- عضویت
- 2016/07/17
- ارسالی ها
- 11,195
- امتیاز واکنش
- 32,291
- امتیاز
- 1,119
چگونه ميتوان دروغگويي در کودکان را متوقف کرد؟
چطور/ تصور کنيد مادر يا پدري هستيد که فرزند کوچکي داريد؛ شايد هم واقعا کودکي داريد که در اين صورت خدا حفظش کند. حالا تصور کنيد وارد اتاق کودک دلبندتان شدهايد و ديواري که تازه رنگ شده است را غرق در تصاوير باب اسفنجي، پنگول و ساير شخصيتهاي کارتوني ميبينيد و مجرم کوچک را ميبينيد که اين کار را به گردن دوستان خيالي يا شخصي ديگر مياندازد. بله واقعيت دارد، کودکان دروغ ميگويند اما دروغگويي در کودکان فعلي خبيثانه و از روي برنامهريزيهاي شيطاني نيست و واکنشهاي شما به عنوان والدين نقش مهمي در ترک يا ادامهي دروغگويي کودکتان دارد.
بچهها در اين سنوسال داستان ميسازند، بدون اينکه بدانند داستانها و تخيلاتشان غيرواقعي است. مثلا کودکي چهار پنج ساله تمام قبضهاي تلفن و گاز را کف خانه پخشوپلا کرده و وقتي علت را جويا ميشويد خيلي ساده ميگويد کار خواهر يا برادرش است؛ اين در حالي است که خواهر يا برادر کوچکترش تنها دو ماه دارد. چرا کودکان دروغ ميگويند؟ علت دروغگويي در کودکان چيست؟ در واقع بچههاي خيلي کوچک دروغ نميگويند. براي دروغ گفتن، فرد دروغگو ميداند که فرقي ميان واقعيت و شکل تحريف شده آن وجود دارد و اين توانايي در تشخيص از ۴ سالگي به بعد شکل ميگيرد. بعدها در سالهاي پيشدبستاني قدرت تخيل کودکان رشد ميکند. اين رشد با ساختن قصههاي «من درآوردي» توسعه مييابد. در اين مقطع سني کودکان از خود داستان ميسازند، شخصيتهاي داستاني و کارتوني مورد علاقه خود را با واقعيت در هم ميآميزند و قصه ميسازند. اما کودکان بزرگتر در مقطع سني قبل از پيشدبستاني معمولا براي کسب منفعتي خاص يا فرار از عواقبي چون تنبيه دروغ ميگويند. بايد بدانيد که همهي اينها طبيعي و بخشي از فرايند رشد است.
دروغگويي در کودکان نوپا و پيش دبستاني
در مواجهه با دروغگويي کودک هميشه آرام باشيد و آن را به مثابه فرصتي براي آموزش و تربيت در نظر بگيريد. ميتوانيد بگوييد: «من تقريبا مطمئن هستم که اين اتفاق رخ نداده است. مطمئني که اينطور شده است؟» اگر دروغي که ميگويد ناشايست و خطرناک است بگوييد: «اگر يه نفر اين حرفو به خودت بگه چه حسي پيدا ميکني؟»
سعي کنيد مشکل را با هم حل کنيد. براي نمونه اگر فرزندتان روي ديوار نقاشي کرده است، بگوييد: «جاي نقاشي در دفتر نقاشي يا کاغذه» و از او بخواهيد کاغذي بياورد تا با همکاري هم روي آن نقاشي کنيد.
اهميت راستگويي را براي کودک توضيح بدهيد. مثلا بگوييد راستگويي در درجه اول براي سلامت و ايمني و بهطور کلي به خاطر شخص اوست و اگر او قيچي تيز و خطرناکي را پنهان کند، ممکن است دستان کوچکش بريده شود.
به کودک حق انتخاب بدهيد تا مجبور نشود دربارهي همه چيز دروغ بسازد. به او آزاديهاي مجاز در زمينهي انتخاب لباس، غذا و … بدهيد. به او احترام بگذاريد به شکلي که احترام و قدرت انتخاب را حس کند.
