فرآیند طراحی یک معمار
فرایند طراحی یک معمار شامل تعداد زیادی تصمیم ها و مراحل تکامل آن هاست که در نهایت مفهومی خیالی متولد شده از یک سری واقعیت هاست که در آینده قرار است توسط معمار تحقق پیدا کند. این مفهوم خیالی بر گرفته از یک سری مسائل خاص مانند الزامات فرم، عملکرد، فن آوری، زیست شناسی، بوم شناسی و مقررات دولتی به واسطه ی ترسیمات، گام به گام به طرح نزدیک می شود. سه دسته اصولی که در طراحی اهمیت زیادی دارند عبارتند از:
۱) مثلا می توان فرم یک ساختمان یا توزیع فضا را در ابتدا به وسیله ی ملاحظات عقلی مثلا قواعد سازه، استانداردهای سرویس و یا نیاز های استفاده کننده تعیین کرد. این نوع اصول را اصول عقلی می نامند. این اصول از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۰ نفوذ زیادی در معماری داشته است.
۲) در این دسته اصول با فرم هایی که تکمیل شده اند سر و کار دارند. این اصول از آثار نماد سمبلیک عناصر معماری بر روی مشاهده گر است که در کارهای معماران دهه های اخیر اهمیت خاصی داشته است. همچنین این اصول نتایج روان شناسی خاصی دارد.
۳) اصول دیگر نیز برای ایجاد واکنش های خاص روانی در افراد وجود دارد. این اصول که اصول روان شناسی نامیده می شود می تواند استفاده کننده را در روند طراحی دخالت دهد.
یکدست کردن طرح
اگر چه ارزیابی گزینه ها به ما در انتخاب بهترین روند طراحی کمک می کند، ولی بسیاری از پدیده های مناسب، زمانی شکل می گیرد که طراح سعی در جای دادن ایده ها در کنار هم (در طرح خود) داشته باشد. هنگامی که بر روی تمامی اجزای طرح کار می شود٬ بسیاری از ترکیب ها دوباره طراحی می شود. حتی در مرحله ی تکمیلی و پایانی طرح، نیز ممکن است اصلاحاتی بر روی آن انجام گیرد. طراح به تأکید در تمام قسمت های طرح خود کنکاش می کند و در نهایت٬ اسکیس ها در ابعاد، شکل و دیدگاه طراحی در موقعیت ویژه تری قرار می گیرند.
جزئیات
در بعضی از مراحل طراحی، معمار باید از واقع گرایانه بودن کانسپت های طرح مطمئن شود که آیا اجزای طراحی شده امکان ساخت دارد؟ آیا این اجزا بر یکدیگر منطبق می شوند؟ اسکیس جزئیات، به نوعی طرح را زیر میکروسکپ قرار می دهد. تغییرات روند طراحی و ساختمان سازی، کاملا واضح و آشکار است. در هر مرحله، کارگزاران بیشتری دخالت دارند. سه وضعیت مهم در معماری، این شبکه ی پیچیده ی کارگزاران و فعالیت ها را تحت پوشش قرار می دهد که عبارتند از:
۱) تغییر در کانسپت کار فرما
۲) گسترش«گروه طراحی»
۳) افزایش تعداد و پیچیدگی عواملی که روند طراحی و ساخت و ساز را تشکیل می دهند.
نمونه ی یک روند طراحی
علاوه بر طراح و آنچه طراحی می شود، هدف دیگری نیز وجود دارد که عبارتست از: تبدیل برنامه ی کارفرما به یک ساختمان خاص یا آنچه پاسخگوی نیاز او باشد. در تمرین معماری این امر مستلزم برنامه ریزی ساختمان، طراحی شماتیک، طرح اولیه، گسترش طرح، اسناد پیمان، طرح های نهایی قابل عرضه و اجرا، و ساخت و ساز می باشد. مسائلی که در هر یک از این مراحل باید حل شود، روند حل مسأله ی بسیار مؤثری را از جانب معمار می طلبد. شیوه های مناسبی برای روند طراحی(حل مسأله) وجود دارد که در اینجا به شیوه ی پنج مرحله ای اشاره می کنیم:
۱) تعریف مسأله
۲) گسترش گزینه ها
۳) ارزیابی
۴) انتخاب
۵) ارتباط
ارتباط در روند طراحی
هر یک از مراحل روند طراحی، نوعی وظیفه ی ارتباطی است که در آن٬ یک تعریف به نوع دیگری متناسب با مرحله ی بعدی این روند تبدیل می شود. در طراحی شماتیک٬ نمودار ها و نوشته هایی که مسأله ی طراحی را تعریف می کند، به اسکیسی تبدیل می شود که طرح های ممکن را به گونه ای تعریف می کند که منجر به تصمیم گیری کارفرما شود. در مرحله ی دیگر پیمان کارانترسیمات جزئیات طرح معمار را به ترسیمات نهایی قابل عرضه و اجرا تبدیل می کنند. با نگاهی به این جریانات طراحی، طراحان وظایف چندگانه ی مدیریت اطلاعات را از طریق به کارگیری ارتباطات گرافیکی سازمان دهی می کنند.
اطلاعات به دست آمده، به صورت کدهای خلاصه ی زبان گرافیکی تبدیل شده، محدودهی وسیعی از متغیر ها را به جریان انداخته و تجزیه و تحلیل نتایج گوناگون را گسترش می دهد. پس از پردازش اطلاعات، آن ها را به کد های زبان شفاهی و گرافیکی تبدیل می کنند تا در روند طراحی بتواند با مرحله ی بعد ارتباط بر قرار کند. نگرش دیگر به ارتباطات طراحی آن است که روند طراحی را روند تکراری تجربیات و مشاهدات محسوب می کنیم. در روش تجربی، طراحان از زبان گرافیکی استفاده می کنند که راه های تازه ای برای کاوش و تحقیق مطرح می کند، ولی در روش مشاهده، طراح ترسیمات یا نمودار هایی را به کار می برد که منجر به درک و ارزیابی نتایج آزمایش می شود
ایده (کانسپت)
در تمدن بشری، ایده نقش مهمی در تحولات جامعه و سطوح گوناگون ان از خود بروز داده است. سفر به کره ی ماه بدون داشتن ایده ای که نخستین بار ژول ورن بیان کرد، امکان پذیر نبود. اگر به پیرامون خود نگاهی بیندازیم، درمی یابیم که تمام اشیای زندگی ما در اصل بر اساس ایده های مشخص به وجود آمده اند. در تمجید از ایده سخنان زیادی گفته شده است از جمله این که:
"ایده ی خوب را نمی توان خدشه دار کرد، درک ایده ها خود به طرح ایده ی جدید می انجامد"
ایده از کلمه ی یونانی به معنای دیدن مشتق شده است. به نظر جان لاک ایده از عملیات ذهن بر محسوسات پدید می آید. اطلاعاتی که حواس از جهان بیرون به دست می آورند نقش به سزایی در پیدایش و شکل گیری ایده دارند.
پیدایش ایده
لوکوربوزیه پنج مرحله ی دستیابی به ایده را اینگونه بیان میکند:
الف) نگریستن ب) نظاره ج) دیدن د) تصور کردن ه) خلق
کار اصلی معمار، یافتن جوهر منحصر به فرد هر پروژه و پرداختن به آن است و ازطریق آن ایده تولید می شود.
ارتباط ایده با کلام و نوشتار
معماری اصولا با مقولاتی نظیر فرم، رنگ، نور و غیره که هیچکدام نوشتاری نیستند، سر و کار دارد و توصیف یا تحلیل مقولات معماری با استفاده از نوشتار، خالی از دشواری نیست. ولی انچه مسلم استدانش معماری مانند بخش عظیمی از دانش بشری عمدتا از طریق نوشتار انتقال می یابد. معماری امروز بیش از پیش مبتنی بر روش هایی است که در اصل از ایده های مجرد نشأت می گیرد. نوشتن لاجرم نه فقط یگانه وسیله ی انتقال ایده ها محسوب می شود بلکه یگانه وسیله ایست که با آن می توان افکار معمارانه را به نظم درآورد. در هر حال نوشته ی معماری وسیله ایست برای ایجاد ارتباط بین معماری و دیگر مقوله های فرهنگی.
گزینش ایده
معماری با بیشمار مسایل مختلف سر و کار دارد و طبیعی است که در آغاز کار یا در ضمن طراحی، ایده های فراوانی شکل بگیرد. مشکل اصلی بسیاری از طراحان اغلب این نیست که ایده ای ندارند بلکه این است که هزاران ایده دارند. ایده ی پروژه اغلب از طریق حذف حاصل می شود و وظیفه ی معمار شناسایی اصلی ترین مسایل و پاسخگویی به آن ها در درجه ی اول و پاسخگویی به بقیه بر اساس اولویت است در نتیجه ایده هایی که همواره از طریق انتخاب بهترین گزینه ها و تقویت ویژگی های اصلی ایده های انتخاب شده در طراحی به ثمر می رسند.
ایجاد فضاهای ذهنی بر اساس ایده
پس از انتخاب ایده که پیشتر گفته شد اغلب از طریق حذف صورت می گیرد، طراحی وارد مرحله ی خطیری با عنوان تبدیل ذهنیت به عینیت می شود. طراح بر اساس کیفیات ایده ی مورد نظر شروع به خلق فضایی ذهنی می کند. کار طراح از این پس شناخت زوایای متنوع فضای ذهنی تصور شده است. این شناخت از طریق پرورش ایده در ذهن و وضوح بخشی و آشکارسازی کمیات و کیفیات فضای ذهنی انجام می گیرد.
ایده های شکل دهنده
ایده ی شکل دهنده به عنوان مفهومی تلقی می شود که طراح به وسیله ی آن می تواند به طرحش شکل دهد یا آن را تحت نفوذ قرار دهد. می توان از این ایده ها برای سازماندهی تصمیم های مربوط به رعایت سبک و ایجاد آگاهانه ی فرم استفاده کرد. طراح با استفاده از جایگزین کردن یک ایده ی شکلدهنده به جای یک ایده ی دیگر طرحش را متمایز و شاخص می سازد. برخی از این ایده ها عبارتند از:رابـ ـطه ی پلان با مقطع و نما ــــ رابـ ـطه ی واحد و کل ــــ رابـ ـطه ی عناصر تکراری و مجرد ــــ الحاقی و حذفی تقارن و تعادل ــــ هندسه و شبکه ــــ الگو های سازماندهی ــــ گسترش ها ــــ تقلیل.
فرایند اکتشاف
برای معمار یا طراح فرایند اکتشاف شامل دو بخش ابداع و شکل گیری کانسپت است. ابداع در پایه ی اکتشاف، در جستجوی ایده ی اصلی برای پروژه است. شکل گیری کانسپت، برگرداننده ی اکتشاف به یک گرافیک یا به عبارت تحت اللفظی است که باید برای توسعه ی کامل پروژه یک مسیر مشخص کند.
شکل گیری کانسپت
کانسپت اولیه ساختار با دوامی است که طراحان معماری که برای بنا نهادن تشکیلات اساسی یک ساختمان و هدایت کل روند توسعه ی طرح از آن بهره می جویند. این نظام در بهترین نوع خود، موارد زیر را تأمین می کند:
۱) نخستین ارتیاط پاسخ طراحی با عوامل فرم (برنامه ریزی، اهداف، زمینه، سایت و...)
۲) محدود کردن مجموعه ی تصمیمیاتی که پایه و اساس مسیولیت های طرح است.
۳) نموداری از فعالیت های بعدی طرح به ترتیب ارزش ها و فرم های پیشنهادی.
۴) تصوری که خواسته ها را تحـریـ*ک می کند، در تمامی افراد دیگر با فرایند طراحی، انگیزه ایجاد می کند.
این عمل معمولاْ با استفاده از بیان انتزاعی شکل می گیرد، مانند (ساختمان من یک پیچ است) یا (بنای ما روی شکاف پل زده است).
Top of Form
Bottom of Form
روش های مختلف طراحی معماری:
۱- روش طراحی فرم گرا که برای طراحی بناهایی مثل سینما، تئاتر، موزه، فرهنگسرا و تا حدودی مذهبی می توانیم از چنین سبک و سیاقی استفاده کنیم.
۲- روش طراحی عملکرد گرا که برای طراحی ساختمان هایی مثل بیمارستان، مدرسه ها و برج های مسکونی مورد استفاده قرار می گیرد.
فرم و معنا در آفرینش معماری: آفرینش معماری همواره با دو مقوله اساسی سر و کار داشته است: فرم یا شکل و مفهوم یا معنا. این دو مقوله که به ترتیب جنبه های صوری و معنایی معماری را تشکیل میدهند که از بحث انگیزترین مقولات در طول تاریخ معماری بخصوص معماری معاصر بوده اند.
آفرینش فرم در معماری: فرم یکی از مقوله های اساسی آفرینش معماری به شمار می آید. در واقع سنگین ترین وظیفه ای که برای معمار میتوان قائل شد، آفرینش فرم است، چرا که معمار بایستی در این مرحله با به کار گرفتن ماده زیبایی بیافریند، یعنی سخت ترین موجودیت را برای انتقال ظریف ترین معناها بکار گیرد.
نقش فرم در آفرینش معماری: برای معماران که از دیدگاه آفرینشی در فضای معماری به فرم می نگرند، آفرینش فرم از اهمیتی بسیار برخوردار است، زیرا معمار در آفربنش فضا آنچه را میخواهد بگوید، با استفاده از فرم ابراز میکند، همچنان که موسیقی سازان، نقاشان، شاعران و فیلمسازان نیز هریک به زبان و بیان خاص خود آنچه را در دل دارند، از طریق صوتها، کلامها و رنگها به مخاطبان خودشان انتقال میدهند. فرم چه در موسیقی، چه در معماری و چه در شعر، بعدهای ذهنی را می نمایاند و تنها راه ممکن برای انتقال مفهومی خاص از سوی آفریننده اثر به استفادهکننده و مخاطب است.
تشخیص فرم: خصوصیت عملکردی فضا، به دنبال صفت های فرمال فضا می آیند و وقتی ما اتاق را ساختیم، خود به خود عملکرد را تعیین کرده ایم. بنابراین در معماری، یعنی در ساختن فضاها، ما به منظور دستیابی به فانکشن باید از فرم شروع کنیم.
فرم و فضای معماری: عناصر فرم و فضا همراه یکدیگر واقعیت معماری را تشکیل میدهند. وقتی فضا توسط عناصر تشکیل دهنده فرم شروع به حبس شدن، محصور شدن، شکل گرفتن و سازماندهی شدن میکند، معماری بوجود میآید.
معرفی یک کتاب در این باب:
طراحان چگونه میاندیشند؛ ابهامزدایی از فرایند طراحی
27 سال از اولين باري كه كتاب لاوسون منتشر شد ميگذرد. كتاب او ده سال قبل به چاپ سوم رسيد و البته دو سالي است كه در كشور ما نيز منتشر شده است اما خلا اطلاعرساني هنوز آن را در پردهاي از ابهام نگه داشته است.
کتاب طراحان چگونه میاندیشند، ترجمهای است از چاپ سوم کتاب How Designers Think: The Design Process Demystified که در سال 1997 توسط انتشارات آکسفورد منتشر شده است و تاریخ چاپ اول آن به سال 1980 برمیگردد. برایان لاوسون (Bryan Lawson)، نویسنده کتاب که در دو رشته معماری و روانشناسی به تحصیل و تدریس پرداخته است، پژوهشهای متعددی در زمینه فرایند طراحی، طراحی به کمک رایانه و روانشناسی معماری به انجام رسانده و بیش از 100 اثر منتشر نموده است که در میان آنها، کتاب «طراحان چگونه میاندیشند»، از جامعترین کتابهای منتشرشده در نوع خود به شمار میرود، بطوریکه از زمان انتشار جزو منابع درسی بسیاری از دروس طراحی، چه در رشته معماری و چه در سایر رشتههای طراحی، بوده است.
دکتر حمید ندیمی در پیشگفتاری که بر این کتاب نوشته است، هدف از ترجمه آن را تلاش کوچکی در جهت پر کردن خلاء موجود در زمینه منابع مکتوب فارسی که به موضوع روششناسی و فرایند طراحی پرداخته باشند، عنوان میکند. به اعتقاد مترجم، کتاب «طراحان چگونه میاندیشند» حاصل نظر به «اندیشه طراحانه» با دیدی همهجانبه است و تخصص دوگانه مؤلف در دو عرصه طراحی و روانشناسی، وی را در نزدیک شدن به چنین نگاهی یاری رسانده است. بر این اساس، او امیدوار است این کتاب با توجه به نگاه چندجانبه مؤلف به موضوع، در میان منابع مکتوب موجود، چه برای مخاطب دانشگاهی و چه برای مخاطب حرفهای، جایگاه ویژه خود را بیابد و به فهم روشنتری از ماهیت طراحی راهبر شود.
برایان لاوسون در بخشی از کتاب، هدف خویش را از تألیف آن چنین بیان میکند: این کتاب، همان طور که از عنوانش برمیآید، قصد آن دارد تا در بحث چگونگی اندیشیدن طراحان شرکت کند، به طراحان پراشتیاق در نیل به سطوح بالاتر کمک کند و به کسانی که با طراحان کار یا آنها را استخدام میکنند، در درک بهتر آنان یاری رساند.
لاوسون امیدوار است خواننده با مطالعه این کتاب، به درکی از نحوه اندیشیدن طراحان نزدیکتر شود. او در این کتاب، برای مطالعه چگونگی اندیشیدن طراحان، سعی کرده است درک بهتری از طبیعت طراحی و ویژگیهای مسائل طراحی و راهحلهای آنها پیدا کند. وی در عین حال خاطرنشان میکند که این کار به هیچ وجه جنبه تجویزی ندارد و قصد او ارائه شرح معتبری از اینکه طراحان چگونه باید طراحی کنند، نیست.
آنچه در کتاب «طراحان چگونه میاندیشند» مطرح میشود، بیشتر به فرایند طراحی مربوط است تا به محصول نهایی؛ در کل، این کتاب درباره موضوعات مربوط به فرایند طراحی، مسئلهها و راهحلهای طراحی و تفکر طراحانه است.
نويسنده میگوید: کتاب حاضر درباره معماری یا در حقیقت درباره هیچ یک از محصولات طراحی نیست. این کتاب درباره مسئلههای طراحی است، این که چه چیز آنها را چنین ویژه میسازد و چطور میشود آنها را فهمید؛ این کتاب درباره فرایندهای طراحی و چگونگی آموختن، بسط دادن و تمرین کردن آنهاست.
از دیدگاه برایان لاوسون، پنج رویکرد عمده زیر برای تحقیق در فرایند طراحی وجود دارد که او در این کتاب شخصاً از همه این روشها سود جسته و کارهای پژوهشگران برجستهای را که انواعی از آنها را بکار بـردهاند، نقل کرده است:
1. میتوان به سادگی نشست و درباره طراحی فکر کرد.
2. میشود طراح را در شرایط آزمایشگاهی گذاشت و او را تحت قواعد تجربی دقیق مشاهده کرد.
3. میشود تنها به مشاهده طراحان در حین کار در کارگاه یا آتلیه پرداخت.
4. میشود از طراحان پرسید که چه میکنند.
5. میشود فرایند طراحی را شبیهسازی کرد.
او در عین حال به این نکته اذعان میکند که هر کدام از رویکردهای فوق از ضعفها و نواقصی برخوردار هستند و هیچ یک از آنها به تنهایی به پاسخ کامل منجر نمیشود.
کتاب حاضر در مجموع به پرورش این نظر اختصاص دارد که اندیشه طراحی مهارت است، البته یقیناً مهارتی پیچیده و مرکب که میتوان آن را تحلیل کرد، پروراند، بسط داد و تمرین و تجربه کرد. با این حال، نویسنده کتاب در بخش پایانی پیشگفتار خویش، نکته جالبی را مطرح کرده است که خوانندگان بایستی در مطالعه کتاب آن را مد نظر داشته باشند: طراحان برای اینکه بهترین نتایج را بدست آورند، باید همانند گلفبازان و فلوتنوازان عمل کنند؛ آنها باید همه آنچه را درباره فنون آموختهاند، به فراموشی بسپارند و تنها به اجرای طراحی بپردازند.
فرایند طراحی یک معمار شامل تعداد زیادی تصمیم ها و مراحل تکامل آن هاست که در نهایت مفهومی خیالی متولد شده از یک سری واقعیت هاست که در آینده قرار است توسط معمار تحقق پیدا کند. این مفهوم خیالی بر گرفته از یک سری مسائل خاص مانند الزامات فرم، عملکرد، فن آوری، زیست شناسی، بوم شناسی و مقررات دولتی به واسطه ی ترسیمات، گام به گام به طرح نزدیک می شود. سه دسته اصولی که در طراحی اهمیت زیادی دارند عبارتند از:
۱) مثلا می توان فرم یک ساختمان یا توزیع فضا را در ابتدا به وسیله ی ملاحظات عقلی مثلا قواعد سازه، استانداردهای سرویس و یا نیاز های استفاده کننده تعیین کرد. این نوع اصول را اصول عقلی می نامند. این اصول از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۰ نفوذ زیادی در معماری داشته است.
۲) در این دسته اصول با فرم هایی که تکمیل شده اند سر و کار دارند. این اصول از آثار نماد سمبلیک عناصر معماری بر روی مشاهده گر است که در کارهای معماران دهه های اخیر اهمیت خاصی داشته است. همچنین این اصول نتایج روان شناسی خاصی دارد.
۳) اصول دیگر نیز برای ایجاد واکنش های خاص روانی در افراد وجود دارد. این اصول که اصول روان شناسی نامیده می شود می تواند استفاده کننده را در روند طراحی دخالت دهد.
یکدست کردن طرح
اگر چه ارزیابی گزینه ها به ما در انتخاب بهترین روند طراحی کمک می کند، ولی بسیاری از پدیده های مناسب، زمانی شکل می گیرد که طراح سعی در جای دادن ایده ها در کنار هم (در طرح خود) داشته باشد. هنگامی که بر روی تمامی اجزای طرح کار می شود٬ بسیاری از ترکیب ها دوباره طراحی می شود. حتی در مرحله ی تکمیلی و پایانی طرح، نیز ممکن است اصلاحاتی بر روی آن انجام گیرد. طراح به تأکید در تمام قسمت های طرح خود کنکاش می کند و در نهایت٬ اسکیس ها در ابعاد، شکل و دیدگاه طراحی در موقعیت ویژه تری قرار می گیرند.
جزئیات
در بعضی از مراحل طراحی، معمار باید از واقع گرایانه بودن کانسپت های طرح مطمئن شود که آیا اجزای طراحی شده امکان ساخت دارد؟ آیا این اجزا بر یکدیگر منطبق می شوند؟ اسکیس جزئیات، به نوعی طرح را زیر میکروسکپ قرار می دهد. تغییرات روند طراحی و ساختمان سازی، کاملا واضح و آشکار است. در هر مرحله، کارگزاران بیشتری دخالت دارند. سه وضعیت مهم در معماری، این شبکه ی پیچیده ی کارگزاران و فعالیت ها را تحت پوشش قرار می دهد که عبارتند از:
۱) تغییر در کانسپت کار فرما
۲) گسترش«گروه طراحی»
۳) افزایش تعداد و پیچیدگی عواملی که روند طراحی و ساخت و ساز را تشکیل می دهند.
نمونه ی یک روند طراحی
علاوه بر طراح و آنچه طراحی می شود، هدف دیگری نیز وجود دارد که عبارتست از: تبدیل برنامه ی کارفرما به یک ساختمان خاص یا آنچه پاسخگوی نیاز او باشد. در تمرین معماری این امر مستلزم برنامه ریزی ساختمان، طراحی شماتیک، طرح اولیه، گسترش طرح، اسناد پیمان، طرح های نهایی قابل عرضه و اجرا، و ساخت و ساز می باشد. مسائلی که در هر یک از این مراحل باید حل شود، روند حل مسأله ی بسیار مؤثری را از جانب معمار می طلبد. شیوه های مناسبی برای روند طراحی(حل مسأله) وجود دارد که در اینجا به شیوه ی پنج مرحله ای اشاره می کنیم:
۱) تعریف مسأله
۲) گسترش گزینه ها
۳) ارزیابی
۴) انتخاب
۵) ارتباط
ارتباط در روند طراحی
هر یک از مراحل روند طراحی، نوعی وظیفه ی ارتباطی است که در آن٬ یک تعریف به نوع دیگری متناسب با مرحله ی بعدی این روند تبدیل می شود. در طراحی شماتیک٬ نمودار ها و نوشته هایی که مسأله ی طراحی را تعریف می کند، به اسکیسی تبدیل می شود که طرح های ممکن را به گونه ای تعریف می کند که منجر به تصمیم گیری کارفرما شود. در مرحله ی دیگر پیمان کارانترسیمات جزئیات طرح معمار را به ترسیمات نهایی قابل عرضه و اجرا تبدیل می کنند. با نگاهی به این جریانات طراحی، طراحان وظایف چندگانه ی مدیریت اطلاعات را از طریق به کارگیری ارتباطات گرافیکی سازمان دهی می کنند.
اطلاعات به دست آمده، به صورت کدهای خلاصه ی زبان گرافیکی تبدیل شده، محدودهی وسیعی از متغیر ها را به جریان انداخته و تجزیه و تحلیل نتایج گوناگون را گسترش می دهد. پس از پردازش اطلاعات، آن ها را به کد های زبان شفاهی و گرافیکی تبدیل می کنند تا در روند طراحی بتواند با مرحله ی بعد ارتباط بر قرار کند. نگرش دیگر به ارتباطات طراحی آن است که روند طراحی را روند تکراری تجربیات و مشاهدات محسوب می کنیم. در روش تجربی، طراحان از زبان گرافیکی استفاده می کنند که راه های تازه ای برای کاوش و تحقیق مطرح می کند، ولی در روش مشاهده، طراح ترسیمات یا نمودار هایی را به کار می برد که منجر به درک و ارزیابی نتایج آزمایش می شود
ایده (کانسپت)
در تمدن بشری، ایده نقش مهمی در تحولات جامعه و سطوح گوناگون ان از خود بروز داده است. سفر به کره ی ماه بدون داشتن ایده ای که نخستین بار ژول ورن بیان کرد، امکان پذیر نبود. اگر به پیرامون خود نگاهی بیندازیم، درمی یابیم که تمام اشیای زندگی ما در اصل بر اساس ایده های مشخص به وجود آمده اند. در تمجید از ایده سخنان زیادی گفته شده است از جمله این که:
"ایده ی خوب را نمی توان خدشه دار کرد، درک ایده ها خود به طرح ایده ی جدید می انجامد"
ایده از کلمه ی یونانی به معنای دیدن مشتق شده است. به نظر جان لاک ایده از عملیات ذهن بر محسوسات پدید می آید. اطلاعاتی که حواس از جهان بیرون به دست می آورند نقش به سزایی در پیدایش و شکل گیری ایده دارند.
پیدایش ایده
لوکوربوزیه پنج مرحله ی دستیابی به ایده را اینگونه بیان میکند:
الف) نگریستن ب) نظاره ج) دیدن د) تصور کردن ه) خلق
کار اصلی معمار، یافتن جوهر منحصر به فرد هر پروژه و پرداختن به آن است و ازطریق آن ایده تولید می شود.
ارتباط ایده با کلام و نوشتار
معماری اصولا با مقولاتی نظیر فرم، رنگ، نور و غیره که هیچکدام نوشتاری نیستند، سر و کار دارد و توصیف یا تحلیل مقولات معماری با استفاده از نوشتار، خالی از دشواری نیست. ولی انچه مسلم استدانش معماری مانند بخش عظیمی از دانش بشری عمدتا از طریق نوشتار انتقال می یابد. معماری امروز بیش از پیش مبتنی بر روش هایی است که در اصل از ایده های مجرد نشأت می گیرد. نوشتن لاجرم نه فقط یگانه وسیله ی انتقال ایده ها محسوب می شود بلکه یگانه وسیله ایست که با آن می توان افکار معمارانه را به نظم درآورد. در هر حال نوشته ی معماری وسیله ایست برای ایجاد ارتباط بین معماری و دیگر مقوله های فرهنگی.
گزینش ایده
معماری با بیشمار مسایل مختلف سر و کار دارد و طبیعی است که در آغاز کار یا در ضمن طراحی، ایده های فراوانی شکل بگیرد. مشکل اصلی بسیاری از طراحان اغلب این نیست که ایده ای ندارند بلکه این است که هزاران ایده دارند. ایده ی پروژه اغلب از طریق حذف حاصل می شود و وظیفه ی معمار شناسایی اصلی ترین مسایل و پاسخگویی به آن ها در درجه ی اول و پاسخگویی به بقیه بر اساس اولویت است در نتیجه ایده هایی که همواره از طریق انتخاب بهترین گزینه ها و تقویت ویژگی های اصلی ایده های انتخاب شده در طراحی به ثمر می رسند.
ایجاد فضاهای ذهنی بر اساس ایده
پس از انتخاب ایده که پیشتر گفته شد اغلب از طریق حذف صورت می گیرد، طراحی وارد مرحله ی خطیری با عنوان تبدیل ذهنیت به عینیت می شود. طراح بر اساس کیفیات ایده ی مورد نظر شروع به خلق فضایی ذهنی می کند. کار طراح از این پس شناخت زوایای متنوع فضای ذهنی تصور شده است. این شناخت از طریق پرورش ایده در ذهن و وضوح بخشی و آشکارسازی کمیات و کیفیات فضای ذهنی انجام می گیرد.
ایده های شکل دهنده
ایده ی شکل دهنده به عنوان مفهومی تلقی می شود که طراح به وسیله ی آن می تواند به طرحش شکل دهد یا آن را تحت نفوذ قرار دهد. می توان از این ایده ها برای سازماندهی تصمیم های مربوط به رعایت سبک و ایجاد آگاهانه ی فرم استفاده کرد. طراح با استفاده از جایگزین کردن یک ایده ی شکلدهنده به جای یک ایده ی دیگر طرحش را متمایز و شاخص می سازد. برخی از این ایده ها عبارتند از:رابـ ـطه ی پلان با مقطع و نما ــــ رابـ ـطه ی واحد و کل ــــ رابـ ـطه ی عناصر تکراری و مجرد ــــ الحاقی و حذفی تقارن و تعادل ــــ هندسه و شبکه ــــ الگو های سازماندهی ــــ گسترش ها ــــ تقلیل.
فرایند اکتشاف
برای معمار یا طراح فرایند اکتشاف شامل دو بخش ابداع و شکل گیری کانسپت است. ابداع در پایه ی اکتشاف، در جستجوی ایده ی اصلی برای پروژه است. شکل گیری کانسپت، برگرداننده ی اکتشاف به یک گرافیک یا به عبارت تحت اللفظی است که باید برای توسعه ی کامل پروژه یک مسیر مشخص کند.
شکل گیری کانسپت
کانسپت اولیه ساختار با دوامی است که طراحان معماری که برای بنا نهادن تشکیلات اساسی یک ساختمان و هدایت کل روند توسعه ی طرح از آن بهره می جویند. این نظام در بهترین نوع خود، موارد زیر را تأمین می کند:
۱) نخستین ارتیاط پاسخ طراحی با عوامل فرم (برنامه ریزی، اهداف، زمینه، سایت و...)
۲) محدود کردن مجموعه ی تصمیمیاتی که پایه و اساس مسیولیت های طرح است.
۳) نموداری از فعالیت های بعدی طرح به ترتیب ارزش ها و فرم های پیشنهادی.
۴) تصوری که خواسته ها را تحـریـ*ک می کند، در تمامی افراد دیگر با فرایند طراحی، انگیزه ایجاد می کند.
این عمل معمولاْ با استفاده از بیان انتزاعی شکل می گیرد، مانند (ساختمان من یک پیچ است) یا (بنای ما روی شکاف پل زده است).
Top of Form
Bottom of Form
روش های مختلف طراحی معماری:
۱- روش طراحی فرم گرا که برای طراحی بناهایی مثل سینما، تئاتر، موزه، فرهنگسرا و تا حدودی مذهبی می توانیم از چنین سبک و سیاقی استفاده کنیم.
۲- روش طراحی عملکرد گرا که برای طراحی ساختمان هایی مثل بیمارستان، مدرسه ها و برج های مسکونی مورد استفاده قرار می گیرد.
فرم و معنا در آفرینش معماری: آفرینش معماری همواره با دو مقوله اساسی سر و کار داشته است: فرم یا شکل و مفهوم یا معنا. این دو مقوله که به ترتیب جنبه های صوری و معنایی معماری را تشکیل میدهند که از بحث انگیزترین مقولات در طول تاریخ معماری بخصوص معماری معاصر بوده اند.
آفرینش فرم در معماری: فرم یکی از مقوله های اساسی آفرینش معماری به شمار می آید. در واقع سنگین ترین وظیفه ای که برای معمار میتوان قائل شد، آفرینش فرم است، چرا که معمار بایستی در این مرحله با به کار گرفتن ماده زیبایی بیافریند، یعنی سخت ترین موجودیت را برای انتقال ظریف ترین معناها بکار گیرد.
نقش فرم در آفرینش معماری: برای معماران که از دیدگاه آفرینشی در فضای معماری به فرم می نگرند، آفرینش فرم از اهمیتی بسیار برخوردار است، زیرا معمار در آفربنش فضا آنچه را میخواهد بگوید، با استفاده از فرم ابراز میکند، همچنان که موسیقی سازان، نقاشان، شاعران و فیلمسازان نیز هریک به زبان و بیان خاص خود آنچه را در دل دارند، از طریق صوتها، کلامها و رنگها به مخاطبان خودشان انتقال میدهند. فرم چه در موسیقی، چه در معماری و چه در شعر، بعدهای ذهنی را می نمایاند و تنها راه ممکن برای انتقال مفهومی خاص از سوی آفریننده اثر به استفادهکننده و مخاطب است.
تشخیص فرم: خصوصیت عملکردی فضا، به دنبال صفت های فرمال فضا می آیند و وقتی ما اتاق را ساختیم، خود به خود عملکرد را تعیین کرده ایم. بنابراین در معماری، یعنی در ساختن فضاها، ما به منظور دستیابی به فانکشن باید از فرم شروع کنیم.
فرم و فضای معماری: عناصر فرم و فضا همراه یکدیگر واقعیت معماری را تشکیل میدهند. وقتی فضا توسط عناصر تشکیل دهنده فرم شروع به حبس شدن، محصور شدن، شکل گرفتن و سازماندهی شدن میکند، معماری بوجود میآید.
معرفی یک کتاب در این باب:
طراحان چگونه میاندیشند؛ ابهامزدایی از فرایند طراحی
27 سال از اولين باري كه كتاب لاوسون منتشر شد ميگذرد. كتاب او ده سال قبل به چاپ سوم رسيد و البته دو سالي است كه در كشور ما نيز منتشر شده است اما خلا اطلاعرساني هنوز آن را در پردهاي از ابهام نگه داشته است.
کتاب طراحان چگونه میاندیشند، ترجمهای است از چاپ سوم کتاب How Designers Think: The Design Process Demystified که در سال 1997 توسط انتشارات آکسفورد منتشر شده است و تاریخ چاپ اول آن به سال 1980 برمیگردد. برایان لاوسون (Bryan Lawson)، نویسنده کتاب که در دو رشته معماری و روانشناسی به تحصیل و تدریس پرداخته است، پژوهشهای متعددی در زمینه فرایند طراحی، طراحی به کمک رایانه و روانشناسی معماری به انجام رسانده و بیش از 100 اثر منتشر نموده است که در میان آنها، کتاب «طراحان چگونه میاندیشند»، از جامعترین کتابهای منتشرشده در نوع خود به شمار میرود، بطوریکه از زمان انتشار جزو منابع درسی بسیاری از دروس طراحی، چه در رشته معماری و چه در سایر رشتههای طراحی، بوده است.
دکتر حمید ندیمی در پیشگفتاری که بر این کتاب نوشته است، هدف از ترجمه آن را تلاش کوچکی در جهت پر کردن خلاء موجود در زمینه منابع مکتوب فارسی که به موضوع روششناسی و فرایند طراحی پرداخته باشند، عنوان میکند. به اعتقاد مترجم، کتاب «طراحان چگونه میاندیشند» حاصل نظر به «اندیشه طراحانه» با دیدی همهجانبه است و تخصص دوگانه مؤلف در دو عرصه طراحی و روانشناسی، وی را در نزدیک شدن به چنین نگاهی یاری رسانده است. بر این اساس، او امیدوار است این کتاب با توجه به نگاه چندجانبه مؤلف به موضوع، در میان منابع مکتوب موجود، چه برای مخاطب دانشگاهی و چه برای مخاطب حرفهای، جایگاه ویژه خود را بیابد و به فهم روشنتری از ماهیت طراحی راهبر شود.
برایان لاوسون در بخشی از کتاب، هدف خویش را از تألیف آن چنین بیان میکند: این کتاب، همان طور که از عنوانش برمیآید، قصد آن دارد تا در بحث چگونگی اندیشیدن طراحان شرکت کند، به طراحان پراشتیاق در نیل به سطوح بالاتر کمک کند و به کسانی که با طراحان کار یا آنها را استخدام میکنند، در درک بهتر آنان یاری رساند.
لاوسون امیدوار است خواننده با مطالعه این کتاب، به درکی از نحوه اندیشیدن طراحان نزدیکتر شود. او در این کتاب، برای مطالعه چگونگی اندیشیدن طراحان، سعی کرده است درک بهتری از طبیعت طراحی و ویژگیهای مسائل طراحی و راهحلهای آنها پیدا کند. وی در عین حال خاطرنشان میکند که این کار به هیچ وجه جنبه تجویزی ندارد و قصد او ارائه شرح معتبری از اینکه طراحان چگونه باید طراحی کنند، نیست.
آنچه در کتاب «طراحان چگونه میاندیشند» مطرح میشود، بیشتر به فرایند طراحی مربوط است تا به محصول نهایی؛ در کل، این کتاب درباره موضوعات مربوط به فرایند طراحی، مسئلهها و راهحلهای طراحی و تفکر طراحانه است.
نويسنده میگوید: کتاب حاضر درباره معماری یا در حقیقت درباره هیچ یک از محصولات طراحی نیست. این کتاب درباره مسئلههای طراحی است، این که چه چیز آنها را چنین ویژه میسازد و چطور میشود آنها را فهمید؛ این کتاب درباره فرایندهای طراحی و چگونگی آموختن، بسط دادن و تمرین کردن آنهاست.
از دیدگاه برایان لاوسون، پنج رویکرد عمده زیر برای تحقیق در فرایند طراحی وجود دارد که او در این کتاب شخصاً از همه این روشها سود جسته و کارهای پژوهشگران برجستهای را که انواعی از آنها را بکار بـردهاند، نقل کرده است:
1. میتوان به سادگی نشست و درباره طراحی فکر کرد.
2. میشود طراح را در شرایط آزمایشگاهی گذاشت و او را تحت قواعد تجربی دقیق مشاهده کرد.
3. میشود تنها به مشاهده طراحان در حین کار در کارگاه یا آتلیه پرداخت.
4. میشود از طراحان پرسید که چه میکنند.
5. میشود فرایند طراحی را شبیهسازی کرد.
او در عین حال به این نکته اذعان میکند که هر کدام از رویکردهای فوق از ضعفها و نواقصی برخوردار هستند و هیچ یک از آنها به تنهایی به پاسخ کامل منجر نمیشود.
کتاب حاضر در مجموع به پرورش این نظر اختصاص دارد که اندیشه طراحی مهارت است، البته یقیناً مهارتی پیچیده و مرکب که میتوان آن را تحلیل کرد، پروراند، بسط داد و تمرین و تجربه کرد. با این حال، نویسنده کتاب در بخش پایانی پیشگفتار خویش، نکته جالبی را مطرح کرده است که خوانندگان بایستی در مطالعه کتاب آن را مد نظر داشته باشند: طراحان برای اینکه بهترین نتایج را بدست آورند، باید همانند گلفبازان و فلوتنوازان عمل کنند؛ آنها باید همه آنچه را درباره فنون آموختهاند، به فراموشی بسپارند و تنها به اجرای طراحی بپردازند.
دانلود رمان و کتاب های جدید