پرونده طلاق

[nadiya_m]

دعوی طلاق یكی از دعاوی رایج محاكم خانواده است كه زن یا شوهر از دادگاه درخواست حكم یا اذن به طلاق را مینمایند.

در واقع مراد از طرح دعوی،حل اختلاف درباره استحقاق اعمال جنین حقی است كه در آینده و بعد از تصمیم قطعی دادگاه از ان استفاده مینماید به تعبیر دیگر اراده شوهر به اجرای صیغه خاص نزد دو مرد عادل ،جدایی زوجین را ایجاد و دخالت دادگاه ،مجوز واقع ساختن ان و ثبت طلاق در محضر است و در وقوع عمل حقوقی اثر ندارد. عدم ثبت واقعه ازدواج نیز مانع از رسیدگی به تقاضای طلاق و انحلال نكاح در دادگاه نیست . زیرا بدون اجازه دادگاه نیز میتوان صیغه طلاق را جاری كرد . بدون اینكه حكم بطلان ان در قوانین مدون مشاهده شود. هدف مقنن از مراجعه به دادگاه ،جلوگیری از وقوع طلاق های بی مورد و اصلاح ذات البین است. به همین دلیل گاهی در وقوع طلاق یا پاره ای از اركان آن یا نفوذ طلاقی كه واقع شده است،فیما بین زوجین اختلاف ایجاد میشود كه دعاوی مثل تنفیذ طلاق(اختلاف در اصل طلاق)یا الزام به ثبت طلاق طرح و اقامه میشود .

اوصاف طلاق

1- یك نوع عمل حقوقی یك طرفه یعنی ایقاع است

2- عمل حقوقی تشریفاتی است كه باید به صیغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل كه طلاق را بشنوند واقع شود .

3- به اراده شوهر واقع میشود . یعنی در همه موارد چه درخواست كننده زن باشد یا مرد باشد ،مرد باید صیغه طلاق را جاری و ان را واقع سازد .

4- طلاق علی القاعده با اذن یا حكم دادگاه واقع میشود

5- طلاق وسیله انحلال عقد نكاح دایم است.

پاكیزگی زن ؛یعنی در حالت نفاس و عادت زنانگی اجرای صیغه طلاق صحیح نیست مگر اینكه زن حامل یا طلاق قبل از نزدیكی واقع شود و یا شوهر غایب بوده و زاعدت زنانگی نتواند اطلاعی حاصل كند

شرایط طلاق:

الف)شرایط اساسی صحت طلاق:

1- دارا بودن قصد و رضا از طرف شوهر؛زیرا اعمال ارادی است .لذا باید صیغه طلاق خارج از هرگونه اكراه و اجبار و اشتباهی درشخصیت طرف مقابل ،توام با اعلان اراده باطنی توسط مرد یا به وكالت از طرف وی ،به صیه خاص جاری شود.

2- اهلیت :

1-2-صغیر؛در قانون برای طلاق بلوغ قانونی را لازم و هیچ استثنایی بر ان نیستو مگر اینكه كسی الزام صغیر را به اجرای طلاق از محكمه در خواست كند كه باید به طرفین قیم یا ولی طرح دعوی نماید

2-2- سفیه:چون طلاق از امور غیر مالی است و تصرف در مال نمیباشد ،پس رشد از شرایط ان نیست.

2-3-مجنون:ولی مجنون میتواند در صورت مصلحت مولی علیه، زن اورا طلاق دهد و اما قیم میتواند بعد از پیشنهاد دادستان و تصویب محكمه ،طلاق را واقع سازد

3- لزوم تعیین موضوع طلاق:یعنی زنی كه طلاق داده میشود باید موضوع قصد قرار گیرد. اعم از اینكه یك زن یا چند زن موضوع قصد باشند

ب)شرایط زن:

1) پاكیزگی زن ؛یعنی در حالت نفاس و عادت زنانگی اجرای صیغه طلاق صحیح نیست مگر اینكه زن حامل یا طلاق قبل از نزدیكی واقع شود و یا شوهر غایب بوده و زا عدت زنانگی نتواند اطلاعی حاصل كند.

2) وقوع طلاق درطهر مواقعه صحیح نیست مگر اینكه زن یائسه یا حامل باشد

ج) شرایط صوری:

1- تحصیل اذن یا حكم دادگاه ،علی الخصوص زمانی كه زن متقاضی طلاق است و قاضی شوهر را اجبار به طلاق میكند یاخود به عنوان ولی ممتنع ،زن را طلاق میدهد.

2- اجرای صیغه طلاق

1-2-باید به لفظ خاص باشد كه با هر صیغه ،طلاق یك بار انجام میشود ولو اینكه چندبارتكرار شود،مگر اینكه در زمان عده مردرجوع نماید و صیغه طلاق دیگری جاری شود.در این صورت طلاق دوم صورت گرفته است.

2-2- نزد دو شاهد عادل مرد باشد به نحوی كه هردو باهم بشنوند