شعر غزلیات عبدالقادر گیلانی

  • شروع کننده موضوع Ay Çocuğu
  • بازدیدها 1,086
  • پاسخ ها 73
  • تاریخ شروع

Ay Çocuğu

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/02/27
ارسالی ها
4,039
امتیاز واکنش
28,649
امتیاز
856
گر دل غم پرور ما غمگساری داشتی

با بلا خوش بودی و در غم قرار داشتی

نام مجنون در جهان هرگز نبوده این چنین

گرچنان بودی که چون من یادگاری داشتی

هردو عالم را ز یک پرتو سراسر سوختی

آفتاب از آتش من گر شراری داشتی

گل چرا غرق عرق گشتی ز خجلت پیش تو

گر نه آن بودی که از رشک تو خاری داشتی

نسبتی میداشت با من شمع در سوز و گداز

گر دل بریان و چشم اشکباری داشتی

یار محیی گر گشودی رخ میان مردمان

ترک یار خویش کردی هر که یاری داشتی
 
  • لایک
واکنش ها: Diba
  • پیشنهادات
  • Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    بگو با این دل زارم کشد جور و جفا تا کی

    کجائی لـ*ـذت شادی ،غم و درد و بلا تا کی

    شدم بیگانه از خویش و نگشت او آشنا با من

    کند بیگانگی چندین به من آن آشنا تا کی

    مکن قصد چو من در ره فتاده از برای تو

    ز حد بگذشت مشتاقی نیائی سوی ما تا کی

    دلم طاقت نمی آرد تو هم انصاف پیش آور

    زتو جور و جفا چندین ز من مهر و وفا تا کی

    برو ای جان از آن گلزار بوئی سوی من آور

    کشیدن منّت بسیار از باد صبا تا کی

    گشایندم قبا تا من بیاسایم زعمر خود

    گره در دل مرا باشد از آن بند قبا تا کی

    گر او را کشتنی باشد بکش ور نه کن آزادش

    بود در دست تو محیی اسیر و مبتلا تا کی
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    برون آ شهسوار من تعلّل بیش از این تا کی

    ز حد بگذشت مشتاقی تحمّل بیش از این تا کی

    تو حال من همی دانی و می دانم که می دانی

    چو خودرا دور میکردی تغافل بیش از این تا کی

    بطرف گلستان یک ره در آ و قدر گل بشکن

    کشیدن دردسر چندین ز بلبل بیش از این تا کی

    اگر میل غزا داری بیا و قتل محیی کن

    بکار این چنین نیکو تأمّل بیش از این تا کی
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    بی وفا یارا چنین تا کی جفا کاری کنی

    نیست وقت آنکه به یک خنده وفاداری کنی؟

    این چه قسمت باشد ای بی رحم انصافی بده

    بر من مسکین ستم با دیگران یاری کنی

    با وجود مردم دیگر نمی دانم چرا

    میل دائم جانب رندان بازاری کنی

    وقت آن آمد که دستی بر دل زارم نهی

    خون شدازدست تودل تا چند خونخواری کنی

    خانه دل گر فرو ریزد ز یاد روی توست

    سهل باشد هر عمارت کش تو سرداری کنی

    شیون و زاری مکن محیی دگر کان سنگدل

    جور افزون می کند هر چند تو زاری کنی
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba
    بالا