نقد و بررسی فیلم خارجی لبخند موناليزا - mona lisa smile

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 217
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
لبخند موناليزا - mona lisa smile
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
151DZNmWP88L.jpg
[/BCOLOR]​
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
" به تصوير مونا ليزا نگاه کنيد!داره مي خنده! اما آيا واقعا خوشحاله؟!"​
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
در طول فيلم دائما از خود مي پرسيم کدام هستيم؟ زن خانه داري که " تنها دليل به دنيا آمدنش اين است تا فرزنداني به دنيا بياورد و از خانه و زندگي اش مراقبت کند" و يا زني معلم، حقوق دان،‌موسيقي دان،‌ مدير و....​
[/BCOLOR]

[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
اين سئوالي است که ذهن انديشمندان زيادي را به خود مشغول کرده است. اينکه گذر تاريخ و تحولاتي که در زندگي بشر رخ داده است چه نقش جديدي را براي زنان تعريف مي کند. آيا زنان همانطور که دغدغه ي نزديک به تمام اديان است، تنها وظيفه اش حفاظت از چهارچوب خانواده ـ که خود البته اصلي ترين رکن جامعه است ـ است و يا اين تنها وظيفه ي او نيست بلکه مي توان نقش هاي ديگري را هم برايش متصور بود.
در فيلم " لبخند موناليزا" آنچه به وضوح ديده مي شود همين کشمکش ميان نقش هاي مختلفي است که زنان مي توانند به عهده بگيرند. دانشکده ي ولسلي (Wellesley College) که نمادي از سنت گرايي و ديدگاه سنتي به زن و جايگاه آن در جامعه است، هدف اصلي خود را پرورش دختراني مي داند که در آينده به خوبي از اداره ي زندگي زناشويي، توليد مثل و تربيت فرزندان بر مي آيند. در اين نگاه تمامي تلاش دختران براي رقابت بر سر پيدا کردن مردي مناسب است. در طول فيلم دائما اين ارزش با عباراتي مانند: "آينده ي روشن"،‌"وظيفه ي زنان" ، "نقش طبيعي، که به خاطرش به دنيا آمده اند." و ... توصيف و تحسين مي شود. و هرگونه اشتغال به امري ديگر از جمله ادامه ي تحصيل آنها را از وظيفه ي اصلي شان دور مي کند و اين چيزي نيست که ذهن سنتي به سادگي از آن بگذرد و پذيرش آن در چنين جامعه اي نيازمند ايثار ها و قرباني هاي بسيار و گذر زماني طولاني است.
در چنين جامعه اي، "کاترين واتسن" معلم جديد تاريخ هنر، که از جامعه ي بزرگ تر و بازتري، از ايالت کاليفرنيا، آمده است، با انديشه ي مترقي خواهانه ي خود نقش يک اصلاح گر را ايفا مي کند. شخصيتي سعي دارد شکل جديدي از زندگي و نگاه تازه اي به نقش زنان را به دانشجويانش تعليم دهد. واتسن در قالب نقاشي مدرن، که خود نمادي است از خروج از ارزش هاي سنتي جامعه و شکستن چارچوب هاي تعريف شده، به دانشجويانش مي آموزد که چگونه "جور ديگري به زندگي نگاه کنند".
در تمام طول فيلم ارزش ها ي سنتي و جديد با يکديگر در کشمکش هستند. معلم تاريخ هنر، معتقد است که مي توان چند نقش را هم زمان به عهده گرفت، هم نقش همسري و هم تحصيل علم، در صورتي که مرزهاي هر يک از نقش ها مشخص باشد و در اصل بر اين باور است که پذيرش چند نقش بطور هم زمان تناقضي ندارد.
«تصور اينکه تحصيلات در هر سطحي صرفا براي آن است که زنان خانه دار بهتري داشته باشيم بيهوده است». ]1[ در بخشي از فيلم بعد از آنکه واتسن به " تحريک دانشجويان به سرباز زدن از نقش طبيعي شان" متهم مي شود، در کلاس اسلايد هايي از بريده ي روزنامه ها را نمايش مي دهد و در آنجا به نقد اين گرايش مي پردازد که دختراني که بعد از تحصيل در هر حوزه اي به صرف خانه داري مي پردازند، در اصل بخشي از توانايي و نقشي را که مي توانستند به کار بگيرند را ناکارآمد باقي گذاشته اند و اين براي زنان يعني حذف تدريجي از صحنه ي دنيايي که هر روز بيشتر به سمت اجتماعي شدن در حرکت است.
در فيلم اشاراتي هم به دوراني در حافظه ي تاريخي جامعه مي شود که در آن زنان تنها شاغل بودند و اين نقش چندان پررنگ بود و زمان و نيروي آنها را مي مکيد که ساير نقش ها به حاشيه رانده شده و يا حذف مي شد. شايد به طور دقيق اين دوران، قرن 17 و انقلاب صنعتي باشد که کارخانه ها نه تنها زنان که کودکان را هم مي بلعيد. و اين حافظه و تجربه ي تاريخي تلخ، به شدت گرفتن اين نگاه متعصبانه و سنتي دامن زده باشد.
در بخش هايي از فيلم و در گفت وگويي هايي که معلم با شاگردانش دارد، تفکر او نيز به نوعي محکوم مي شود. "شما فکر مي کنيد زناني که به خانه داري مي پردازند هيچ فکر و عمقي ندارند." و اين در واقع بيانگر سئوال بي پاسخي است که هنوز باقي است،‌زنان خانه دار، يا زناني صرفا شاغل، و يا مي توان شکل سومي هم قائل بود همسران شاغل؟ پاسخ دکتر ناصر فکوهي به اين پاسخ اين است که:« عدم اشتغال زنان است که در شرايط کنوني بنيان هاي خانواده را تهديد مي کند زيرا همواره از يک سو نارضايتي زنان را بالا مي برد و از سوي ديگر ساختارهاي ذهني را در آنها تقويت مي کند. زن تحصيلکرده اي که کار نکند ممکن است تا پايان عمر احساس کند زندگي اش «تلف» شده و اين را به زندگي خود ، به تربيت کودکان و به روابط با همسرش منتقل کرده و در نهايت حتي کار خانواده اش به در هم شکسته شدن نيز بکشد.»]2[
منابع:
1 و 2 سايت انسانشناسي و فرهنگ؛ گفتگو با ناصر فکوهي: «زنانه شدن جهان»...؛ چهارشنبه، 22 دي 1389
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
ديالوگ پايان فيلم
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
بتي عزيز
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
من به ولزلي آمدم چون ميخواستم تفاوتي ايجاد کنم ولي عوض شدن به خاطر ديگران به خود دروغ گفتنن است.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
معلم من کاترين واتسون مطابق تعاريف خودش زندگي ميکرد و هرگز تن به سازش نميداد حتي به خاطر دانشگاه ولزلي. من اين آخرين سرمقاله ام را تقديم به يک زن استثنائي ميکنم که در زندگي الگوي ما بود و باعث شد همه ما دنيا را با نگاهي ديگر ببينيم زماني که شما اين مطالب را ميخوانيد او با کشتي عازم اروپاست جايي که قطعا زندگي هاي جديدي را متحول خواهد کرد و افکار نويني را جايگزين تفکرات منسوخ خواهد نمود.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
شنيده ام که ميگويند او جا زده يا يک سرگردان بي هدف است ولي همه آنهايي که سرگردانند بي هدف نيستند به خصوص آنهايي که وراي سنت ها جوياي حقيقت اند.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
وراي تعاريف
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
وراي تصاوير
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
او هميشه در قلب ما جاي خواهد داشت.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
او اكنون تفكر نويني را در ذهن دختران پايه‌‌گذاري كرده است، طرحي نو به وسعت ارزش زندگي و آن، ايجاد تفكر مستقل است در جامعه‌اي كه همه از ما مي‌خواهند راه‌هاي از پيش رفته را دوباره تكرار كنيم...
نویسنده :گلناز خالقي
[/BCOLOR]
 
بالا