VIP همه چیز درباره علوم اجتماعی (علوم اجتماعی چیست؟)

وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
زبان‌شناسی

زبان‌شناسی
نظری

  • شناختی
  • محدودیت-پایه
  • زایشی
  • ساخت‌گرا
  • زبان‌شناسی کمّی
  • نقش‌گرا
  • واج‌شناسی
  • ساخت‌واژه (صرف)

  • صرف-واج‌شناسی
  • نحو
  • واژگان
  • معناشناسی
  • کاربردشناسی
  • نویسه‌شناسی
  • دستور خط
  • نشانه‌شناسی
توصیفی
  • انسان‌شناختی
  • تطبیقی
  • تاریخی
  • ریشه‌شناسی
  • خط‌شناسی
  • آواشناسی
  • اجتماعی
کاربردی و آزمایشگاهی
  • رایانشی (محاسباتی)
  • مقابله‌ای

  • فرگشتی
  • حقوقی
  • اینترنت
  • فراگیری زبان
  • فراگیری زبان دوم
  • سنجش زبان
  • رشد زبان
  • آموزش زبان
  • انسان‌شناسی زبان‌شناختی
  • عصب-زبان‌شناسی
  • روان-زبان‌شناسی
مقاله‌های وابسته
  • تاریخ زبان‌شناسی
  • تجویزگرایی زبانی
  • فهرست زبان‌شناسان
  • فهرست مسئله‌های حل‌نشده در زبان‌شناسی
  • خاستگاه زبان
  • خاستگاه سخن
  • ن
  • ب
  • و
زبان‌شناسی علمی است که به مطالعه و بررسی روشمند زبان می‌پردازد. در واقع، زبان‌شناسی می‌کوشد تا به پرسش‌هایی بنیادین همچون «زبان چیست؟»، «زبان چگونه عمل می‌کند و از چه ساخت‌هایی تشکیل شده‌است؟»، «انسان‌ها چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند؟»، «زبان آدمی با سامانه ارتباطی دیگر جانوران چه تفاوتی دارد؟»، «کودک چگونه سخن گفتن می‌آموزد؟»، «زبان بشر چگونه تکامل یافته‌است؟»، «زبان‌ها چه قرابتی با یکدیگر دارند؟»، «ویژگی‌های مشترک زبان‌های جهان کدامند؟»، «انسان چگونه می‌نویسد و از چه راهی زبان نانوشتاری را واکاوی (تحلیل) می‌کند؟»، «چرا زبان‌ها دگرگون می‌شوند؟» و … پاسخ گوید.

زبان‌شناسی به مفهوم جدید آن، علمی نسبتاً نوپا بوده که قدمتی تقریباً یک صد ساله دارد، اما مطالعات تخصصی دربارهٔ زبان به چند قرن پیش از میلاد بازمی‌گردد، یعنی زمانی که پانینی قواعدی برای زبان سانسکریت تدوین کرد. در زبان‌شناسی، ابعاد مختلف زبان در قالب حوزه‌های صرف، نحو، آواشناسی، واج‌شناسی، معناشناسی، کاربردشناسی، تحلیل گفتمان، زبان‌شناسی تاریخی تطبیقی، رده‌شناسی، زبان و نیز حوزه‌های بین‌رشته‌ای مانند جامعه‌شناسی زبان، روانشناسی زبان، عصب‌شناسی زبان، زبان‌شناسی قضایی، زبان‌شناسی بالینی، زبانشناسی تحلیلی، زبان‌شناسی آموزشی و زبان و منطق بررسی می‌شوند. از آنجا که زبان یک پدیده پیچیدهٔ انسانی و اجتماعی‌ست، برای مطالعهٔ جامع و دقیق آن، بهره‌گیری از علوم مرتبط دیگر الزامی به نظر می‌رسد. در واقع، مطالعهٔ فراگیر زبان، رویکردی چندبعدی را می‌طلبد؛ بنابراین، زبان‌شناسی علاوه‌بر مطالعه جنبه‌های توصیفی و نظری زبان به ابعاد کاربردشناختی، روان‌شناختی، مردم‌شناختی، اجتماعی، هنری، ادبی، فلسفی و نشانه‌شناختی زبان توجه می‌کند. به عبارتی می‌توان گفت زبان‌شناسی معاصر، حوزه‌های مطالعاتی بسیار گسترده‌ای را شامل می‌شود که توجه دانش پژوهان و دانشمندان گوناگونی را با ذائقه‌های علمی متنوعی به خود جلب نموده‌است. در همین راستا، مطالعاتی مانند رابـ ـطه و تعامل بین زبان و ذهن، زبان و شناخت، زبان و رویکردهای فلسفی، زبان و قوه تعقل، زبان و منطق، دانش ذاتی، یادگیری زبان اول، کاربرد زبان و محیط زیست، زبان و قانون، زبان و هوش مصنوعی، زبان و فرهنگ، زبان و جامعه، زبان و تکامل انسان، زبان و سیاست، زبان و تفکر و دیگر نشانه‌های ارتباطی می‌توانند زیر مجموعه‌های رشتهٔ زبان‌شناسی تلقی شوند.[۱]

کسی را که به بررسی‌های زبان‌شناختی می‌پردازد، زبان‌شناس می‌نامند. برخلاف تصور عمومی، لزومی ندارد زبان‌شناس به چندین زبان تسلط داشته باشد. مهم آن است که بتواند پدیده‌های زبان‌شناختی همچون واژه، هجا، گروه نحوی و معنا را کندوکاو نماید و بازبشکافد. نکته دیگر آنکه کار زبان‌شناس همچون سایر کسانی که با علم سروکار دارند، تجویز نیست، بلکه توصیف است.

محتویات
  • ۱ تاریخچه
  • ۲ انقلاب‌های علمی در زبان‌شناسی
  • ۳ شاخه‌ها
  • ۴ حوزه‌های بین‌رشته‌ای
  • ۵ نظریه‌های زبان‌شناسی
  • ۶ مکتب‌های زبان‌شناسی
  • ۷ زبان‌شناسی در ایران
    • ۷.۱ زبان‌شناسی در دانشگاه‌های ایران
  • ۸ جستارهای وابسته
  • ۹ منابع
  • ۱۰ پیوند به بیرون
تاریخچه
معمولاً تاریخِ دانشِ زبان‌شناسی را به معنی «مطالعات تخصصی زبان» تا کتاب دستور سانسکریت نوشتهٔ پانینی هندی عقب می‌برند. پانینی در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، دستور زبان بسیار پیشرفته‌ای برای زبان سانسکریت نوشت. اما زبان‌شناسی به مفهوم مدرنش با انتشار کتاب دورهٔ زبان‌شناسی عمومی نوشتهٔ فردینان دوسوسور آغاز شد. دوسوسور بین مطالعات زبانیِ «همزمانی» و «در زمانی» تمایز قائل شد و بر مطالعهٔ «نظام زبان» تأکید کرد. در دههٔ ۱۹۵۰، نظریات نوام چامسکی انقلابی در این رشته به‌وجود آورد و باعث پیدایش دستور زایشی شد. او با انتقاد شدید از روان‌شناسی رفتارگرا، که یادگیری زبان را نوعی تقلید رفتاری می‌داند، با ارائهٔ شواهدی، ناکارآمدی‌های چنین دیدگاهی را نشان داد. او معتقد است اصول و خصوصیات زبان در انسان، ذاتی است و کودک زبان را یادنمی‌گیرد، بلکه فرا می‌گیرد (acquire). به عبارت دیگر، نحوهٔ فراگیری زبان به صورت ارثی و ژنتیکی در مغز برنامه‌ریزی شده‌است و محیط پیرامون کودک تنها نقش محرک را برای فراگیری زبان مادری ایفا می‌کند. کودک، مجموعهٔ محدودی از اطلاعات را از محیط زبانیِ خویش می‌گیرد و خود قادر است ترکیبات جدیدی بسازد. نظریه‌پردازان پیش‌تر معتقد بودند زبان مادری تنها از راه شنیدن گفتار اطرافیان و به صورت اکتسابی وارد ذهن کودک می‌شود.[۲]

انقلاب‌های علمی در زبان‌شناسی
چند نقطهٔ عطف در تاریخ علم زبان‌شناسی وجود دارد. اولین انقلاب علمی در حوزهٔ زبان‌شناسی، تاریخ‌گرایی است که در قرن هجدهم شکل گرفت. آنچه به عنوان شروع انقلاب اول در تاریخ زبان‌شناسی ثبت و ضبط شده، به ۱۷۸۶ بازمی‌گردد و خطابهٔ معروف حقوق‌دان انگلیسی، ویلیام جونز، که وقتی متون سانسکریت را با فارسی باستان و لاتین مقایسه کرد، شباهت‌های فراوانی بین این متون یافت و معتقد شد که این زبان‌ها از یک منشأ واحد، که زبان هند و اروپاییِ مادر است، سرچشمه گرفته‌است. این شروع انقلاب اول در تاریخ زبان‌شناسی است. متعاقبِ آن، بحث سرنوشت زبان‌ها، خانوادهٔ زبان‌ها و اینکه این زبان‌ها از چند گروه سرچشمه گرفته‌اند، شروع شد و این، اولین انقلاب در تاریخ زبان‌شناسی، ذیل عنوان «تاریخ‌گرایی» مطرح شده‌است. در این دوره، نگاه زبان‌شناسان معطوف به تحولات تاریخی و به‌اصطلاح «در زمانی» بود و تبیین هر پدیدهٔ زبانی را با توجه به گذشته می‌دیدند. این انقلاب با پیدایش گروهی از زبان‌شناسان، که بعدها نودستوریان نام گرفتند، تکمیل شد. آن‌ها به‌دنبال یافتن قوانینی برای تغییرات زبانی بودند.

دومین انقلاب در زبان‌شناسی، ساخت‌گرایی است که فردینان دوسوسور به بنا نهادن آن مشهور شد، هر چند قبل از وی الکساندر فون هومبولت این نظریات را به نحوی بیان کرده بود، اما عدم توجه به نظرات وی باعث شهرت کاذب سوسور شد. (A Short History of Linguistics, 1967, p. 150-151) زبان‌شناسی سوسور واکنشی به تاریخ‌گرایی و انقلاب نخست بود. سوسور پایه‌گذار ساخت‌گرایی است. آنچه سوسور در این بحث مطرح می‌کرد، توجه به وضعیت هم‌زمانی است نه تبیین‌های تاریخی. جوهرهٔ بحث سوسور مبتنی بر مفهوم نشانه است. دوسوسور زبان را به مثابهٔ یک نظام مورد بررسی قرار داد و «زبان‌شناسی همزمانی» را از «زبان‌شناسی تاریخی» جدا کرد. تا آن هنگام، گروه‌های زبان‌شناسیِ دانشگاه‌ها بیشتر به زبان‌شناسی تاریخی می‌پرداختند. «نشانه» از نظر سوسور واژه است و به یک معنا زبان‌شناسی سوسوری، واژه‌بنیاد است. او از دالّ و مدلول، که دو بخش عمدهٔ نشانه هستند، صحبت می‌کند. سوسور زبان را نظامی از نشانه‌ها می‌داند. این منظرِ سوسور به مدت پنجاه سال زبان‌شناسی را تحت تأثیر خود قرار داده بود.

عمدهٔ فعالیت‌های زبان‌شناسی در دورهٔ ساخت‌گرایی که به نیمهٔ اول قرن بیستم مربوط می‌شود به «صَرف» یا «ساخت‌واژه» و نظام واجی و آوایی توجه داشت. البته در این دوره در مکتب پراگ، زبان‌شناسیِ متن مطرح شد. پس طلایه‌ای از تحلیل گفتمان در مکتب پراگ دیده می‌شود. آن مکتب به نقش‌گرایی و کارکردگرایی اعتقاد داشت.

انقلاب سوم در حوزهٔ زبان‌شناسی را نوام چامسکی در سال ۱۹۵۷ با ارائهٔ نظریاتی راجع به دستور جهانی و زبان‌آموزی کودک پدیدآورد. این نظریات باعث ایجاد یک چارچوب نظریِ مهم در علم زبان‌شناسی شد که دستور زایشی نام دارد. انقلاب او از این نظر در خور توجه است که او زبان‌شناسی را «نحوْ بنیاد» کرد و «جمله» را واحد مطالعه برای زبان‌شناسی قرار داد؛ بنابراین، زبان‌شناسی یک سیر تکوینی را طی کرد. دیدگاه چامسکی از ۱۹۵۷ تا امروز در آمریکای شمالی و رویکرد آن به نام زبان‌شناسی زایشی، تفکر غالب است. این یکی از پارادایم‌های مطرح در زبان‌شناسی امروز است. این رویکرد اولاً در سطح جمله باقی مانده‌است و به سطح فراجمله نمی‌رود و ثانیاً به تفکر عقل‌گرایی دکارتی معتقد است. یعنی این که بخشی از دانش زبانیِ ما در بدو تولد با ما به عرصهٔ جهان می‌آید. پس معتقد است برخی از ویژگی‌های زبان، ذاتی است.

اما از حدود دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، کسانی منظری را مطرح کردند که انقلاب چهارم در زبان‌شناسی شده‌است. آن‌ها تفکر پراگی‌ها را احیا کردند که پارادایم رقیبِ زبان‌شناسی چامسکی است. اگر چامسکی به جمله بنیادی و منظر فلسفیِ عقل‌گرایی دکارتی معتقد است، این رویکرد چهارم، رویکردی کارکردگرا و نقش‌گراست که معتقد است واحد مطالعهٔ زبان باید «گفتمان» باشد؛ بنابراین، این رویکرد به لحاظ فلسفی، تجربه‌گراست و معتقد است آنچه بالا قرار می‌گیرد، بافت است. این رویکرد، زبان‌شناسی را با جامعه‌شناسی عجین می‌داند. اما رویکرد چامسکی زبان‌شناسی را با روان‌شناسی و نهایتاً زیست‌شناسی مأنوس می‌شمارد؛ بنابراین، دو پارادایم زبان‌شناسی امروز به این دو خلاصه می‌شود.

رویکرد آخر این است که در انگارهٔ ساخته‌شده، «بافت» بالاترین است. بافت، عبارت از چیزی است که بر یک شرایط گفتمانی محیط است؛ یعنی بافتِ غیرزبانی و بازنمایی بافت را در سه سطح معنایی در زبان بررسی می‌کند. پس این مدل از بافت شروع می‌کند. «بافت» تصویری است که از جهان برمی‌داریم و ملکهٔ ذهن ما می‌شود. وقتی این مفهوم قرار است تبدیل به مفاهیم زبانی شود، صحبت از چهار فرانقش به میان می‌آید. پس این فرانقش‌ها در واقع معناشناسی «گفتمانْ بنیاد» هستند.

این رویکرد می‌گوید هر جمله‌ای که متعلق به یک متن است، حتی اگر ساده باشد، هم‌زمان سه لایهٔ معنایی را بر دوشِ خود حمل می‌کند: محتوا گزاره‌ای (در مورد چه چیزی صحبت می‌شود)، در بیان این محتوا به چه صورتی تعامل برقرار می‌شود؛ لایهٔ معنایی سوم این است که این جمله به عنوان سازهٔ یک متن، چقدر به تشکیل متنیت کمک می‌کند.

این رویکرد و این انقلاب چهارم به زبان، نگاهی «گفتمان بنیاد» دارد و هرگز جمله را به عنوان یک واحد مستقل بررسی نمی‌کند و همیشه در متن بررسی می‌کند. درست است که به عنوان نمونهٔ اعلا و متعارف، واحد زبانی متن است، اما این رویکرد معتقد است که حتی یک واژه هم می‌تواند متن باشد. یعنی متن، اندازهٔ مشخص و از پیش تعیین شده‌ای ندارد. در این سال‌ها، ساز و کارهای زبانیِ تشکیل متن، بسیار در زبان‌شناسی کاویده شده‌است. تحلیل گفتمان به ساز و کارهای زبانیِ تشکیل متن می‌پردازد و این‌که چه ابزارهایی به جمله‌های زبان متنیت می‌بخشند.[۳]

شاخه‌ها
  • آواشناسی
  • واج‌شناسی
  • صرف
  • نحو
  • معناشناسی
  • کاربردشناسی
  • تحلیل گفتمان
  • رده‌شناسی زبان
  • زبان‌شناسی تاریخی
  • زبان‌شناسی تحلیلی
حوزه‌های بین‌رشته‌ای
  • نشانه‌شناسی
  • زبان‌شناسی کاربردی
  • زبان‌شناسی زیستی
  • زبان‌شناسی تحلیلی
  • زبان‌شناسی نظری
  • جامعه‌شناسی زبان
  • زبان‌شناسی رایانشی
  • روانشناسی زبان
  • عصب‌شناسی زبان
  • زبان‌شناسی قضایی یا زبان‌شناسی جنایی یا زبان‌شناسی قانونی
  • زبان‌شناسی بالینی
  • زبان و منطق
  • سبک‌شناسی
  • ترجمه و زبان‌شناسی
نظریه‌های زبان‌شناسی
  • زبان‌شناسی شناختی
  • دستور زایشی
  • دستور وابستگی
  • زبان‌شناسی نقش‌گرا
  • دستور واژه‌بنیاد
مکتب‌های زبان‌شناسی
  • مکتب پراگ
  • مکتب کپنهاگ
زبان‌شناسی در ایران
محمد مقدم در ۱۳۴۳ گروه زبان‌شناسی همگانی و زبان‌های باستانی را در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بنیان گذاشت و تا ۱۳۴۷ مدیریت آن را به عهده داشت. از جمله کسانی که پیشگامان زبان‌شناسی در ایران محسوب می‌شوند، می‌توان به (پرویز خانلری)، (عباس احمدی)، (علی‌اشرف صادقی)، (یدالله ثمره)، (محمدرضا باطنی)، (هرمز میلانیان) و (علی‌محمد حق‌شناس) اشاره کرد.

دکتر مهران داور در اوایل سال ۱۳۹۴ با ایجاد پیوند بینارشته‌ای میان «فلسفه»، «مطالعات ترجمه» و «نشانه‌شناسی» برای اولین بار اقدام به برپایی کلاس‌های حضوری و غیرحضوری به صورت تربیت زبان‌شناس و مترجم نمودند که پیوندی از نظریه‌های رشته‌های زبان‌شناسی و مطالعات ترجمه را از روش‌های مختلف منجمله «دایر نمودن اولین دانشگاه مجازی تربیت مترجم» و «نشانه‌شناسی در فیلم‌های انگلیسی» می‌باشد و نحله جدیدی در رشته زبان‌شناسی (به خصوص نشانه‌شناسی) و مطالعات ترجمه با آموزش از راه دور در سراسر نقاط جهان دایر گشت و در حال توسعه می‌باشد. دکتر مهران داور در حال نشر و تألیف آخرین دستاوردهای بینارشته‌ای این موضوع و رشته می‌باشد.

زبان‌شناسی در دانشگاه‌های ایران
زبان‌شناسی در ایران تا سال‌ها فقط در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری تدریس می‌شد. در سال ۱۳۸۷، برای اولین بار دانشگاه اصفهان، دانشگاه شیراز و دانشگاه رازی کرمانشاه در مقطع کارشناسی، دانشجوی زبان‌شناسی پذیرفتند.[۴]

هم‌اکنون رشته زبان‌شناسی در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دانشگاه الزهرا، دانشگاه اصفهان، دانشگاه شیراز، دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه گیلان، دانشگاه محقق اردبیلی، دانشگاه کردستان، دانشگاه رازی کرمانشاه، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دانشگاه سمنان، دانشگاه بیرجند، دانشگاه شهید باهنر کرمان، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه پیام نور مرکز تهران، دانشگاه پیام نور مشهد، دانشگاه پیام نور خراسان جنوبی (قاین)، دانشگاه پیام نور مرکز رشت و دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت تدریس می‌شود.[۵]

دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات فارس، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان و دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر نیز دارای مقطع کارشناسی ارشد این رشته هستند.[۶]

دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه تربیت مدرس، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دانشگاه الزهرا، دانشگاه اصفهان، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه رازی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دانشگاه پیام نور مرکز تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات دارای مقطع دکترای این رشته هستند.[۷]

رشته زبان‌شناسی رایانشی در دو دانشگاه صنعتی شریف و اصفهان ارائه می‌شود. دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۸۹ و دانشگاه اصفهان در سال ۱۳۹۱ برای اولین بار در این رشته دانشجو پذیرفتند.[۵][۸] دانشگاه صنعتی شریف همچنین دارای نهادی به نام مرکز زبان‌ها و زبان‌شناسی است.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    باستان‌شناسی

    320px-Archaeology.rome.arp.jpg

    باستان‌شناسان در حال حفاری در رم
    باستان‌شناسی شاخه‌ای از علوم اجتماعی است که به مطالعهٔ گذشته از طریقِ مدارکِ مادی می‌پردازد.

    با این تعریف، چه‌بسا بتوان رهیافت‌های باستان‌شناختی را در مطالعهٔ پدیده‌های امروزی نیز به کار بست. قلمرو باستان‌شناسی تمام گذشته تا حال را دربرمی‌گیرد، چون تمامیِ وقایع بی‌درنگ پس از وقوع به جزئی از گذشته بدل می‌شود. باستان‌شناسان از بررسیِ خانه، کارگاه، یا مدرسه‌ای نوساز اطلاعاتی کسب می‌کنند که دست‌کمی از اطلاعاتِ حاصل از بررسیِ یک غار یا پناهگاهِ دورانِ دیرینه‌سنگی یا بنایی رومی ندارد. منابعِ اطلاعاتیِ باستان‌شناسی از داده‌های مادی (یا دیگر داده‌هایی) تشکیل می‌شود که به نحوی به انسان مربوط است و ما آن‌ها را آثارِ فرهنگی می‌خوانیم.[۱]

    محتویات
    • ۱ واژه‌شناسی
    • ۲ تاریخچه
    • ۳ نخستین باستان‌شناس
    • ۴ انواع یافته‌های باستان‌شناختی
    • ۵ جستارهای وابسته
    • ۶ منابع
    واژه‌شناسی
    واژه یِ انگلیسیِ archaeology از واژه یِ یونانیِ arkhaiologia به معنیِ بحث دربارهٔ یِ چیزهایِ قدیمی آمده‌است، اما امروزه معنایِ آن تغییر کرده و به پژوهش در زمینه یِ گذشته یِ انسان، بر اساسِ بقایایِ مادیِ باقی‌مانده از او، اطلاق می‌شود.[۲] در واقع در یونان، در قرونِ اولیهٔ میلادی، اصطلاحِ archaeologist به گروهی از بازیگرانِ تئاتر اطلاق می‌شد که بر رویِ صحنه با حرکاتِ صامت افسانه هایِ باستانی را بازسازی می‌کردند. واژه یِ archaeology با مفهومِ امروزیِ آن را در قرن هفدهم ژاک اُبسن، طبیب و عتیقه بازِ اهلِ لیون، دوباره احیا کرد. او واژه یِ archaeography (باستان نگاری) را نیز مطرح کرد، اما این واژه مقبولِ مردم نیفتاد و واردِ مجموعه یِ واژگان نشد.[۳]

    تاریخچه
    قدیمترین مدرک مبنی بر به‌کارگیری آثار مادی برای مطالعهٔ گذشته‌های دور به قرن ششم قبل از میلاد بازمی‌گردد، یعنی زمانی که فرمانروایی از بابل به حفاری در بناهای اداری دست زد تا به پیشینهٔ آن‌ها پی ببرد. توکیدیدس، مورخ یونانی دورهٔ کلاسیک، چنین عنوان کرد که گورهای جزیرهٔ دِلُوس از آن اهالی کاریه است و نشان داد که ایشان زمانی این جزیره را در اختیار خود داشته‌اند. رومیان آثار باستانی را مرمت می‌کردند و به نمایش می‌گذاشتند و مردم با آگاهی از این که آثار مزبور یادمان‌های گذشته‌است، به دیدن آن‌ها می‌شتافتند. در قرن چهارم، سنت هلنا در محلی که عیسی مسیح به صلیب کشیده شده بود، حفاری کرد تا آثار مربوط به این واقعه را بیابد. در صدر مسیحیت و در قلمرو امپراتوری بیزانس، مردم به یافتن بقایای مادی متعلق به مسیحیان و رومیان علاقهٔ فراوانی از خود نشان می‌دادند. در اواخر دورهٔ بیزانسی قانونی به تصویب رسید که به مردم اجازه می‌داد که چنانچه یادمان تاریخی مهمی نظیر تندیس‌های باستانی سراغ دارند که بنایی مزاحم، دورنمای آن را مخدوش کرده، بشخصه آستین بالا بزنند و آن بنا را تخریب کنند. در این دوره نظریات باستان‌شناسی به این محدود می‌شد که از بقایای مادی می‌توان به اطلاعاتی دربارهٔ گذشته دست یافت. پس از عصر نوزایی، دوران باستان‌دوستی آغاز گردید که زمانهٔ فرضیه‌پردازی محققان دربارهٔ آثار و بقایای مادی بود، اما در این دوره پیشرفت نظری اندکی در ارزیابی ارتباط بین آثار فرهنگی و تفاسیر از آن‌ها رخ داد. از قرن پانزدهم در ایتالیا و از قرون شانزدهم و هفدهم در کشورهای شمال غربی اروپا انجمن‌های باستان‌دوستی برپا شد. اشتیاق اروپاییان باستان‌دوست به مطالعهٔ گذشته‌ها با سیاحت‌ها و تفحصات دریانوردان‌شان و استعمار دیگر بلاد توسط آن‌ها مصادف بود. این امر چشم‌انداز جدیدی را در برابر محققان اروپایی گشود و آنان را به مقایسهٔ بومیان سرزمین‌هایی چون آمریکا با مردم اروپا در دوران پیش از تاریخ یا اوایل دوران تاریخی برانگیخت. قرن هجدهم شاهد تحولات و رخدادهای دیگری بود. از جمله رُئد در سال ۱۷۱۹ میلادی به باستان‌شناسی به عنوان وسیله‌ای قابل اعتماد برای شناخت دوران پیش از تاریخ اشاره کرد. در سال ۱۷۳۴ دومونتفاسون دوران پیش از تاریخ را به دوره‌های کاربرد سنگ، مفرغ و آهن تقسیم کرد. علاوه بر این، جفرسون و رُئد به اهمیت لایه‌های خاک و عناصر باستانی چون گورها در گاه‌نگاری پی بردند. با این که این محققان و پیش از ایشان دیگرانی چون رابِک (در قرن هفدهم) به مطالعهٔ لایه‌های باستانی پرداختند، تا اواخر قرن نوزدهم لایه‌نگاری جای خود را در بین انگاشت‌های باستان‌شناختی باز نکرد. بسیار پیش از آن در قرن پنجم پیش از میلاد توسیدید تاریخ‌نویس یونانی برای نخستین بار اعلام کرده بود که تاریخ بشر را نباید صرفاً بر اساس آثار مکتوب پیشین نوشت؛ و بناها و اشیای متعلق به دوران‌های گذشته نیز دربردارنده اطلاعات هستند، که بایستی مورد عنایت قرار گیرند.[۴]

    نخستین باستان‌شناس
    انواع یافته‌های باستان‌شناختی

    برخی از دسته‌بندی‌های یافته‌ها در محوطه‌های باستان‌شناختی:[۵]

    دست‌ساخته
    artifact
    آنچه بشر ساخته یا شکل داده یا از آن استفاده کرده‌است، از نوع اشیا، سازه‌ها، وسایل، بافت‌ها، آرایه‌ها، سفالینه‌ها، سلاح‌ها و آثار هنری. هر دست‌ساخته‌ای که از مواد آلی ساخته شده‌است، مانند چوب، استخوان، عاج، شاخ را دست‌ساختهٔ آلی می‌گویند. هر شیء طبیعی که در ظاهر شبیه به ابزار ساختهٔ دست بشر باشد دست‌ساخته‌نما pseudo-artifact نامیده می‌شود. مشخصهٔ غیرقابل‌تغییر یا متغیر مستقل یک دست‌ساختهٔ معین، شاخصهٔ دست‌ساخته artifact attribute نام دارد. گروهی از دست‌ساخته‌ها که در بسیاری ویژگی‌های ذاتی اشتراک داشته باشد یک گونهٔ دست‌ساخته artifact type را تشکیل می‌دهند.
    بوم‌ساخته
    ecofact
    هرگونه بقایای جانوری یا گیاهی یافت‌شده از یک محوطهٔ باستانی که هیچ‌گونه تغییر ناشی از فناوری در آن وجود نداشته باشد، اما بر نوعی ارتباط فرهنگی دلالت کند بوم‌ساخته نام دارد. هرگونه بوم‌ساخته با منشأ زیستی، مانند چوب و استخوان و عاج و گروه‌های گیاهی را بوم‌ساخته‌های آلی و هرگونه بوم‌ساخته که فاقد منشأ زیست‌شناختی باشد، شامل خاک و مواد معدنی و نظایر آن را بوم‌ساخته‌های معدنی می‌نامند.
    هرگونه بوم‌ساخته‌ای، شامل نمونه‌های میکروسکوپی که از گیاهان به جا مانده باشد، مانند هاگ‌ها و گَرده‌ها یا نمونه‌های ماکروسکوپی مانند بذرها و تخم‌ها و هسته‌ها و بقایای چوب و شاخ و برگ‌ها تشکیل گیابوم‌ساخته‌ها floral ecofacts را می‌دهند.

    پدیدار
    feature
    عنصری در یک محوطهٔ باستانی یا هر واحد باستان‌شناختی مجزا که ساختار یا لایه یا دست‌ساختهٔ مستقلی به‌شمار نمی‌آید و نمی‌توان آن را جابه‌جا کرد، نظیر چاه‌ها، جوی‌ها، و دیوارها، پدیدار نامیده می‌شود.
    زمین‌ساخته
    geofact
    هرگونه مادهٔ کانی یا سنگ معدنی که در محوطهٔ باستانی به دست می‌آید و نشان‌دهندهٔ امکان وجود لایه‌های معدنی در نزدیکی محوطه است.
    باورساخته
    ideofact
    هر یافتهٔ باستان‌شناختی ناشی از فعالیت‌های عقیدتی انسان در گذشته.
    شأن‌ساخته
    sociofact
    شیء یا نمادی باستان‌شناختی، حاصل کنش‌های اجتماعی انسان، که مرتبهٔ اجتماعی کاربران آن را نشان می‌دهد.
    فن‌ساخته
    technofact
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نشانه‌شناسی

    زبان‌شناسی
    نظری

    • شناختی
    • محدودیت-پایه
    • زایشی
    • ساخت‌گرا
    • زبان‌شناسی کمّی
    • نقش‌گرا
    • واج‌شناسی
    • ساخت‌واژه (صرف)

    • صرف-واج‌شناسی
    • نحو
    • واژگان
    • معناشناسی
    • کاربردشناسی
    • نویسه‌شناسی
    • دستور خط
    • نشانه‌شناسی
    توصیفی
    • انسان‌شناختی
    • تطبیقی
    • تاریخی
    • ریشه‌شناسی
    • خط‌شناسی
    • آواشناسی
    • اجتماعی
    کاربردی و آزمایشگاهی
    • رایانشی (محاسباتی)
    • مقابله‌ای

    • فرگشتی
    • حقوقی
    • اینترنت
    • فراگیری زبان
    • فراگیری زبان دوم
    • سنجش زبان
    • رشد زبان
    • آموزش زبان
    • انسان‌شناسی زبان‌شناختی
    • عصب-زبان‌شناسی
    • روان-زبان‌شناسی
    مقاله‌های وابسته
    • تاریخ زبان‌شناسی
    • تجویزگرایی زبانی
    • فهرست زبان‌شناسان
    • فهرست مسئله‌های حل‌نشده در زبان‌شناسی
    • خاستگاه زبان
    • خاستگاه سخن
    • ن
    • ب
    • و
    نشانه‌شناسی (در انگلیسی: semiology، همچنین semiotics یا semeiotics، از واژهٔ یونانی σημείον (سِمِئیون) به معنی نشانه) مطالعه نشانه‌ها و نمادها است.

    نشانه‌شناسی علمی است که به بررسی انواع نشانه‌ها، عوامل حاضر در فرایند تولید و مبادله و تعبیر آنها، و نیز قواعد حاکم بر نشانه‌ها می‌پردازد.

    دانش نشانه‌شناسی بررسی معناسازی، فرایند شکل‌گیری نشانه‌ها و فهم ارتباطات معنادار است. نشانه‌شناسی شامل مطالعه ساخت و شکل‌گیری نشانه‌ها، اشارات، دلالت‌ها، نام‌گذاری‌ها، قیاس‌ها، تمثیل‌ها، استعاره‌ها و رمزگان‌های ارتباطی است. نشانه‌ها برپایه روش یا رمزگان مورد بهره برای انتقالشان دسته‌بندی می‌شوند که می‌تواند آواهای خاص، علامت‌های الفبایی، نمادهای تصویری، حرکات بدن یا حتی پوشیدن یک لباس ویژه باشد. هرکدام از اینها برای رساندن پیام ابتدا باید توسط گروه یا جامعه‌ای از انسان‌ها به‌عنوان حامل معنایی خاص پذیرفته شده باشند.[۱]

    نشانه‌شناسان نشانه‌ها را در انزوا مطالعه نمی‌کنند، بلکه توجه خود را به مطالعه شکل‌گیری و مبادله معنا در متون و گفتمان‌های مختلف و در سطوح همزمانی و درزمانی معطوف کرده‌اند.[۲]

    این رشته با سخنرانی‌های زبان‌شناس سوئیسی فردینان دو سوسور در دانشگاه ژنو آغاز گشت. تنها پس از مرگ او بود که به کوشش شاگردانش اندیشه‌های او در کتابی با نام دروسی در زبان‌شناسی عمومی در سال ۱۹۱۶ به چاپ رسید. افلاطون در رسالهٔ کراتیلوس رابـ ـطهٔ میان واژه و شیء را یک رابـ ـطهٔ حقیقی می‌دانست، ولی سوسور آن را دلخواه می‌دانست و پیوند میان واژه و شیء و همچنین واژه و مفهوم را زادهٔ یک همگرایی و همرایی اجتماعی دانست.

    او در «درس زبانشناسی عمومی» در توضیح نشانه‌شناسی می‌گوید: می‌توان علمی را تصور کرد که به مطالعه زندگی نشانه‌ها در یک جامعه بپردازد. این علم بخشی از روان‌شناسی اجتماعی و در نتیجه روان‌شناسی عمومی خواهد بود. نشانه‌شناسی معلوم می‌کند که نشانه‌ها از چه تشکیل شده‌اند و چه قوانینی بر آن‌ها حکم فرماست.

    او جستار خود را این‌گونه می‌آغازد: در همهٔ دانش‌ها شیء مقدم‌ترین بخش یک پژوهش است در حالیکه در زبانشناسی هنگامی که به سراغ واژه می‌رویم متوجه می‌شویم که برای بررسی آن واژه نخست نیاز به شناختن دیدگاهمان داریم آیا ما واژه را از دید معنایی بررسی می‌کنیم یا ریشه‌یابی یا تاریخی یا جز اینها. پس استواری‌ای که دانش باید به دنبال بیاورد در گام نخست به خطر می‌افتد. پس سوسور به دنبال ساختاری استوار به ساختار زبان می‌رسد آنچه بنیاد نشانه‌شناسی را خواهد ساخت.

    یکی از تئوری‌های امروزی نشانه‌شناسی، نشانه‌شناسی اجتماعی بوده که امروزه دارای کاربردهای گسترده عملی در شناسایی و تدوین منابع نشانه‌شناسی در حوزه‌های مختلف به صورت دانشی بینارشته‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    پیشینه
    برای نخستین بار جان لاک اصطلاح «نشانه‌شناخت» (۲) را در سال ۱۶۹۰ در نوشتار خود با نام «رساله‌ای دربابِ قوّهٔ فاهمه» (۳) به کار برد. در دیدگاه لاک دانایی به سه دسته زیر تقسیم می‌شود:

    • فیزیک: «دانش اشیاء، آنگونه که هستند، با ساختار و ویژگی‌ها و کارکرد آنها…»
    • ورزیدن: «توانایی بکارگیری درست نیروها و کارآمدی‌های خود…»
    • نشانه‌شناخت: «انگارهٔ نشانه ها؛ که بیشتر واژه‌ها هستند، و نام درخور آن منطق است: روندی که در آن طبیعت نشانه‌ها یی که مغز آدمی در جریان فهم چیزها یا رسانیدن آگاهی به دیگران به کار می‌برد، سنجیده می‌شود.»
    چارلز سندرز پرس پدر فلسفهٔ عملی و منطق‌دان برجسته آمریکایی، که از اندیشه‌های جان لاک بسیار اثر پذیرفته‌است، نشانه‌شناسی را شاخه‌ای از منطق می‌داند که در آن دانش نشانه‌ها بررسی می‌شود. از دید او نشانه‌شناسی روندی است که در آن ارتباطی به‌وسیلهٔ نشانه‌ها بر قرار می‌شود. او نشانه را هر چیزی می‌داند که برای کسی (گزارشگر) به گونه‌ای (در زمینه‌ای) چیز دیگری (موضوع) را به یاد آورد. به بیان ساده پرس پیوند میان ذهن آدمی و جهان خارج، یا فرایند دانستن را از سه راه می‌داند، یکم شمایلی، دوم نمایهای، و سوم نمادین.

    فردیناند سوسور هم‌زمان با پرس در آمریکا، روش نشانه‌شناسی خود را در کشور سوئیس مطرح می‌کند. او اندیشه‌ای را پایه نهاد که در آن نشانه از دوگانهٔ نشانگر و نشانداده ساخته می‌شود. (دوگانه‌ای که در آینده مورد نقد پساساختارگرایان و ساختارشکنانی چون دریدا قرار گرفت)

    چارلز و. موریس بازشناختی از «شالوده‌های انگارهٔ نشانه‌ها» (۱۹۳۸) بدست آورد. او نشانه‌شناسی را به سه جنبهٔ نحوی، معنایی و عملی بخش می‌کند.

    اومبرتو اکو (-۱۹۳۲) متفکر ایتالیایی که با کتاب «انگارهٔ نشانه‌شناسی» خوانندگان بسیاری را با این دانش آشنا ساخت. او به روش پرس گرایش داشت. یکی از رمان‌هایش به نام نام گل سرخ کنایه گونه‌ای پرمعنی در بارهٔ نشانه‌شناسی است.

    آلگرداس گریماس روشی ساختارمند از نشانه‌شناسی را گسترش داد به نام نشانه‌شناسی زایا (مولد). او کوشید تا تمرکز را از نشانه به معنا بگرداند.

    جی فارستر بر روی روشی کار می‌کرد که، برای بررسی سامانه‌های پیچیده‌ای که در ریشه یابی ناهنجاری‌های ذهنی فرد که او را در برقراری ارتباط در گروه با سختی روبرو می‌کرد، کاربرد داشت. برای نمونه او در نوشتهٔ خود به نام «رفتار ضد-شهودی نظام‌های اجتماعی» (۴) اشتباه‌هایی که در برقراری ارتباط در دسته‌های انسانی پدید می‌آیند را گزارش می‌دهد.

    توماس آ. سبیوک (-۱۹۲۰) نشانه‌شناس پرکار و برجستهٔ آمریکایی است. او قلمرو نشانه‌شناسی را به نشانه‌ها و سامانه‌های نابشری نیز گستراند. برخی مطلب‌ها را پایه نهاد که امروزه به نام «فلسفه ذهن» شناخته می‌شوند و اصطلاح نشانه‌شناسی جانوری را آفرید. نشانه‌شناسی جانوری به بررسی ارتباطات و علائم ارتباطی میان جانوران می‌پردازد.

    از دانش‌هایی که با نشانه‌شناسی در ارتباط هستند زبانشناسی، فلسفه، جامعه‌شناسی، روانشناسی و زیبایی‌شناسی را می‌توان نام برد.[۳] همچنین هنرهایی مانند موسیقی از آن بهره می‌برند. اصطلاح موسیقایی نسبتاً رایجی که می‌توان آن را معادل نشانه در مباحث زبان‌شناسی دانست فیگور موسیقایی است که در ارتباط با تئوری اثرگذاری در دورهٔ باروک بررسی می‌شود و بیان‌گر ارتباط موسیقی با کلام و به‌طور خاص ادبیات است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    علوم سیـاس*ـی

    سیاست
    70px-A_coloured_voting_box.svg.png

    مباحث اصلی[نمایش]
    نظام سیـاس*ـی[نمایش]
    رشته‌های دانشگاهی[نمایش]
    اداره امور عمومی[نمایش]
    خط مشی[نمایش]
    ارگان‌های دولتی[نمایش]
    جستارهای وابسته[نمایش]
    Subseries[نمایش]
    درگاه سیاست
    • ن
    • ب
    • و
    علم سیاست مدرن بخشی از علوم اجتماعی است که با مطالعهٔ دولت، حکومت و سیاست در ارتباط است. ارسطو این علم را به عنوان مطالعهٔ حکومت تعریف می‌کند.[۱] این علم بسیار زیاد با سیاست در عرصهٔ نظر و در میدان عمل، تحلیل نظام‌های سیـاس*ـی و رفتارهای سیـاس*ـی سر و کار دارد. اندیشمندان سیـاس*ـی خود را درگیر در شناسایی ارتباطات اساسی میان شرایط و تحولات سیـاس*ـی می‌بینند و از طریق این کار سعی در ساختن اصولی اساسی برای منظم کردن علم سیاست و پیش‌بینی کارهای سیـاس*ـی در جای جای دنیا دارند.[۲] علم سیاست با رشته‌های دیگر هم تداخل دارد؛ ازجمله، اقتصاد، حقوق، روان‌شناسی، تاریخ، مردم‌شناسی، حقوق اداری، سیاست عمومی، سیاست ملی، ارتباطات بین‌الملل، سیاست تطبیقی، جامعه‌شناسی، مؤسسات سیـاس*ـی و نظریه‌های سیـاس*ـی. گرچه قرن نوزدهم را زمان تدوین تمام شاخه‌های علوم اجتماعی می‌دانند، اما علم سیاست ریشه‌هایی در دوران باستان دارد؛ در واقع، این علم تقریباً ۲۵۰۰ سال پیش توسط کارهای افلاطون و ارسطو سازمان یافت.[۳]

    علم سیاست معمولاً خود به چند زیر شاخه و گرایش متمایز تقسیم می‌شود که در مجموع این علم را تشکیل می‌دهند:

    • فلسفه سیاست
    • اندیشه سیـاس*ـی
    • سیاست تطبیقی
    • جامعه‌شناسی سیـاس*ـی
    • سیاستگذاری عمومی
    • مطالعات منطقه‌ای
    • روابط بین‌الملل
    • تاریخ تحولات سیـاس*ـی
    فلسفهٔ سیاست، منطق موجود برای یک دولت مطلوب، قوانین مناسب و ویژگی‌های متمایز هر کدام است. سیاست تطبیقی، علم مقایسه و تعلیم گونه‌های متفاوت قانون اساسی، بازیگران عرصهٔ سیاست، قانونگذاران و دیگر زمینه‌های مرتبط است و همهٔ این‌ها از دیدگاه درون هر کشور مطالعه می‌شوند. روابط بین‌الملل با روابط میان دولت-ملت‌ها و شرکت‌ها و نهادهای فرادولتی و چند ملیتی سر و کار دارد.

    علم سیاست از منظر روش شناختی شاخه‌ای از روش‌های پژوهشی اجتماعی است. رویکردهایی که در این علم وجود دارند شامل؛ پوزیتویسم، تفسیر گرایی، نظریهٔ انتخاب منطقی، رفتار گرایی، ساختار گرایی، پسا ساختار گرایی، رئالیسم یا واقع‌گرایی، نهاد گرایی و پلورالیسم یا کثرت گرایی است. علم سیاست به عنوان یکی از شاخه‌های علوم اجتماعی، از روش‌ها و تکنیک‌هایی استفاده می‌کند که شامل دو دسته هستند؛ منابع دست اول، همچون اسناد تاریخی و مدارک رسمی، و منابع دست دوم، همچون مقالات علمی نشریات، تحقیقات منطقه‌ای، تحلیل‌های آماری، مطالعات موردی، پژوهش‌های تجربی و مدل‌سازی.

    علم سیاست به عنوان یک رشته، یکی از شاخه‌های علوم اجتماعی است که در دانشگاه در بخش دانشکده علوم انسانی قرار می‌گیرد و[۴] در بعضی از کالج‌های آمریکایی که فضای مجزایی برای مدرسه یا کالج هنر و علم اختصاص داده نشده‌است، کالج علوم سیـاس*ـی نیز مانند سایر رشته‌ها در ساختمان مجزایی به عنوان بخشی از مدرسهٔ علوم انسانی قرار گرفته‌است.[۵] در حالی که فلسفهٔ سیـاس*ـی کلاسیک در درجهٔ اول با افکار یونانی و روشنگری تعریف می‌شود، اندیشمندان علم سیاست با دغدغهٔ بسیاری برای مدرنیته و مفهوم معاصر دولت-ملت شناخته می‌شوند، که البته این دغدغه با مطالعهٔ افکار و نظریات کلاسیک نیز همراه است.

    محتویات
    • ۱ بررسی اجمالی
    • ۲ تاریخچه
      • ۲.۱ ظهور و سقوط امپراتوری روم
      • ۲.۲ قرون وسطی
        • ۲.۲.۱ شبه قارهٔ هند
        • ۲.۲.۲ آسیای شرقی
        • ۲.۲.۳ آسیای غربی
      • ۲.۳ رنسانس
      • ۲.۴ روشنگری
    • ۳ علم سیاست مدرن
    • ۴ انقلاب رفتارگرایانه و نهادگرایی جدید
    • ۵ پیشرفت‌های اخیر
    • ۶ زیر شاخه‌ها
    • ۷ جستارهای وابسته
    • ۸ پانویس
    • ۹ منابع
    بررسی اجمالی
    دانشمندان علم سیاست به مطالعهٔ اموری می‌پردازند که با ایجاد و انتقال قدرت در پروسه‌های تصمیم‌گیری، نقش نظام‌ها در حکومت داری شامل دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی، رفتار سیـاس*ـی و سیاست‌های عمومی سر و کار دارد. آن‌ها میزان موفقیت حکومت داری هر یک از دولت‌ها یا سیاست‌های مشخص را با سنجیدن بسیاری از شاخصه‌ها همچون؛ ثبات، انصاف، رفاه و ثروت مادی، و آرامش و آسایش، اندازه می‌گیرند. بعضی از دانشمندان علم سیاست در صدد استفاده از رویکردهای پوزیتویستی (رویکردی در تلاش برای توصیف چیزها آنگونه که هستند می‌باشد نه آن گونه که باید باشند) برای تحلیل بهتر سیاست هستند؛ و برخی دیگر از ایشان نیز به دنبال ارائهٔ توصیه‌هایی در زمینهٔ سیاست‌هایی مشخص می‌باشند. دانشمندان این علم با تولیدات شان زمینهٔ کاری بسیاری از مشاغل را فراهم می‌آورند از جمله خبرنگاران، سیاستمداران، و تحلیل‌گران انتخابات. اندیشمندان سیاست ممکن است به عنوان مشاور به سیاست‌مدارانی مشخص خدمت کنند یا حتی ممکن است خود برای تصدی پستی سیـاس*ـی اقدام کنند. ایشان می‌توانند کاری در داخل دولت یا احزاب سیـاس*ـی داشته یا حتی در مشاغل عمومی، مشغول به کار باشند. آن‌ها ممکن است کار خود را با سازمان‌های غیردولتی (NGO) یا جنبش‌های سیـاس*ـی انجام دهند. حتی در مواردی ممکن است به کار با شرکت‌ها هم بپردازند. تجارت‌های خصوصی‌ای چون اندیشکده‌ها، نهادهای پژوهشی، نظرسنجی و شرکت‌های ارتباطاتِ عمومی، اغلب به استخدام چند فرد متخصص در حوزهٔ این علم دست می‌زنند. اصطلاح علم سیاست در آمریکای شمالی رواج و شیوع بیشتری به نسبت دیگر جاها دارد، در سایر نقاط دنیا علم سیاست را به عنوان بخشی از یک رشتهٔ وسیع‌تر با نام مطالعات سیـاس*ـی، سیاست یا حکومت می‌شناسند. در حالی که علم سیاست از روش‌های علمی استفاده می‌کند، مطالعات سیـاس*ـی رویکرد وسیع‌تری دارد، البته اگرچه تنها نام یک رشته نشان دهندهٔ محتویات آن نیست.

    تاریخچه
    علم سیاست به عنوان یک رشتهٔ جداگانه در زمانی نه چندان دور به عنوان یکی از زیر شاخه‌های علوم اجتماعی تأسیس شد. با این وجود، اصطلاح علم سیاست همیشه اصطلاحی متمایز از فلسفهٔ سیـاس*ـی نبوده‌است، و این رشتهٔ مدرن دسته‌ای مشخص از روش‌هایی قدیمی را در خود جای داده‌است از جمله؛ فلسفه اخلاق، اقتصاد سیـاس*ـی، الهیات سیـاس*ـی، تاریخ و دیگر رشته‌هایی که با این امر سر و کار دارند که چگونه می‌توان یک دولت ایده‌آل را برای یک کشور ایجاد کرد و ویژگی‌های آن را شناخت.



    سابقهٔ سیاست در غرب به زمان اندیشمندان دورهٔ سقراط بازمی‌گردد، فلاسفه‌ای چون افلاطون (۴۲۷–۳۴۷ قبل از میلاد)، گزنفون (۴۳۰–۳۵۴ قبل از میلاد) و ارسطو (پدر علم سیاست ۳۸۴–۳۲۲ قبل از میلاد). این نویسندگان در کتاب‌هایی چون جمهوریت و قوانین نوشتهٔ افلاطون، سیاست و اخلاقیات نوشتهٔ ارسطو، به تحلیل فلسفی نظام‌های سیـاس*ـی دست زدند، و این گونه از دورهٔ شاعری و تاریخی یونان پا را فراتر گذاشتند، نمونهٔ شاعران آن دوره را می‌توان هومر و هسیود معرفی کرد و نمونهٔ تاریخ‌نگاران را هم می‌توان هرودوت و ثایسیدیس دانست در این بین نمایش نامه‌نویسانی چون سوفوکلس، اریستوفانس و اوروپیدیس نیز حضور داشتند.



    ظهور و سقوط امپراتوری روم
    در دوران اوج امپراتوری روم، مورخان مشهوری چون پلیبیوس، لیوی و پلوتارک ظهور این امپراتوری را به همراه سازماندهی و تاریخچهٔ دیگر ملل مستند کردند. این گونه است که اکنون ما با دولت مردانی چون ژولیوس سزار و سیسرو و دیگرانی که اعمال گر نمونه‌هایی از جمهوری در امپراتوری روم و شروع و خاتمهٔ جنگ‌های متفاوتی بودند، آشنا هستیم. مطالعهٔ سیاست در این دوره نیازمند آشنایی و فهم تاریخ، درک روش‌های حکومت داری، و توصیف اقدامات حکومتهاست. این زمان دوره‌ای هزار ساله از ۷۵۳ قبل از میلاد تا سقوط امپراتوری روم یا شروع قرون وسطی است. در این زمان مرامنامه‌ای از فرهنگ یونانی در فضای رومی ترجمه شد. الهگان یونانی تبدیل به خدایان رومی شدند و فلسفهٔ یونان تبدیل به قوانین رومی شد، مانند فلسفهٔ رواقیون. یک رواقی متعهد به خدمت و عمل به وظایف و تکالیف بر اساس سلسله مراتب بود به این منظور که دولت در شکل و شمایل یک کل، با ثبات و پایدار باقی بماند. در میان شناخته شده‌ترین رواقیون رومی، فیلسوفی به نام سنکا و امپراتوری به نام مارکوس اوریلیوس از همه معروف‌ترند. سنکا یک نجیب زادهٔ رومی ثروتمند، اغلب توسط مفسرین مدرن نقد می‌شود که به اندازهٔ کافی بر طبق نظریات و دیدگاه‌های خودش زندگی نکرده‌است. در سوی دیگر تاملات مارکوس اوریلیوس نمونهٔ بارزی است از انعکاس‌های فلسفی افکار یک امپراتور که از طرفی درگیر آرمان‌های فلسفی خویش است و از طرف دیگر در راستای وظایفش برای حفظ و دفاع از امپراتوری روم در برابر دشمنان خارجی مجبور به برپایی کمپین‌های مختلف نظامی است. به گفتهٔ پولیبیوس، نهادهای رومی پشتوانهٔ امپراتوری بودند ولی حقوق رومی مغز متفکر و محرک آن بود.[۶]

    قرون وسطی
    با سقوط امپراتوری روم غربی، فضای بیشتری برای مطالعات سیـاس*ـی پدید آمد. ظهور یگانه‌پرستی و به ویژه در سنت غربی، مسیحیت، نور تازه‌ای را به فضای سیاست و اقدامات سیـاس*ـی تاباند. کتاب‌های اشخاصی چون آگوستین، با نام شهر خدا، اقدام به هماهنگ‌کردن فلسفه‌های موجود و سنت‌های سیـاس*ـی با مفاهیم مسیحیت کرد، و سعی در تعریف دوبارهٔ مرز میان آنچه مذهبی در نظر گرفته می‌شد و آنچه سیـاس*ـی بود، داشت. در قرون وسطی مطالعهٔ سیاست به‌طور گسترده‌ای در کلیساها و محاکم شیوع یافت. بیشتر سؤالات و دغدغه‌های سیـاس*ـی حول محور رابـ ـطهٔ میان کلیسا و دولت بود. اعراب در این زمان از کارهای سیـاس*ـی ارسطو غافل شدند؛ اما به جای آن به مطالعهٔ جمهوریت افلاطون ادامه دادند؛ تا این که متن بنیادین یهودی-اسلامی فلسفهٔ سیـاس*ـی، در کارهای افرادی چون فارابی و اورئوس نگاشته شد. این اتفاق در جهان غرب رخ نداد تا این که در نهایت در قرن سیزدهم، سیاست ارسطو ترجمه شد و متن بنیادین و پایهٔ کارهای توماس آکویناس قرار گرفت.[۷]

    شبه قارهٔ هند
    در هندوستان باستانی، سابقهٔ سیاست می‌تواند به مواردی چون ریگ ودا، سامهیتایی‌ها، برهماها، مهابارتا و متشرعین بودایی برگردد. چانکیا (۳۵۰–۲۷۵ قبل از میلاد) یک اندیشمند سیـاس*ـی در تاکشاشیلا ود، وی نویسندهٔ کتاب آرتاشاسترا، که شامل ملاحظاتی است دربارهٔ اندیشه‌های سیـاس*ـی، اقتصادی و نظم اجتماعی، بود. وی در این کتاب از سیاست‌های پولی و مالی، رفاه، روابط بین‌الملل، و جزئیات استراتژی‌های جنگی به همراه دیگر موضوعات بحث می‌کند. مانوسمیریتی، که حدود دو قرن بعد از چانکیا بود نیز از دیگر رساله‌نویسان مهم هند در زمینهٔ علم سیاست است.

    آسیای شرقی
    چین دوران باستان خانهٔ مدارس متعدد اندیشهٔ سیـاس*ـی بود. از جملهٔ این اندیشه‌های می‌توان به فایده گرایی (فلسفهٔ فایده گرایانه) تائویسم، قانون گرایی (مدرسهٔ اندیشه‌های مبتنی بر حاکمیت و تفوق دولت) و کنفوسیوس اشاره کرد. در نهایت شکل پیشرفته‌ای از کنفوسیونیسم (که به شدت تحت تأثیر المان‌هایی از قانون گرایی نیز بود) تبدیل به فلسفهٔ سیـاس*ـی چیره در چین در زمان امپراتوری آن شد. این گونهٔ کنفوسیونیسم بعدها، به شدت بر روی دانشمندان و اندیشمندان علم سیاست در کره و ژاپن نیز تأثیر گذاشت و توسط آن‌ها بسط و توسعه یافت.

    آسیای غربی
    در سرزمین پرشیا (ایران) بیش از هفت قرن پیش، آثار ارزشمندی همچون رباعیات عمر خیام و شاهنامه فردوسی تدوین شده که نشانگر وجود تحلیل‌های سیـاس*ـی در ادبیات آن زمان ایران است، این دو اثر تاریخی در برگیرنده مفاهیم عمیق سیـاس*ـی هستند. در همین زمان پیروان ارسطو از قبیل ابوعلی سینا و سپس ابن میمون و ابن رشد به تداوم سنت ارسطو در تحلیل سیـاس*ـی همت گماشتند و تفسیرهایی بر آثار وی نوشتند. البته ابن رشد به هیچ کتابی از ارسطو دسترسی نداشت و فقط تفسیری بر کتاب جمهوریت افلاطون نوشت.[نیازمند منبع]

    رنسانس
    250px-Santi_di_Tito_-_Niccolo_Machiavelli%27s_portrait_headcrop.jpg

    نیکولو ماکیاولی، یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان در زمینهٔ علم سیاست
    در زمان رنسانس ایتالیایی، نیکولو ماکیاولی، گونهٔ مدرن علم سیاست را پایه‌ریزی کرد و تأکید را بر مشاهدهٔ مستقیم تجربی کنش‌گران و نهادهای سیـاس*ـی قرار داد. ماکیاولی همچنین یک واقع‌گرا بود و بحث می‌کرد که حتی اگر شر به برپایی یک دولت و رژیم خوب و مفید بینجامد باید در معنای آن بازنگری شود. از این رو وی همچنین مخالف استفاده از الگوهای ایده‌آل‌گرا در علم سیاست بود و امروزه وی را به عنوان پدر الگوی سیـاس*ـی در علم سیاست می‌شناسند.[۸] بعدها، تغییر در گفتمان علم سیاست در دوران روشنگری باعث شد تا مطالعات سیـاس*ـی حتی فرای این نورم‌های معمول انجام شود.

    روشنگری
    کارهای فیلسوفان فرانسوی در این دوره همچون ولتر، روسو و دیدرو در این زمان نمونهٔ کامل و معیار خوبی برای تحلیل‌های سیـاس*ـی، علوم اجتماعی، و نقدهای سیـاس*ـی و اجتماعی به‌شمار می‌رود. تأثیر آن‌ها بر اجتماع فرانسه منجر به وقوع انقلاب فرانسه شد و نهایتاً باعث پدید آمدن و توسعهٔ دموکراسی‌های مدرن در جای جای جهان شد.

    همچنان ماکیاولی، توماس هابز، که به خاطر نظریهٔ خویش دربارهٔ قرارداد اجتماعی به خوبی شناخته شده‌است، نیز اعتقاد داشت که یک قدرت مرکزی نیرومند، مانند پادشاهی، برای ادارهٔ خودخواهی ذاتی افراد نیاز است، البته هیچ‌کدام از این دو نفر به حق الهی پادشاه معتقد نبودند. در طرف دیگر جان لاک قرار داشت که کتاب دو رساله دربارهٔ حکومت را نوشت و به الهی بودن منشأ پادشاه معتقد نبود و با پذیرش نظریهٔ ارسطو در طرف آکویناس و علیه ماکیاولی و هابز ایستاد و گفت انسان به عنوان یک حیوان اجتماعی به دنبال شاد زندگی کردن در یک دولتی است که بر پایهٔ هماهنگی اجتماعی تأسیس شده‌است. اما بر خلاف نظریهٔ اصلی آکویناس دربارهٔ رهایی روح انسان از گـ ـناه اولیه، لاک معتقد بود که انسان‌ها با ذهنی ساده و پاک و بدون هیچ تأثیری به این دنیا پا گذاشته‌اند. بر طبق نظر لاک، از منظر حقوق طبیعی که بر پایهٔ منطق و برابری پایه‌ریزی شده و به دنبال آرامش و نجات انسان است، وجود یک حاکم مطلق که توسط هابز معرفی شده بود، غیرضروری و نالازم است.[نیازمند منبع] در این دوره، دیگر دین نقش خاصی را در عرصهٔ علم سیاست بازی نمی‌کرد؛ و دریافته شد که باید جدایی بین کلیسا و دولت انجام گیرد. دانشمندان علوم انسانی نیز به این نتیجه رسیدند که اصول جاری در علوم تجربی می‌توانند دربارهٔ علوم اجتماعی نیز اعمال شوند و این امر باعث تشکیل علوم اجتماعی در معنای مدرن آن شد. در نتیجه سیاست هم باید در آزمایشگاه خود مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گرفت که همانا آزمایشگاه سیاست اجتماع بود. در ۱۷۸۷ الکساندر همیلتون نوشت: «علم سیاست مانند بسیاری از علوم دیگر با پیشرفت شایانی مواجه شده‌است.» دیگر دانشمندان دورهٔ روشنگری هم همگی سیاست را یک علم می‌دانستند.[۹]

    دیگر چهره‌های مهم در سیاست آمریکا که در دورهٔ روشنگری نیز نقش به سزایی داشتند، بنجامین فرانکلین و توماس جفرسون بودند.

    علم سیاست مدرن
    از آنجا که علم سیاست اساساً مطالعهٔ رفتار انسان است، در تمام زمینه‌های این علم، مشاهدات در محیطی کنترل شده انجام می‌یابند، چرا که با تغییر محیط و ورود دیگر متغیرها به این مشاهده نتایج دست کاری شده و به مشاهدهٔ واقعی نمی‌رسیم و روش‌های تجربی هم به‌طور روزافزونی جای خود را در این علم باز کرده‌اند.[۱۰] به این خاطر دانشمندان علم سیاست در طول تاریخ همیشه به دنبال مطالعه از طریق مشاهدهٔ رفتار نخبگان سیـاس*ـی، نهادها و افراد یا گروه‌ها بوده‌اند تا بتوانند الگوهای کلی مناسبی را که بتوان نظریه‌های سیـاس*ـی را بر روی آن‌ها استوار کرد، ارائه دهند.

    همانند تمام شاخه‌های علوم اجتماعی، علم سیاست با دشواری‌های مشاهده اعمال و رفتارهای انسانی رو به روست، چرا که رفتار انسانی تنوع و گوناگونی فراوانی دارد و انسان‌های متفاوت در موقعیت‌های مشابه دست به انتخاب‌های متمایزی می‌زنند و این امر مانند مطالعهٔ بدن انسان در زیست‌شناسی یا اشیاء ثابت در علم فیزیک نیست. علی‌رغم این دشواری‌ها، علم سیاست معاصر توسط روش‌های متعدد و رویکردهای نظری گوناگون پیشرفت و توسعه یافته‌است.[۱۱] اغلب بر خلاف رسانه‌های ملی، دانشمندان علوم سیـاس*ـی در صدد تحلیل و بررسی یک موضوع در طولانی مدت هستند و معمولاً دربارهٔ رخدادهای حال حاضر به تحلیل‌های عمیق و ارائهٔ نظریه‌های جدید نمی‌پردازند.

    حضور علم سیاست به عنوان یک رشتهٔ دانشگاهی توسط دانشگاه‌های مشخصی که این رشته را در نظام آموزشی خود با همین عنوان جای دادند، به اواخر قرن نوزدهم بازمی‌گردد. یعنی آن گونه که اندیشمندانی در این رشته تربیت شوند و تا دورهٔ دکترا بتوانند به ادامهٔ تحصیل بپردازند. در این میان تاریخچهٔ غنی سیاست هم به دانشگاهی شدن و تدوین واحدهای درسی آن کمک کرد و باعث شد تا رویکردهای متنوعی در تدریس این رشتهٔ جدید التأسیس ایجاد شود.

    انقلاب رفتارگرایانه و نهادگرایی جدید
    در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ انقلابی رفتارگرایانه در این علم پدید آمد که تأکید داشت بر دقت در مطالعهٔ علمی رفتار افراد و گروه‌های مورد نظر در این رشته. منظور از آن این بود که تمرکز بر روی مطالعهٔ رفتار سیـاس*ـی باشد به جای اینکه مطالعه بر نهادها و تفسیر متون حقوقی صورت پذیرد. این رویکرد در کار افرادی چون رابرت دال، فیلیپ کانورس و در همکاری با پائول لازارسفلد جامعه‌شناس دیده می‌شود.[نیازمند منبع]

    در اواخر دههٔ شصت و اوایل دههٔ هفتاد شاهد استفاده از روش قیاسی در این رویکرد هستیم که با به‌کارگیری تکنیک‌های آن سعی در فراهم آوردن شیوهٔ بیشتر تحلیلی در این رشته داشت. در این دوره تلاش‌هایی برای مطالعهٔ رفتارشناسانهٔ اقدامات اقتصادی به منظور درک نهادهای سیـاس*ـی هستیم. ویلیام اچ ریکلر و همکاران و شاگردانش در دانشگاه روچستر اصلی‌ترین مدافعان این رویکرد بودند.[نیازمند منبع]

    پیشرفت‌های اخیر
    در سال ۲۰۰۰ جنبش پرسترویکا در علم سیاست به عنوان عکس‌العملی علیه حمایت از جنبشی که ریاضی‌سازی علم سیاست نامیده می‌شد، پا به عرصهٔ وجود گذاشت. آن‌ها که در صدد معرفی این جنبش بودند بحث می‌کردند که گوناگونی روش‌ها و رویکردها در علم سیاست نیاز است ولی نباید به گونه‌ای شود که جا برای رویکردهای جدید باقی نماند.

    نظریه‌های تکامل یافتهٔ روانشناسی بحث می‌کنند که انسان دچار تحول‌های بسیاری در شیوهٔ اندیشیدن و زندگی روانی خود شده که باعث نگاهی متفاوت به سیاست نیز می‌شود. این رویکرد توضیحی است برای درک بسیاری از ویژگی‌های نظام‌مند شناختی و مبنای سیاست حال حاضر دنیا.[۱۲]

    زیر شاخه‌ها
    بیشتر اندیشمندان و دانشمندان علم سیاست در یکی یا بیشتر از این پنج شاخهٔ این رشته مشغول به کار و مطالعه هستند:

    • سیاست تطبیقی، شامل مطالعات منطقه‌ای
    • روابط بین‌الملل
    • فلسفه و اندیشه سیـاس*ـی
    • ادارهٔ عمومی
    • حقوق عمومی
    بعضی از دانشکده‌های علم سیاست نیز همچنین از متدلوژی‌های گوناگونی استفاده می‌کنند و بعضاً رشته‌های مختلف دیگری را به این زیر شاخه‌ها اضافه کرده‌اند و زیر شاخه‌های جزئی‌تری را شکل داده‌اند، مانند مطالعهٔ سیاست داخلی کشوری خاص. در تضاد با این طبقه‌بندی سنتی، بعضی از دانشگاه‌ها رشته‌های جزئی‌تر دیگری را نیز تأسیس کرده‌اند مانند رفتار سیـاس*ـی (که شامل نظریات مردم، اقدامات جمعی و … است) و نهادهای سیـاس*ـی (شامل مجلس قانون‌گذاری و سازمان‌های بین‌المللی). کنفرانس‌های علم سیاست و نشریات آن اغلب بر دسته‌بندی‌های مشخص‌تر و جزئی‌تری تأکید دارند. برای مثال انجمن علوم سیـاس*ـی آمریکا چهل و دو رشتهٔ نظام یافته را با روش‌ها و عناوین متفاوت برای این علم معرفی کرده‌است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    جغرافیای انسانی

    جغرافیای انسانی یکی از زیرشاخه‌های اصلی در علم جغرافیاست که به‌طور کلی روی پویایی‌هایی تمرکز دارد که از طریق آن، مکان، فضا و محیط به‌طور هم‌زمان زمینه(علت) و پیامد(معلول) فعالیت‌های انسانی است(شورچه، 1396).

    جغرافیای انسانی شامل: جغرافیای جمعیت، جغرافیای تاریخی، جغرافیای سیـاس*ـی، جغرافیای فرهنگی (نژاد و زبان)، جغرافیای شهری و برنامه‌ریزی شهری، جغرافیای روستایی و برنامه‌ریزی روستایی، جغرافیای کوچ‌نشینی، جغرافیای پزشکی و امراض، جغرافیای نظامی و جغرافیای ناحیه‌ای و برنامه‌ریزی می‌باشد.[۱]

    جامعه‌شناسی در مطالعات امور مربوط به ریخت‌شناسی، خصوصاً در جامعه‌شناسی روستایی از جغرافیای انسانی کمک می‌گیرد.[۲] جغرافیای انسانی شاخه‌ای از جغرافیا است که متوجه بررسی الگوها و فرایندهایی است که برهم‌کنش انسان با محیط‌های جورواجور را شکل می‌دهد، که شامل جنبه‌های انسانی، سیـاس*ـی، فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی می‌باشد. در حالی که توجه عمدهٔ جغرافیای انسانی به چشم‌انداز فیزیکی زمین نیست (نگاه کنید به جغرافیای فیزیکی) به سختی امکان‌پذیر است که هنگام بحث دربارهٔ جغرافیای انسانی، به چشم‌اندازهای فیزیکی -که در فعالیت‌های انسان در نقش بسیاری دارد- اشاره‌ای نکرد، که جغرافیای زیست‌محیطی دارد به عنوان پیوندی میان این دو پدیدار می‌گردد. جغرافیای انسانی می‌تواند به بسیاری از مقوله‌های گسترده تقسیم شود؛ مانند:

    150px-Gobustan_ancient_Azerbaycan_full.jpg
    150px-UN_Human_Development_Report_2007_%281%29.png
    150px-Christaller_model_1.jpg
    150px-Star_of_life.svg.png

    جغرافیای فرهنگی جغرافیای توسعه جغرافیای اقتصادی جغرافیای بهداشت‌ودرمان
    150px-British_Empire_1897.jpg
    150px-UN_General_Assembly.jpg
    150px-Pyramide_Comores.PNG
    150px-ReligionSymbol.svg.png

    جغرافیای تاریخ و زمان جغرافیای سیـاس*ـی جغرافیای مردمی و جمعیت‌شناسی جغرافیای مذهبی
    150px-North_South_divide.svg.png
    150px-RERParisVision2025.png
    150px-Naghshe_Jahan_Square_Isfahan_modified2.jpg

    جغرافیای اجتماعی جغرافیای ترابری جغرافیای گردشگری جغرافیای شهری یا جغرافیای مدنی
    امروزه، جغرافیای انسانی دارای گرایش‌ها و مکتب‌های فکری مختلفی است(شورچه، 1396)، از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • جغرافیای جبرگرا
    • جغرافیای منطقه ای
    • جغرافیای علم فضایی
    • جغرافیای رفتاری
    • جغرافیای ساختاری
    • جغرافیای مارکسیستی
    • جغرافیای فمینیستی
    • جغرافیای انتقادی
    • جغرافیای پست مدرن
    • جغرافیای پساساختارگرا
    • جغرافیای پسااستعمارگرا
    • جغرافیای عامل- شبکه
    • جغرافیای غیر بازنمایی
    • جغرافیای بیش- از- انسانی
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    علم اقتصاد

    علم اقتصاد
    اقتصاد خرد[نمایش]
    اقتصاد کلان[نمایش]
    اقتصاد پولی و مالی[نمایش]
    مکاتب اقتصادی[نمایش]
    نظام‌های اقتصادی[نمایش]
    تئوری‌های رشد اقتصادی[نمایش]
    اقتصاد جهان[نمایش]
    برندگان نوبل اقتصاد[نمایش]
    دیگر اقتصاددانان نامی[نمایش]
    • ن
    • ب
    • و
    علم اقتصاد (در انگلیسی Economics)، شاخه‌ای از علوم اجتماعی است که به تحلیل تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات می‌پردازد.

    کانون توجه دانش اقتصاد بر این است که عوامل اقتصادی چگونه رفتار و تعامل می‌کنند و اقتصادهای مختلف چگونه کار می‌کنند. در این راستا، یک تقسیم‌بندی اولیه کتاب‌های پایه‌ای اقتصاد، اقتصاد خرد در برابر اقتصاد کلان است. اقتصاد خرد، رفتار عوامل پایه‌ای اقتصاد، شامل عوامل فردی مانند خانوارها و شرکتها یا خریداران و فروشندگان را بررسی می‌کند. در مقابل اقتصاد کلان، کلیت اقتصاد و عوامل مؤثر بر آن شامل بیکاری، تورم، رشد اقتصادی و سیاست پولی و مالی را تحلیل می‌کند.

    دیگر تقسیم‌بندی‌های رایج علم اقتصاد، این رشته را به اقتصاد اثباتی (به انگلیسی: positive economics) (تعریف‌کننده "آنچه هست") در برابر اقتصاد هنجاری (به انگلیسی: normative economics) (دفاع از "آنچه که باید باشد")؛ اقتصاد نظری در مقابل اقتصاد کاربردی؛ اقتصاد عقلانی در برابر اقتصاد رفتاری؛ و اقتصاد جریان اصلی یا متداول (به انگلیسی: mainstream economics) (اقتصاد ارتدوکس که بیشتر با پیوند میان عقلانیت، فردگرایی و تعادل سروکار دارد) و اقتصاد دیگراندیش[۱] (به انگلیسی: heterodox economics) (که رادیکال است و با پیوند میان نهادها، تاریخ و ساختار اجتماعی سروکار دارد).[۲][۳]

    تحلیل اقتصادی در تمامی ابعاد جامعه کاربرد دارد، از بازرگانی، دارایی، مراقبت بهداشتی گرفته تا موضوعات متنوعی از قبیل جرم و جنایت،[۴] آموزش و پرورش،[۵] خانواده، حقوق، سیاست، مذهب،[۶] نهادهای اجتماعی، جنگ،[۷] و علوم پایه.[۸] در ابتدای شروع قرن بیست و یکم، از گسترش دامنه اقتصاد در علوم اجتماعی دیگر به عنوان امپریالیسم اقتصاد تعبیر شده‌است.[۹] در یکی دو دهه اخیر برخی از اقتصاددانان برای تأکید بیشتر بر پایدار نگاه داشتن محیط زیست شاخه اقتصاد محیط زیست تأسیس کرده‌اند و نیز مطالعاتی را در زمینه اقتصاد بوم‌شناختی (به انگلیسی: Ecological economics)صورت داده‌اند.

    محتویات
    • ۱ ریشه لغوی
    • ۲ تاریخچه نام
    • ۳ تعاریف
    • ۴ اقتصاد خرد
      • ۴.۱ بازارها
      • ۴.۲ تولید، هزینه و بهره‌وری
    • ۵ اقتصاد کلان
    • ۶ زیر شاخه‌های علم اقتصاد
    • ۷ مکاتب اقتصادی
    • ۸ جستارهای وابسته
    • ۹ پانویس
    • ۱۰ منابع
    • ۱۱ برای مطالعه بیشتر
    • ۱۲ پیوند به بیرون
    ریشه لغوی
    واژه اقتصاد (به انگلیسی: economy) از واژه οἰκονομία (اُیکُنُمیا) در زبان یونان باستان گرفته شده که خود از ترکیب دو کلمه οἶκος (اُیکُس به معنای خانواده) و νόμος (نُمُس به معنای روش یا قانون) حاصل شده‌است. این دو کلمه روی هم معنای «قواعد خانه (خانوار)» را می‌دهند.[۱۰][۱۱]

    تاریخچه نام
    اقتصاد سیـاس*ـی نام سنتی این رشته‌است که آنتوان دو مون‌کرتین نخست‌بار آن را عنوان کتاب خود ساخت.[۱۲] این سنت تا قرن نوزدهم ادامه یافت، چنان‌که جان استوارت میل کتابش را تحت عنوان «مبانی اقتصاد سیـاس*ـی» و دیوید ریکاردو تحت عنوان «اصول اقتصاد سیـاس*ـی و مالیت ستانی» نوشت. حتی مارکس که موضعی تهاجمی نسبت به دانش اقتصاد داشت کتابش را «نقد اقتصاد سیـاس*ـی» نام نهاد.

    اما اقتصاددانان در اواخر قرن نوزدهم واژه «اقتصاد» (به انگلیسی: economics) را به عنوان فرم کوتاهتر «علوم اقتصادی» (به انگلیسی: economic science) پیشنهاد کردند تا از دلالت ضمنی این واژه بر منافع سیـاس*ـی محدود جلوگیری کرده باشند و همچنین به این واژه صورتی مشابه واژگان دیگر علوم مانند «ریاضیات» (به انگلیسی: mathematics)، «اخلاق» (به انگلیسی: ethics) و مانند آن‌ها ببخشند.[۱۳]

    تعاریف
    تعاریف متفاوتی برای علم اقتصاد وجود دارد. برخی از تفاوت‌ها بازتاب دهنده تکامل دیدگاه‌ها دربارهٔ موضوع اقتصاد یا دیدگاه‌های مختلف در میان اقتصاددانان است.[۱۴] آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ چیزی که در آن روزگار اقتصاد سیـاس*ـی خوانده می‌شد را این‌گونه تعریف کرده‌است:

    شاخه‌ای از دانش یک دولتمرد یا قانونگزار [با اهداف دوگانه فراهم کردن] درآمد سرشار و معاش خوب برای مردم … [و] تأمین کردن درآمد برای دولت برای هزینه کردن در خدمات عمومی.[۱۵]
    ژان باپتیست سه در ۱۸۰۳، هم‌زمان با جدا کردن علم اقتصاد از کاربرد آن در سیاستگزاری عمومی (به انگلیسی: public policy)، آن را به عنوان علم تولید، توزیع و مصرف ثروت تعریف می‌کند.[۱۶] توماس کارلایل تاریخ‌دان انگلیسی اصطلاح «دانش کسل‌کننده» را به عنوان صفتی طعنه‌آمیز برای اقتصاد کلاسیک وضع کرد، که در این زمینه بیشتر به تحلیل بدبینانه مالتوس ارتباط پیدا می‌کرد.[۱۷] جان استیوارت میل اقتصاد را در بستری اجتماعی به صورت ذیل تعریف می‌کند:

    علمی که قوانین پدیده‌هایی در جامعه را دنبال می‌کند که از کارهای مختلف نوع بشر برای تولید ثروت برمی‌خیزد، تا جایی که این پدیده‌ها بوسیله تعقیب هدف دیگری متعین نشوند.[۱۸]
    آلفرد مارشال در کتاب خود اصول علم اقتصاد (۱۸۹۰) تعریفی ارائه می‌دهد که تاکنون نیز ذکر شده‌است و تحلیل اقتصادی را از مقوله ثروت فراتر می‌برد و از سطحی اجتماعی به سطح اقتصاد خرد می‌کشاند:

    اقتصاد، مطالعه انسان است در کسب و کار معمولی‌اش در زندگی. اقتصاد به کاوش در این می‌پردازد که چگونه انسان درآمدش را کسب و آن را مصرف می‌کند؛ بنابراین، از یک جنبه مطالعه ثروت است و از جنبه مهم دیگر، بخشی از مطالعه خود انسان است.[۱۹]
    لیونل رابینز اقتصاددان انگلیسی به تعریف مفهومی از اقتصاد پرداخت که "شاید مقبول‌ترین تعریف جاری از اقتصاد باشد:[۲۰]

    اقتصاد دانشی است که رفتار انسان را در رابـ ـطه با اهداف و وسائل کمیابی که قابلیت استفاده‌های دیگری نیز دارند، مطالعه می‌کند.[۲۱]
    رابینز این تعریف را به عنوان تعریفی می‌شناسد که نه طبقه‌بندی‌کننده، «بمعنای انتخاب انواع معینی از رفتار»، بلکه بیشتر تحلیلی، بمعنای «تمرکز بر جنبه‌های مشخصی از رفتار است که تحت تأثیر کمیابی تحمیل می‌شوند».[۲۲]

    برخی از نظراتی که متعاقباً دربارهٔ این تعریف ابراز شده، آن را بیش از حد گسترده و ناتوان از محدود کردن موضوع به تحلیل بازارها می‌دانند. به هرحال، از دهه ۱۹۶۰، به دلیل اینکه تئوری بیشینه ساختن رفتار (به انگلیسی: maximizing behavior) و مدل‌های انتخاب عقلائی، دامنه علم اقتصاد را به حوزه‌ها و موضوعاتی گسترش داد که قبلاً به عنوان رشته‌هایی مجزا تلقی می‌شدند، این‌گونه نظرات و انتقادات فروکش کردند.[۲۳]

    گری بکر، یکی از گسترش دهندگان علم اقتصاد به حوزه‌هایی نوین، رویکرد خود را به عنوان «ادغام فرضیه‌های تئوری بیشینه ساختن رفتار، ترجیحات ثابت (به انگلیسی: stable preferences) و تعادل بازار که بصورتی بی‌ملاحظه و مصمم بکار گرفته می‌شد» تعریف می‌کند.[۲۴] یک تفسیر، این تعریف را تبدیل اقتصاد به یک رویکرد به جای یک موضوع علمی خوانده‌است؛ رویکردی که با این حال از خاص گرایی زیادی در زمینه «فرایند انتخاب و نوع تعامل اجتماعی که این تحلیل دربرمی‌گیرد» برخوردار است. منبع همان تفسیر، سلسله‌ای از تعاریف اقتصاد در کتابچه‌های اقتصادی را بررسی می‌کند و نتیجه می‌گیرد که فقدان توافق مورد نیاز، تأثیری بر خود موضوع (یعنی علم اقتصاد) که کتابچه‌ها به آن پرداخته‌اند ندارد. بطور کلی تر در بین اقتصاددانان این نظر مطرح می‌شود که ارائه تعریفی خاص بیشتر بازتاب دهنده مسیری است که بنظر پدیدآورنده آن علم اقتصاد در آن تکامل می‌یابد یا باید تکامل یابد.[۲۵]

    اقتصاد خرد
    بازارها
    250px-Ballard_Farmers%27_Market_-_vegetables.jpg

    اقتصاددانان به مطالعه بازرگانی، تولید و تصمیمات مصرفی می‌پردازند، مانند چیزی که در یک بازار سنتی رخ می‌دهد.
    250px-Sao_Paulo_Stock_Exchange.jpg

    در یک بازار مجازی، فروشنده و خریدار حضور ندارند بلکه بوسیله واسطه‌ها و اطلاعات الکترونیکی تجارت می‌کنند.
    اقتصاد خرد شاخه‌ای از علم اقتصاد است که به تحلیل بازیگران منفرد در یک بازار و نیز تحلیل ساختار بازار می‌پردازد. این شاخه با بازیگران خصوصی، عمومی و داخلی، به عنوان واحد پایه‌ای تقلیل ناپذیر، سروکار دارد. اقتصاد خرد به مطالعه این می‌پردازد که چگونه این بازیگران درون بازارهای منفرد (با فرض کمیابی واحدهای مبادله پذیر) و مقررات دولتی به تعامل با یکدیگر می‌پردازند. بازار ممکن است با یک محصول (مانند سیب، آلومینیوم یا تلفن موبایل) سروکار داشته باشد یا با خدمات مربوط به یکی از عوامل تولید (آجرچینی، چاپ کتاب یا بسته‌بندی مواد غذایی). نظریه اقتصاد خرد، کل مقداری که توسط خریداران تقاضا شده و مقداری که توسط فروشندگان عرضه شده را درنظر می‌گیرد و به مطالعه قیمتهای ممکن به ازای هر واحد عرضه و تقاضا می‌پردازد. اقتصاد خرد، تعامل پیچیده میان بازیگران بازار را هم در روند خرید و هم در روند فروش مطالعه می‌کند. این تئوری بر این باور است که بازارها می‌توانند به تعادل (به انگلیسی: equilibrium) میان «کمیت تقاضا شده» و «کمیت عرضه شده» برسند.

    اقتصاد خرد همچنین به بررسی ساختارهای مختلف بازار می‌پردازد. «رقابت کامل» (به انگلیسی: perfect competition) ساختار بازاری را توصیف می‌کند که در آن هیچ شرکت‌کننده‌ای آن قدر بزرگ نیست که قادر به بدست آوردن قدرت بازاری برای تعیین قیمت یک محصول یکسان باشد. شیوه دیگر توضیح این امر این است که بگوییم یک بازار رقابتی کامل هنگامی بوجود می‌آید که در آن تمامی شرکت کنندگان «گیرندگان قیمت» هستند و هیچ‌کدام از شرکت کنندگان نتواند بر قیمت محصولی که می‌خرد یا می‌فروشد تأثیر بگذارد. «رقابت ناکامل» به ساختار بازاری دلالت می‌کند که در آن شرایط رقابت کامل وجود نداشته باشد. اشکال رقابت ناکامل شامل: انحصار (به انگلیسی: monopoly) (که در آن برای یک کالا تنها یک فروشنده وجود دارد)، انحصار چندگانه (به انگلیسی: oligopoly) (که در آن برای یک کالا تنها چند فروشنده بخصوص وجود دارند)، رقابت انحصاری (که در آن فروشندگان زیادی وجود دارند که کالاهای کاملاً مختلفی تولید می‌کنند)، انحصار خریدار (به انگلیسی: monopsony) (که در آن برای یک کالا تنها یک خریدار وجود دارد)، و انحصار چندگانه خریدار (به انگلیسی: oligopsony) (که در آن برای یک کالا تنها چند خریدار بخصوص وجود دارند). برخلاف رقابت کامل، رقابت ناکامل به‌طور کلی بدین معنا است که قدرت در بازار بطور نامتساوی تقسیم شده‌است. شرکت‌ها در وضعیت رقابت ناکامل این قابلیت را دارند که «قیمت گذار» باشند که بدین معنی است که آن‌ها با در اختیار گرفتن بهره بزرگی از قدرت بازار به صورت نامتناسب قادر شده‌اند که بر قیمت کالاهایی که تولید کرده‌اند تأثیر بگذارند.

    اقتصاد خرد، بازارهای منفرد را با یک ساده‌سازی اقتصادی مطالعه می‌کند به این معنا که تصور می‌کند که فعالیت اقتصادی انجام شده در یک بازار بخصوص بر دیگر بازارها تأثیر نمی‌گذارد. این متد تحلیلی، «تعادل جزئی» (به انگلیسی: partial-equilibrium) (بین عرضه و تقاضا) نام دارد. این متد تحلیلی مجموع کل فعالیت‌های انجام شده در یک بازار را محاسبه می‌کند. تئوری تعادل عمومی (به انگلیسی: general-equilibrium) به مطالعه بازارهای مختلف و رفتار آن‌ها می‌پردازد. این تئوری، مجموع کل تمامی فعالیت‌های انجام گرفته در در تمامی بازارها را محاسبه می‌کند. این متد هم به مطالعه تغییرات در بازارها و هم به مطالعه تعامل میان آن‌ها که رو به سوی تعادل دارد می‌پردازد.

    تولید، هزینه و بهره‌وری
    در اقتصاد خرد، تولید تبدیل نهاده‌ها (به انگلیسی: inputs) به ستاده‌ها (به انگلیسی: outputs) است. این امر فرایندی اقتصادی است که که در آن نهاده‌ها برای ساختن یک کالا برای مبادله یا استفاده مستقیم بکار بـرده می‌شوند. تولید یک جریان است و بنابراین میزان مشخصی از ستاده‌ها به ازای هر دوره‌ای از زمان در مقابل نهاده‌ها به دست می‌آید.

    هزینه فرصت (به انگلیسی: opportunity cost) به هزینه اقتصادی تولید ارجاع دارد: ارزش بهترین فرصت بعدی از دست رفته. انتخاب‌ها معمولاً باید بین اعمالی مورد علاقه و نیز مانعه الجمع (به این معنا که انتخاب یکی به معنای طرد دیگری است) انجام می‌شوند. این مسئله، رابـ ـطه پایه‌ای میان کمیابی و انتخاب را نشان می‌دهد.[۲۶] هزینه فرصت یک عمل، عنصری است برای مطمئن شدن از اینکه منابع کمیاب بصورتی کارا مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند، به‌طوری‌که هزینه آن عمل در برابر ارزش اش سنجیده می‌شود. هزینه فرصت تنها به هزینه‌های پولی یا مالی مربوط نیست بلکه می‌توانند به وسیلهٔ ارزش واقعی تولید ازدست رفته، اوقات فراغت، یا هر چیز دیگری که بهره‌ای جایگزین فراهم کند سنجیده شود.[۲۷]

    نهاده‌هایی که در فرایند تولید مورد استفاده قرار می‌گیرند شامل عوامل پایه‌ای تولید مانند خدمات کاری، سرمایه (کالاهای تولید شده قابل دوام مثل یک کارخانه که در تولید مورد استفاده قرار می‌گیرند)، و زمین (شامل منابع طبیعی) می‌شوند. دیگر نهاده‌ها ممکن است شامل کالاهای واسطه‌ای (به انگلیسی: intermediate goods) هستند که در تولید کالاهای نهایی مورد استفاده قرار می‌گیرند، مانند فولاد در ساختن یک اتومبیل نو.

    بهره‌وری اقتصادی (به انگلیسی: economic efficiency) توصیف‌کننده این امر است که چگونه یک سیستم ستاده دلخواه اش را با وجود مجموعه‌ای از نهاده‌های موجود و نیز تکنولوژی در دسترس ایجاد می‌کند. بهره‌وری هنگامی بهبود می‌یابد که ستاده بیشتری بدون تغییر نهاده‌ها ایجاد شود، بعبارت دیگر، میزان اتلاف کاهش داده شده باشد. یک استاندارد کلی عموماً پذیرفته شده بهره‌وری پارتو (به انگلیسی: Pareto efficiency) است که هنگامی بدست می‌آید که دیگر هیچ تغییری نتواند بدون بدتر کردن اوضاع کسی، اوضاع فرد دیگری را بهبود بخشد. به دیگر سخن حد نهایی بهبود در سیستم حاصل شده باشد به‌طوری‌که نتوان بدون برهم زدن نظم قسمت دیگری از سیستم از آن فراتر رفت.

    250px-Production_Possibilities_Frontier_Curve.svg.png

    نمونه‌ای از نمودار PFF با نقاط نشانگر
    حد امکان تولید (PFF) (به انگلیسی: production-possibility frontier) یک نمودار توضیح دهنده برای نشان دادن کمیابی، هزینه و بهره‌وری است. در ساده‌ترین حالت یک اقتصاد تنها می‌تواند دو کالا تولید کند (مثلاً اسلحه و کره). PFF جدول یا نموداری است که ترکیب کمی متفاوت دو کالای قابل تولید را بر مبنای تکنولوژی موجود و کل نهاده‌ها که میزان ستاده محتمل را محدود می‌کنند، نشان می‌دهد. هر نقطه‌ای در منحنی مجموع ستاده بالقوه برای اقتصاد را نشان می‌دهد که حداکثر تولید امکان‌پذیر یک کالای مشخص است بر مبنای مقدار تولید امکان‌پذیر کالای دیگر.

    کمیابی در نمودار به وسیله افرادی که مایل به مصرف فراتر از PFF (مانند نقطه X) هستند اما در مجموع نمی‌توانند و با شیب منفی منحنی نشان داده می‌شود.[۲۸] اگر تولید یک کالا در منحنی افزایش یابد، تولید کالای دیگر کاهش می‌یابد، یعنی رابـ ـطه‌ای معکوس میان آن‌ها وجود دارد. این مسئله به خاطر این است که افزایش تولید یک کالا به انتقال نهاده‌ها از تولید کالایی دیگر و لاجرم کاهش تولید آن کالا بستگی دارد. نقطه D در قسمت شکم منحنی نشانگر تعادل بین تولید دو کالا است. این منحنی به اندازه‌گیری میزان این می‌پردازد که ازدیاد تولید یک کالا به هزینه چه میزان تولید کالای دیگر تمام می‌شود؛ بنابراین اگر تولید یک اسلحه بیشتر به معنای کاهش تولید ۱۰۰ عدد کره باشد، هزینه فرصت یک اسلحه برابر ۱۰۰ کره است. در PFF، کمیابی بر این دلالت دارد که انتخاب تولید یک کالا در مجموع به معنای سر کردن با میزان اندک تری از کالای دیگر همراه خواهد بود. اما هنوز در یک اقتصاد بازار، حرکت در طول منحنی می‌تواند نشانگر این باشد که انتخاب افزایش یک برون داد برای عوامل تولیدکننده به هزینه‌های آن برتری دارد.

    هر نقطه‌ای بر روی منحنی نشانگر بهره‌وری تولیدی در بیشینه ساختن برون داد به ازای کل درون داد موجود است. نقطه A در داخل منحنی، محتمل است اما نشانگر عدم بهره‌وری تولیدی (اتلاف درون دادها) می‌باشد که در آن برون داد هر یک یا هر دوی کالاها می‌تواند با حرکت به سوی شمال شرقی به نقطه‌ای بر روی منحنی تبدیل شود. مثال‌های این قبیل عدم بهره‌وری شامل بیکاری در طول کسادی چرخه تجاری یا سازمان دهی اقتصادی یک کشور که ناتوان از بهره‌برداری کامل از منابع خود است، هستند. بودن روی منحنی، اگر به معنای تولید ترکیبی از کالاهایی نباشد که مصرف‌کنندگان بر دیگر نقاط ترجیح می‌دهند نباشد هنوز ممکن است به معنای رسیدن به بهره‌وری تخصیصی (به انگلیسی: allocative efficiency) (یا بهره‌وری پارتو) نباشد.

    بیشتر توجه اقتصاد کاربردی در سیاستگذاری عمومی بر تشخیص چگونگی بهبود بهره‌وری یک اقتصاد متمرکز است. تشخیص واقعیت کمیابی و سپس چاره اندیشی برای چگونگی ساز مان دهی جامعه برای بهره‌ورترین شیوه استفاده از منابع به عنوان «ماهیت اقتصاد» تعریف شده‌است، جایی که اقتصاد نقش یکتایی را ایفا می‌کند.[۲۹]

    اقتصاد کلان
    اقتصاد کلان به بررسی مسایل اقتصادی در سطح کلان ملی یک کشور می‌پردازد. حیطه بررسی اقتصاد جهانی را اقتصاد بین‌الملل به عهده دارد. مسایلی از قبیل ثبات اقتصادی، توازن تراز بازرگانی خارجی، رشد اقتصادی، اشتغال، تورم، مخارج و درآمدهای دولت، رکود اقتصادی، بحران اقتصادی، بیکاری، و اقتصاد توسعه در این بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد.

    فقر و تبعیض به دلیل بررسی در سطح خانوار از مباحث اقتصاد خرد می‌باشد.

    بر خلاف اقتصاد خرد رفتارهای فردی شکل دهنده اقتصاد کلان نیست هر چند که از جمع رفتارهای فردی شکل گرفته‌است. کینز پدر علم اقتصاد نوین نمونه بارزی را از آثار رفتار واحدی را در عرصه کلان و خرد ارائه داده‌است که به تناقض پس‌انداز مشهور است. اگر افراد به صورت انفرادی پس‌انداز کنند در سال‌های بعد دارای امکانات و قدرت مالی بیشتری خواهند بود و خواهند توانست که از سرمایه جمع شده خود استفاده کنند ولی اگر تمامی افراد جامعه هم‌زمان پس‌انداز خود را افزایش دهند و بخش بیشتری از درآمد خود را پس‌انداز نمایند مصرف کل اقتصاد پایین می‌آید و این امر موجب کاهش تولید نیز خواهد شد که این امر به کاهش درآمد افراد در آینده منجر می‌شود. از اینرو افزایش پس‌انداز برای اشخاص مفید می‌تواند باشد ولی برای جامعه به صورت کلی تأثیرات متفاوتی نسبت به تأثیرات فردی آن دارد.

    نمونه دیگر: اگر شرکتی یک یا چند تن از پرسنل خود را با ماشین‌آلات جایگزین نماید بی شک سود خواهد کرد و به نفع آن شرکت خواهد بود ولی اگر تمامی شرکت‌ها به یکباره به این کار مبادرت ورزند بیکاری افزایش می‌یابد و موجب کاهش درآمد ملی و در نتیجه کاهش تقاضا برای تولیدات شرکت‌ها شده و سود شرکت‌ها را کاهش می‌دهد. از اینرو تأثیرات سطح کلان می‌تواند با تأثیرات در سطح خرد متضاد باشد..

    زیر شاخه‌های علم اقتصاد
    • اقتصاد رسانه
    • اقتصاد رفتاری
    • اقتصاد سیـاس*ـی
    • اقتصاد بین‌الملل
    • اقتصاد رفاه
    • مالیه
    • اقتصاد کشاورزی
    • اقتصاد صنعتی
    • اقتصاد عمومی
    • اقتصاد منابع طبیعی
    • اقتصاد محیط زیست
    • اقتصادسنجی
    • اقتصاد انرژی
    • فلسفه اقتصادی
    • اقتصاد توسعه
    • اقتصاد شهری
    • اقتصاد منطقه‌ای
    • اقتصاد بخش عمومی
    • اقتصاد مدیریت
    • اقتصاد منابع پایان پذیر
    • اقتصاد منابع تجدید پذیر
    • اقتصاد خرد
    • اقتصاد کلان
    • برنامه‌ریزی اقتصادی
    • اقتصاد ریاضی
    • اقتصاد مهندسی
    • اقتصاد نظری
    • تاریخ عقاید اقتصادی
    • نظامهای اقتصادی
    • فلسفه اقتصاد
    • اقتصاد آموزش و پرورش
    • اقتصاد سلامت
    • اقتصاد ورزش
    • بودجه ریزی
    • اقتصاد جمعیت
    • اقتصاد جنگل
    • اقتصاد رابینسون کروزوئه
    مکاتب اقتصادی
    400px-Economics_Diagram.svg.png

    • اخلاق گرایی اقتصادی (مکتب فلسفه مدرسی)
    • مکتب سوداگری (مرکانتیلیسم)
    • مکتب اصالت طبیعت (فیزیوکراسی)
    • مکتب اقتصادی کلاسیک (سنت‌گرایی اقتصادی)
    • مکتب نهادگرایی
    • مکتب تاریخی قدیم
    • سوسیالیسم تخیلی
    • سوسیالیسم علمی
    • سوسیالیسم رقابتی
    • سوسیالیسم اقتصادی
    • نئو کلاسیسم (مارژینالیسم یا نهایی گرایی)
    • مکتب کینز
    • نئو لیبرالیسم
    • نیو کینزیسم
    • مکتب شیکاگو (جامعه‌شناسی) (مانیتاریسم یا پول محوری)
    • کلاسیک‌های جدید
    • کینز گرایان جدید
    • ساختارگرایان
    • مکتب اتریش
    • مکتب طرفداران طرف عرضه
    • مکتب دورهای تجاری حقیقی
    • نظریات اقتصادی حکیمان یونان باستان
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مدیریت

    مدیریت عبارت است از فراگرد به‌کارگیری کارا و اثربخش منابع مادی و انسانی تحت نظام ارزشی پذیرفته شده آن جامعه با عنایت به اصولی چون برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل و نظارت بر اساس هدف‌های از پیش تعیین شده«ا.م.ا».[۱]

    محتویات
    • ۱ تعریف
    • ۲ وظایف مدیریت
      • ۲.۱ برنامه‌ریزی
      • ۲.۲ سازماندهی
      • ۲.۳ انگیزش
      • ۲.۴ ارزیابی
    • ۳ سیر اندیشه‌های مدیریتی
      • ۳.۱ اندیشه‌های نخستین مدیریتی
      • ۳.۲ مکتب کلاسیک
      • ۳.۳ مکتب نئوکلاسیک (روابط انسانی)
      • ۳.۴ مکتب سیستم‌های اجتماعی
      • ۳.۵ مکتب اقتضایی
      • ۳.۶ مکتب نوگرایی
    • ۴ سطوح مدیریت
      • ۴.۱ مدیریت عملیاتی
      • ۴.۲ مدیریت میانی
      • ۴.۳ مدیریت عالی
    • ۵ گرایش‌های مدیریت
    • ۶ منابع
    • ۷ پانویس
    تعریف
    تاکنون، تعاریف متعددی برای مدیریت ارائه شده‌است. برخی از مهم‌ترین تعاریفی که ارائه شده، به قرار زیر است:

    • هنر انجام امور با و به‌وسیله دیگران
    • فرایندی که طی آن تصمیم‌گیری در سازمان‌ها صورت می‌پذیرد
    • انجام وظایف برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
    • علم و هنر هماهنگی کوشش‌ها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
    • بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیم‌گیرنده و رابط برای اعضای سازمان[۲]
    مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل می‌گردد. این نوع تعاریف از مدیریت اگر چه با کمی و کاستی یا فزونی‌هایی در واژه‌های بیان‌کنندهٔ وظایف روبروست، اما به نظر روان‌تر از تعاریفی است که می‌کوشند مدیریت را محصور به یک ویژگی خاص نمایند یا ارزش فلسفی خاصی به مفهوم بیفزایند. بااین‌حال، تعاریف متعدد از مدیریت با توجه به کارکردهای آن از سوی محققانی چون فایول یا گیولیک دارای تفاوت‌هایی است که به‌سادگی نمی‌توان از آن‌ها گذر کرد. آنچه واضح است علم مدیریت هنوز نتوانسته‌است تعریف خود را مدیریت کند.[۳]

    تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی مدیریت را دربردارد:

    • مدیریت یک فرایند است.
    • مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
    • مدیریت مؤثر، تصمیم‌های مناسبی می‌گیرد و به نتایج مطلوبی دست می‌یابد.
    • مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه می‌گویند.
    • مدیریت بر فعالیت‌های هدفدار تمرکز دارد.[۴]
    • مدیریت عبارتست از عملی که به‌صورت آگاهانه و مستمر انجام می‌شود و به سازمان شکل می‌دهد.
    وظایف مدیریت
    هنری فایول، صنعتگر فرانسوی، چنین اظهار داشت که همه مدیران، پنج وظیفه یا کار، انجام می‌دهند: برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل. امروزه، این کارها را به صورت چهار وظیفه:

    • برنامه‌ریزی
    • سازماندهی
    • رهبری
    • هماهنگی
    • کنترل
    بیان می‌کنند.[۵]

    پیتر دراکر، وظیفه مدیران را بازاریابی و نوآوری می‌داند.[۶] در عین حال، متون جدیدتر عمده وظایف مدیران را برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری، استخدام و کنترل می‌دانند.[۷] برخی از منابع، استخدام را از فهرست فوق حذف کرده‌اند[۸] و برخی نیز هماهنگی را جایگزین آن نموده‌اند.

    مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل می‌گردد[نیازمند منبع].

    برنامه‌ریزی
    نوشتار اصلی: برنامه‌ریزی
    برنامه‌ریزی یا طرح‌ریزی یعنی اندیشیدن از پیش. متخصصین از زوایای متعدد برای برنامه‌ریزی تعاریف متعددی ارائه کرده‌اند که برخی از آن‌ها از این قرار است:

    • تعیین هدف، یافتن و ساختن راه وصول به آن،
    • تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد،
    • تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راه‌ها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند،
    • طراحی عملیاتی که شیئی یا موضوعی را بر مبنای شیوه‌ای که از پیش تعریف شده، تغییر بدهد.[نیازمند منبع]
    در گزینش و تعیین هدف، مدیر باید امکان‌پذیر بودن و قابل قبول بودن آن‌ها را از نظر مدیران و کارکنان، مورد توجه قرار دهد.

    برنامه آموزشی بازاریابی باید با ارزیابی نیازهای آموزشی شما آغاز گردد. به‌طور کلی این نیازها در مناطقی که شما در آن عملکرد ضعیفی دارید بیشتر نمایان می‌شوند. به‌طور مثال اگر میزان وفاداری مشتریان به کسب و کار کاهش بیابد یا فروشنده‌ای قادر به فروش در اندازه استاندارد و معمول نباشد. این محدوده‌ها همچنین شامل فرصت‌ها و تغییرات نیز می‌شوند.

    سازماندهی
    نوشتار اصلی: سازماندهی
    سازماندهی فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروه‌های کاری و هماهنگی میان آنان، به منظور کسب اهداف صورت می‌گیرد.[۸]

    در رابـ ـطه با سازماندهی، مدیر باید هم ساختار سازمان را متناسب با اهداف و منابع سازمان ایجاد نماید(طراحی سازمان) و هم به دنبال فراهم نمودن افراد مناسب برای ساختار تعیین شده (تأمین منابع) باشد.

    انگیزش
    نوشتار اصلی: رهبری سازمان
    رهبری یا هدایت یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه و رغبت در زیردستان جهت دست یافتن به اهداف سازمان.[۹]

    ارزیابی
    کنترل، تلاش منظمی است در جهت رسیدن به اهداف استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسهٔ اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش ارزش آن‌ها بر روند اجرایی که در بر گیرندهٔ حداکثر کارایی است.[۱۰]

    سیر اندیشه‌های مدیریتی
    اندیشه‌های نخستین مدیریتی
    تمامی مسائل مدیریتی مطرح از ابتدای تاریخ بشر تا سال ۱۸۸۰ در این قسمت طبقه‌بندی می‌شود. مسائلی نظیر سیستم‌های اداری و مدیریتی سومری‌ها، مصری‌ها، ایرانیان باستان و مواردی نظیر ساخت اهرام ثلاثه مصر و ساخت دیوار چین در این حوزه طبقه‌بندی می‌شود.

    مکتب کلاسیک
    این نظریه‌ها از سال ۱۸۸۰ تا ۱۹۲۰ شروع شدند و به ۳ دستهٔ کلی تقسیم می‌شوند:

    1. مکتب مدیریت علمی فردریک تیلور
    2. مکتب مدیریت اداری (اصول‌گرایان) هنری فایول
    3. نظریهٔ بروکراسی آرمانی ماکس وبر
    محوریت بحث نظریه‌های مدیریت کلاسیک دستیابی به حداکثر کارایی در سازمان است. کلاسیک‌ها به سازمان رسمی توجه داشتند و وجود سازمان غیررسمی را مضر می‌دانستند. دیدگاه‌های کلاسیک شامل نگرشی صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد بوده‌است. کلاسیک‌ها انسان را همردیف با سایر عناصر تولید می‌دانستند و برایش هویت مستقل قائل نبودند.

    مکتب نئوکلاسیک (روابط انسانی)
    در سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰، در حالی که غرب رکود اقتصادی را تجربه می‌کرد، برخی از دانشمندان علوم اجتماعی به رهبری التون مایو مطالعاتی را دربارهٔ چگونگی واکنش کارکنان به میزان تولید در صورت تغییر شرایط کاری، طراحی شغل و محرک‌های مدیری آغاز کردند. بخش اعظم این مطالعات در یکی از واحدهای شرکت وسترن الکتریک در شهر هاثورن صورت گرفت که بعدها به مطالعات هاثورن مشهور شد.[۱۱] نئوکلاسیک‌ها بر جنبه‌های انسانی مدیریت تأکید می‌کردند. طرفداران این روش معتقد بودند که مدیریت باید توجه خود را بر افراد متمرکز کند؛ به بیان دیگر متغیرهای اجتماعی را مؤثرتر از متغیرهای فیزیکی می‌دانستند.[۱۱] عمده فعالیت‌هایی که در این دوره انجام شد، به دو دستهٔ زیر تقسیم می‌شود:

    • مطالعات هاثورن
    • نگرش رفتاری (مدیریت) که بر این مبنا استوار بود که مدیرانی که روابط انسانی خوبی در محیط کار برقرار می‌کنند، می‌توانند به بهره‌وری دست یابند. به علاوه، جنبش روابط انسانی مرحله‌ای را ایجاد کرد که تکامل یافتهٔ آن امروز به‌عنوان رشتهٔ رفتار سازمانی، یعنی مطالعهٔ افراد و گروه‌ها در سازمان مطرح است.[۱۲]
    مکتب سیستم‌های اجتماعی
    نگرش سیستمی، که تقریباً از دهه ۱۹۵۰ (میلادی) در مدیریت مرسوم شد. طرفداران این نظریه معتقدند نگرش سیستمی بهترین طریق برای وحدت بخشیدن به مفاهیم و نظریه‌های مدیریت و دستیابی به نظریه‌ای جامع است.[۱۳] مکتب سیستم‌های اجتماعی باعث شد که مطالعهٔ مسائل سازمان‌ها به صورت چند بعدی شود و نیز باعث پیدایش و تکامل تئوری سیستم‌ها شد.

    مکتب اقتضایی
    مکتب اقتضایی (رهیافت اقتضایی)(۱۹۶۰ تاکنون) این مکتب با عناوین دیگری چون موقعیت‌گرایی، محیط‌گرایی و شرایط‌گرایی آمده‌است. این مکتب که بیشتر طرز فکری دربارهٔ سازمان، مدیریت و پدیده‌هاست، به این موضوع اشاره دارد که در شرایط گوناگون و بسته به اقتضائات زمانی، مکانی و موقعیتی است که می‌توان دربارهٔ موضوعی اظهار نظر کرد. به عبارتی، در حالیکه اندیشمندان مکاتب کلاسیک و نئوکلاسیک به اصول جهانشمول و همیشگی باور داشتند و راهکارهای ارائه‌شده توسط خودشان را برای همهٔ شرایط مناسب می‌دانستند، در مکتب اقتضائی چیزی به نام بهترین وجود ندارد. بلکه این اقتضائات است که نشان می‌دهد در «آن مورد خاص» چه چیز بهترین است. برای مثال، در حالیکه در بعضی از شرایط مدیریت مکانیکی برای سازمان راهگشا و مفید است، ممکن است با تغییر شرایط به سبک دیگری از مدیریت (مدیریت ارگانیک) احتیاج باشد.

    مکتب نوگرایی
    در مطالعات مدیریت امروز بسیاری از نظریه‌ها از ترکیب تئوری‌های کلاسیک‌ها و نئوکلاسیک‌ها شکل گرفته‌است. پیروان جدید جنبش مدیریت علمی بر تصمیم‌گیری‌های علمی، به‌کارگیری رایانه و ابزارهای تصمیم‌گیری تأکید دارند. گروه نظریه‌پردازان امروزی روابط انسانی، از بهبود و بازسازی سازمان صحبت می‌کنند و جای اصول‌گرایان را کسانی گرفته‌اند که معتقدند قبل از آنکه بتوان به اصولی پایبند شد لازم است مدیران زیادی را به‌طور عملی مورد مطالعه قرار داد.[۱۴] نظریات این دوره را می‌توان به دسته‌های زیر تقسیم کرد:

    • نگرش کمی مدیریت، که هدفش کاربرد روش علمی برای حل مسائل فنی در سطح وسیع است. مدیریت کمی سه شاخهٔ اصلی دارد: علم مدیریت یا تحقیق در عملیات، مدیریت عملیاتی و سیستم‌های اطلاعاتی مدیریت
    • نگرش اقتضایی. اساس این نگرش که به آن نگرش موقعیتی نیز گفته می‌شود بر این استوار است که یک الگوی مدیریت برای همهٔ موقعیت‌ها به‌عنوان بهترین راه وجود ندارد. وظیفهٔ مدیر این است که تعیین کند چه روشی، در چه موقعیت خاصی، تحت چه شرایط ویژه‌ای و در چه زمان بخصوصی بهترین زمینه را برای نیل به اهداف مدیریت فراهم می‌کند.[۱۵]
    • جنبش جدید روابط انسانی. در طول بیست سال گذشته نظریه‌های دیگری در مدیریت معاصر با نگرش روابط انسانی پدید آمده‌است که از این قبیل نظریه‌ها می‌توان به نظریه زد اشاره کرد.[نیازمند منبع]
    سطوح مدیریت
    مدیریت در سازمان‌های بزرگ معمولاً از سه سطح برخوردار است:[۱۶]

    1. مدیریت عملیاتی (سرپرستی)
    2. مدیریت میانی
    3. مدیریت عالی
    مدیریت عملیاتی
    برنامه عملیاتی نوعی برنامهٔ تفصیلی و کوتاه‌مدت است که موجب مراجعه کمتر زیردستان به مدیران جهت کسب تکلیف و همچنین کم کردن مراجعهٔ مدیران به کارکنان جهت نظارت بر عملکرد آنان می‌باشد. مدیران رده عملیاتی بیشتر وقتشان را با زیردستان، مقداری از آن را با همکاران و اندک زمانی را با مافوق‌ها یا خارج از سازمان می‌گذرانند.[۱۷]

    مدیریت میانی
    مدیران میانی به‌طور مستقیم به مدیران رده بالا گزارش می‌دهند. کارشان مدیریت بر سرپرستان است و نقش حلقه واسط را میان مدیریت عالی و مدیران عملیاتی به عهده دارند. بیشتر وقت مدیران میانی به تحلیل داده‌ها، آماده کردن اطلاعات برای تصمیم‌گیری، تبدیل تصمیم‌های مدیریت به پروژه‌های معین برای سرپرستان و جهت دادن به نتایج کار مدیران عملیاتی اختصاص می‌یابد.[۱۸] مدیران میانی برنامه‌ریزی‌های میان مدت نموده و برای اظهارنظر مدیریت عالی، برنامه‌های جامع و بلندمدت آماده می‌نمایند.

    مدیریت عالی
    استراتژی‌ها و خط مشی‌های سازمانی توسط رئیس سازمان، مدیر کل و معاونین تدوین می‌گردند.[۱۹] مدیری که در نقش‌های عملیاتی و میانی بوده می‌تواند به مدیریت عالی راه یابد. بخش اعظم کار مدیران عالی از نظر پویایی و مشغله نظیر کار مدیران عملیاتی می‌باشد.[۲۰] تصمیمات استراتژیک، جامع و بلندمدت در این سطح انجام می‌گیرد.

    گرایش‌های مدیریت
    • مدیریت دولتی
    • مدیریت صنعتی
    • مدیریت بازرگانی
    • مدیریت شهری
    • مدیریت رسانه
    • مدیریت استراتژیک
    • مدیریت تحول
    • مدیریت منابع انسانی
    • مدیریت ریسک
    • مدیریت بحران
    • مدیریت آموزشی
    • مدیریت کارآفرینی
    • مدیریت بازاریابی
    • مدیریت مالی
    • مدیریت پروژه
    • مدیریت برنامه
    • مدیریت هتلداری و جهانگردی
    • مدیریت گمرکی
    • مدیریت کیفیت
    • مدیریت تکنولوژی
    • پژوهش عملیاتی (علم مدیریت)
    • مدیریت ورزشی
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    رده:علوم اجتماعی

    زیررده‌ها
    این ۴۵ زیررده در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۴۵ زیررده است.

    ا
    • ادبیات علوم اجتماعی‏ (۱۱ ر، ۴ ص)
    • اصطلاحات علوم اجتماعی‏ (۵ ر، ۲ ص)
    • انسان‌شناسی‏ (۴۱ ر، ۱۲۱ ص)
    ب
    • برنامه‌ریزی و طراحی شهری‏ (۳۶ ر، ۸۸ ص)
    پ
    • پژوهش اجتماعی‏ (۴ ر، ۴ ص)
    ت
    • تاریخ‏ (۶۰ ر، ۹۳ ص)
    • تاریخ علوم اجتماعی‏ (۵ ر، ۴ ص)
    ج
    • جامعه در ادبیات داستانی‏ (۸ ر)
    • جامعه‌شناسی‏ (۶۵ ر، ۱۷۸ ص)
    • جایزه‌های علوم اجتماعی‏ (۶ ر، ۲ ص)
    • جغرافیا‏ (۴۷ ر، ۱۱۴ ص، ۱ پ)
    • جغرافیای انسانی‏ (۲۵ ر، ۱۳ ص)
    د
    • دانش اقتصاد‏ (۶ ر، ۸ ص)
    • دانشمندان علوم اجتماعی‏ (۲۵ ر، ۷ ص)
    ر
    • روان‌شناسی اجتماعی‏ (۳۳ ر، ۱۰۲ ص)
    • روش‌شناسی علوم اجتماعی‏ (۸ ر، ۸ ص)
    • رهبری سازمان‏ (۱ ص)
    ز
    • زبان‌شناسی‏ (۵۵ ر، ۴۱ ص)
    • زبان‌شناسی اجتماعی‏ (۱۴ ر، ۳۷ ص)
    س
    • سازمان‌های علوم اجتماعی‏ (۷ ر، ۱ ص)
    ع
    • علم حقوق‏ (۹ ر، ۱۰ ص)
    • علمی تخیلی اجتماعی‏ (۲ ر، ۵ ص)
    • علوم اجتماعی زیست‌محیطی‏ (۱۲ ر، ۲۵ ص)
    • علوم اطلاع‌رسانی‏ (۲۳ ر، ۴۵ ص)
    • علوم انسانی‏ (۳۸ ر، ۲۸ ص)
    • علوم رفتاری‏ (۷ ر، ۲۸ ص)
    • علوم سیـاس*ـی‏ (۲۶ ر، ۶۴ ص)
    • علوم منطقه‌ای‏ (۳ ر، ۵ ص)
    • علوم نظامی‏ (۱۸ ر، ۱۰ ص)
    ف
    • فلسفه علوم اجتماعی‏ (۹ ر، ۸ ص)
    • فهرست‌های علوم اجتماعی‏ (۴ ر)
    ق
    • قانون‏ (۸ ر، ۴۳ ص)
    ک
    • کتاب‌های علوم اجتماعی‏ (۱۴ ر، ۲۲ ص)
    • کتاب‌های ویکی‌پدیا درباره علوم اجتماعی‏ (۱ ر، ۱ ص)
    م
    • مشاوره‏ (۳ ر، ۵ ص)
    • مطالعات توسعه‏ (۴ ر، ۵ ص)
    • مطالعات رسانه‏ (۹ ر، ۱۳ ص)
    • مطالعات فرهنگی‏ (۲۰ ر، ۲۹ ص)
    • مطالعات کارگر‏ (۲ ر)
    • مطالعات محیط‏ (۱ ر)
    • مطالعات منطقه‌ای‏ (۱۰ ر، ۶ ص)
    • مطالعه دین‏ (۱۵ ر، ۸ ص)
    • مفاهیم اجتماعی‏ (۳۰ ر، ۲۷ ص)
    ن
    • نشانه‌شناسی‏ (۱۵ ر، ۲۷ ص)
    و
    • ویژگی‌های شخصیتی‏ (۱ ر)
    صفحه‌ها
    این ۴۱ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۴۱ صفحه است.

    ا
    • اداره امور عمومی
    • ارزش‌داوری
    • انسان‌شناسی
    • ایدئولوژی
    ب
    • بهره‌کشی
    پ
    • پزشکی اجتماعی
    • پژوهش تطبیقی
    • پویایی گروه
    ت
    • تاریخ بر پایه دوره
    • تحلیل شبکه‌های اجتماعی
    • تماس اجتماعی
    • تمایز
    • تمایل
    ج
    • جامعه‌شناس
    • جامعه‌شناسی
    • جرم‌شناسی
    • جغرافیا
    • جغرافیای انسانی
    خ
    • خودکشی‌شناسی
    د
    • دانش اطلاعات
    ر
    • روان‌شناسی تربیتی
    • روان‌شناسی تطبیقی
    ز
    • زبان‌شناس
    • زبان‌شناسی
    س
    • سامانه‌های انطباقی پیچیده
    ش
    • شبکه اجتماعی
    • شبه‌آزمایش
    • شکارچی-گردآورنده
    ع
    • عکس‌گفتار
    • علوم اجتماعی
    • علوم رفتاری
    ق
    • قانون
    گ
    • گروه‌های اولیه
    م
    • مبانی نظری
    • متغیر پنهان
    • مردم‌نگاری
    • مطالعات فرهنگی
    • میهمان ناخوانده
    ن
    • نخبه‌سالاری
    • نژادشناسی
    • نظریه عمومی سامانه‌ها
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران


    220px-%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%A9%D8%AF%D9%87.jpg

    دانشکدهٔ علوم اجتماعی دانشگاه تهران یکی از دانشکده‌های دانشگاه تهران است که در سال ۱۳۵۱ با ادغام دو مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و تحقیقات تعاون (مؤسسهٔ مطالعات و تحقیقات اجتماعی در سال ۱۳۳۷ و مؤسسهٔ تحقیقات تعاون در سال ۱۳۴۶ تأسیس شده‌اند) تحت عنوان دانشکدهٔ علوم اجتماعی و تعاون به عنوان اولین دانشکدهٔ مستقل آموزش عالی علوم اجتماعی در ایران، در محل دانشسرای عالی سابق واقع در میدان بهارستان رسماً آغاز به کار کرد و از این پس در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشجو پذیرفت. قبل از این تاریخ، رشته علوم اجتماعی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و تنها در مقطع کارشناسی تدریس می‌شد. پس از تأسیس دانشکده مستقل، گروه آموزشی علوم اجتماعی به گروه آموزشی جامعه‌شناسی تبدیل شد و سپس گروه‌های آموزشی انسان‌شناسی، جمعیت‌شناسی و تعاون به آن اضافه شد.

    دانشکده علوم اجتماعی با نزدیک به ۵ دهه فعالیت آموزشی و پژوهشی، در طی این سال‌ها تغییر و تحولات بسیاری را در سطوح صوری و کمی و همچنین ساختاری پذیرفته‌است. عمده این تحولات از نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ رخ داده‌است. از جمله این تغییرات ساختاری، پذیرش دانشجو برای اولین بار در ایران در مقطع دکتری تخصصی رشته جامعه‌شناسی از سال ۱۳۶۸ می‌باشد. لازم است ذکر شود که در ادامه این روند از سال تحصیلی ۷۶–۱۳۷۵ در رشته‌های جامعه‌شناسی نظری فرهنگی، جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی، جامعه‌شناسی توسعه، جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی، از سال تحصیلی ۸۲–۱۳۸۱ در رشته جمعیت‌شناسی در مقطع دکتری تخصصی، از سال ۱۳۸۶ در رشته ارتباطات و از سال ۱۳۹۲ در رشته انسان‌شناسی در مقطع دکترای تخصصی (برای اولین بار در ایران)، دانشجو پذیرفته شده‌است. همچنین در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد بتدریج رشته‌ها و گرایشهای متعدد دیگری ایجاد شده‌است. از سال ۱۳۷۱ نیز دانشکده علوم اجتماعی به مکان فعلی واقع در بزرگراه جلال آل احمد جنب دانشگاه تربیت مدرس منتقل شده‌است.[۱]

    از آنجا که در دانشگاه تهران دانشکده مستقلی در حوزه علوم ارتباطات و رسانه وجود ندارد، رشته‌های این حوزه در دو دانشکده «علوم اجتماعی» (رشته‌های علوم ارتباطات و مطالعات فرهنگی و رسانه) و «دانشکده مدیریت» ارائه می‌شود.[۲]

    در حال حاضر هفت گروه علمی در این دانشکده وجود دارد که عبارت اند از:

    1. جامعه‌شناسی
    2. جمعیت شناسی
    3. انسان‌شناسی
    4. رفاه و برنامه‌ریزی
    5. ارتباطات فرهنگی
    6. توسعه روستایی و محلی
    7. علوم اجتماعی اسلامی
    محتویات
    • ۱ رشته‌های آموزشی
      • ۱.۱ مقطع کارشناسی
      • ۱.۲ مقطع کارشناسی ارشد
      • ۱.۳ مقطع دکتری
    • ۲ منابع
    • ۳ پیوند به بیرون
    رشته‌های آموزشی
    مقطع کارشناسی
    در مقطع کارشناسی در دو رشتهٔ علوم اجتماعی (با سه گرایش: پژوهشگری، برنامه‌ریزی اجتماعی و انسان‌شناسی) و علوم ارتباطات اجتماعی دانشجو می‌پذیرد. .

    مقطع کارشناسی ارشد
    دارای رشته‌های مطالعات جوانان، مطالعات زنان، مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای، علوم اجتماعی، پژوهشگری اجتماعی، برنامه‌ریزی توریسم، جمعیت‌شناسی، توسعه روستایی، جامعه‌شناسی، مردم شناسی، برنامه‌ریزی رفاه اجتماعی، دانش اجتماعی مسلمین و…

    مقطع دکتری
    دانشکدهٔ علوم اجتماعی هم‌اکنون در چهار رشته دانشجو می‌پذیرد: جامعه‌شناسی (گرایش‌های: جامعه‌شناسی نظری فرهنگی، جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی، جامعه‌شناسی توسعه، جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی و توسعهٔ روستایی)، جمعیت شناسی، انسان‌شناسی و ارتباطات
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    رده:دانشمندان علوم اجتماعی

    زیررده‌ها
    این ۲۵ زیررده در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۲۵ زیررده است.

    آ
    • آموزگاران‏ (۱۵ ر، ۵ ص)
    ا
    • اقتصاددانان‏ (۱۱ ر، ۲ ص)
    • انسان‌شناسان‏ (۷ ر، ۱۱ ص)
    ب
    • باستان‌شناسان‏ (۹ ر، ۲ ص)
    پ
    • پژوهشگران ارتباطات‏ (۲ ر، ۲۳ ص)
    • پژوهشگران نظام جهانی‏ (۷ ص)
    ت
    • تاریخ‌نگاران‏ (۲۳ ر، ۱۵ ص)
    ج
    • جامعه‌شناسان‏ (۸ ر، ۷ ص)
    • جغرافی‌دانان‏ (۹ ر، ۸ ص)
    د
    • دانشمندان علوم اجتماعی بر پایه ملیت‏ (۵۵ ر)
    • دانشمندان علوم اجتماعی زیست‌محیطی‏ (۲ ر)
    • دانشمندان علوم سیـاس*ـی‏ (۸ ر، ۲۳ ص)
    ر
    • روان‌سنجان‏ (۵ ص)
    • روان‌شناسان‏ (۱۰ ر، ۱۲ ص)
    ز
    • زبان‌شناسان‏ (۸ ر، ۲۴ ص)
    • دانشمندان علوم اجتماعی زن‏ (۷ ر، ۳ ص)
    س
    • رابـط*ـه‌شناسان‏ (۲ ر، ۷ ص)
    ف
    • فهرست‌های دانشمندان علوم اجتماعی‏ (۳ ص)
    ک
    • کارشناسان آموزش و پرورش‏ (۲ ر، ۱۰ ص)
    • کارشناسان درباره تروریسم‏ (۱ ر، ۴ ص)
    م
    • مقاله‌های خرد دانشمند علوم اجتماعی‏ (۸ ر)
    ن
    • نشانه‌شناسان‏ (۵ ر، ۱۸ ص)
    • نظریه‌پردازان شهری‏ (۱ ر، ۲۹ ص)
    • نظریه‌پردازان کسب و کار‏ (۲ ر)
    • نویسندگان علوم اجتماعی‏ (۵ ر)
    صفحه‌ها
    این ۷ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۷ صفحه است.

    ا
    • ابوعلی منصور العزیزی الجوذری
    س
    • پیتیریم سوروکین
    ش
    • شمس‌الدین مقدسی
    ط
    • طاها یاسری
    ک
    • آندری کاراطایف
    ل
    • نجف لک‌زایی
    ن
    • کریست ناواسلیک
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا