بخشی از رمان کابوسهای شب امتحان (پستی که خودم نوشته بودم)
ـ"آقا شما مگه کاتب نیستی پس چی شده که رفتی تو کار معامله منزل آخرت؟"
ـ"بحران اقتصادی ... علم هم که داره روز به روز پیشرفت میکنه و جایگاه خط و خوشنویسی و کتابت رو تنزول میده منم هم برای همین اخراج شدم. از طرفی جنگ و خونریزی هم که هیچ وقت از رونق نمی افته. تو زمان ما همسایگان سوری، میانرودانی، هیتی و فینیقی و گاهی هم آریایی ها می افتادن به جون مملکتمون. جدیدا هم که جنگ داخلی وداعشی های بی پدر قبرستون ها و سرزمین غرب رو حسابی آباد کردن! خلاصه هر کی بیاد توی این کار از نعش کش ومامورین مومیایی بگیر تا کارگرهای مقبره ساز ونقاش ها حسابی نونشون تو روغنه!
من درمورد اینکه فیلما و سریالای ترکیه ای کاملا چرت و بی محتوان و صد البته،تاثیر منفی دارن موافقم ولی...همه ی ترکیه ای ها که عقیدشون این نیست،هست!؟
حالا میگیم ما از ترکیه بدمون اومد اومدیم ایران یهو بقول معروف متحول (!!) شدیم،ولی خیلیا رو میشناسم به اجبار یا غیر اجبار یا هرچی،تو ترکیه موندن و اصلا عقایدشون اینطوری نیست...
درکل متنت عالی بود و واقعا ازش خوشم اومد و کلا منم باهاش موافقم ولی تنها مشکلش این بود که همه رو تقریبا به یه چوب زدی و گـ ـناه خیلیا رو پای خیلیای دیگه هم گذاشتی...
و البته اینم باید درنظر بگیریم که رمانای خودمون یه چیزی شبیه همیناست...
اصلا به اسماشون توجه نمیکنیم و خیلیاشونو دیدم اسم شخصیتای بد اسمای ائمه هستن و اسم خیلی از شخصیتای خوب اسمای اجق وجقی که به زور تو دنیا پیدا میشه یا من دراوردی یا چیزی که تو اکثر رمانا هست یه اسم خارجیه!
یا چند تا رمان خوندم که اسم اون دختره زشته که همیشه آویزونه مریمی فاطمه ای چیزی بوده...
خوشحال میشم با خوندن این تاپیک،یکمی به همین موضوعم که بدتر از اوناست فکر کنید،چون اونا رو حداقل بقیه میسازن،ولی این رمانا رو ما میسازیم :|