دنباله دار متن نفر قبلی تمومش کن

  • شروع کننده موضوع _Fateme_
  • بازدیدها 3,519
  • پاسخ ها 133
  • تاریخ شروع

__VON__

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/12/17
ارسالی ها
348
امتیاز واکنش
5,605
امتیاز
585
محل سکونت
تراسن
توی اتاق بزرگی نشسته بودم به این فکر می کردم که چه قدر سریع به این جا رسیدم حتی نمی دونستم برگزیده یعنی چی ؟ همون جور که منتظر اومدن لرد بودم تا برام توضیح بده .اطراف رو دید می زدم که چشمم به قاب عکس های روی شومینه افتاد برام جالب بود عکس های قدیمی جلو تر رفتم تا بهتر ببینم توی همه عکس ها مرد و زن هایی با لباس اشرافی بودند اما توی یکی از عکس ها دو تا پسر بچه کاملا شبیه هم بودند . هیچ فرقی نداشتند فقط این که پسر بچه ای که موهاش سفید از اون یکی خیلی شیطون تر به نظر می اومد .
وقتی آ نیل و آمیتیس منو به یه اتاق بردند گقتند جایی نرم تا لرد بیاد اما خب منم کنکاو وقتی دیدم نیستن رفتم تا توی خونه رو بگردم اولین دری که بهش خوردم یه در سفید بزرگ بود . محو چشمای اون پسر بچه ها بودم که
_این جا چه کار می کنی
صدای انیل بود که منو ترسوند و قاب از دستم افتاد
_در با جادو سفید قفل بود چه جوری بازش کردی
آمیتیس هم اون جا بود وناباور منو نگاه می کرد
انگار یه چیزایی بود که حتی اونا هم نمی دونستند
اصلا متوجه نگاهاشون نمی شدم که دیدم لرد هم اون جا بود. وقتی امتیس و انیل از لرد حرف می زدند فکر می کردم مثل پادشاه های داستانا یه پیر مرد مغرور رو ببینم اما مرد رو به روم تمام مو هاش سفید بود و حالا که دقت می کردم چشماش خیلی عجیب تر بود طوسی با رگه های بنفش .
لرد با لبخند گفت: خودشه
و من از قبل هم متعجب تر بودم که چرا من؟!
انیل قاب شکسته رو برداشت و توی یه لحظه با حسرت عکس رو نگاه کرد ولی فقط یه لحظه بعد برق نفرت تو چشماش بود .
رو به لرد گفت:
_چرا هنوز این عکس ها رو نگه می دارید اون ها فراموش شدن
به این فکر می کردم که زمان تو عکس فراموش شدس یا بچه های تو عکس که لرد گفت:
_ دنبالم بیا
 
  • پیشنهادات
  • __VON__

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/12/17
    ارسالی ها
    348
    امتیاز واکنش
    5,605
    امتیاز
    585
    محل سکونت
    تراسن

    rahaaaaa28

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/26
    ارسالی ها
    1
    امتیاز واکنش
    13
    امتیاز
    6
    سن
    24

    فکراین چرامن روانتخاب کرده انقدرتوسرم بزرگ شده بودکه نسبتابی تفاوت ازموضوع عکس هاگذشتم
    به دنبال لرد رفتم کنارکتاب خونه اتاق یه درهمرنگ دیواره هابود دیگه کم کم داشت دوتاشاخ بزرگ روسرم سبزمیشد

    لرد:
    خوب میدونی که برای چی این جایی اره؟

    _:اره میدونم فقط نمیدونم چرامن

    لرد_:
     

    WILDWOLF.S

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/10
    ارسالی ها
    209
    امتیاز واکنش
    1,091
    امتیاز
    346
    محل سکونت
    تهران


    لرد-چون تو یه انسانی که توانایی استفاده از حواس شش گانتو داری.
    با تعجب و صدایی که از حد خودش فراتر رفته بود گفتم:
    -من؟
    لرد-اره تو
    -ولی اخه...
    لرد-درسته تو تا حالا از هیچ کدوم از قابلیتات استفاده نکردی ولی با کمی تکرار و تمرین میتونی ما بنشاد ها قابلیت استفاده از تمام حس خای شیش گانه رو نداریم حتی با تمرین.
    -اخه.حتی،حتی من تمیرنشم بلد نیستم.
    لرد-نگران نباش انیل کمکت میکنه
    -نمیشه امیتیس این کارو کنه؟
    لرد-نه امیتیس نمیتونه فقط انیل
    پوف کش داری از سر کلافگی کشیدم که ناگهان در باز شد و امیتیس و انیل اومدن تو و ترس کاملا از چشم های امیتیس فریاد میزد ولی چشم های انیل خنثی
    لرد-انیل؟
    انیل-جارش خبرچین شاهد عبور بیگانه ای از دروازه اینه بوده و حالا
    لرد-نگو که فهمیده...
    انیل-لرد اونا جای لیانا رو نمیدونن فقط حضور بیگانه ای رو تو بنشاد فهمیدن همین...
    لرد-اونا به زوودی عصارو پیدا میکنن
    امیتیس-چطوری؟
    لرد-سارا رو بیارید
    انیل به سرعت عقب نشینی کرد تا به گفته لرد سارا رو بیاره ولی سارا کیه؟ حتما یه دختر چشم ذنگی عجیب دیگه با باز شدن در و انیل و پیر مرد پشت سرش چشمام تا حد امکان گردشد لرد بلا فاصله دستشو گرفتو به طرف من اوردش
    لرد-سارا این هم اون ناجی انسان نمایی که گفتی حالاچی؟ حالا که از حضور لیانا خبردار شدن چی تو گفتی بعد از ورود لیانا عصاروو پیدا میکنن اگه به لیا اسیب برسونن چی؟
    لرد مـثل یه بچه مدام سوال میپرسی تا اینکه سارا اونو به ارامش دعوت کرد وچشماشو بست
    سارا-دختری از جنس خورشید به بنشاد پا میذاره که با وجود اون عصا نورانی میشه و جایگاهشو افشا میکه ولی حالا کسی جز لیا و بچه ی اون ارتان کسی نمیتونه از عصا کمک بگیره
    بچه؟یچه ی من؟ خنده داره خیلی ام خنده داره من که هنوز ازدواج نکردم.
    امیتیس-بچه؟ اما لیانا که همسر نداره سارا
    سارا بعد از باز کردن چشماش به انیل خیره میشه و همه سر ها به سمت انیل بر میگرده و حالا از چشمای خنثی انیل تعجب رو میشه دید
    سارا-شما دوتا مکمل هم هستید انیل و باید فرزندی رو به دنیا بیارید که جانشین لرد بشه لیانا فقط مادر جانشینه و بچه اون جانشین اصلی و تا زمان به دنیا اومدن فرزندتون لیانا میتونه جانشین لرد باشه
    لرد-یه بچه؟ ایم مسخرس سارا
    سارا- اون بچه بچه ی عادی نیست اون بچه از دو نژاد انسان و بنشاده و این رو خوب میدونخ که نیروش چه نیروی باور نکردنی میتونه باش.
    با سنگینی نگاهی سرمو بلند کردم که با چشمای خیره ی انیل مواجه شدم و بعد انگار برق 200 ولتی از بدنم جریان پیداکرد....
     

    •♡ŊORA♡•

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/18
    ارسالی ها
    271
    امتیاز واکنش
    6,553
    امتیاز
    541
    سن
    21
    محل سکونت
    منطقه ۵۱-نوادا

    __VON__

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/12/17
    ارسالی ها
    348
    امتیاز واکنش
    5,605
    امتیاز
    585
    محل سکونت
    تراسن
    عجب 25r30wi:aiwan_light_gamer1:مال من ادامه تو بود البته اولش نه ولی بعدش درستش کردم تا دو تامون باشیم:aiwan_light_girl_pinkglassesf:
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    87
    بازدیدها
    4,025
    پاسخ ها
    29
    بازدیدها
    736
    پاسخ ها
    66
    بازدیدها
    1,220
    پاسخ ها
    98
    بازدیدها
    3,433
    پاسخ ها
    102
    بازدیدها
    3,046
    پاسخ ها
    1,879
    بازدیدها
    14,261
    پاسخ ها
    110
    بازدیدها
    2,664
    • نظرسنجی
    تاپیک‌های دنباله‌دار تیپ نفر قبیلت رو بگو!
    پاسخ ها
    49
    بازدیدها
    1,143
    بالا