دلنوشته کاربران واله... | الهه خواجه علی کاربر انجمن نگاه دانلود

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Elahe Khajeali

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/10
ارسالی ها
202
امتیاز واکنش
3,271
امتیاز
426
«به نام عشقی که خداست و خدایی که عشق است»

نام مجموعه: واله...
نویسنده: الهه خواجه علی (Mademoiselle) کاربر انجمن نگاه دانلود
سطح: ارزشمند
نام طراح: zeinab_jokal

مقدمه:
قلم به دست گرفتم تا قلم بزنم،
احوال دل بی‌سرو‌سامانم را...!

***
توجه:
هرگونه کپی‌برداری از آثار بدون رضایت نویسنده مجاز نیست و پیگرد قانونی دارد.
برداشت از نوشته‌ها آزاد است؛ اما مسئولیت برداشت‌های شما بر گردن نویسنده نخواهد بود!
***
با تشکر از همه کسانی که برای خواندن نوشته‌هایم وقت می‌گذارند.
mkdd_234122_dlnushtx_ualx....png
 
  • پیشنهادات
  • Elahe Khajeali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    202
    امتیاز واکنش
    3,271
    امتیاز
    426
    مهر سکوت هم تاریخ انقضا دارد.
    بالاخره روزی فرامی‌رسد که چیزی جز بی‌رنگی‌اش باقی نمی‌ماند؛ و خواه ناخواه حکم آزادی لب‌هایت صادر می‌شود.
    برای بیان ناگفته‌ای که از بهرش بر لب‌هایت مهر سکوت زدند.
     

    Elahe Khajeali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    202
    امتیاز واکنش
    3,271
    امتیاز
    426
    چشم‌ها را بسته‌ایم و بیداد را نادیده می‌گیریم.
    لب‌ها را به هم دوخته‌ایم و فریاد برنمی‌آوریم.
    گوش‌ها را پوشانده‌ایم و هیچ نمی‌شنویم.
    و خود را در حصاری از ترس محبوس ساخته‌ایم، غافل از اینکه صدای سکوتی چنین وهم آلود، شنیدنی است!
     

    Elahe Khajeali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    202
    امتیاز واکنش
    3,271
    امتیاز
    426
    لبخندم جراحتی سوزاننده بیش نیست که تا اعماق قلبم را می‌سوزاند.
    و چیزی جز فریاد برایش به ارمغان نمی‌آورد؛ فریادی که تنها حاصلش درد است و درد، برای لب‌هایی که داغ دیده‌اند.
     

    Elahe Khajeali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    202
    امتیاز واکنش
    3,271
    امتیاز
    426
    بایدها و نبایدها
    خوبی‌ها و بدی‌ها
    زشتی‌ها و زیبایی‌ها
    و هرآنچه که هست و نیست،
    همگی برایت پوچ و بی‌معنا می‌شوند؛ اگر آن‌قدر سست‌ریشه باشی.
    تا باد تو را به هر جهت که می‌خواهد هدایت کند،
    هرچقدر هم که بستر خاک برایت نامساعد بود،
    ریشه‌هایت را محکم کن.
    آن زمان است که می‌توانی با افتخار بگویی:
    «اعتقادات باد نتوانستند مرا را به اسارت ببرند.»
     

    Elahe Khajeali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    202
    امتیاز واکنش
    3,271
    امتیاز
    426
    آیین آمدن را نیاموخته بودی، نازنین!
    وگرنه چه کس می‌تواند هیاهوی قلب من را ببیند و بی‌تاب آمدن نشود؟
    ***
    آن‌قدر به تلخی این روزها عادت کرده‌ام که دیگر،
    روزهای شیرین برایم معنا ندارند... .
     

    Elahe Khajeali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    202
    امتیاز واکنش
    3,271
    امتیاز
    426
    سِرّ این امر چیست؟
    نمی‌دانم!
    از کنار تو بودن لـ*ـذت نمی‌برم؛
    اما
    ذلتِ بی‌توبودن
    هرلحظه با من است!
     

    Elahe Khajeali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    202
    امتیاز واکنش
    3,271
    امتیاز
    426
    تنها مرزها هستند که بین ما فاصله انداخته‌اند؛
    وگرنه
    تا تو در قلب منی،
    فاصله معنا ندارد.

    *تقدیم به مدینه‌ی عزیزم (:
     

    Elahe Khajeali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    202
    امتیاز واکنش
    3,271
    امتیاز
    426
    من آن پرنده‌ی تیزبال بودم
    که در آسمانِ این دنیای پتیاره،
    به دنبال ستاره‌ی خویش می‌گشتم.
    غافل از اینکه ستارگان با چشمکی مرا خام می‌کردند
    تا بال از من بشکنند.
    و مرا در حصار تنهایی خویش رها سازند.
    و این من، منی تنهاست!
    که هنوز شکسته شدن بالش را باور ندارد.
    و هنوز برای پرواز تقلا می‌کند؛
    برای شکستن این حصار تنهایی،
    برای رهایی از این حبس ابد دل.
    و هر بار که به زمین می‌افتد،
    تازه به یاد می‌آورد
    اسیر بازی ستارگان چشمک‌زنی شده
    که روزی او را تنها نهادند.
     

    Elahe Khajeali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    202
    امتیاز واکنش
    3,271
    امتیاز
    426
    هرچه بیشتر به پیش می‌روم،
    از تأثیر واژه‌ها
    بیشتر آگاه می‌شوم.
    و بهتر درک می‌کنم،
    که هر کلامی
    چه تلخ و چه شیرین،
    چه راست و چه دروغ،
    تأثیری ژَرف بر پیکره‌ی روان ما دارد.
    همان‌طور که معجزه‌گر است،
    خاصیت ویرانگری نیز دارد.
    می‌کُشد و یا جان می‌بخشد.
    می‌شِکند و یا بند می‌زند.
    ای کاش بیشتر مواظب واژه‌هایمان بودیم!
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا