايد.
ـ در زندگي روزمره تفاوت در نظارت، عقايد و سليقه هاي ميان افراد را نشان دهيد ( ببين عزيزم، همانطور که تو حليم دوست نداري و داداشت قورمه سبزي، فلاني هم اين بازي رو دست نداره و... ).
ـ الگوي مناسبي براي ابراز درست ( و نه سرکوب ) و تحت کنترل در آوردن احساسات منفي خود براي او باشيد ( الان من بدليل اون کارت عصباني هستم و براي اينکه آروم بشم بايد چند دقيقه تنها باشم بعدش با هم صحبت مي کنيم ). درمواجهه با احساسات و تجربيات منفي فرزندان در اکثر موارد يک آغـ*ـوش پر مهر و محبت و نوازش و ابراز همدلي با کودک بهترين واکنش خواهد بود. در چنين مواردي هيچگاه سعي نکنيد به طريق مختلف سرپوشي بر احساس او يا عامل بوجود آورنده آن بگذاريد ( مثلاً!دوستت اذيتت کرده، يا باهات بازي نميکنه؟ عيبي نداره بيا با هم بريم پارک يا بستني بخوريم بدترين نوع واکنش است ). در چنين مواردي سعي کنيد در صورت امکان او را کمک کنيد تا راه حل و يا پاسخي براي مشکل و عامل بوجود آورنده ناراحتي اش پيدا کند. بدين ترتيب قدرت و توانايي برخورد صحيح با مسئله و حل آن در او پرورش مي يابد ( مثلاً خيي ناراحت شدي؟ فکر مي کني چرا اون کار روکرد؟ فکر مي کني از قصد اين کار رو کرده يا متوجه نبوده؟ ؛ يا ميتوني بهش بگي اين کارش درست نيست و باعث اذيت و ناراحتي ات شده؛ و... ).
ـ الگوي تربيتي مقتدرانه عاشقانه ( و نه مستبدانه ) را بکار ببنديد ( قواعد و مقررات معدود، ثابت و منطقي وعقلاني همراه با عواقب مشخص بر اساس مهر و محبت. براي مطالعه کامل به کتاب « پرورش و مراقبت از کودکان 2 تا 5 ساله »مراجعه کنيد ).
ـ جداً از هر نوع تحقير، سرزنش، مسخره کردن و برچسب زدن خودداري کنيد ( حتي در حد « مثل ني ني کوچولو ها نباش »تا چه برسد به کاربرد کلماتي نظير ( تنبل، هپلو و... ). در اين سنين اولاً کودک قادر به درک شوخي نيست و ثانياً هر نوع قضاوت وکلامي از طرف والدين به منزله حکم الهي تلقي شده و دردرون کودک نهادينه مي شود ( به جاي اينکه بگوييد: « اين قدرشرو شيطون نباش »مي توانيد بگوييد: « ما تو خونه ديگران به وسايلشون بدون اجازه دست نمي زنيم يااز مبلمانشون بالا نمي ريم »؛ يا: من الان نياز به کمي آرامش دارم و ازت ميخوام بري حياط بازي کني؛ و يا اينکه توجه کودک را به چيزي ديگر جلب
کرد. ( براي مطالعه کامل به کتاب « پرورش و مراقبت از کودکان 2 تا 5 ساله »از همين مجموعه مراجعه کنيد ).
ـ به جاي بازيهاي رقابتي بازيهاي همکارانه و گروهي برپا کنيد.
ـ روحيه ورزشکاري را در او تقويت کنيدو نه برنده شدن را ( بهترين خود را انجام دادن، عدم تحقير يا مسخره کردن بازنده و... )
 
  • پیشنهادات
  • ԼƠƔЄԼƳ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    3,970
    امتیاز واکنش
    22,084
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    زیر سقف آسمون
    * آموزش و تقويت صبر کردن و خويشتن داري ( seIf-control ) :
    يکي از ويژگيهاي مهم شخصيتي قدرت به کنترل در آوردن هوي وهوس و بتاخير انداختن يک لـ*ـذت وخوشي درحال حاضر براي کسب لـ*ـذت وخشنودي بيشتر و يا موفقيت در آينده است و مي توان از حوالي يک سالگي با بتاخيرانداختن پاسخ به خواسته هاي کودک و بتاخيرانداختن لـ*ـذت و پاداش ( deIaf gratification ) آن را در کودک تقويت نمود. براي رسيدن به اين هدف رعايت نکات زير کمک کننده خواهد بود:
    ـ برحسب توان و درک کودک، اهميت موضوع و شرايط مناسب، برآورده کردن خواسته کودک را چند ثانيه و به تدريج چند دقيقه به تاخير بياندازيد ( « ماماني!اين قصه رو برام مي خوني؟ »آره عزيزم. صبرکن اول غذا رو درست کنم يا غذا ممکن بسوزه، برم زير گاز رو کم کنم ميام برات ميخونم؛ يا: تا 10 که بشمري اونو. . )
    ـ برحسب سن کودک جدول زمان بندي را مراعات کنيد ( مثلاً هنوز زمان تماشاي تلويزين نيست و ساعت چهاره که تقريباض همون موقعي که بابايي مي رسه خونه و... .؛ يا دو شب که خوابيديم، بعدش مي ريم شهربازي و... )
    ـ هراز گاهي برنامه و هدف هاي کوتاه مدت و مناسب براي فرزندتان بگذاريد و دو يا سه جايزه و پاداشي را که فکر مي کنيد او دوست خواهد داشت، پيشنهاد کنيد و اجازه دهيد او پاداش را از ميان آنها انتخاب کند. مثلاً اگر فرزندتان بعد از بازي اسباب بازيهاش رامرتب و جمع نمي کند، مي توانيد به او پيشنهاد کنيد که اگر هر شب قبل ازخوابيدن اسباب بازيهايش را براي پنج روز جمع و مرتب کند يکي ازجايزه هاي... يا... يا... را به انتخاب اوخواهيد داد. براي اين منظور مي توانيد يک
    ورقه كه پنج دايره يا مربع روي آن كشيده ايد به او بدهيد و بخواهيد هر روز اين كار را كرد يكي از آنها را رنگ كند و وقتي همه آنها رنگ شد، زمان دريافت جايزه فرا خواهد رسيد. در اين سنين بهتر است جايزه در بيشتر موارد غير مادي باشد ( مثلاً‌ آب بازي در حياط منزل با پدر و مادر يا رفتن به باغ وحش و... )
    ـ با توضيح و نشان دادن شكل در مورد نحوه رشد گياه، چند گلدان و به تعداد آنها تخم چند نوع گل با سرعت رشد و بزرگ شدن زياد را تهيه كنيد و به اتفاق فرزندتان آنها را بكاريد و آبياري و مراقبت كنيد تا اينكه به بار و گل دادن برسند.
    ـ از طريق آموزش تكنيك هواس پرت كردن از روي موضوع وسوسه برانگير و تمركز كردن به هدف‌، توانايي او را براي كنترل بهتر هوي و هـ*ـوس خود تقويت كنيد ( اين تكنيك بايستي همواره براي ماهها و سالها تمرين شود تا به يك عادت تبديل شود ).
    ـ اگر قرار است وسيله اي را ظرف يكي دو هفته آينده براي كودكتان بخريد يك قلك به او داده و روي آن به تعداد روزها دايره يا مثلث كشيده و هر روز قسمتي از پول آن وسيله را بدهيد و از او بخواهيد هر روز كه به او پول مي دهيد و آن را در قلك مي اندازد يكي از آنها را رنگ كند. وقتي همه آنها رنگ شده پول به مقدار كافي جمع كرده و موقع خريد آن وسيله خواهد بود ( مي توان از برچسب هاي خوشگل به جاي شكل ها و رنگ كردن استفاده كرد ).

