اشعار قصه‌های کربلا

гคђค1737

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/12
ارسالی ها
7,959
امتیاز واکنش
45,842
امتیاز
1,000
محل سکونت
زیر خاک
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود هزار و سیصد سال پیش یک خبر مهمی بود

بچه ها خوب گوش کنید حواس هاتون را جمع کنید

به صورت قصه می گم

******************

اما این افسانه نیست و قصه نیست شرح فداکاری یک انسان است
که حسینش (ع) نامند

******************

در خوبی و پاکی در صبر و شکیبایی در حسن و جوانمردی
در بندگی وطاعت او را نبود مانند

******************

پدرش شیر خدا، مادرش فاطمه ی زهرا بود راه او راه خدا، خوبی از چهره ی او پیدا بود

******************

به دعوت مردم شهر کوفه با دوستان و خویشان با یاران و فرزندان
به سوی آن شهر رفت

******************

بهر سوی آن ناکسان مردم نااهل رفت

آن کوفیان نادان بستند ره برآنان با یاران و فرزندان از غفلت و گمراهی

******************
یک باره یادشان رفت پروردگار خود را

غرقه به خون نمودند کودک شش ماهه اش قطعه به قطعه کردند اکبر مردانه اش

******************

به ظهر روز دهم به دست مردی پلید به نام شمر لعین جدا شد از تن سرش

برآسمان غلغله فتاده از این ستم

******************

من چه بگویم چه شد؟ یک سره تاریک شد جهان، زمین، آسمان

خاک به رنگ خون شد از ستم ظالمان ای دوستان خوبم شما این را بدانید:

******************

حق تا ابد پاینده است باطل همیشه مرده است راه حسین(ع) راه ماست
شیوه ی او کارماست

******************

درود ما برحسین(ع) لعنت ما بریزید
 
بالا