هنر فلزکاری دوران اسلامی، در دوره صفوی به شکوفایی میرسد. امروزه آثار زیبا و متنوعی از فلزکاری دوره صفوی به جای مانده است. فلزکاری یکی از شاخههای مهم این دوران به شمار میآید. ا. س. ملکیان شیروانی طی بررسی آثار فلزکاری، به سه نتیجهگیری عمده در مورد فلزکاری صفویه رسیده است: «نخست آن که فلزکاری صفویه دنباله میراث عصر تیموری به ویژه خراسانی است؛ دوم آن که در زمان شاه عباس اول دو مکتب مشخص فلزکاری در ایران وجود داشت، یکی در خراسان و دیگری در آذربایجان؛ سوم آن که میتوان هم تمایلات صوفیانه و هم تمایلات شیعی را در کارهای دوره صفویه پیدا کرد و مکتب خراسان بیآنکه آشکار کند تأثیر عظیمی بر مکتب کلاسیک غرب ایران گذاشت».
هنرمندان عصر صفوی هنر مشبکسازی فولاد را در این دوره به اوج کمال خود و به مرز شاهکارهای جهانی رساندهاند. صفحات سخت فولاد، که مایه کار فولادسازان زمان بود، چون صفحه کاغذ و قلم در دست خطاط و نقاش نرم و انعطافپذیر میشد. بعضی از آثار باقیمانده فولادین از این دوره در موزهها و یا مجموعههای خصوصی چنان زیبا و خیره کننده است که هر صاحب ذوقی ساعتها میتواند مجذوب آن شود و به سختی چشم از آن برگیرد. فولادکاران از این فلز در تزیینات البسه و ساخت اسلحه گرم و سرد، الواح مشبک، زره، کلاهخود، سپر، تزیینات، کتیبههای در و پنجره، قلمدان و ظروف استفاده و با تکامل این هنر مایه لـ*ـذت اربـاب ذوق، شاهان، شاهزادگان و امیران را فراهم میکردند. طراحان، چون تذهیبکار و نقاش و خطاط، اثر خود را در الواح مشبک فولادی مانند گل کمر و یا سایر اشیای مشابه، بر روی لوحه فولادین ترسیم میکردند تا به نحو دلخواه مشبک و با نقوش لازم مزین و آراسته شوند.
در این زمان فلزکاران در کارگاههای خود بیشتر با مفرغ و مس و برنج سروکار داشتند؛ ولی اشیاء و زینت آلات فولادین بیشتر مورد توجه و پسند افراد جامعه بود. بنابراین فلزکاران علاوه بر تهیه اشیای تزیینی مذکور، خود را برای ساخت آلات و ادوات جنگی و اسلحه سرد و گرم آماده کردند. باید دانست که فلزکاران ایرانی در ادوار قبل، به خصوص در عصر تیموریان، چیره دستی و مهارت خود را در ساخت سلاح سرد از فولاد و طلاکوبی تیغه آن به منصه ظهور رسانیده بودند؛ ولی در حقیقت از اواخر قرن دهم ه.ق برتری اسلحه ایرانی در جهان آن روز زبانزد همگان شد.
هنرمندان و صورتگران دوره صفوی آزادی بیشتری در نگارگری تصاویر انسان و نقوش جانوران و گل و گیاه داشتند و طرحهای اسلیمی که ایرانیان استاد واقعی آن بودند در عصر صفویه بسیار رواج داشت. ظروف و اشیاء با نقوش انسان و جانوران پیش از این به علت نهی احکام دین در پرهیز از بت پرستی ساخته نمی شد و در ادوار قبل مخصوص بزرگان و امیران بود. اما در این زمان فلزکاران در قبال عشقی که به تکامل هنر داشتند، چه بسا احکام دین را نادیده گرفته و آثار خود را به دستور دوستداران و عاشقان هنر با صور گوناگون ساخته و به اربابان ذوق میسپردند زیرا اعتقاد هنرمندان صفوی بر این استوار بود که ابداع هنر تا سر حد جمال و کمال از وظایف آنان است.
نقش نمادین اژدها در طراحی عَلَمها
آیینها و مناسک، به ویژه آیینهای دینی، مجموعهای متنوع از نمادها هستند که میتواند به عنوان مهمترین جلوه اعتقادات یک فرهنگ مورد بررسی قرار گیرد. فرهنگ نمادین شیعی نیز در آیینها و مناسک خود را نشان میدهد. آیین عزاداری محرم به عنوان مهمترین مناسک معنوی تشیع، مجموعهای از نمادهای متنوعی است که میتواند به بهترین شکل، بیان کننده تداوم باورهای شیعیان در طول زمان باشد. از زمان گسترش تشیع در روزگار صفوی تا به امروز، انجام این آیین، تداوم و البته به فراخور زمان، تحولاتی را نیز دربر داشته است. با ورود مذهب تشیع در دوره صفوی و سعی حاکمان آن دوره به گسترش و ترویج تشیع، تأثیر اسلام شیعی در هنرهای اسلامی از جمله فلزکاری بسیار مشهود است. در این میان هنرمندان فلزکار دوره صفوی دست به ارائه آثاری زدند که روح اسلام در آن جلوهگری میکرد. یکی از این جلوههای نمادین معنوی، ساخت علمهای عاشورایی است.
عَلَم: (به فتح عين و لام) به چوب بلندی به ارتفاع پنج، شش متر که سر آن پنجهای برنجین میگذارند و پارچههای رنگین قیمتی به چوب میبندند. در «قاموس کتاب مقدس» آمده است این لفظ از دو کلمه عبرانی ترجمه شده است، یکی (نس) که به معنی چوبی است که به زیر آن مشعلی باشد و دیگری (دجل) است که به معنی علم یا بیرق میباشد که از قماش ترتیب یافته، صورت بر آن نگارند. عَلَمalam) ) پرچم، لواء در مراسم تعزیه مخصوصا برای دسته گردانی، هر محله عَلم یا علامت مخصوص به خود داشته که از علمهای محلههای دیگر متمایز بوده و هنگام عزاداری، اهل محل به دنبال آن به راه میافتادند و سـ*ـینه زنی و نوحه خوانی میکردند. علم هم در آغاز جزئی از لوازم جنگ به شمار میآمده، ولی از هنگامی که به تشریفات عزاداری راه پیدا کرد، تغییراتی در آن به وجود آمد و به این صورتی که امروز مشاهده میکنیم درآمد».
قدیمیترین علمهای ایرانی در موزه توپکاپی استانبول نگهداری میشود (تصویر ۳۰). شاید این علمها، که نمونهای از علامت و نشان قبایل مختلف ایرانی است، در عصر حکومت ترکمنهای آق قویونلو و قره قریونلو وجود داشته و در دستههای سیـاس*ـی و مذهبی از آنها استفاده میکردهاند. این علمها از غنایم جنگی است، و پس از تصرف سپاهیان عثمانی بر شهر تبریز، شاه سلیم آنها را به استانبول منتقل کرد. این علمها که پس از رواج تشیع در زمان شاه اسماعیل در دستهها استفاده میشد، از صفحهای آهن به صورت تیغهای باریک و بلند ساخته میشد. در رأس آن علامت و نشان سنتی و قومی قبيله، و بر علم شیعه مذهبان نام الله، محمد و علی و یا نام الله و ۵ تن نقره کوبی و یا کنده کاری میشد.
از لحاظ شکل ظاهری نخستین علمها، چوب خشک شده یک صنوبر با یک درخت کشیده قامت مانند آن است. «تنه درخت یا تنه اصلی علم را طی سال در گوشهای از مسجد یا تکیه نگهداری میکنند و در آغاز محرم جامه و پارچهها و دستمالهای رنگارنگ نذری را بر آن میپوشانند. گونه دیگری از ارتباط درخت و علم را در نقش درخت سرو میبینیم که آن نیز چون صنوبر درختی کشیده قامت و بلند بالا است». «سرو درخت همیشه سبز معروف، در عربی، سرو و سروه (در حال افراد، جمع) و گاه شجره الحيه نامیده میشود».
سرو از روزگاران کهن، مورد توجه مردم بوده است و این درخت راست قامت مانند سداب، هوم مقدس از دیرباز علامت خاص ایرانیان بوده است که مطابق روایات ایرانی زردتشت این درخت را از بهشت آورده و در پیش در آتشکده کاشت. انتساب صفت آزادگی به سرو یادگار ارتباط آن با ناهید است که در اساطیر و افسانهها رمز آزادی و آزادگی به شمار میرود.
برخی از محققین را عقیده بر این است که درخت سرو در دوران باستان و به گواهی نقوش برجسته تخت جمشید جنبه آیینی داشته و نماد جاودانگی تلقی میشد. با ظهور اسلام و در دوران اسلامی به تدریج جایگاه خود را به عنوان یک درخت آیینی از دست داده و تبدیل به یک نگاره تزیینی میشود و این رفته رفته در قرون دوازدهم و سیزدهم ه.ق به اوج زیبایی و ظهور خویش در بیشتر هنرهای ایرانی از ترمه بافی و قالی بافی گرفته تا معماری و هنرهای دینی و آیینی نظیر تعزیه و علامتهای عاشورایی میرسد.
در دوره صفوی به غیر از ویژگی ظاهری علم، آنچه بیشتر به زیبایی جلوہگری میکند، کنده کاریهایی است که شامل نقوش گیاهی همچون اسلیمی و ختایی و همچنین کتیبههای خطی مزین به آیات قرآنی و نام ائمه اطهار علیه السلام نقش شده است. با گسترش مذهب تشیع در دوره صفوی، در اغلب آثار فلزی این دوران، هنرمندان مسلمان از این گونه کتیبهها در خلق اثر هنری بهره بـردهاند. یکی از دیگر نقوش قابل توجه بر روی علمهای این دوره، نقش حیوان اسطورهای چون اژدها میباشد. این نقش به صورت حجم کنده کاری شده در دو طرف علم نقش بسته شده است. حال آن که در گذشته در دوران قبل از اسلام ما شاهد ظهور این نقش بر روی پرچم (بیرق) میباشیم. «از جمله مفاهیم اژدها در ایران قبل از اسلام، بر این باور باز میگردد که اژدها این قدرت آسمانی، خالق و ناظم و به طور غریزی نماد شاهانه است. همانطور که صاعقه با غرش خود آتش ایجاد میکند و همچنان که باران با آب، زمین را بارور میکند، اژدها نیز از دهان خود آب اولیه یا تخم کیهان را که در واقع تصویری است از زندگی، به بیرون میراند و بدین سان ضرباهنگ زندگی و به همراه آن نظم و سعادت را در میان انسانها گسترش میدهد و به همین دلیل اژدها نمادی برای شاهان و فرماندهان در ایران بوده است».
وضع قانون و برقراری نظم در میان مردم، دو مسئولیت عمده پادشاهان ایران در گذشته بوده است و به کارگیری نماد اژدها در بیرقها و درفشهای آنها با انگیزه دستیابی به این امور، امری بدیهی است. علاوه بر موارد فوقالذکر، سپاهیان ایران برای ایجاد رعب و وحشت در میان لشکریان دشمن از نماد اژدها به طرق گوناگون بهره جستند، ساختن پیکر اژدها از پارچه یا چرم و برافراشتن آنها به گونه پرچم و یا استفاده از نقش اژدها بر روی پرچمهای ایران قبل از اسلام خصوصاً در دوره اشکانیان رواج زیادی داشته است. هنگامی که چنین پرچمی با پیکره اژدها برافراشته میشد، بسته به آهنگ حرکت پرچمدار، دهان این پیکره در جهت وزش باد از هوا انباشته میشد و مانند جانور زنده در میآمد که ترس و نگرانی در میان دشمن بر میانگیخت. از جمله پرچمهایی که در تاریخ قبل از اسلام از آن نام بـرده شد، درفش گرشاسب است. این درفش، درفش ویژهای است که ضحاک پس از کشته شدن اژدها به دست گرشاسب به او هدیه میکند و نماد دلیری، شیردلی و جوانمردی اوست. بر پرده این درفش اژدها و بر میله آن پیکره شیر زرین و ماه تصویر شده است.
بعد از اسلام به ویژه در دوره صفوی ما شاهد ظهور نقش اژدها به شکل و ظاهری متفاوت و مفهومی نوین تحت عنوان طرح نمادین روی علمها میباشیم که در دو سوی آن به شکل متقارن ظاهر شده است. طبق آنچه گفته شد، علم در ماه محرم جهت استفاده در مراسم سوگواری بین مردم مسلمان شیعی، به ویژه دوره صفوی قرار میگرفت. دورهای که مذهب تشیع جایگاه ویژهای بین مردم داشت و هنرمندان برای طراحی آن ذوق خود را به کار میگرفتند. در بین نقوش بکار رفته در علمها، نقش اژدها به عنوان نماد محافظ با عقاید شیعی دوره صفوی ارتباط مستقیم مییابد. در این بخش به معرفی تعدادی از علمهای دوره صفویه و بررسی مفاهیم اژدها و دلیل بکارگیری آن بر روی هنر فلزکاری پرداخته میشود.
هنرمندان عصر صفوی هنر مشبکسازی فولاد را در این دوره به اوج کمال خود و به مرز شاهکارهای جهانی رساندهاند. صفحات سخت فولاد، که مایه کار فولادسازان زمان بود، چون صفحه کاغذ و قلم در دست خطاط و نقاش نرم و انعطافپذیر میشد. بعضی از آثار باقیمانده فولادین از این دوره در موزهها و یا مجموعههای خصوصی چنان زیبا و خیره کننده است که هر صاحب ذوقی ساعتها میتواند مجذوب آن شود و به سختی چشم از آن برگیرد. فولادکاران از این فلز در تزیینات البسه و ساخت اسلحه گرم و سرد، الواح مشبک، زره، کلاهخود، سپر، تزیینات، کتیبههای در و پنجره، قلمدان و ظروف استفاده و با تکامل این هنر مایه لـ*ـذت اربـاب ذوق، شاهان، شاهزادگان و امیران را فراهم میکردند. طراحان، چون تذهیبکار و نقاش و خطاط، اثر خود را در الواح مشبک فولادی مانند گل کمر و یا سایر اشیای مشابه، بر روی لوحه فولادین ترسیم میکردند تا به نحو دلخواه مشبک و با نقوش لازم مزین و آراسته شوند.
در این زمان فلزکاران در کارگاههای خود بیشتر با مفرغ و مس و برنج سروکار داشتند؛ ولی اشیاء و زینت آلات فولادین بیشتر مورد توجه و پسند افراد جامعه بود. بنابراین فلزکاران علاوه بر تهیه اشیای تزیینی مذکور، خود را برای ساخت آلات و ادوات جنگی و اسلحه سرد و گرم آماده کردند. باید دانست که فلزکاران ایرانی در ادوار قبل، به خصوص در عصر تیموریان، چیره دستی و مهارت خود را در ساخت سلاح سرد از فولاد و طلاکوبی تیغه آن به منصه ظهور رسانیده بودند؛ ولی در حقیقت از اواخر قرن دهم ه.ق برتری اسلحه ایرانی در جهان آن روز زبانزد همگان شد.
هنرمندان و صورتگران دوره صفوی آزادی بیشتری در نگارگری تصاویر انسان و نقوش جانوران و گل و گیاه داشتند و طرحهای اسلیمی که ایرانیان استاد واقعی آن بودند در عصر صفویه بسیار رواج داشت. ظروف و اشیاء با نقوش انسان و جانوران پیش از این به علت نهی احکام دین در پرهیز از بت پرستی ساخته نمی شد و در ادوار قبل مخصوص بزرگان و امیران بود. اما در این زمان فلزکاران در قبال عشقی که به تکامل هنر داشتند، چه بسا احکام دین را نادیده گرفته و آثار خود را به دستور دوستداران و عاشقان هنر با صور گوناگون ساخته و به اربابان ذوق میسپردند زیرا اعتقاد هنرمندان صفوی بر این استوار بود که ابداع هنر تا سر حد جمال و کمال از وظایف آنان است.
نقش نمادین اژدها در طراحی عَلَمها
آیینها و مناسک، به ویژه آیینهای دینی، مجموعهای متنوع از نمادها هستند که میتواند به عنوان مهمترین جلوه اعتقادات یک فرهنگ مورد بررسی قرار گیرد. فرهنگ نمادین شیعی نیز در آیینها و مناسک خود را نشان میدهد. آیین عزاداری محرم به عنوان مهمترین مناسک معنوی تشیع، مجموعهای از نمادهای متنوعی است که میتواند به بهترین شکل، بیان کننده تداوم باورهای شیعیان در طول زمان باشد. از زمان گسترش تشیع در روزگار صفوی تا به امروز، انجام این آیین، تداوم و البته به فراخور زمان، تحولاتی را نیز دربر داشته است. با ورود مذهب تشیع در دوره صفوی و سعی حاکمان آن دوره به گسترش و ترویج تشیع، تأثیر اسلام شیعی در هنرهای اسلامی از جمله فلزکاری بسیار مشهود است. در این میان هنرمندان فلزکار دوره صفوی دست به ارائه آثاری زدند که روح اسلام در آن جلوهگری میکرد. یکی از این جلوههای نمادین معنوی، ساخت علمهای عاشورایی است.
عَلَم: (به فتح عين و لام) به چوب بلندی به ارتفاع پنج، شش متر که سر آن پنجهای برنجین میگذارند و پارچههای رنگین قیمتی به چوب میبندند. در «قاموس کتاب مقدس» آمده است این لفظ از دو کلمه عبرانی ترجمه شده است، یکی (نس) که به معنی چوبی است که به زیر آن مشعلی باشد و دیگری (دجل) است که به معنی علم یا بیرق میباشد که از قماش ترتیب یافته، صورت بر آن نگارند. عَلَمalam) ) پرچم، لواء در مراسم تعزیه مخصوصا برای دسته گردانی، هر محله عَلم یا علامت مخصوص به خود داشته که از علمهای محلههای دیگر متمایز بوده و هنگام عزاداری، اهل محل به دنبال آن به راه میافتادند و سـ*ـینه زنی و نوحه خوانی میکردند. علم هم در آغاز جزئی از لوازم جنگ به شمار میآمده، ولی از هنگامی که به تشریفات عزاداری راه پیدا کرد، تغییراتی در آن به وجود آمد و به این صورتی که امروز مشاهده میکنیم درآمد».
قدیمیترین علمهای ایرانی در موزه توپکاپی استانبول نگهداری میشود (تصویر ۳۰). شاید این علمها، که نمونهای از علامت و نشان قبایل مختلف ایرانی است، در عصر حکومت ترکمنهای آق قویونلو و قره قریونلو وجود داشته و در دستههای سیـاس*ـی و مذهبی از آنها استفاده میکردهاند. این علمها از غنایم جنگی است، و پس از تصرف سپاهیان عثمانی بر شهر تبریز، شاه سلیم آنها را به استانبول منتقل کرد. این علمها که پس از رواج تشیع در زمان شاه اسماعیل در دستهها استفاده میشد، از صفحهای آهن به صورت تیغهای باریک و بلند ساخته میشد. در رأس آن علامت و نشان سنتی و قومی قبيله، و بر علم شیعه مذهبان نام الله، محمد و علی و یا نام الله و ۵ تن نقره کوبی و یا کنده کاری میشد.
از لحاظ شکل ظاهری نخستین علمها، چوب خشک شده یک صنوبر با یک درخت کشیده قامت مانند آن است. «تنه درخت یا تنه اصلی علم را طی سال در گوشهای از مسجد یا تکیه نگهداری میکنند و در آغاز محرم جامه و پارچهها و دستمالهای رنگارنگ نذری را بر آن میپوشانند. گونه دیگری از ارتباط درخت و علم را در نقش درخت سرو میبینیم که آن نیز چون صنوبر درختی کشیده قامت و بلند بالا است». «سرو درخت همیشه سبز معروف، در عربی، سرو و سروه (در حال افراد، جمع) و گاه شجره الحيه نامیده میشود».
سرو از روزگاران کهن، مورد توجه مردم بوده است و این درخت راست قامت مانند سداب، هوم مقدس از دیرباز علامت خاص ایرانیان بوده است که مطابق روایات ایرانی زردتشت این درخت را از بهشت آورده و در پیش در آتشکده کاشت. انتساب صفت آزادگی به سرو یادگار ارتباط آن با ناهید است که در اساطیر و افسانهها رمز آزادی و آزادگی به شمار میرود.
برخی از محققین را عقیده بر این است که درخت سرو در دوران باستان و به گواهی نقوش برجسته تخت جمشید جنبه آیینی داشته و نماد جاودانگی تلقی میشد. با ظهور اسلام و در دوران اسلامی به تدریج جایگاه خود را به عنوان یک درخت آیینی از دست داده و تبدیل به یک نگاره تزیینی میشود و این رفته رفته در قرون دوازدهم و سیزدهم ه.ق به اوج زیبایی و ظهور خویش در بیشتر هنرهای ایرانی از ترمه بافی و قالی بافی گرفته تا معماری و هنرهای دینی و آیینی نظیر تعزیه و علامتهای عاشورایی میرسد.
در دوره صفوی به غیر از ویژگی ظاهری علم، آنچه بیشتر به زیبایی جلوہگری میکند، کنده کاریهایی است که شامل نقوش گیاهی همچون اسلیمی و ختایی و همچنین کتیبههای خطی مزین به آیات قرآنی و نام ائمه اطهار علیه السلام نقش شده است. با گسترش مذهب تشیع در دوره صفوی، در اغلب آثار فلزی این دوران، هنرمندان مسلمان از این گونه کتیبهها در خلق اثر هنری بهره بـردهاند. یکی از دیگر نقوش قابل توجه بر روی علمهای این دوره، نقش حیوان اسطورهای چون اژدها میباشد. این نقش به صورت حجم کنده کاری شده در دو طرف علم نقش بسته شده است. حال آن که در گذشته در دوران قبل از اسلام ما شاهد ظهور این نقش بر روی پرچم (بیرق) میباشیم. «از جمله مفاهیم اژدها در ایران قبل از اسلام، بر این باور باز میگردد که اژدها این قدرت آسمانی، خالق و ناظم و به طور غریزی نماد شاهانه است. همانطور که صاعقه با غرش خود آتش ایجاد میکند و همچنان که باران با آب، زمین را بارور میکند، اژدها نیز از دهان خود آب اولیه یا تخم کیهان را که در واقع تصویری است از زندگی، به بیرون میراند و بدین سان ضرباهنگ زندگی و به همراه آن نظم و سعادت را در میان انسانها گسترش میدهد و به همین دلیل اژدها نمادی برای شاهان و فرماندهان در ایران بوده است».
وضع قانون و برقراری نظم در میان مردم، دو مسئولیت عمده پادشاهان ایران در گذشته بوده است و به کارگیری نماد اژدها در بیرقها و درفشهای آنها با انگیزه دستیابی به این امور، امری بدیهی است. علاوه بر موارد فوقالذکر، سپاهیان ایران برای ایجاد رعب و وحشت در میان لشکریان دشمن از نماد اژدها به طرق گوناگون بهره جستند، ساختن پیکر اژدها از پارچه یا چرم و برافراشتن آنها به گونه پرچم و یا استفاده از نقش اژدها بر روی پرچمهای ایران قبل از اسلام خصوصاً در دوره اشکانیان رواج زیادی داشته است. هنگامی که چنین پرچمی با پیکره اژدها برافراشته میشد، بسته به آهنگ حرکت پرچمدار، دهان این پیکره در جهت وزش باد از هوا انباشته میشد و مانند جانور زنده در میآمد که ترس و نگرانی در میان دشمن بر میانگیخت. از جمله پرچمهایی که در تاریخ قبل از اسلام از آن نام بـرده شد، درفش گرشاسب است. این درفش، درفش ویژهای است که ضحاک پس از کشته شدن اژدها به دست گرشاسب به او هدیه میکند و نماد دلیری، شیردلی و جوانمردی اوست. بر پرده این درفش اژدها و بر میله آن پیکره شیر زرین و ماه تصویر شده است.
بعد از اسلام به ویژه در دوره صفوی ما شاهد ظهور نقش اژدها به شکل و ظاهری متفاوت و مفهومی نوین تحت عنوان طرح نمادین روی علمها میباشیم که در دو سوی آن به شکل متقارن ظاهر شده است. طبق آنچه گفته شد، علم در ماه محرم جهت استفاده در مراسم سوگواری بین مردم مسلمان شیعی، به ویژه دوره صفوی قرار میگرفت. دورهای که مذهب تشیع جایگاه ویژهای بین مردم داشت و هنرمندان برای طراحی آن ذوق خود را به کار میگرفتند. در بین نقوش بکار رفته در علمها، نقش اژدها به عنوان نماد محافظ با عقاید شیعی دوره صفوی ارتباط مستقیم مییابد. در این بخش به معرفی تعدادی از علمهای دوره صفویه و بررسی مفاهیم اژدها و دلیل بکارگیری آن بر روی هنر فلزکاری پرداخته میشود.
دانلود رمان و کتاب های جدید