    * آموزش رعايت كردن نوبت:
    زندگي روزمره ما پر از صبر كردن و رعايت نوبت است و كودكان از حوالي 36 ماهگي قادر به درك آن هستند. هر چند برخي موارد ( خصوصاً‌ اگر مخل بازي يا برنامه شان باشد ) آن را رعايت نمي كنند. توجه به نكات زير مي تواند آنها را در اين زمينه كمك كند ( همچنانكه ملاحظه مي شود لازمه رعايت نوبت، توانايي در صبر كردن و كنترل خود است ) :
    ـ مفهوم نوبت را به صورت كلامي وعيني به كودك توضيح دهيد.
    ـ در زندگي روزمره موارد عيني نوبت و رعايت حق و حقوق ديگران را متذكر شويد ( مثلاً‌ در صف نانوايي حالا نوبت ماست، يا در بازي حالا نوبت توست و... )
    ـ بازيهاي نوبتي راه بياندازيد ( نظير پرت كردن يا شوت كردن نوبتي توپ... )
    ـ از تكنيك شير يا خط، سنگ كاغذ قيچي و يا زنگ ساعت براي تعيين و تعويض نوبت استفاده كنيد.
    ـ در زمانهاي مناسب وقتي بازيت با اون تموم شد، مي تونم بااون بازي كنم »را براي كودكان تكرار كنيد تا در ذهن او ملكه شود ( بازي خواهرت با سه چرخه هنوز تموم نشده، بهتره تو با توپ بازي كني تا نوبتت بشه! )
    ـ در اوايل در بازيها فواصل تعويض نوبت را بسيار كوتاه انتخاب كنيد ( چند ثانيه ) و آنگاه با تغيير نوع بازي به تدريج در جلسات بعدي طول مدت نوبت و صبر كردن را افزايش دهيد تا اينكه بالاخره به چند دقيقه برسد ( با افزايش تعداد افزاد مي توان به راحتي به اين هدف رسيد ).
    توجه:

    به خاطر داشته باشيد كه كودك سه ساله در هر بار فقط قادر به تمركز و پيروي از يك مرحله است و لذا در بازيها بايستي براي هر مرحله دستورالعمل روشن داده شود ( مثلاً‌ شما نمي توانيد به او بگوييد كه عروسكها را روي ميز و ماشين ها را زير ميز بگذار. بلكه بايد ابتدا يكي از آنها گفته شود و سپس كار دوم ).
     

    ԼƠƔЄԼƳ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    3,970
    امتیاز واکنش
    22,084
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    زیر سقف آسمون
    نحوه برخورد با كمرويي، ‌خجالت و اضطراب اجتماعي
    در كودكان 6 تا12 ساله



    22554284668439787951.jpg
    سن ورود به مدرسه (6-7) سالگي يكي از مراحل مهم تكاملي كودك است. از يك طرف بدليل ورود به يك مرحله خاص و بارزي ازتكامل عقلي ( از جمله كم رنگ شدن تفكر جادويي و خيالپردازي و شروع تفكر منطقي و شهودي ) وتكامل احساسي و عاطفي امكان برقراري رابـ ـطه كلامي استدلالي راحت تر است اما از طرف ديگر بدليل پيوستن به يك جامعه وسيع و جديد ( مدرسه و خصوصاً‌ ديگركودكان و معلم ها ) ميزان فشار رواني بر آنها افزايش مي يابد و لذا در ارتباط با كودكان، والدين معمل ها ) ميزان فشار رواني بر آنها افزايش مي يابد و لذا درارتباط با كودكان، والدين با مشكلات بيشتري مواجه خواهند شد. اصول كلي برخورد با كمرويي، خجالت و اضطراب اجتماعي كودكان در اين سنين همانند سنين 2 تا 6 سالگي است با اين تفاوت كه بايستي بر حسب مرحله تكاملي كودك كمي در آنها تعديل و تغيير ايجاد كرد. لذا ابتدا برخي از ويژگيهاي تكاملي اين دوران توضيح داده خواهد شد و آنگاه شرح مفصلي بر آموزش مهارتهاي اجتماعي و نيز نحوه برخورد با انواع خاصي ازاضطراب و هراس هاي اجتماعي ( از جمله اضطراب يا هراس از مدرسه، اجراي نمايش يا صحبت كردن در برابر ديگران و... ) خواهيم داشت.
    ويژگيهاي تكاملي كودكان 6 تا 12 ساله

    مهمترين مسئله در پرورش و تربيت كودكان توجه داشتن به خصوصيات طبيعي تكاملي آنها و داشتن توقعات معقول از آنها است. مهمترين جنبه هاي تكاملي كودكان دراين گروه سني عبارتند از:
    ويژگيها و توانايي هاي كودك 6 تا 7 ساله

    ـ آنها از بسياري بازيها و فعاليت ها لـ*ـذت مي برندو خستگي ناپذير هستند.
    ـ از نقاشي كشيدن و رنگ كردن لـ*ـذت مي برند.
    ـ قدرت و حدت بينايي آنها به اندازه بالغين مي شود.
    ـ در انجام تمرين و بدست آوردن مهارت در برخي كارها كوشا هستند.
    ـ قادربه بازي با طناب و پريدن از روي آن هستند ( مي تواند جفت پا بپرد )
    ـ قادر به يادگيري دوچرخه سواري هستند.
    ـ مفهوم اعداد‌، توالي ( مرتب كردن از بزرگ به كوچك يا كم به زياد و... ) و اين هماني ( عدم تغيير در كميت با وجودتغيير در شكل و... ) را درك مي كنند.
    ـ روز و شب و جهان ( چپ، راست و... ) را درك مي كنند.
    ـ مي توانند اشكال پيچيده ( مثلاً‌ هرم ) را تقليد كرده و بكشند.
    ـ مي توانند زمان را بگويند.
    ـ قادر به درك و انجام حداقل سه دستور متوالي در آن واحد هستند ( مثلاً‌ برو آشپزخانه از كشوي سمت راست يك ليوان بردار پر آب كن بيارش )
    ـ قادر به بيان جملات ساده و كامل ( حداقل با 5 تا 7 كلمه ) هستند.
    ـ مي توانند كاركرد وسايل ساده را توضيح دهند و از آنها استفاده كنند.
    ـ قادر به شمارش عدد از كم به زياد و برعكس هستند.
    ـ قادر به همكاري و مشاركت هستند.
    ـ در صورت مناسب بودن موقعيت مي توانند كلك بزنند و تقلب كنند.
    ـ نسبت به ديگران و خواهر برادران تا حدي و گاهي حسادت مي ورزند.
    ـ مي توانند اداي بزرگتر ها را در آورند و از آنها تقليد كنند.
    ـ ترجيح مي دهند با دوستان هم جنس بازي كنند.
    ـ شرم و حيا در آنها بارز و نسبتاً‌ شديد است.
    ويژگيها و توانمنديهاي كودكان 8 تا 9 ساله

    ـ توانمندي حركتي و فيزيكي آنها پخته تر و ظريف تر است ( نظير جا خالي دادن، استفاده ماهرانه از انگشتان و... )
    ـ به خوبي و راحتي مي توانند لباس هاي خود را برتن كنند و موهاي خود را شانه و مرتب كنند.
    ـ مي توانند از ابزار ( چكش، پيچ گوشتي و... ) بطور نسبتاً‌ مناسب استفاده كنند.
    ـ مي توانيد بر عكس بشمارند.
    ـ قادر به درك قول و قرار بوده و بسيار مفيد به آن هستند.
    ـ ازمطالعه لـ*ـذت مي برند ( البته چيزهاي جالب ).
    ـ مفهوم فضا و كسر را درك مي كنند.
    ـ به راحتي نقاشي و رنگ مي كنند.
    ـ اگر آموزش ديده باشند روزهاي هفته و ماههاي سال را مي توانند به ترتيب نام برند.
    ـ از جمع كردن اشيا و چيزهاي مختلف ( درست كردن كلكسيون ) لـ*ـذت مي برند.
    ـ مسابقه و بازيهاي رقابتي را دوست دارند.
    ـ شروع و تمايل به بازي با جنس مخالف هم پيدا مي كنند.
    ـ توجه و گرايش به جنس مخالف ظاهر مي شود ولي ابراز وآشكار كردن آن خودداري مي كنند.
    ـ شرم و حيا در آنها بارز و شديد است.
    ـ تمايل وعلاقه به جمع و پيوستن به گروههاي هم سن و سال خو و طرفداري از گروههاي خاص هنري يا ورزشي دارند.
     

    ԼƠƔЄԼƳ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    3,970
    امتیاز واکنش
    22,084
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    زیر سقف آسمون
    توانايي و ويژگيهاي كودكان 10 تا 12 ساله

    ـ از نقاشي كردن لـ*ـذت مي برند.
    ـ مي توانند از خود داستانهاي كوتاه بگويند و بنويسند.
    ـ نامه نوشتن را دوست دارند.
    ـ به خوبي مي توانند بخوابند.
    ـ از بكار بردن تلفن لـ*ـذت مي برند.
    ـ دوستان برايشان بسيار مهم هستند و به تدريج جايگاه واعتبار دوستان از والدين بيشتر خواهد شد ( حداقل تا اواخر نوجواني )
    ـ تمايلشان به جنس مخالف شديداً‌ افزايش مي يابد.
    ـ به والدين احترام مي گذارند و آنها را دوست دارند.
    ـ از صحبت كردن با ديگران لـ*ـذت مي برند.
    ـ شرم و حيا در بالاترين حد خود قرار خواهد داشت.
    تكامل اخلاقي

    آنچه كه در زندگي اجتماعي به اعماق و رفتار ما ارزش، معني و مفهوم مي بخشد، در حيطه اخلاق قرار مي گيرد و اساس آن درست وغلط بودن يا خوب و بد بودن عمل است. معيار و درك از اين ارزيابي در سنين مختلف متفاوت به قرار زير است.
    -
    * كودكان زير 7 سال:
    اولين مرحله تكامل اخلاقي در حوالي 5 سالگي ظاهر مي شود و اساس درستي رفتار و اعمال تطابق آنها با مقام هاي قدرت ( پدر، مادر، مربي و... ) و پيروي از قواعد بازي است. براي مثال اگر از كودك پرسيده شود كه چرا بايستي اين چنين عمل نمود پاسخي نظير: « چون مامان اين طوري ميگه »خواهد داد. دراين سنين كودك باور به اين دارد كه خطاي انجام شده آشكار خواهد شد و مجازات خواهد شد ( مثلاً‌ اگر زمين بخورد و پايش زخمي شود، تصور خواهد نمود كه بخاطر فلان خطا و يا دروغي كه گفته است، ‌اين حادثه رخ داده و مجازات شده است ).
    از طرف ديگر به دليل اين كه كودكان در اين سنين تك بعدنگر هستند، نيست و انگيزه خطاكار در قضاوت آنها جايگاهي ندارد و ملاك از قضاوت شدن خطاي انجام شده و صدمات وارده است. براي مثال اگر كودكي در حين بازي به طور اتفاقي باعث شكسته شدن 10 ليوان شود گناهكارتر و مستوجب مجازات بيشتري از كودكي خواهد بود كه به عمد يك ليوان را شكسته است.

    * كودكان 7 تا12ساله:
    برخلاف كودكان پيش دبستاني که قواعد و ملاك ها مطلق و براساس دوري از تنبيه هستند، ‌درحوالي 8 سالگي قوانين از حالت مطلق
    خارج شده و براساس نياز، پاداش و انگيزه، ‌قوانين و مال كه قابل تغيير و تعديل خواهد بود و به تدريج با پيدايش قدرت درك ديدگاه ونقطه نظرات ديگران، قضاوت پيچيده تر خواهد شد و در حوالي 10 تا 12 سالگي، بر حسب داده هاي خانوادگي و فرهنگي و قدرت تجزيه و تحليل مسائل و تكامل احساسي عاطفي حتي كودك ممكن است در مواردي رفتار و عملي ضد اجتماعي و يا ضد قانون را نيز جايز بشمارد.
    نكته:

    به طور كلي هر چه تكامل اخلاقي بيشتر مي شود، صلاح فردي و منزلت انساني بيش از قوانين اجتماعي مورد توجه قرار مي گيرد و قايل شدن به تنبيه و مجازات كاهش مي يابد و همانند تكامل و بلوغ عقلي بسياري از افراد به تكامل و بلوغ اخلاقي نمي رسند و در حد يك كودك 5 تا 9 ساله باقي مي مانند.
    علائم و نشانه هاي كم رويي و فقدان مهارت اجتماعي

    براي كودكان دبستاني داشتن محبوبيت و پذيرش توسط گروه همكلاسي ها همه چيز است و عدم پذيرش و طرد شدن تمام جوانب احساسي عاطفي و شخصيتي او را تحت تاثير شديد قرار خواهد داد. علائم و نشانه هايي كه نمايانگر كمرويي و يا نياز كودك به مهارت هاي اجتماعي هستند، عبارتند از:
    ـ عدم داشتن يك يا دو دست صميمي ( دو طرفه )
    ـ عدم توانايي در پذيرش موقرانه باخت يا برد در مسابقه و بازي
    ـ عدم توانايي در ابراز همدلي با فرد يا افراد آزار ديده يا طرد شده.
    ـ اصرار بيش از حد و تحميل نظرات خود به ديگران ( رفتار رياستي و اربـاب منشانه ).
    ـ عدم توانايي در شروع و يا حفظ گفتگو و صحبت كردن با ديگران.
    ـ خسته و كم انرژي بودن كودك در زمان بازگشت از مدرسه به منزل در بيشتر زمانها
    ـ بلند تر بودن صدا در مقايسه با ديگران.
    ـ ناديده گرفته شدن يا مورد استفاده و اذيت قرار گرفتن توسط ساير كودكان و يا برعكس.
    مسخره كردن و اذيت و آزار ديگران.
    ـ اشكال در پيشرفت تحصيلي و يا خواب آلودگي در بيشتر روزهاي مدرسه
    فنون و راهبردهاي اصلي در آموزش مهارت هاي اجتماعي

    اصولاً‌ براي اين كه رفتار وعملي در كودكان به يك مهارت تبديل شود، بايستي چهار اصل ( 4ت ) رعايت شود: تمرين، تشويق ( و تحسين )، ‌تذكر و تحريك
     

    ԼƠƔЄԼƳ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    3,970
    امتیاز واکنش
    22,084
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    زیر سقف آسمون
    * تمرين:
    براي اين كه يك واكنش و رفتار نامناسب را برطرف كرد بايستي واكنش و رفتار مناسبي جايگزين آن نمود و به صورت كلامي و رفتاري آنرا بارها و بارها تمرين نمود ( از طريق توضيح، نمايش و ايفاء نقش و كاربرد آن در شرايط طبيعي و واقعي ).
    * تشويق و تحسين:
    اصولاً‌ تغيير و كسب مهارت جديد ( خصوصاً‌ اگر در بدو امر جذاب و نتايج آن ملموس نباشد ) سخت و مشكل است ولي از طريق تحسين و تشويق مي توان هم انگيزه ايجاد كردو هم آن را تقويت نمود. تحسين مي تواند كلامي ( از اين كه اسمت رو گفتي و سرت رو زمين نيانداختي خيلي خوشحال شدم و... )، ‌حركتي ( حركات سر يا دست دال بر تاييد و رضايت ) و يا رفتاري ( مثلاً‌ چند دقيقه بازي بيشتر با... و... ) باشد.
    * تذكر و اشاره:
    در هر زمان مناسب بايستي به رفتار و واكنش مناسبي كه توسط ديگران ( جه در زندگي روزمره و يا موقع تماشاي تلويزيون ) سر مي زند، ‌بطور غير مستقيم اشاره كرد ( ديدي اون بچه چقدر خوب رفت از پليس سوال كرد؟... ) بايستي مراقب بود كه تذكر و اشاره بوي تحقير، سرزنش و مقايسه ندهد.
    * تحريك:
    بايستي در هر زمان و فرصت مناسب بكار بردن تكنيك و مهارت آموزش ديده را اشاره و متذكر شد ( الان عصباني هستي، ‌تا 10 بشمار بعد حرفت رو بزن يا... ).
    با ذكر اين مقدمه و نيز مراجعه به مبحث نحوه تقويت حرمت نفس و اعتماد به نفس و اصلاح پيوند عاطفي ( شرح داده شده در صفحات قبلي ) حالا نوبت به آموزش مهارت هاي اجتماعي مي رسد.
    آموزش مهارت هاي اجتماعي

    مهمترين مهارت هاي لازم براي يك كودك دبستاني كمرو وخجالتي و اصولاً‌هر كودكي ) عبارتند از: ( 1 ) برخورد با مشكلات و مسائل، ( 2 ) اداره خشم، ( 3 ) خويشتن داري، ( 4 ) كنار آمدن با موفقيت و شكست، ( 5 ) دفاع از حق و حقوق خود وابراز وجود، ( 6 ) مشاركت و همكاري، ( 7 ) ملحق شدن به گروه و فعاليت، ( 8 ) دوست پيدا كردن و شدن، ( 9 ) دفاع از دوست، ( 10 ) واكنش و پاسخ دادن به درخواست، ( 11 ) كنار آمدن با طرد و دفع شدن، ( 12 ) مقابله و كنار آمدن با تمسخر و دست انداخته شدن و اذيت و آزار و ( 13 ) حمايت و كمك كردن به ديگران
    (1) آموزش نحوه برخورد با مشكلات و مسائل

    يكي از مهمترين مشكلات كودك كمرو وخجالتي ناتوانايي در مواجهه با مسائل اجتماعي و تكرار راه و روش قبلي ناكار آمد است كه منجر به دوري و جدايي بيشتر او از روابط با ديگران مي شود. براي آموزش برخورد صحيح با مسائل ومشكلات و پيدا كردن راه حلي مناسب بايستي ( 1 ) او را درك كرد؛ ( 2 ) به او كمك كرد تا احساسات خود را به زبان آورد؛ ( 3 ) حد ومرزها رامشخص كرد؛ ( 4 ) نحوه اداره خشم را آموزش داد؛ ( 5 ) اهداف را مشخص نمود؛ ( 6 ) او را كمك كرد تا به فكر راه حل هاي ممكن باشد؛ ( 7 ) معيارها و ارزش ها را در نظر گرفت و ( 8 ) كمك به انتخاب مناسب ترين راه حل نمود.
    1) درك و اعتبار بخشيدن به احساسات كودك:

    زمان احساساتي شدن كودك ( خصوصاً‌احساسات منفي ) بهترين زمان براي تقويت رابـ ـطه و پيوند بوده و تسكين دادن او مهمترين وظيفه پدري مادري است. در حاليكه برخي از والدين تصور مي كنند با ناديده گرفتن و يا كم اهميت شمردن آنها، خود بخود مرتفع مي شوند اما سيستم احساسي عاطفي چنين عمل نمي كند. در واقع اگر به احساسات منفي كودك بدرستي پاسخ داده نشود، به تدريج در اعماق وجودي ذهن كودك نفوذ كرده و همچون موريانه او را از درون مي خورد. ميگنا دات آي آر، در اكثر موارد اگر كودك دريابد كه احساس و حال او واقعي و درست است و ديگران ( پدر ومادر ) او را مي شنوند و درك مي كنند، حتي اگر راه حلي وجود نداشته باشد حداقل سم و زهر آن احساسات منفي گرفته خواهد شد. مسئله مهم دراين رابـ ـطه شناسايي و توجه به احساسات
    منفي در همان مراحل اوليه كه هنوز شديد و بحراني نشده اند، است و حتي اگر ممكن است از قبل آن را شناسايي و درمردش صحبت نمود تا كودك آمادگي براي روبرو شدن با آن را پيدا كند ( مثلاً‌ چند ساعت قبل از رفتن به دندانپزشكي و... ).
    براي درك احساسات كودك كافي است يك شنونده خوبي باشيم و با او همدلي كنيم و لازمه چينن مسئله اي اين است كه ( 1 ) خود را دقيقاً‌ جاي او بگذاريم و به دنيا و مسائل از ديد او نگاه كنيم ( دقيقاً‌ باهمان قدرت درك، استدلال، منطق و باورها )؛ ( 2 ) اورا با گوش دل بشنويم ( توجه به تن، حالت چهره و حركات بدن )؛ ( 3 ) احساس او را با كلمات به خودش بازگردانيم ( معلومه خيلي عصباني و دل گرفته شدي و... )؛ ( 4 ) انتقاد و سرزنش نكنيم و ( 5 ) به سرعت به دنبال حل مسئله نرويم ( آنها را تحريك كنيم تا خود راه حلي پيدا كنند. به مطالب بعدي مراجعه كنيد. )
     

    ԼƠƔЄԼƳ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    3,970
    امتیاز واکنش
    22,084
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    زیر سقف آسمون
    به گفتگوي يك مادر و دختر نه ساله در زير توجه كنيد.
    دختر: من فردا نمي خوام برم مدرسه.
    مادر: نمي خواي بري؟ عجيبه!‌تو معمولاً‌ دوست داري بري مدرسه. اين منو به اين فكر ميندازه كه در مورد چيزي نگراني.
    دختر: آره يه جورايي.
    مادر: در مورد چي نگراني؟
    دختر: نمي دونم.
    مادر: يه نگراني كه خودت نمي دوني چيه؟!
    دختر: آره!
    مادر: من فكر مي كنم يه چيزي ناراحتت كرده.
    دختر ( بااشك ) : آره، ممكنه بخاطر مريم و شبنم باشه.
    مادر: امروز چيزي تو مدرسه در رابـ ـطه با شبنم و مريم اتفاق افتاده؟
    دختر: آره. امروز تو مدرسه اونا به من توجه نمي كردند و انگار منو نمي خواستند ببينند.
    مادر: اووو!، اين قضيه بايستي خيلي ناراحتت كرده باشه.
    دختر: آره، ‌خيلي.
    مادر: پس به نظرمي رسه نگران اين هستي كه ممكنه فردا بازم همين رفتار رو داشته باشند و به همين دليل دوست نداري فردا بري به مدرسه.
    دختر: آره، ‌امروز هر وقت مي رفتم به طرفشون اونا روشون رو بر مي گردوندند و مشغول حرف زدن باهم مي شدند.
    مادر: اووه!چه بد. اگر دوستاي من اين كارو مي كردند منم خيلي ناراحت مي شدم.
    دخترك منم خيلي ناراحت شدم و مي خواستم گريه كنم.
    مادر ( با بغـ*ـل كردن دختر ) : اووه!دختر گلم. متاسفم كه اين قضيه برات اتفاق افتاده. مي تونم بفهمم چقدر رفتار اونا باعث دل گرفتگي و عصبانيت تو شده.
    دختر: خيلي ناراحتم. نمي دونم فردا چي كار كنم. نمي خوام فردا برم مدرسه.
    مادر: چون نمي خواي رفتار دوستات دوباره ناراحتت كنه؟
    دختر: آره، ‌چون هر كي دوستاي خودش رو داره و شبنم هستش كه هميشه باهاش بازي مي كنم.
    در چنين سناريويي بسياري از والدين با تصور تسلي دادن و تخفيف ناراحتي فرزندشان به غلط سعي مي كنند تا موضوع را ساده و كم اهميت جلوه دهند و سريع راه حل ساده اي ارائه نمايند ( مثلاً‌ بگويند نگران نباش اونا فردا رفتارشون تغيير مي كنه. يا: به درك!‌برو و دوستاي ديگه اي پيدا كن ). اما يك مادر يا پدر آگاه و خوب ازطريق انتقال پيامهاي همدلي و درك كودك نه تنها باعث تسكين و آرامش نسبي كودك مي شوند بلكه ارتباط صميمانه تر و نزديكتري با فرزند برقرارمي كنند و او را مشتاق ادامه مكالمه و تفكر بر روي موضوع و پيدا كردن راه حل ( هاي ) مناسبي مي كنند. به ادامه سناريو توجه كنيد:
    دختر: نمي دانم چي كار كنم؟
    مادر: دوست داري به تو كمك كنم تا راه حلي پيدا كني؟
    دختر: آره!
    مادر: مي توني در مورد احساس و ناراحتي كه رفتار اونا در تو بوجود آورد با مريم و شبنم صحبت كني.
    دختر: نه!‌فكر نمي كنم اون كار رو بتونم بكنم. احساس خجالت و كوچيك شدن مي كنم.
    مادر: آه!!. مي تونم بفهمم. اين كارخيلي جرات و شجاعت مي خواد. بذاريه خورده ديگه فكر كنيم ( مادر همچنان به نوازش پشت دخترش ادامه داد ).
    مادر: راستي!نظرت در مورد ا ين چيه؟: خودت شبنم رو خوب مي شناسي. بعضي موقع ها بدجنس مي شه، چند دقيقه يا يه روز بعدش همون شبنم هميشگي مي شه. ممكنه فردا نيز رفتارش درست بشه.
    دختر: اگه نشد چي؟
    مادر: راست ميگي. نميشه مطمئن بود. خودت چيزي به فكرت مي رسه:
    دختر: نه.
    مادر: ببينم!كس ديگه اي هست كه دوست داشته باشي باهاش بازي كني؟
    دختر: نه.
    مادر: تو زنگ تفريح ديگه چي هست كه ميشه بازي كرد؟
    دختر: فقط بسكتبال.
    مادر: دوست داري بازي كني؟
    دختر: تا حالا زياد بازي نكردم ولي نرگس هميشه بازي مي كنه.
    مادر: نرگس هموني كه تو جشن تولدت كتاب... رو آورد؟
    دختر: آره.
    مادر: من متوجه شدم تو جشن تولدت با هم خيلي خوب بوديد. شايد بتوني ازش بخواي بهت يه كم بسكتبال ياد بده.
    دختر: شايد
    مادر: عاليه. پس يه راه حل ديگه اي داري
    دختر: آره، اين بد نيست ولي اگه نشد چي؟
    مادر: مثل اين كه مي ترسي اگه هيچ كي نبود، ‌نمي دوني تنهايي چيكار كني؟
    دختر: آره
    مادر: هيچ چيزي هست كه بتوني تنهايي بازي كني؟
    دختر: منظورت مثلاً‌ طناب بازيه؟
    مادر: آره طناب بازي
    دختر: بدم نيست. فقط جهت اطمينان ميتونم طنابم رو ببرم.
    مادر، ‌آره. اگه هيچ كدوم از راه حل هات كار نكرد، مي توني حداقل طناب بازي كني و مطمئن هستم اگه يكي از همكلاسي هات نيز تو رو ببينه بخواد ملحق بشه و باهم بازي كنيد.
    دختر: آره. اين فكر خوبيه.
    مادر: چرا نري همين الان طناب رو تو كيفت نذاري كه يادت نره!
    دختر: باشه. بعدش مي تونم به نرگس زنگ بزنم ببينم مي تونه فردا بعد از كلاس بياد خونمون.
    مادر: فكر عالي ايه.
    همچنانكه ملاحظه مي شود، ‌ريشه رفتار كودك ( عدم تمايل به رفتن به مدرسه ) نگراني بوجود آمده در پي اتفاق نامطلوب امروز بوده است و با برقراري يك رابـ ـطه و گفتگوي صميمانه و همدلانه، كودك نه تنها به ناراحتي خود واقف گرديد بلكه با كمك توانست راه حل نسبتاً‌ خوبي نيز پيدا كند.
    در اكثر موارد با تمركز بر روي رفتار و حالات كودك مي توان وضعيت روحي و احساسي او را تا حدود زياد حدس زد كه خود سرآغاز خوبي براي شروع گفتگو و كمك به كودك مي باشد ( مثلاً‌ امروز يه كم خسته به نظر مي رسي، اتفاقي افتاده؟ يا وقتي مراسم فردا رو گفتم يه مرتبه ابروهات تو هم رفت و... )
     

    ԼƠƔЄԼƳ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    3,970
    امتیاز واکنش
    22,084
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    زیر سقف آسمون
    ) كمك به بيان و ابراز احساسات:

    اكثر كودكان و بسياري از والدين قادر به درك و به زبان آوردن احساس خود نيستند و فقط مي دانند كه يك احساس ناخوشايند و بدي دارند. مطالعات نشان داده اند كه حتي به زبان آوردن احساسات منفي تا حدود زيادي نه تنها موجب تخفيف و تسكين مي شود بلكه فرد را قادر مي سازد تا بر روي علت و راه حل آن نيز تمركز و تفكر كند. بايستي توجه نمود كه افراد ممكن است در هر شرايطي دچار طيفي از احساسات خوب و يا بد شوند ( مثلاً‌ كودكي براي رفتن به يك جشن تولد ممكن است در عين هيجان و خوشحالي كمي مضطرب و نگران نيز باشد ).
    3) گذاشتن حد و مرزها و محدوديت ها:

    بدون آموزش درست، اولين واكنش كودكان در برابر مسائل و حالات احساسي منفي، رفتارهاي تهاجمي ( زدن ديگري يا
    ( شكستن اسباب بازي يا بكار بردن كلمات ركيك ) است. كودك بايستي دريابد كه تمامي احساسات و آرزوهايش پذيرفتني است ( از حسادت گرفته تا آرزوي مرگ كسي ) ولي همه رفتارها نه، و اين وظيفه والدين است تا حد و مرزهاي رفتار را بطور واضح و ثابت مشخص و وضع نميدن ( ميدونم چون خواهرت اسباب بازيت رو بدون اجازه برداشته، عصباني هستي. من هم اگه بودم عصباني مي شدم ولي اين درست نيست كه اونو بزني. بجاي اين كار، بهتره چي كار كني؟ يا اشكال نداره به خواهرت كه زودتر ازت اومد صندلي جلو حسادت بكني ولي درست نيست كه حرف بدي بهش بزني. مي توني يه جور ديگه با اين حس ات برخورد كني؟ و... ).
    4) مشخص كردن اهداف:

    پس از درك احساسات كودك و نامگذاري احساسات و تعيين حد ومرزها نوبت به مشخص كردن هدف دست يافتني در حل مسئله و يافتن پاسخي برايتان سوال مي رسد: حال بايد با اين مسئله چگونه برخورد كنم؟ در بسياري از موارد هدف ساده و كاملا‌ً مشخص است ( مثلاً‌ بازگرداندن اسباب بازي، جلب كردن توجه فلان فرد، تعمير اسباب بازي و... ). اما گاهي پيچيده ( مثلاً‌ انتقام گرفتن يا بكار بستن تمهيداتي براي جلوگيري از مشاجره و زد و خوردهاي بيشتر و... ) گاهي نيز غير قابل حل هستند ( نظير از دست دادن حيوان دست آموز كودك يا اسباب كشي و نقل مكان كردن دوست صميمي و... )، به عبارت ديگر، برخي از مسائل راه حلي ندارند و پذيرش واقعيت ( هر چند تلخ ) و تخفيف ناراحتي به طرق ديگر تنها اقدام ممكن خواهد بود.
    5) به فكر انداختن در مورد راه حل هاي ممكن:

    اگر چه در اكثر موارد نظرات و ايده هاي والدين صائب و نعمت به شمار مي روند. اما بايست ترتيبي اتخاذ كرد تا كودك خود به فكر افتاده و راه حل هاي ممكن را بيابد. در اين رابـ ـطه بايستي توجه داشت كه تا سن 10 تا 13 سالگي كودكان تفكر انتزاعي كامل و پخته اي ندارند و به همين دليل در هر زماني فقط بر روي يك موضوع تمركز مي كند و اگر يك راه حلي به فكرشان رسيد مي خواهند همان را به اجرا بگذارند و بدنبال راه حل هاي احتمالي ديگري نمي روند. براي تقويت چنين توانايي مي توان از بازيهاي نمايشي و ايفاء نقش ( در سنين پايين تر ) و يادآوري موفقيت هاي قبلي در حل مسئله مشابه و
    كمك گرفتن از آنها در پيدا كردن راه حل هايي براي مسئله فعلي كمك گرفت. به سناريو زير توجه كنيد.
    دختر: من فردا نمي خوام برم مدرسه
    پدر : اتفاق افتاده؟
    دختر: نه، فردا تمرين و بازي پينگ پنگ داريم و مهسا بازم مي خواد جفت بازيم باشه. ولي ميخوام با زهره بازي كنم.
    پدر: مي بينم اين موضوع تو رو مايوس و درمانده كرده.
    دختر: آه. درست و حسابي گير كردم.
    پدر: چيكار مي توني بكني؟
    دختر: نمي دونم. من مهسا رو دوست دارم اما اينكه همش با اون بازي كنم، خسته شدم. مي تونم قبل از اين كه مهسا بياد و بخواد با من بازي كنه سريع برم و دست زهره رو بگيرم و باهم باشيم.
    پدر: فكر خوبيه. بايد سريع باشي و فكر مي كنم بتوني. ولي چيز ديگره اي به ذهنت نمي رسه؟
    پدر: خوب. بذار يه كم در مورد اين قضيه بيشتر فكر و صحبت كنيم. قبلاً‌ شده همچنين موقعيت ناراحت كننده اي داشته باشي؟
    دختر: آره. يه جورايي. مثلاً‌ پگاه هميشه موهام رو از پشت مي كشيد.
    پدر: آها. بخاطر دارمش. درمورد اون مسئله و مشكل چي كار كردي؟
    دختر: بهش گفتم اين كارش رو يا متوقف كنه يا اينكه ميرم به معلم ميگم.
    پدر: كار كرد؟
    دختر: آره. ديگه اين كار رو نكرد.
    پدر: اون موضوع چيزي در مورد مسئله اي كه الان داري به ذهنت مياره؟
    دختر: خوب. مي تونم به مهسا بگم مي خوام بعضي موقع ها با زهره بازي كنم. ولي هنوز دوست اون خواهم بود.
    پدر: عاليه. حالا تو دو تا راه حل داري. ميدونستم راه حل هاي مختلف خوبي بفكرت خواهد رسيد.
     

    ԼƠƔЄԼƳ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    3,970
    امتیاز واکنش
    22,084
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    زیر سقف آسمون
    ) تطابق دادن راه حل ها با ارزش و باورهاي خانوادگي:

    پس از پيدا كردن راه حل هاي مختلف، نوبت به عملي و درست بودن هر يك از راه حل ها مي رسد. براي اين منظور بايستي به سوالات زير پاسخ داد:
    ـ آيا راه حل ارائه شده منصفانه و اخلاقي است؟
    ـ آيا عملي و موثر خواهد بود؟
    ـ آيا بي خطر است؟
    ـ خودم و فرد مقابل چه احساسي خواهيم داشت؟
    براي مثال در سناريوي‌ بالا، به مدرسه فقط براي يك روز كار مي كند و در نتيجه مسئله را حل نمي كند بلكه آن را مخفي و يا به تاخير مي اندازد. از طرف ديگر، مي توان حساسيت و توجه دختر به احساس دوستش ( تو هنوز دوست من هستي ) را با بيان جمله اي نظير« خوشحال هستم كه به فكر دوستت مهسا هستي و مي خواي بهش بگي تو هنوز دوستش خواهي بود‌، تقويت و تحسين نمود.
    7 ) كمك به كودك در برگزيدن راه حل مناسب تر:

    در اين مرحله بايستي كودك را تشويق نمود تا خود بهترين راه حل ممكن را انتخاب كرده و به مرحله اجرا بگذارد. در اين زمان بيان تجربيات شخصي مشابه موقعيت كودك ( نكات مثبتي كه از تجربه خود بدست آورده ايد، تصميماتي كه از آنها بسيار خوشحال شده ايد، ‌اشتباهاتي كه مرتكب شده ايد و... ) بسيار كمك كننده خواهيد بود. بايستي بخاطر داشته كه كودك از اشتباهات خود درس مي آموزد. لذا اگر حتي مطمئن هستيد كه تصميم و راه حل آنها كار نخواهد كرد واشتباه است ولي خطري در پيش نخواهد داشت، ‌اجازه دهيد آن را امتحان كنند و اگر موفقيت آميز نبود، آنگاه به او كمك كنيد تا راه حل ديگري را برگزيند ( بدون هيچ گوشزد، سرزنش و توبيخ ).
    (2) آموزش اداره خشم

    خشم قويترين و يكي از مهمترين احساسات و عواطف انسان ( و حيوانات ) است و يك نوع احساس هيجاني طبيعي ( و نه لزوماً‌ سالم ) در برابر شرايط ناخواسته و نامطلوب است. به عبارت ديگر، هر چيزي كه به منزله تهديدي براي جان و سلامتي فرد تلقي شود و يا سدي در برابر نظرات، خواسته ها و يا اميال و نيازهاي فرد ايجاد
    كند يا مالكيت، ارزش ها، احساسات و يا حرمت نفس شخص را زير سوال ببرد و يا خدشه دار كند و يا در كل، چيزها بر وفق مراد نباشند باعث بوجود آمدن خشم ( احساس ) و يا عصبانيت ( رفتار خشونت آميز ) در فرد مي شود.
    نشانه هاي فيزيكي خشم غالباً‌ به صورت افزايش ضربان قلب، تند تند نفس كشيدن، قرمز شدن پوست ( خصوصاً‌ گونه ها و گوش ها )، تغيير چهره ( اخم كردن و... ) و تنش عضلات ( ا زجمله فشار دادن دندانها به هم، مشت كردن و... ) است. پاسخ و واكنش كودكان ( و بالغين ) در برابر موقعيت و عامل خشم برانگيز بر اساس سطح و درجه بلوغ عقلي، ‌احساسي و آموزه هاي خانوادگي و اجتماعي متفاوت و در يكي از گروه هاي زير ( و يا مجموعه اي از آنها ) قرار مي گيرد:
    * سركوب يا انكار:
    در اين حالت كودك قضيه را بي ارزش يا كم اهميت تلقي كرده و يا خود را ضعيف و ناتوان تصور كرده و سعي مي كند ازعامل خشم برانگيز دوري كند. اين نوع واكنش در طولاني مدت مي تواند موجب اختلالات روان تني و يا رفتارهاي تهاجمي انفعالي شود و به صورت ناراحتي ها ي جسمي ( سردرد، كاهش تحمل پذيري، اختلال گوارش يا ادراري و... ) و يا بدخلقي، ايراد گيري، عيب جويي افراطي، كينه توزي، حسادت، واكنش تلافي جويانه و يا ديگر اختلالات رفتاري تظاهر كند.
    * خشونت و تهاجم:
    در اين حالت فرد دست به رفتارهاي تهاجمي ( به كاربردن كلمات ركيك و يا برخورد فيزيكي ) مي زند و درطولاني مدت به فردي عصبي مزاج و حساس تبديل مي شود و دچار مشكلات اجتماعي جدي خواهد شد.
    * جابه جا كردن:
    فرد ناراحتي و خشم خود را بر سر چيزها ياافراد ديگري كه هزينه كمتري براي او دارند، خالي مي كند ( مثلاً‌ شكستن اسباب بازي و... )
    * ابراز و اداره:
    در اين نوع كه سالم ترين نحوه برخورد باخشم است فرد به كمك عقل و منطق ( به كمك پدر و مادر يامعلم... ) همراه با جرات و جسارت احساس خود را ابراز كرده و ازحق و حقوق خود دفاع كرده و آن را مطالبه مي كند، ‌بدون اينكه به حقوق و حريم ديگران تجـ*ـاوز كند.
    براي رسيدن كودك به اين سطح از توانايي بايستي نكات زير را به كار بست:
    ـ الگوي خوبي براي او باشيد:
    پدر و مادر مهمترين الگو هاي آموزشي فرزندانشان هستند. لذا اولين اقدام در آموزش اداره خشم به فرزند، ‌اصلاح آن در خود است.
    ـ بدست آوردن آرامش، در زمان اوج احساسات و هيجانات، فعاليت قسمت ادراكي و عقلاني مغز كاهش مي يابد و اولين قدم در اداره خشم، كنترل و پشت سرگذاشتن اين مرحله ( تخفيف علائم فيزيكي خشم ) است. براي اين منظور بايستي به محض مشاهده علايم خشم با ذكراحساس كودك به او گفته شود كه در چنين مواردي بلافاصله يك نفس عميق كشيده و از 1 تا 5 يا 10 ( يا بالعكس ) بشمارد و يا با خود چندين بار بگويد آرام باش يا تغيير موضع و حالت بدهد ( مثلاً‌ چند بار جفت پا بالا بپرد ( يا پاي خود را به زمين بكوبد ) تا اينكه آرامش نسبي خود را بدست آورد.
    ـ بكار بردن تكنيك حل مسئله:
    پس از آرامش نسبي بايستي روش برخورد با مسائل و مشكلات آموزش داده شود ( به مطالب قبلي مراجعه كنيد ).
    نكته:

    عامل بسياري از موارد خشم ريشه در باورهاي نادرست ( غلط يا خصمانه پنداشتن نظرات و رفتارهاي متفاوت ديگران ) و خودخواهي و خود محوري دارند و براي كاهش خشم بايستي در اين موارد كار اصولي كرد.
     

    ԼƠƔЄԼƳ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    3,970
    امتیاز واکنش
    22,084
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    زیر سقف آسمون
    (3) آموزش خويشتن داري ( self regulation & self contirl )

    يكي ديگراز توانايي هاي مهم كودكان و بالغين توان در به كنترل در آوردن احساسات و هيجانات ( مثبت ومنفي ) و آني عمل نكردن بر اساس آنهاست. با اين مهارت فرد مي تواند بر حسب شرايط، ‌واكنش و رفتار مناسب از خود نشان دهد و در كل رفتار او در اختيار عقل ومنطق اوباشد و نه احساساتش.
    خويشتن داري از همان اوايل كودكي از طريق تقليد حركات، رفتار و گفتاروالدين شروع به شكل گيري مي كند و در اواسط كودكي بخوبي بارور و پخته تر مي شود. بهترين روش براي آموزش خويشتن داري، بازيهاي نمايشي و نقش ايفا كردن ( كودك در نقش ها مختلفي همچون پدر يا مادر، فروشنده، ‌خريدار و... )،
    بازيهاي هدفمند و برنامه دار ( نظير بازي آشپزي، رفتن به مسافرت، ساختن چيزي و... ) و بازيهايي كه كودك بايستي خود را كنترل كند ( مثلاً ‌مقاومت در برابر خنداندن توسط حركات خنده دار ديگري، بي حركت ماندن و... ) است. اين نوع بازيهاي بهتراست هر روز يا يك روز درميان و هر بار حداقل نيم ساعت انجام شوند و قواعد و قانونهاي حاكم براين بازيها بايستي محدود و برحسب توانايي كودك و با همفكري او تعيين شوند.
    (4) تحمل و تقبل پيروزي و شكست ( روحيه ورزشكاري و جوانمردي )

    صحنه زندگي پر از رقابت و مسابقه و پيروزي و شكست است. وظيفه والدين خوب اين است كه به كودك بياموزند نه تنها در مسابقات بلكه در زندگي چگونه برنده و بازنده خوبي باشند. فلسفه واقعي مسابقه بيشترين تلاش خود را كردن و رسيدن به بالاترين سطح توانمندي خود است و برنده واقعي ( پيروز وموفق ) كسي است كه به اين مرحله ا زتوانمندي خود برسد ( صرفه نظر از اينكه نتيجه مسابقه چه باشد ). كودك بايستي بياموزد كه چگونه به برنده شدن خود افتخار كند ولي دچار غرور و تكبر نشود و در مقابل دريابد كه شكست آخر خط نيست، بلكه پله اي براي موفقيت هاي بعدي است.

    براي رساندن كودك به اين سطح از آگهي و باور بايستي نكات زير را رعايت نمود:
    * هرازگاهي نيز برنده باشيد:
    اگر چه برنده شدن فرزند در بازيها اعتماد به نفس اش را افزايش مي دهد ولي هرازگاهي اجازه دهيد او نيز بازنده شود. در زمان برنده شدنتان بگوييد من خوش شانس بودم و به او بگوييد تلاش و بازي خوبي كرد. در زمان بازنده شدنتان به او تبريك بگوييد و ابراز كنيد كه در نوبت بعدي تلاش بيشتري خواهيد كرد.
    * بجاي برنده شدن به بازي تمركز و توجه كنيد:
    در بازيها و مسابقات به جاي اين كه بدنبال برنده و بازنده باشيد بر روي بازي و فعاليت توجه كنيد و از او بپرسيد كه آيا از آن لـ*ـذت بـرده است و اوقات خوبي داشته است؟
    * هدف از بازي و مسابقه را يادآور شويد:
    به خودتان و او يادآور شويد كه اولين و مهمترين دليل بازي ومسابقه نه افتخار آفريني براي كسي بلكه تلاش حداكثري و داشتن اوقات خوبي و لـ*ـذت بردن از آن است.
    * ديگران را مقصر شكست ندانيد:
    در مسابقاتي كه فرزندمان شركت مي كند و شما حضور داريد ( وحتي در زمان مشاهده مسابقه اي در تلويزيون ) به داور، مربي و ساير بازيگران اعتراض نكنيد و به كودك بياموزيد كه در طول مسابقه شكايت ديگران را نكند و آنرا به زمان استراحت و در خلوت خصوصي گروه موكول كند.
    * از تمسخر و تحقير بازنده و حريف خودداري كنيد:
    به فرزندتان بياموزيد كه هيچگاه حريف و بازنده را مورد تمسخر و تحقير و بدگويي قرار ندهد و در صورت مواجهه با چنين رفتاري از طرف حريف آن را ناديده بگيريد و با تلاش بيشتر خود از آنچه كه انجام مي دهد لـ*ـذت ببرد.
    * از يكديگر تشكر و قدرداني نماييد:
    به كودك بياموزيد كه در پايان يك بازي و مسابقه با ديگران دست دهد و از بازي خوبي كه با هم داشته اند ابراز خشنودي نمايد.
    (5) مقابله با تمسخر و دست انداخته شدن

    تحقير وتمسخر مي تواند اثرات بسيارمنفي برحرمت نفس و اعتماد به نفس افراد بگذارد و اين مسئله بدليل موقعيت و مرحله تكاملي در ميان كودكان ( خصوصاً‌ سنين راهنمايي ) نسبتاً‌ شايع بوده و بايستي كودك را براي مقابله درست با آن آماده كرد:
    ـ به كودك توضيح دهيد كه تمسخر، ‌توهين و تحقير تجـ*ـاوز به حقوق ديگران و غير مجاز است و افرادي دست به چنين كاري مي زنند كه خود در درون احساس حقارت و كم ارزشي مي كنند و براي تخفيف چنين احساسي از اين حربه استفاده مي كنند.
    ـ از طريق بازيهاي ايفاء نقش، طريقه برخورد با چنين بدرفتاري بطور عملي آموزش داده و تمرين شود.
    ـ به كودك توضيح دهيد كه هدف فرد متخاصم يا فحاش بر آشفته كردن و يا ترساندن طرف مقابل است و معمولاً‌ بهترين واكنش رفتاري در برابر چنين افرادي بي توجهي و ناديده گرفتن آنهاست و خشمگين شدن يا ترس باعث جريحه دار تر شدن متخاصم مي شود.
    ـ به كودك بياموزيد كه در اين شرايط با قامت و ظاهري جدي و صدايي قوي و استوار از فرد متجاوز بخواهد كه عمل خود را متوقف كند.
    ـ گاهي شوخ طبعي مي تواند بسياركمك كننده باشد ( مثلاً‌ اگر فردي براي تمسخربگويد« زرشك »مي توان گفت: « آبش خوشمزه ترو... ).
    ـ به كودك بياموزيد كه در پاسخ به فرد متخاصم و متجاوز كاربرد كلمات زشت و يا رفتار مشابه آن شخص نه تنها تاثيري نخواهد داشت بلكه خود راهم شان او قرار مي دهد.
    ـ اگر شخص رفتار خود را تكرار كرد وادامه داد حتماً‌ آن را با والدين خود در ميان بگذارد.
     

    ԼƠƔЄԼƳ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    3,970
    امتیاز واکنش
    22,084
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    زیر سقف آسمون
    (6) مقابله با قلدري و زورگويي

    اذيت و آزار و زورگويي اختلال رفتار بسيارجدي بوده و مي تواند تاثيرات منفي بسيار شديد و گاهي ماندگار بر روي قرباني به همره داشته باشد. زورگويي مي تواند به صورتهاي زير باشد:
    ـ اذيت و آزار فيزيكي يا كلامي ( از جمله ناسزا، ‌دشنام، شايعه پراكني، ‌غيبت و ادا و شكلك در آوردن و... )
    ـ تهديد و ارعاب ( به هر شكل و محتوي )
    ـ گرفتن و يا صدمه رساندن به وسايل شخصي فرد
    ـ وادار كردن فرد به انجام كاري كه تمايلي ندارد.
    ـ دور نگه داشتن و يا طرد فرد از جمع و فعاليت گروهي معمولي
    اگرچه درميان دوستان گاهي كلمات نامناسب بكار بـرده مي شود و حتي سر به سرگذاشتن و دست انداختن وجود دارد ولي برخلاف زورگويي رابـ ـطه قوي و ضعيف و تسلط و سلطه پذيري و سوء استفاده و نيت و قصد منفي وجود ندارد. كودكاني كه در مدرسه ( و يا محله ) مورد زورگويي قرار مي گيرند و خصوصاً‌ كودكان خجالتي معمولاً‌ آن را با كسي در ميان نمي گذارند ( خصوصاً‌ اگر با والدين رابـ ـطه نزديك و صميمي نداشته باشند ) و در صورت وجود يك يا چند عادات زير بايستي به فكر مورد زورگويي قرار گرفتن كودك بود:
    ـ عدم تمايل كودك به رفتن به مدرسه يا فرار از مدرسه
    ـ عدم تمايل كودك به انجام برخي از امور معمولي قبلي ( نظير عدم تمايل به استفاده از اتوبوس براي رفتن به مدرسه و... )
    ـ تغيير رفتار، خلق وخو و حالات رواني كودك ( در خود فرو رفتن، نگراني، بهانه گيري، كاهش انرژي اختلال خواب يا اشتها و... )
    ـ وجود آثار ضرب و جرح بر بدن و لباس
    ـ در خواست اي غير معمول ( افزايش نياز به پول توجيبي )
    ـ افت تحصيلي
    * علل زورگويي و اذيت و آزار:
    عوامل مختلف خانوادگي، فردي و اجتماعي ( جو حاكم بر مدرسه ) در بروز زورگويي نقش ايفاء مي كنند:
    الف ) علل خانوادگي:

    الگوهاي پرورشي سخت گيرانه و نيز سهل گيرانه، عدم وجود روابط صميمي و مهربانانه ميان اعضاء خانواده، پرخاشگري و تهاجمي بودن هر يك از والدين و تنبيه فيزيكي مي تواند منجر به بروز اين اختلال رفتاري در كودك شوند.
    توجه:

    كودك زورگو و پرخاشگر در خارج، خود قرباني زورگويي و خشونت در منزل است.
    ب) علل فردي:

    ‌كودكان پرجنب و جوش با رفتارهاي آني و لحظه اي و غالباً‌ تنومند ( در مقايسه باهم سن و سالان خود ) بيشتر دچاررفتارهاي خشن و پرخاشگرانه مي شوند.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا