- عضویت
- 2017/07/11
- ارسالی ها
- 2,345
- امتیاز واکنش
- 8,379
- امتیاز
- 648
کنفرانس خبری منصوریان یکی از چالشیترین کنفرانسهای خبری تاریخ فوتبال ایران است. نه فقط از حیث طولانی بودن آن؛ بلکه موضوعات مختلفی که در این کنفرانس خبری توسط مربی حالا سابق استقلال مطرح شد، هر کدام میتوانستند یک هفته به بحث اول فوتبال ایران تبدیل شوند، اما جالب است که منصوریان در این هشتاد و چند دقیقه مصاحبه، حتی اشاره کوچکی هم به تصمیمات اشتباه فنی خود نکرد. علیرضا منصوریان که بعد از باخت مقابل پدیده خودش را ممنوعالمصاحبه کرد تا به اصلاح بتواند در آرامش، شرایط تیم را بهتر کند، به یکباره با برنامه نود تماس گرفت و یکی از نقشآفرینان اصلی در دوشنبه سیاه فوتبال ایران و استقلال شد. او در این برنامه مانند نتیجه نهایی نظرسنجی، کادر فنی را عامل وضعیت اخیر استقلال دانست، اما نه در آن شب کذایی و نه حین کنفرانس خبری، که در آن راجع به همه چیز صحبت شد، حتی یک مورد کوچک از اشتباهات فنی خود را بازگو نکرد. از نظر منصوریان همه در برزخ به وجود آمده در استقلال مقصرند جز خود او و گویا انتخاب گزینه کادرفنی در برنامه نود تنها قسمتی از آخرین پردههای نمایش او در استقلال بود. منصوریان حتی نقش گل آفساید ذوبآهن به استقلال را بیشتر از ضعفهای خود میداند و گویا دوست ندارد بپذیرد که قبل از آن گل آفساید، داور مسابقه خطای پنالتی مسلم روزبه چشمی را اعلام نکرد تا تیم منصوریان چند دقیقه دیرتر آن روی هواداران در ورزشگاه را ببینند.
منصوریان آنقدر پرحرارت از تاثیر مصدومیتها بر روند تیمش صحبت میکند که انگار نه انگار پرسپولیس با مصدومیت بازیکنان تقریبا بدون جانشینش مثل کمال کامیابینیا و جلال حسینی، در چند مرحله قبل هم نتیجه گرفته است. مگر فرشید اسماعیلی که مصدومیتش تمام شد چقدر برای استقلال بازی کرد؟ مگر استقلال قبل از شروع فصل از وضعیت امید ابراهیمی و محسن کریمی باخبر نبود؟ غیر از این است که اگر محسن کریمی مصدوم نبود یا به سرنوشت برزای دچار می شد یا یک بازیکن دیگر را تبدیل به هرائر مگویان جدید میکرد؟ اگر واقعا در آبادان نبودن مهدی قائدی و امید نورافکن و مجید حسینی باعث باخت استقلال شد، جای این بازیکنان در بازیهای بعدی استقلال کجا بود؟ قائدی که در همه بازیهای دیگر لیگ تقریبا دقیقه هفتاد به زمین آمده و امید نورافکن هم بعد از بازی آبادان، حتی در دو مسابقه اصلا حضور نداشته است. منصوریان باید بپذیرد که مقصر اول و اصلی وضع فعلی استقلال خودش است. منصوریان نتوانست قبول کند که یک مربی واکنشگرا و متبحر در ضد حملات است و برای فوتبال مالکانه فقط بازیکنِ مناسبِ آن لازم نیست. مهمتر از بازیکنان، دانش کافی تیم فنی برای انجام این نوع بازیهاست. منصوریان نخواست قبول کند که آینده استقلال در تیم نیمفصل دوم فصل اخیر که یک توفیق اجباری برایش به حساب میآمد، نهفته بود و دوباره در فصل نقل و انتقالات تابستانی وسوسه خرید ستاره، او را در باتلاقی خودساخته بلعید. منصوریان همیشه در تلاش است که از دیگران تقلید کند. حالا میخواهد کیروش و قطبی و برانکو باشد یا تیم بارسلونا و بایرن و اتلتیکو مادرید. منصوریان ابتدا باید میفهمید که او علیرضا منصوریان است نه کس دیگر و تیم او هم استقلال بود. اگر از ابتدا تکلیف خودش با خودش مشخص بود، امروز استقلال اینطور کاسه چهکنم دستش نمیگرفت.
علیرضا منصوریان هنوز هم جزو مربیان خوشفکر فوتبال ایران به حساب میآید اما اگر نخواهد اشتباهات فنی خود را در استقلال قبول کند و از آنها درس بگیرد، نه تنها باید فکر بازگشت دوباره به استقلال را از سرش بیرون کند، بلکه باید منتظر این باشد که تا چند سال دیگر از چرخه مربیان لیگ برتری خارج شود. بخصوص که بعد از نتایج درخشان کیروش و برانکو دوباره انتخاب مربیان خارجی توسط مدیران فوتبالی به گزینه مناسب و بهینهای تبدیل شده است.
منصوریان آنقدر پرحرارت از تاثیر مصدومیتها بر روند تیمش صحبت میکند که انگار نه انگار پرسپولیس با مصدومیت بازیکنان تقریبا بدون جانشینش مثل کمال کامیابینیا و جلال حسینی، در چند مرحله قبل هم نتیجه گرفته است. مگر فرشید اسماعیلی که مصدومیتش تمام شد چقدر برای استقلال بازی کرد؟ مگر استقلال قبل از شروع فصل از وضعیت امید ابراهیمی و محسن کریمی باخبر نبود؟ غیر از این است که اگر محسن کریمی مصدوم نبود یا به سرنوشت برزای دچار می شد یا یک بازیکن دیگر را تبدیل به هرائر مگویان جدید میکرد؟ اگر واقعا در آبادان نبودن مهدی قائدی و امید نورافکن و مجید حسینی باعث باخت استقلال شد، جای این بازیکنان در بازیهای بعدی استقلال کجا بود؟ قائدی که در همه بازیهای دیگر لیگ تقریبا دقیقه هفتاد به زمین آمده و امید نورافکن هم بعد از بازی آبادان، حتی در دو مسابقه اصلا حضور نداشته است. منصوریان باید بپذیرد که مقصر اول و اصلی وضع فعلی استقلال خودش است. منصوریان نتوانست قبول کند که یک مربی واکنشگرا و متبحر در ضد حملات است و برای فوتبال مالکانه فقط بازیکنِ مناسبِ آن لازم نیست. مهمتر از بازیکنان، دانش کافی تیم فنی برای انجام این نوع بازیهاست. منصوریان نخواست قبول کند که آینده استقلال در تیم نیمفصل دوم فصل اخیر که یک توفیق اجباری برایش به حساب میآمد، نهفته بود و دوباره در فصل نقل و انتقالات تابستانی وسوسه خرید ستاره، او را در باتلاقی خودساخته بلعید. منصوریان همیشه در تلاش است که از دیگران تقلید کند. حالا میخواهد کیروش و قطبی و برانکو باشد یا تیم بارسلونا و بایرن و اتلتیکو مادرید. منصوریان ابتدا باید میفهمید که او علیرضا منصوریان است نه کس دیگر و تیم او هم استقلال بود. اگر از ابتدا تکلیف خودش با خودش مشخص بود، امروز استقلال اینطور کاسه چهکنم دستش نمیگرفت.
علیرضا منصوریان هنوز هم جزو مربیان خوشفکر فوتبال ایران به حساب میآید اما اگر نخواهد اشتباهات فنی خود را در استقلال قبول کند و از آنها درس بگیرد، نه تنها باید فکر بازگشت دوباره به استقلال را از سرش بیرون کند، بلکه باید منتظر این باشد که تا چند سال دیگر از چرخه مربیان لیگ برتری خارج شود. بخصوص که بعد از نتایج درخشان کیروش و برانکو دوباره انتخاب مربیان خارجی توسط مدیران فوتبالی به گزینه مناسب و بهینهای تبدیل شده است.