چرا بچه‌ها مي‌گويند چرا؟

  • شروع کننده موضوع DENIRA
  • بازدیدها 288
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

DENIRA

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/12
ارسالی ها
9,963
امتیاز واکنش
85,309
امتیاز
1,139
محل سکونت
تهران
ريشه‌ چون و چراهاي دوران کودکي

دانشمندان مي‌گويند سوالات بي‌پايان کودکان به قصد کلافه کردن والدين مطرح نمي‌شود. برعکس، اين پرس‌وجوي کودکانه تلاشي هوشمندانه است براي دست يافتن به حقيقت. کودکان نوپا به برخي از پاسخ‌ها (در مقايسه با پاسخ‌هاي ديگر) واکنش بهتري نشان مي‌دهند.

يافته‌هاي جديد، ‌که بر اساس يک بررسي دو قسمتي شامل کودکان بين 2 تا 5 ساله مي‌شد، نشان مي‌دهد که کودکان بيش از آنچه تصور مي‌شود، در کشف حقايق اشيا، فعال هستند. سرپرست اين پژوهش، براندي فريزر از دانشگاه ميشيگان در اين‌باره مي‌گويد: «حتي از سنين بسيار پايين هنگامي که کودکان شروع به پرسيدن «چگونه و چرا» مي‌کنند، آنها اين کار را به قصد به دست آوردن توضيحي در مورد چيزها انجام مي‌دهند.»

اين پژوهشگران معتقدند کودکان، هنگامي که توضيحاتي به آنها داده مي‌شود، به جست‌وجوي بيشتر مي‌پردازند. فريزر مي‌گويد: «کودکان در آموزش درباره جهان اطراف‌شان نسبت به آنچه ما تصور مي‌کرده‌ايم، نقشي بسيار فعال‌تر دارند.»

پرچانگي کنجکاوانه

پژوهش‌هايي که از ابتداي قرن بيستم در مورد رشد و نمو کودک انجام مي‌شد، حاکي از آن بود که کودکان کم‌سن از رابـ ـطه زماني ميان دو واقعه آگاه هستند ولي در 7 يا 8 سالگي نمي‌توانند ميان علت و معلول تفاوت بگذارند. پژوهش‌هاي سال‌هاي اخير، برخلاف اين موضوع، نشان مي‌دهد که کودکان در سنين پايين و حتي در سه سالگي رابـ ـطه علي و معلولي را مي‌فهمند.

اما در اين بررسي‌ها واکنش‌هاي کودکان به اطلاعاتي که در مورد رابـ ـطه علي و معلولي چيزها به دست مي‌آورند، مورد بررسي قرار نگرفته بود. فريزر و همکارانش براي اينکه بفهمند واکنش‌هاي کودکان به جواب‌هايي که در پاسخ به سوالات‌‌شان مي‌گيرند، چيست، متن پياده شده از گفتگوهاي روزانه شش کودک 2 تا 4 ساله را مطالعه کردند و ‌اين متن‌ها ‌را که بيش از 580 مورد مي‌شد، به عنوان واحد تجزيه و تحليل خود قرار دادند. در مجموع بيش از 3100 سوال سببي «چگونه و چرا» در اين متن‌ها وجود داشت، سوالاتي مانند «چرا شکم من اين قدر بزرگ است، مامان؟» يا «چرا چراغ را روشن نگه نمي‌داري؟» و «چطوري مارها که گوش ندارند، مي‌توانند بشنوند؟»

نتايج نشان داد که کودکان بعد از جواب‌هاي سربالا (نسبت به پاسخ‌هاي واقعي) دو برابر بيشتر احتمال دارد که سوال‌شان را دوباره بپرسند و هنگامي که توضيحي واقعي به کودکان داده مي‌شد، که در اين تحقيق در 37 درصد موارد انجام شده بود، نسبت به مواردي که پاسخي غيرتوضيحي و سربالا به کودک داده شده بود، چهار برابر احتمال بيشتري وجود داشت که کودک، در پيگيري بعدي همان پاسخ را به همين سوال بدهد. نتايج مقدماتي به دست آمده از يک بررسي ديگر به وسيله فريزر و همکارانش، نيز نشان مي‌دهد که وضعيتي هم وجود دارد که در پاسخي که به کودک داده مي‌شود، اطلاعاتي بيش از حدي وجود دارد. او مي‌گويد: «به نظر مي‌رسد که يک حد مطلوب از لحاظ ميزان جزيياتي که در پاسخ به سوال او ارايه مي‌شود وجود دارد که کودک به آن علاقه نشان مي‌دهد.»

موارد عجيب و غريب

بخش دوم اين بررسي در آزمايشگاه انجام شد و شامل 42 کودک در سنين پيش از مدرسه مي‌شد، که 3 تا 5 سال داشتند و هنگامي که با اسباب‌بازي‌ها، ‌کتاب‌هاي قصه و ويديو تحريک مي‌شدند، ‌به حرف زدن مي‌افتادند. چيزهايي که در اختيار اين کودکان قرار گرفته بود طوري طراحي شده بود که موقعيت‌‌هاي تعجب‌آور و سوال‌برانگيز را ايجاد کند. براي مثال به کودکان جعبه‌اي از مداد شمعي‌هايي که همه قرمز بودند، نشان داده مي‌شد، يا پازلي که يک قطعه‌‌اش جور نمي‌شد و يا داستاني که کودکي را توصيف مي‌کرد که آب پرتقال روي غلات صبحانه‌اش مي‌ريخت و ...

بزرگسالاني که هرکدام از اين موارد را به کودکان نشان مي‌دادند، هم پاسخ‌هاي توضيحي معين و هم جواب‌هاي غيرتوضيحي و سربالا به آنها مي‌دادند. همان‌طور که انتظار مي‌رفت، کودکان در مورد سناريوي «ريختن آب پرتقال روي غلات صبحانه» سوال کردند:‌ «چرا اين کار را کرد؟» بزرگسالان بعد يا اين توضيح‌ را ارايه دادند که: «او فکر مي‌کرد که درون ظرف شير است» يا اين پاسخ غيرتوضيحي که: «من دوست دارم روي غلاتم شير بريزم.» پژوهشگران دريافتند که تفاوت‌هاي قابل‌توجهي ميان انواع واکنش‌هاي کودکان به پاسخ‌هاي توضيحي و پاسخ‌هاي غيرتوضيحي وجود دارد.

در 30 درصد موارد کودکان با گرفتن توضيح حقيقت موافقت مي‌کردند و سر تکان مي‌دادند يا مي‌گفتند: «آهان». در مقايسه با اينها 13 درصد موافقت کودکان در هنگامي بود که پاسخ غيرتوضيحي داده مي‌شد.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا