نمونههای متفاوت از پدیدههای فیزیکی فیزیک (به زبان یونانی φύσις، طبیعت و φυσικῆ، دانش طبیعت) علم مطالعهٔ خواص طبیعت است. این علم را عموماً علم ماده (Matter) و حرکت و رفتار آن در فضا و زمان میدانند. این ماده میتواند از ذرات زیراتمی تا کهکشانها و اجرام بسیار بزرگ آسمانی باشد. فیزیک از مفاهیمی مانند انرژی، نیرو، جرم، بار الکتریکی، جریان الکتریکی، میدان الکتریکی، الکترومغناطیس، فضا، زمان، اتم و نورشناسی استفاده میکند. اگر بطور وسیعتر سخن بگوییم، هدف اصلی علم فیزیک بررسی و تحلیل طبیعت است و همواره این علم در پی آن است که رفتار طبیعت را در شرایط گوناگون درک و پیشبینی کند.
فیزیک یکی از قدیمیترین رشتههای دانشگاهی است و شاید قدیمیترین مبحث آن را بتوان نجوم و اخترشناسی نامید. مدارکی وجود دارد که نشان میدهد هزاران سال پیش از میلاد مسیح، اقوامی همچون سومریها و همچنین اقوامی در مصر باستان و اطراف سند، تحقیقات و درک پیشگویانهای (گمانهزنیهایی) از حرکت خورشید، ماه و ستارگان داشتهاند.[۱]
ساعت آفتابی- استوایی یونانی، در Alexandria on the Oxus، آی خانم امروزی در شمال افغانستان، قرن دوم تا سوم قبل از میلاد مسیح محتویات
۱ تاریخچه
۱.۱ دوران باستان
۱.۲ فلسفه طبیعی
۱.۳ فیزیک کلاسیک
۱.۴ فیزیک مدرن
۲ نظریههای اصلی
۳ گرایشهای گوناگون فیزیک
۴ جستارهای وابسته
۵ منابع
۶ پیوند به بیرون
۶.۱ عمومی (به زبانهای دیگر)
تاریخچه دوران باستان
از دوران باستان، انسانها سعی میکردند که رفتار طبیعت را درک و پیشبینی کنند. در ابتدا، اینگونه پرسشها در مورد طبیعت و رفتار آن، در قلمرو فلسفه دستهبندی میشد. به همین دلیل است که در نوشتههای فیلسوفان باستان همچون ارسطو، افلاطون و بطلمیوس و … نوشتههای بسیاری در مورد رفتارهای طبیعت، مخصوصاً حرکت ستارگان و خورشید میبینیم. در بعضی از این نوشتهها، مواردی وجود داشت که بررسی پدیدههای آسمانی را با افسانهها و اعتقادات مردمان آن دوره از تاریخ آمیخته میکرد و علیرغم پیشبینیهای درست، نمیتوانست باعث متقاعد شدن آیندگان شود.
فلسفه طبیعی
البته در این دوران فیلسوفانی همچون تالس هم بودند که تمامی تلاش خود را برای دور ماندن از دلایل ماوراءالطبیعه میکردند. به خاطر همین تلاشها در بسیاری از منابع تاریخی به تالس لقب نخستین چهرهٔ علم را دادهاند. یکی از کارهای مهم وی در حوزه ستارهشناسی، پیشبینی خورشیدگرفتگی در سال ۵۸۵ قبل از میلاد مسیح است.
فیزیک کلاسیک
آیزاک نیوتن (۱۶۴۳–۱۷۲۷)
از همین دوره بود که شاخهای از فلسفه جدا شد که نام آن را فلسفه طبیعی نهادند و سالیان طولانی ادامه یافت. تا حدوداً در قرن هفدهم میلادی که دوباره با حضور چهرههای بزرگ و برجستهای همچون آیزاک نیوتن و گوتفرید لایبنیتس میرفت که دوباره تحولی عظیم در علم و نحوه نگرش به آن مخصوصاً در ریاضیات و فیزیک ایجاد شود. با چاپ شدن کتاب نیوتن در سال ۱۶۸۷ با نام اصول ریاضی فلسفه طبیعی (همانطور که پیداست همچنان از عبارت فلسفه طبیعی در عنوان آن استفاده شده) تقریباً این نوع نگرش به فیزیک و ریاضیات به پایان راه خود رسید و نیوتن و همکاران وی در قرن هفدهم میلادی، نحوه نگرشی نو به طبیعت را بنیانگذاری کردند که امروزه به فیزیک کلاسیک معروف است. البته ذکر این نکته الزامی است که این جنبش، قبل از قرن هفدهم، با تلاش دانشمندانی چون گالیلئو گالیله، نیکلاس کوپرنیک و یوهان کپلر آغاز شده بود و در زمان نیوتن به اوج خود رسید.
پس از قرن هفدهم، فیزیک و ریاضیات با سرعت قابل توجهی توسعه یافتند و دانشمندان زیادی در شاخههای مختلف این دو علم، توانستند پاسخ بسیاری از پرسشهای خود را بیابند. این روند تا قرن نوزدهم ادامه داشت. جامعه فیزیکدانان در قرن نوزدهم، عموماً گمان میکردند که با کشفیات جیمز کلرک ماکسول در حوزه الکترومغناطیس و معادله بندی چگونگی ایجاد شدن میدان الکتریکی و مغناطیسی، توسط بارها و جریانهای الکتریکی، فیزیک به نقطه تکامل خود رسیدهاست و دیگر هیچ پدیده طبیعی وجود ندارد که نتوانند آن را توجیه و پیشبینی کنند.
فیزیک مدرن
اما در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود که پدیدههایی توسط برخی از فیزیکدانان مشاهده شد که با علم فیزیک آن زمان قابل توضیح نبود یا اگر توضیحی ارائه میشد، در آن تناقضهایی وجود داشت. در این زمان بود که فیزیک دانان تقریباً به دو دسته تقسیم شدند.
نسخهای از کتاب پرینسیپیا با دست خط آیزاک نیوتن
دستهای سردمدار پایهگذاری فیزیکی جدید، که در آن اشکالات و کاستیهای فیزیک کلاسیک جبران شده باشد، بودند و دستهای سر سرسختانه در مقابل هر گونه تغییر مقاومت میکردند و میکوشیدند که پدیدههای جدید را با همان فیزیک کلاسیک (یا نیوتنی) توضیح دهند. سر انجام ماکس پلانک بر پایه تلاشهای دانشمندان قبل از خود همچون رابرت هوک، کریستیان هویگنس، توماس یانگ و لئونارد اویلر توانست نظریه مکانیک کوانتومی را ارائه دهد و همینطور آلبرت اینشتین توانست نظریه نسبیت را ارائه و با موفقیت از آن دفاع کند. در همین سالها بود که فیزیکدانان پذیرفتند، با وجود اینکه فیزیک کلاسیک در حوزه مورد بحث خود (که عموماً پدیدههایی آزمایش پذیر بودند) خالی از هرگونه خطا است، اما نیاز به ایجاد شاخهای جدید در علم فیزیک با نام فیزیک نوین است. پس از آلبرت اینشتین، تئوری مکانیک کوانتومی و همچنین فیزیک اتمی با تلاش دانشمندان بزرگی چون ورنر کارل هایزنبرگ، آروین شرودینگر، ولفگانگ پائولی و پل دیراک هر روز کامل تر شد و این تکامل روزافزون علم فیزیک، تا به امروز در دهها گرایش و شاخه ادامه دارد.
پرتره رسمی اینشتین در سال ۱۹۲۱، بعد از دریافت جایزه نوبل فیزیک
[۲]
نظریههای اصلی
در علم فیزیک، ما با سامانههای بسیار متفاوتی رو به رو هستیم، اما نظریههای اصلی که در هسته علم فیزیک قرار دارند، توسط همه فیزیکدانان مورد استفاده قرار میگیرند. در فیزیک کلاسیک، ما با نظریههایی سروکار داریم که حرکت اشیاء که ابعاد و سرعتهایی که قابل تصور و عموماً آزمایش پذیرند را، پیشبینی و تحلیل میکنند. زمانی که صحبت از ابعاد قابل تصور برای عموم مردم میشود، منظور از ابعادی فرا اتمی و فرا ملکولی شروع میشود و تا ابعاد سیارات را در بر میگیرد و سرعت قابل تصور، عموماً سرعتی کمتر از سرعت نور است. اما هنگامی که سیستمهای مورد بررسی ما، ابعادی فراتر از حد تصور ما به خود میگیرند، مثل منظومهها، کهکشانها و دیگر سیستمهای عظیم ستارهای و آسمانی یا ابعادی بسیار کوچک، مثل ابعادی زیر اتمی و حتی کوچکتر، فیزیک و مکانیک کلاسیک از خود ضعف نشان میدهد و دیگر قدرت پیشبینی و درک صحیح واقعیات را ندارد. به همین دلیل تئوریهایی که اینگونه سیستمها را تحلیل میکنند، در حوزه فیزیک جدید صورت بندی میشود.
البته کاملاً بدیهی است، این تعاریفی که در اینجا ارائه میشود کاملاً شکلی عمومی دارند و در علم فیزیک، مرز واضحی میان فیزیک کلاسیک و فیزیک جدید به هیج وجه وجود ندارد. به صورتی که برخی از فیزیک دانان، فیزیک جدید را شکل تکامل یافته و تصحیح شده فیزیک کلاسیک میدانند، اما برخی از فیزیکدانان که مهمترین آنها ورنر کارل هایزنبرگ بودهاست، همانطور که در کتاب خود جز و کل میگوید، فیزیک کلاسیک یک مقوله کاملاً جدا، فرمول بندی شده، بدون ایراد و کامل است اما در حوزه سیستمهای مورد بررسی خودش و نمیتوان فیزیک جدید را شکل تکامل یافته فیزیک کلاسیک دانست.
هدف اصلی علم فیزیک توصیف تمام پدیدههای طبیعی قابل مشاهده و غیرقابل مشاهده برای بشر، توسط مدلهای ریاضی (به اصطلاح کمی کردن طبیعت) است. تا قبل از قرن بیستم، با دستهبندی پدیدههای قابل مشاهده تا آن روز، فرض بر این بود که طبیعت از ذرات مادی تشکیل شدهاست و تمام پدیدهها به واسطهٔ دو نوع برهمکنش بین ذرات (برهمکنشهای گرانشی و الکترومغناطیسی) رخ میدهند. برای توصیف این پدیدهها نظریههای زیر به تدریج شکل گرفته و تکامل یافتند:
مکانیک کلاسیک (توصیف رفتار اجسامی که اندازهای معمولی دارند و با سرعتی معمولی در حال حرکتند)
الکترومغناطیس (توصیف رفتار مواد و اجسام دارای بار الکتریکی)
ترمودینامیک و مکانیک آماری (توصیف پدیدههای مرتبط با گرما بر حسب کمیتهای ماکروسکوپی یا میکروسکوپی)
به مجموع این نظریهها فیزیک کلاسیک گفته میشود.
ورنر هایزنبرگ، برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۳۲، از تأثیر گذارترین افراد در توسعه فیزیک اتمی
در ابتدای قرن بیستم پدیدههایی مشاهده شدند که توسط این نظریهها قابل توصیف نبودند.
بعد از پیشرفتهای بسیار بنیادین در ربع اول قرن بیستم، نظریههای فیزیکی با نظریههای کاملتری که این پدیدهها را نیز توصیف میکردند جایگزین گشتند. مهمترین تغییر، تشکیل دو دینامیک متفاوت برای اجسام کوچک و اجسام بزرگ است. چون دینامیک اجسام بزرگ از لحاظ ساختاری و مفاهیم به دینامیک قبلی نزدیکی زیادی دارد (بر خلاف دینامیک اجسام ریز که ساختاری کاملاً متفاوت دارد) نظریهها به دو دسته دینامیک کلاسیک اصلاح شده (با شالوده مکانیک نیوتنی) و مکانیک کوانتومی تقسیم شدند.
نظریههای دیگری درفیزیک مدرن به تدریج شکل گرفتن که عبارت اند از:
نسبیت عام (برهمکنش گرانشی و دینامیک اجسام بزرگ)
مکانیک کوانتومی (دینامیک اجسام ریز)
مکانیک آماری (حرکت آماری ذرات بر پایه دینامیک کوانتومی)
الکترودینامیک کلاسیک (برهمکنش الکترومغناطیسی و نسبیت خاص)
نموداری ابتدایی، که قلمروهای اصلی فیزیک را به صورت ساده نشان میدهد
بعدها با پیدا شدن دو برهمکنش دیگر (برهمکنش هستهای قوی و برهمکنش هستهای ضعیف) برای فرمولبندی آنها هم اقدام شد و از نسبیت خاص برای تمام نظریهها استفاده شد و کل نظریهها عبارت شدند از:
نسبیت عام
مکانیک آماری
الکترودینامیک کوانتومی QED (برهمکنش الکترومغناطیسی و دینامیک کوانتومی)
کرومودینامیک کوانتومی QCD (برهمکنش هستهای قوی و دینامیک کوانتومی)
۵-نظریه ضعیف کوانتومی (برهمکنش هستهای ضعیف و دینامیک کوانتومی بعداً با تلفیق با الکترودینامیک نظریه الکترو ضعیف کوانتومی را ساخت)
کنفرانس سلوی در سال ۱۹۲۷
تمام این نظریهها به جز نسبیت عام از دینامیک کوانتومی استفاده میکنند. به مجموعهای ازQED وQCD و نظریه ضعیف اصطلاحاً مدل استاندارد ذرات بنیادی گفته میشود. امروزه بسیاری از فیزیکدانان به دنبال متحد کردن چهار برهمکنش (نظریه وحدت بزرگ) میباشند که مشکل اصلی وارد کردن گرانش و استفاده از دینامیک کوانتومی برای گرانش میباشد. نظریههای گرانش کوانتومی و به خصوص نظریه ریسمان از نمونههای این تلاشها است. همچنین بیشتر نظریههای جدید از مفهومی به نام میدان استفاده میکنند که به نظریههای میدان مشهور هستند.
گرایشهای گوناگون فیزیک
جدول زیر بسیاری از زمینهها و زیرزمینههای فیزیک به همراه نظریههای مربوط و مفاهیم به کار رفته در آنها را در بر میگیرد.
فیزیک نظری شاخهای از فیزیک است که با استفاده از مدلسازیهای ریاضی پدیدهها و انتزاع ، سعی در توضیح، پیشبینی و قانونمند سازی طبیعت دارد. فیزیک نظری در مقابل فیزیک تجربی قرار میگیرد که از ابزارهای تجربی و آزمایشی برای بررسی این پدیدهها استفاده میکند.[۱]
پیش بینیهای نظریات مطرح شده در فیزیک نظری، باید قابل آزمایش در آزمایشگاههای فیزیک تجربی باشند. گاهی نتایج پیش بینیهای برخی نظریهها مانند نظریه ابر ریسمان عملاً قابل تجربه و محک شدن با دستاوردهای فناوری امروزه نیست.
در فیزیک نظری مسائلی وجود دارد که با گذر زمان شکل جدّی تری به خود گرفتهاند. عمده این مسائل در مبانی مکانیک کوانتومی و نظریه میدانهای کوانتومی و مبانی نسبیّت خاص و عام ، گاه فیزیک نظری را تا فراسوی یک بحران پیش بـردهاند. در عناوین زیر پارهای از این مسائل بیان میشوند:
۱-مسئله موضعیّت (Locality) در نظریه کوانتوم و نظریه میدانهای کوانتومی[۲]
۲-مسئله بینهایتها و فرایند باز بهنجار پذیری در نظریه میدانها و ریسمانها
۳-مسئله تئوریهای بدیل در نسبیّت و نظریه کوانتوم
۴-تلقّی دیوید بوهم از نطریه کوانتوم و چالش جدّی او با نسبیّت خاص
۵-چالش جدی فیزیک نظری با پارهای از مفاهیم کلاسیک فلسفی
۶-مسئله ذرات واسطه و مجازی در نظریه میدانهای کوانتومی
۷-فاصله گرفتن فیزیک از مشاهدات (در نظریات جدید)
۸-مسئله انبساط جهان شتاب دار، یا همان انرژی تاریک
فیزیکدانهای نظری
از مشهورترین فیزیکدانهای نظری گذشته میتوان به این افراد اشاره کرد:
آیزاک نیوتون
پیر سیمون لاپلاس
جیمز کلرک ماکسول
لودویگ بولتزمان
آنری پوانکاره
آلبرت اینشتین
ماکس پلانک
نیلز بور
پل دیراک
ماکس برن
ورنر کارل هایزنبرگ
آروین شرودینگر
ریچارد فاینمن
عبدالسلام
استیون هاوکینگ
برخی از فیزیکدانهای نظری مشهور (فعال در حال حاضر) نیز عبارتند از:
جوایز برای سهم و مشارکتهای برجسته برای بشریت در فیزیک Outstanding contributions for mankind in physics تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۰۱؛ ۱۱۷ سال پیش مکان استکهلم، سوئد برگزارکننده Royal Swedish Academy of Sciences پاداش 9 million SEK (2017)[۱] اولین مراسم ۱۹۰۱ برنده فعلی Rainer Weiss, Barry Barish and Kip Thorne (2017) بیشترین جوایز John Bardeen (2) وبگاه nobelprize.org
کنراد رونتگن نخستین برندهٔ جایزهٔ نوبل فیزیک بود. جایزهٔ نوبل فیزیک (به سوئدی: Nobelpriset i fysik) یکی از پنج جوایز نوبل است و هرسال از سوی آکادمی سلطنتی علوم سوئد به واجدان شرایط این رشته اعطا میشود. این جایزه بزرگترین جایزهای شناخته میشود که یک فیزیکدان میتواند آن را دریافت کند.
مراسم اعطای آن هر سال در ۱۰ دسامبر در سالگرد درگذشت آلفرد نوبل برگزار میشود؛ اهدای جوایز نوبل بر اساس وصیت وی شکل گرفتهاست.
محتویات
۱ برندگان جایزهٔ نوبل فیزیک
۲ جستارهای وابسته
۳ منابع
۴ پیوند به بیرون
برندگان جایزهٔ نوبل فیزیک
نوشتار اصلی: فهرست برندگان جایزه نوبل فیزیک
از سال ۱۹۰۱ تا سال ۲۰۱۱ به ۱۹۲ نفر جایزه اهدا شدهاست. تا کنون در ۶ مورد کسی موفق به دریافت جایزهٔ آن سال نشده و نیز در برخی سالها این جایزه به ۲ یا ۳ نفر اعطا شدهاست. بر اساس آمار تا سال ۲۰۱۱، دانشمندانی از ۲۱ کشور جهان موفق به دریافت جایزهٔ نوبل فیزیک شدهاند که در این بین کشورهای؛ آمریکا (۸۶ جایزه)، آلمان (۲۳ جایزه)، و انگلستان با (۲۲) جایزه، با اختلاف قابل توجهی نسبت به دیگر کشورها به ترتیب در جایگاه اول تا سوم از نظر تعداد جوایز دریافتی قرار دارند. اولین جایزهٔ نوبل فیزیک در سال ۱۹۰۱ میلادی به ویلهلم رونتگن برای کشف اشعه ایکس اعطا شد. جوانترین برندهٔ نوبل فیزیک لارنس براگ است که در ۲۵ سالگی به همراه پدرش این جایزه را به خاطر تحلیل ساختار بلوری مواد با بکارگیری پرتو ایکس دریافت کرد. لارنس براگ در میان تمامی رشتههای جوایز نویل نیز جوانترین برنده میباشد؛ کهنسالترین برندهٔ نوبل فیزیک نیز ریموند دیویس است که در سن ۸۸ سالگی به خاطر شناسایی نوترونهای کیهانی موفق به دریافت این جایزه گردید. جان باردین تنها فیزیکدانی است که دو بار (در سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۷۲) موفق به دریافت نوبل فیزیک شد. از نکات جالب پدر و پسرانی هستند که این جایزه را دریافت کردهاند و این رابـ ـطه خانوادگی تنها در رشتهٔ فیزیک دیده میشود. ویلیام براگ و پسرش لارنس براگ (سال ۱۹۱۵)، جوزف جان تامسون (سال ۱۹۰۶) و پسرش جورج پاگت تامسون (سال ۱۹۳۷)، مانه سیگبان (سال ۱۹۲۴) و پسرش کای سیگمان (سال ۱۹۸۱)، نیلز بوهر (سال ۱۹۲۲) و پسرش آگه بوهر (سال ۱۹۷۵) فیزیکدانان پدر و پسری بودهاند که تاکنون موفق به دریافت جایزهٔ نویل شدهاند. سهم زنان فیزیکدان در میان برندگان جایزهٔ نوبل فیزیک تاکنون ۲ نفر بودهاست.
تاکنون دانشمندانی از کشورهای ژاپن، هند، چین و پاکستان توانستهاند این جایزه را دریافت کنند. در این قاره نخستین جایزه را چاندرا سخارا از کشور هندوستان در سال ۱۹۳۰ از آن خود کرد و پس از آن هایدکی یوکاوا از ژاپن توانست در سال ۱۹۴۹ این جایزه را دریافت کند. محمد عبدالسلام نیز تنها مسلمانی است که در سال ۱۹۷۹ از کشور پاکستان موفق به دریافت جایزهٔ نوبل فیزیک شدهاست. در میان کشورهای آسیایی ژاپن با ۹ جایزه در رتبهٔ اول آسیا قرار دارد.
یک نماد E در شهر برلین
سال ۲۰۰۵ به عنوان سال جهانی فیزیک و نیز سال انیشتین نامگذاری شد چون این سال صدمین سالگرد انتشار مقالههای استثنائی آلبرت انیشتین بود. این مقالهها به عنوان نقطهعطفی مهم دانش فیزیک را بسیار متحول و دگرگون ساختند. در این سال که «سال معجزه» هم خوانده شده، چهار مقالهٔ برجسته و رهگشا نوشته شدند که پیشرفتهای بعدی در زمینهٔ فیزیک را دامنهٔ گستردهای بخشیدند.
مقالههای استثنائی آلبرت انیشتین
نوشتار اصلی: مقالههای استثنائی انیشتین
این نوشتارها مقالههایی هستند که انیشتین در سال ۱۹۰۵ ارائه داد و آنها عبارت بودند از:
نسبیت خاص: مهمترین مقالهٔ استثنائی که در رابـ ـطه با تغییر خواص اساسی اجسام در سرعتهای بالا است.
اثر فوتوالکتریک:مقالهای که برای او جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۲۱ را به ارمغان آورد و دربارهٔ برخورد فوتونها به فلزات و خروج الکترون از آن است.
حرکت براونی:دربارهٔ حرکت بیپایان ذرات ریز در سیالات است.
جشنهای مهم
در ایلات متحده، دانشگاه مریلند چند فعالیت مهم بازدید از مرکز فضایی گدارد را پشتیبانی کرد همراه با شرکت اسمتیسون University of Maryland Celebration.
در برلین ۱۶ E قرمز بزرگ در پارک Unter den Linden این شهر نصب شد، که در آنجا تئوریهای انیشتین را توضیح میدادند.
در مصر کتابخانه اسکندریه بک سمپوزیوم انیشتین را اجرا کرد.
در سان مارینو سکهٔ دو یورویی به افتخار انیشتین ضرب شد.
مقاله ای از دانشنامه رشد ______________________________
علوم طبیعت > فیزیک
علوم طبیعت > فیزیک > تاریخچه فیزیک
(
فیزیک از واژه یونانی physikos به معنی « طبیعی» و physis به معنی « طبیعت» گرفته شده است. پس فیزیک علم طبیعت است، به عبارتی در عرصه علم پدیدههای طبیعی را بررسی میکند.
علم فیزیک
علم فیزیک رفتار و اثر متقابل ماده و نیرو را مطالعه میکند. مفاهیم بنیادی پدیدههای طبیعی تحت عنوان قوانین فیزیک مطرح میشوند. این قوانین به توسط علوم ریاضی فرمول بندی میشوند، بطوری که قوانین فیزیک و روابط ریاضی باهم در توافق بوده و مکمل هم هستند و دوتایی قادرند کلیه پدیدههای فیزیکی را توصیف نمایند. تاریخچه علم فیزیک
از روزگاران باستان مردم سعی میکردند رفتار ماده را بفهمند. و بدانند که: چرا مواد مختلف خواص متفاوت دارند؟ ، چرا برخی مواد سنگینترند؟ و ... همچنین جهان ، تشکیل زمین و رفتار اجرام آسمانی مانند خورشید برای همه معما بود.
قبل از ارسطو تحقیقاتی که مربوط به فیزیک میشد ، بیشتر در زمینه نجوم صورت میگرفت. علت آن در این بود که لااقل بعضی از مسائل نجوم معین و محدود بود و به آسانی امکان داشت که آنها را از مسائل فیزیک جدا کنند. در برابر سؤالاتی که پیش میآمد گاه خرافاتی درست میکردند، گاه تئوریهایی پیشنهاد میشد که بیشتر آنها نادرست بود.
این تئوریها اغلب برگرفته از عبارتهای فلسفی بودند و هرگز بوسیله تجربه و آزمایش تحقیق نمیشدند و بعضی مواقع نیز جوابهایی داده میشد که لااقل بصورت اجمالی و با تقریب کافی به نظر میرسید.
جهان به دو قسمت تقسیم میشد: جهان تحت فلک قمر و مابقی جهان. مسائل فیزیکی اغلب مربوط به جهان زیر ماه بود و مسائل نجومی مربوط به ماه و آن طرف ماه نیز «فیزیک ارسطو» یا بطور صحیحتر «فیزیک مشائی» بود که در چند کتاب مانند «فیزیک» ، « آسمان» ، « آثار جوی» ، « مکانیک» ، « کون و فساد» و حتی«مابعدالطبیعه» دیده میشد.
تا اینکه در قرن 17 ، گالیله برای اولین بار به منظور قانونی کردن تئوریهای فیزیک ، از آزمایش استفاده کرد. او تئوریها را فرمولبندی کرد و چندین نتیجه از دینامیک و اسحاق نیوتن ، قوانین معروف خود (قوانین حرکت نیوتن) را ارائه کرد که به خوبی با تجربه سازگار بودند.
بدین ترتیب فیزیک جایگاه علمی و عملی خود را یافت و روز به روز پیشرفت کرد، مباحث آن گستردهتر شد، تا آنجا که قوانین آن از ریزترین ابعاد اتمی تا وسیعترین ابعاد نجومی را شامل میشود. اکنون فیزیک مانند زنجیری محکم با بقیه علوم مرتبط است و هنوز هم به سرعت در حال گسترش و پیشرفت میباشد.
نقش فیزیک در زندگی
هر فرد بزرگ یا کوچک ، درس خوانده یا بیسواد ، شاغل یا بیکار خواه ناخواه با فیزیک زندگی میکند. عمل دیدن و شنیدن ، عکس العمل در برابر اتفاقات ، حفظ تعادل در راه رفتن و ... نمونههایی از امور عادی ولی در عین حال وابسته به فیزیک میباشند.
پدیدههای جالب طبیعی نظیر رنگین کمان ، سراب ، گرفتگی ماه و خورشید و ... همه با فیزیک توجیه میشوند.
برنامههای رادیو ، تلویزیون ، ماهواره ، اینترنت ، تلفن و ... با کمک فیزیک مخابره میشوند.
با این نمونههای ساده میتوان تصور کرد که اگر فیزیک نبود و اگر روزی قوانین فیزیک بر جهان حاکم نباشند، زندگی و ارتباطات مردم شدیدا دچار مشکل میشود.
فیزیک و سایر علوم
فیزیک، دینامیک و ساختار درونی اتمها را توصیف میکند و از آنجا که همه مواد شامل اتم هستند، پس هر علمی که در ارتباط با ماده باشد، با فیزیک نیز مرتبط خواهد بود. علومی نظیر: شیمی ، زیست شناسی ، زمین شناسی ، پزشکی ، دندانپزشکی ، داروسازی ، رادیولوژی ، الکترونیک ، معماری ، کشاورزی و ... .
فیزیک در صنعت ، معدن ، دریانوردی ، هوانوردی و ... نیز کاربرد فراوان دارد. اینکه ابزار کار هر شغلی و هر علمی مبتنی براستفاده ازقوانین و مواد فیزیکی است، نقش اساسی فیزیک در سایر علوم و رشتهها را نمایان میکند. علاوه برآن استفاده روز افزون از اشعه ایکس در رادیولوژی ، جوشکاری صنعتی و ... نمونههایی از کاربردهای بیشمار فیزیک در علوم دیگر میباشند.
دانشمندان فیزیک
دانشمندان گذشته
دانشمندان معاصر
فیزیک و آینده
با این روند رو به رشدی که علم فیزیک در کنار سایر علوم دارد، میتوان امیدوار بود که در آینده به چراها و چگونگیهای عالم طبیعت پاسخ داده شود و این دنیای فیزیک سکوی پرتاب به عالم متا فیزیک باشد.
مقاله ای از دانشنامه رشد _________________________________
رشته فیزیک
هدف
ماهیت :
گرایشهای مقطع لیسانس
گرایش اتمی – مولکولی
فیزیک حالت جامد
گرایش هواشناسی
گرایش نجوم
آینده شغلی ، بازار کار، درآمد
نکات تکمیلی
هدف
در معرفی علم فیزیک دکتر پروین استاد فیزیک دانشگاه امیرکبیر میگوید: «فیزیک علم زندگی و اصلا علم حیات است» . و یا دکتر منیژه رهبر استاد فیزیک دانشگاه تهران معتقد است هر چیزی که در اطراف خویش میبینیم به فیزیک ربط پیدا میکند. همچنین پاسخ به بسیاری از سوالهایی را که همیشه ذهن بشر به آن مشغول بوده است به وسیله علم فیزیک میتوان داد. مثل این که دنیا چگونه بوجود آمده است؟ از چه تشکیل شده و کوچکترین جزء آن چیست؟
در کل میتوان گفت که جهان در بزرگترین مقیاس تا ریزترین مقیاس در ارتباط با علم فیزیک میباشد.
یکی دیگر از استادان دانشگاه نیز فیزیک را دانش کشف و استفاده عملی از قوانین و روابط حاکم بر پدیدههای طبیعی مینامد که مبنای این دانش بر تجربه و آزمایش استوار است.
ماهیت :
رشته فیزیک در حد لیسانس عبارت است از فیزیک دبیرستانی به اضافه فیزیک قرن بیستم . از سوی دیگر میتوان گفت که فیزیک در حد لیسانس مفاهیم فیزیکی دبیرستانی را عمیقتر کرده و طرز برخورد با مسائل فیزیکی را آموزش میدهد».
دکتر پروین نیز میگوید: «فیزیک دانشگاهی بر پایه کتابفیزیک هالیدی و برخی کتب دیگر که به زمینههای فیزیک مدرن میپردازد، قرار گرفته است یعنی به نظر من اگر کسی مطالبی را که در فیزیک هالیدی نوشته شده است به درستی بفهمد باید به او لیسانس فیزیکش را بدهند».
گرایشهای مقطع لیسانس
رشته فیزیک در دوره کارشناسی دارای 5 گرایش هستهای ، حالت جامد ، هواشناسی و نجوم است (البته فیزیک دارای گرایش دبیری نیز هست که ما در اینجا به بررسی آن نمیپردازیم چرا که گرایش دبیری به عنوان یک گرایش تخصصی در علم فیزیک مطرح نمیباشد) که تعداد واحدهای تخصصی هر یک از این گرایشها در دوره کارشناسی بسیار محدود است و به همین دلیل گرایشهای فوق در این دوره تفاوت محسوسی با یکدیگر ندارند.
برای اطلاع هرچه بیشتر به معرفی اجمالی هر یک از گرایشهای این دوره میپردازیم.
گرایش اتمی – مولکولی
فیزیک اتمی- مولکولی که مربوط به اتم نیست بلکه اتم از اجزای کوچکتری به نام الکترونها و هسته تشکیل شده است. یعنی اتم از هستهای تشکیل شده است که الکترون هایی در اطراف آن میگردند.
دکتر منیژه رهبر استاد فیزیک دانشگاه تهران در ادامه سخنان خویش میگوید: «در این میان فیزیک اتمی به بررسی نقل و انتقالهای الکترونهای اطراف هسته میپردازد و خواص آنها را مورد بررسی قرار میدهد. یعنی ما در فیزیک اتمی کاری به این نداریم که هسته از چه تشکیل شده است بلکه هسته برایمان مرکزی با بار مثبت است و بیشتر توجه ما جلب الکترونهای اطراف هسته میشود».
دکتر هوشنگ روحانیزاده استاد فیزیک دانشگاه تهران نیز در معرفی فیزیک اتمی میگوید: «اگر ما بپذیریم که در کل، علم فیزیک به دو بخش دنیای بزرگ و دنیای کوچک تقسیم میشود. دنیای بزرگ فیزیک ، مربوط به دنیای روزمره است و در آن حرکت اتومبیلها، موشک، ماهواره و در کل تمام حرکاتی که میبینیم مورد بررسی قرار میگیرد، فیزیک اتمی به دنیای بینهایت کوچکها برمیگردد چرا که ما در فیزیکاتمی به بررسی ساختار ذرهای به نام اتم میپردازیم و این که اتم چگونه تشکیل شده و چه ویژگیهایی دارد؟»
گرایش فیزیک هستهای
دکتر رهبر در معرفی فیزیک هستهای میگوید: «در فیزیک هستهای، خود هسته، مورد مطالعه قرار میگیرد یعنی متخصصان و دانشمندان بررسی میکنند که هسته از چه تشکیل شده و چه نیروهایی بین اجزای هسته حکمفرما است و در نتیجه واکنشهای انجام شده، چقدر انرژی آزاد میگردد؟»
دکتر دویلو نیز در معرفی این گرایش میگوید: « انرژی هستهای و رادیوایزوتوپ ها مسائلی هستندکه در فیزیک هستهای مورد بررسی قرار میگیرد».
فیزیک حالت جامد
گرایش حالت جامد مربوط به سیستمهای بس ذرهای مخصوصا جامدات است.
سامان مقیمی عراقی در ادامه میگوید: «ابتداییترین کار در این گرایش بررسی بلورهای جامدات و خواص اپتیک ی ، مکانیک ی، الکتریکی و صوتی امواج ی است که در آن منتشر میشود که این بررسی منجر به پدیدههای مختلفی مثل انتقال گرما میگردد.»
دکتر پروین نیز میگوید: «مطالعه دانش مربوط به کریستالها و ویژگیهای فیزیکی آنها به گرایش حالت جامد بر میگردد.»
گرایش هواشناسی
دو گرایش نجوم هواشناسی بسیار محدودتر از سه گرایش اتمی – مولکولی، هستهای و حالت جامد ارائه میشود. برای مثال در سال تحصیل 79-78 گرایش هواشناسی تنها در دانشگاه هرمزگان ارائه شده و گرایش نجوم اصلا ارائه نشده است.
اما در معرفی این گرایش سامان مقیمی عراقی میگوید:
«گرایش هواشناسی ، اطلاعات پایهای و متنوعی درباره انواع پدیدههای جوی و برخورد علمی با آنها ارائه میدهد و همچنین با مطالعه دینامیک وضعیت هوا میتوان بررسی کرد که شرایط هوا چگونه تغییر کرده و چه پارامترهایی برای ایجاد این تغییر لازم است؟»
نجوم
سه بخش اصلی این گرایش را نجوم رصدی، اخترشناسی و کیهانشناسی تشکیل میدهد.
سامان مقیمی عراقی در ادامه میگوید: «در بخش نجوم که جنبه مشاهداتی دارد، پدیدههای مختلف نجومی را رصد و ثبت کرده و سپس از آنها عکس گرفته و طیف آنها را میسنجد.
در اخترشناسی جنبه نظری دارد وضعیت ستارگان مورد مطالعه قرار میگیرد یعنی بررسی میشود که هر ستاره در چه مرحلهای قرار دارد و چه اتفاقاتی برایش رخ میدهد؟
بخش کیهانشناسی با این که زیاد جنبه نجومی ندارد اما به هرحال پیشرفتش را مدیون علم نجوم است. به این معنی که مدلهای مختلف کیهانشناسی باید با دادههای رصدی مطابقت کند.» گفتنی است که این کیهانشناسی به صورت کلاسیک به چگونگی ایجاد جهان و تشکیل ساختارهای کهکشانی مانند خوشهها و ابر خوشهها میپردازد.
آینده شغلی ، بازار کار، درآمد
امروزه اگر کشوری بخواهد پیشرفت کند باید پژوهش کند و چیزهای جدیدی بسازد. اگر بخواهد پژوهش کند باید به آزمایشگاهها برود و اگر بخواهد در آزمایشگاهها کار کند، احتیاج به تیم علمی دارد و در یک تیم علمی نیز همیشه متخصصان شاخههای مختلف فیزیک حضور دارند چون هر کاری که بخواهیم انجام بدهیم باید بنیان فیزیکی داشته باشد.
دکتر پروین در ادامه می گوید: «برای مثال اگر بخواهیم یک دستگاه الکتریکی بسازیم اول باید بدانیم چه قوانین فیزیکی بر آن حاکم است و بعد از شناخت آن قوانین، میتوان دستگاه مورد نظر را با استفاده از فن و هنر ساخت.
«اگر کسی فیزیک را خوب خوانده باشد در سازمانهای مختلف کشور از قبیل صداوسیما، برنامه و بودجه، مخابرات و همچنین در صنایع مختلف مفید واقع شده و موفق میگردد. چون دانشجویان فیزیک مطلب مختلفی از قبیل الکتریسیته و مکانیک میخوانند و در زمینههای مختلف دید وسیعی پیدا میکنند.»
آقای صحبتزاده دانشجوی دکتری فیزیک دانشگاه شهید بهشتی در مورد موقعیتهای شغلی فارغالتحصیلان فیزیک میگوید: «فارغالتحصیلان این رشته در حد کارشناسی میتوانند در صنعت لیزر در صنعت، پزشکی و نظامی و سازمان انرژی اتمی فعالیت کنند.»
داریوش شیرازی فارغالتحصیل این رشته نیز میگوید: «اگر کسی به امید به دست آوردن یک موقعیت شغلی مناسب، واردرشته فیزیک بشود، باید بداند که در انتها فقط یک مدرک لیسانس به دست خواهد آورد. برای این که رشتههای علوم پایه و از جمله فیزیک در جامعه ما موقعیت کاری مناسبی ندارند و در نهایت اگر شانس داشته باشند جذب کلاسهای تقویتی و خصوصی میشوند.»
البته این در مورد دانشجویانی صدق میکند که رشته فیزیک انتخاب چهل یا سی به بعد آنها بوده است و در واقع به امید این که فقط در دانشگاه پذیرفته شوند این رشته را انتخاب کردهاند وگرنه دانشجویانی که با علاقه و دقت و تامل بسیار این رشته را انتخاب کردهاند حتی به صورت خصوصی نیز در این رشته فعالیت میکند. برای مثال یکی از فارغالتحصیلان این رشته کارگاهی برای ساخت وسایل اپتیکی دایر کرده است و یا تعدادی از فارغالتحصیلان با شرکت ایران خودرو برای بعضی از پروژههای این شرکت قرارداد بستهاند چون دانشجویان این رشته یاد میگیرند با مسائلی که در پیش رویشان قرار میگیرد براحتی برخورد کرده و مدل سادهای برای حل مسائل ارائه بدهند.
تواناییهای مورد نیاز و قابل توصیه:
اسماعیلیان دانشجوی دکتری فیزیک هستهای دانشگاه شهید بهشتی میگوید: «فیزیک منهای ریاضی یعنی صفر به همین دلیل دانشجویان این رشته باید از نظر ریاضیات در سطح بسیار بالایی باشند.»
سامان مقیمی عراقی نیز معتقد است که دانشجوی این رشته باید به فیزیک علاقهمند باشد به این معنی که از آنچه یاد گرفته است بتواند در زندگی روزمره خویش استفاده کند.
برای مثال با توجه به معلومات فیزیک دبیرستانی خود بررسی کند که آبی که از شیر آب میریزد چرا به تدریج باریک میشود و سطح مقطع آن در این هنگام به چه حدی میرسد؟
بیشک عواملی که باعث شد نیوتن با افتادن سیب پی به قانون جاذبه ببرد، کنجکاوی مفرط، صبر و بردباری، مطالعه و آزمایشهای مستمر و قدرت تحلیلی همراه با تفکر فراوان بود که با مشاهده پدیدههای تکراری و عادی زندگی روزمره قوانینی را کشف کرد.
دکتر منیژه رهبر در این باره میگوید: «برخلاف رشتههای مهندسی که با اتفاقات علمی کار دارند در رشتههای علوم پایه از جمله فیزیک به چگونگی پیشآمدهای علمی توجه میکنند و در واقع به دنبال یافتن دلایل و چرایی هر پدیده یا اتفاق هستند و به همین دلیل بچههایی که مستعد، باهوش و کنجکاو هستند، میتوانند در این رشته موفق گردند.
اما متاسفانه چون در دبیرستان فیزیک بخوبی آموزش داده نمیشود و دانشآموزان تنها به حفظ فرمولها میپردازند، نمیتوانند بین آنچه خواندهاند و آنچه در دنیای خارج وجود دارد، ارتباط برقرار کنند و در نتیجه کنجکاوی آنها تحـریـ*ک نمیشود و تعداد اندکی از دانشآموزان با استعداد به رشته فیزیک علاقهمند شده و این رشته را انتخاب میکنند.»
مهم این است که دانشجوی فیزیک از آنچه در اطرافش اتفاق میافتد به راحتی نگذرد.
وضعیت نیاز کشور به این رشته در حال حاضر:
امروزه اگر ما به فکر پیشرفت و ساخت وسایل صنایع مختلف کشورمان از نظامی گرفته تا پزشکی نباشیم باید این صنایع را به صورت آماده از کشورهای دیگر بخریم که این کار احتیاج به سرمایهای گزاف دارد و باعث وابستگی کشور ما به کشورهای صنعتی میگردد»
دکتر رهبر نیز در همین زمینه میگوید: «ما در ایران صنایع چندانی نداریم و صنایع موجود نیز بیشتر مونتاژ بوده و ابتکاری نیست اما اگر روزی بخواهیم صنایع پیشرفتهای داشته باشیم باید خواص مواد را بدانیم تا متوجه شویم که چطور میتوان از آنها استفاده بهتری بکنیم و وضعیت آن را بهبود ببخشیم و چنین پیشرفتی تنها با توسعه و پیشرفت علم فیزیک امکانپذیر است چرا که متخصصان فیزیک میتوانند موجب بهبود کیفیت محصولات گشته و یا وسایل جدید طراحی بکند. یعنی ما به جای این که مواد خام خود را خیلی ارزان صادر کنیم به یاری دانش فیزیک آنها را به محصولات ساخته تبدیل بکنیم چرا که این محصولات ارزش افزوده بسیار زیادی دارد.
کار ی کشور پیشرفتهای مثل الکترونیک پیشرفت کرده است،صنایعی که علم زیربنایی آنها فیزیک میباشد.»
نکات تکمیلی
دکتر هادی دویلو استاد مهندسی هستهای دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر میگوید: «بیشتر واحدهای درسی دانشجویان گرایشهای مختلف رشته فیزیک، در دوره لیسانس مشترک چرا که دانشجویان فیزیک تنها در سال آخر تحصیلی اقدام به انتخاب گرایش خود میکنند و هر گرایش نیز تنها 9 واحد تخصصی یعنی سه درس تدریس میشود و به همین دلیل نمیتوان بین یک لیسانس گرایش فیزیک حالت جامد یا هسته ای و یا سایر گرایشهای تفاوتی قائل شد یعنی یک لیسانس فیزیک در هیچیک از گرایشها متخصص نمیشود».
دکتر عراقی استاد فیزیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر با تاکید بر همین امر میگوید: «هر دانشجوی فیزیک در دوره کارشناسی باید 130 واحد بگذراند که دروس تخصصی هر یک از گرایشها فقط 9 واحد از این 130 واحد است و بدون شک 9 واحد نمیتواند تغییری در دیدگاه دانشجویان ایجاد کند و هر دانشجو فقط شناختی جزئی نسبت به گرایش مورد نظر خود پیدا میکند. تازه، گاه همین 9 واحد نیز به گونهای مشترک اما در دروسی مختلف در هر یک از گرایشها تدریس میشود یعنی کتابها یا واحدهای درسی هر گرایش، متفاوت است اما در کل همه به اطلاعات یکسانی دست پیدا میکنند. در نتیجه یک لیسانسه فیزیک، یک کارشناس فیزیک به معنای عام آن است و کارشناس یا متخصص در یکی از گرایشهای فوق به شمار نمیآید رشته فیزیک