تاپیک‌های دنباله‌دار نظرت راجب استیکرا چیه؟

[🍫 Dark chocolate]

سیلوم سیلوم

اقا یه تاپیک بامزه ی دنباله دار،
بگین که نظرتون راجب هر استیکر متحرک انجمن چیه؟
و خواستین ذکر کنین که کدوم استیکرا رو دوست دارین؟

یه چیز دیگه فراموش نشه،
توی تصورتون یه داستان کوچیک از هر استیکری که میخواین بگین. خیلی کوچیکا.

 

[🍫 Dark chocolate]

ایشون یک عدد سیب زمینی بوده،
تپل و مپل نمیخواسته از خواب زمستونی بیاد بیرون،
بزور بیدارش کردن،
همشم میگه من اخم نکردم،
من ابروهاااااام پیوندیع!!!!

 

[🍫 Dark chocolate]

اینم یه اتیش پاره اس که همش شیطونی میکنه،
اذیت میکنه ولی بعدش میره از دل بقیه در میاره میگه بیا بغلم:

 

[_M.s_]

این ها رو میبینید
پسره میخنده دختره سرخ میشه پسره لپ دختره رو میبوسه دختره سرخ میشه بعدشم میرن تاب بازی
باید بگم من همه ایموجیا رو دوست دارم

آی دستت درد نکنه ژیلو. بالاخره داستانمو نوشتم البته به صورت کوتاه تر

 

[🍫 Dark chocolate]

یه روز یه دختره داشته بازی می‌کرده، یهو یه پسره رو میبینه‌بعدش برای جلب توجهش هی بالا میپره تک چرخ میزنع میره لباس های قشنگ میخره بعدش با هم ازدواج میکنن میرن تاب بازیبعدش دعواشون میشع به هم دمپایی شوت میکنن.
بعدشم انقد براشون دعا میکنن پیرشین، که باهم پیر میشن.

 

[/GISO/]

داستان یک دعوای ترسناک اونطرف کوچه ی خونمون(چی گفتم)
یه روزی یه ننجون( همونطور که مشاهده میکنین )داشته از خرید برمیگشته که یهو یه موتور سوار بدون کلاه ایمنی به این سرعت و با تک چرخ ها پیاپی از اونطرف جاده میاد و به ننجونه درحاله برگشتنه از خریده ما میزنه و همه ی خریده ننجونمون از دستش میوفته.
این ننجون ما که شکه شده بوده به همینطور به موتور سوار خیره میشه ، این موتور سوار ما یهو تصمیم میگیره که دست پیشو بگیره پس نیوفته(امممم درسته؟) بعد یهو شروع میکنن اینجوری کردن که اهای ننجون چرا حواست نیستو ... بعد این ننجون ما به یه جمله خیلی اعتقاد داشته اونم این بوده که جواب ابلهان خاموشیست بعد اینجوری بعدشم خریداشو برمیداره و به سمت خانه دوباره اینجوری برمیگرده و ...
متوجه شدم داستان یک دعوای ترسناک اونطرف کوچه ی خونمون هرگز اتفاق نیوفتاده و این ننجون داستانمو خراب کرد

 

[🍫 Dark chocolate]

اولش قهر بوده بعدش ناراحت بوده
بعدشم فوران کرده.

 

[🍫 Dark chocolate]

تو زندان اولش یه سوراخ کنده.
بعد با تفنگ زندان بان نگهبانا رو کشته
بعدشم همه رو اتیش زده

 

[/GISO/]

یه دختره لجباز که به هر روشی می‌خواد به خواستش برسه و اون چیزی نیست جز...
.
.
.
ابنبات صورتی و آبی خوشمزه
بعد به خواستش میرسه
ولی اون هنوز نمیدونه که از بس گریه کرده موهاش ریخته و کچل شده (به این صورت)

 

[🍫 Dark chocolate]

میخواسته بره زن بستونه بهش زن ندادندی. گفتندی این چه موهاییه؟ این چه ابروهاییه؟ ( بر گرفته از آهنگ اپاردی تاتار منی، گولوپدی ساتار منی، بو نه گاش، بو نه گوز بو نه تل دی) بعدش تف زدندی به مو شاید که شود هلو.
بعد از تف زدن این شکلی شدندی و گل روی کله اش رشد کردندی.