حقيقت و عواقب آن
گاهي اوقات کودکان از بعضي اشيا مانند آلبوم تمبر و … خوششان ميآيد و دوست دارند آن را مال خود کنند ولي از ترس برخورد پدر و مادر يا ممانعت آنها بياجازه آن را برميدارند و سعي ميکنند با دروغ گفتن از دايره اتهام خارج بشوند. در سن ۶ سالگي رشد مغز کودک سرعت بالايي دارد و قدرت تجزيه و تحليل او بيشتر و بيشتر ميشود. در اين سن کودکان ميتوانند عواقب کارهاي خود را پيشبيني کنند مثلا به خوبي ميدانند اگر کتابشان گم بشود، بازخواست خواهند شد يا اگر تکاليفشان را ننويسند حسابي به دردسر ميافتند. در ۸ سالگي کودکان روابط علت و معلولي را به خوبي درک ميکنند و از عواقب مختلفي که انتظارشان را ميکشد باخبرند.
چه بايد کرد؟
به هيچ وجه بچهها را تنبيه نکنيد. کودکاني که از تنبيه شدن ميترسند، بيشتر دروغ ميگويند. با علم به اينکه تنبيه و مجازات انتظارشان را ميکشد، درصدد گريز از تنبيه هستند و دست به مخفيکاري و دروغگويي ميزنند. اگر تنبيه کردن را از برنامهي تربيتي خود حذف کنيد درهاي ارتباط با کودک را ميگشاييد و در نتيجه سادهتر ميتوانيد مشکل را ميان خود حل کنيد.
در اين سن نيز مانند کودکان کوچکتر بايد به فرزندتان دربارهي راستگويي توضيح بدهيد. اهميت راست گفتن و عواقب دروغگويي را برايش روشن کنيد و مفهوم مهم اعتماد را برايش توضيح دهيد. به او بگوييد با دروغ گفتن اعتماد آدمها نسبت به يکديگر از بين ميرود يا به او بگوييد که حتي اگر چيزي را خراب کرده است، نمرهي کمي گرفته يا با توپ مجسمهي گرانبهايي را در منزل شکسته است، بايد راستش را بگويد. ارزش راستگويي خيلي خيلي زيادتر از شي شکسته شده يا نمرهي بيست است. اگر حقيقتي که با شما در ميان ميگذارد، خيلي هولناک يا حاصل خرابکاري عظيمي است، باز هم خونسرد بمانيد و بدانيد حفظ خونسردي موجب شکلگيري ويژگي راستگويي در کودک ميشود.
وقتي بزرگترها راست بگويند و در عمل از دروغگويي پرهيز کنند، کودکان بيشتر متوجه اهميت راستگويي ميشوند. فرض کنيد براي بردن کودک به سالن سينما يا استفاده از بازيهاي خاصي در شهربازي، دربارهي سن او به مسئول کنترل دروغ ميگوييد؛ در اين حالت انتظار گزافي است که کودک راستگو بشود و براي تأمين منافعش دروغ نگويد. کودکان نکات تربيتي را در عمل و رفتار شما ميجويند و ياد ميگيرند.
فرايند حل مسئله را به کودک آموزش بدهيد. به او ياد بدهيد که در مواجهه با مشکلات چگونه تصميمگيري کند. اگر کتابش را گم کرده يا آن را پاره کرده است، راه حل درست پنهانکاري يا دروغگويي نيست، بلکه بايد بتواند مشکل به وجود آمده را مديريت و حل کند.
وقتي کودک راست ميگويد، او را تشويق کنيد. کودک بايد بفهمد که با راستگويي نيز ميتواند نيازهايش را برآورده کند.
نوجواني و سالهاي قبل از آن
اين سنين مقاطع حساسي از زندگي هر فرد هستند. در اين سنوسال اختيارات و توانايي افراد خيلي بيشتر از دوران کودکي است و نظارت بر رفتار بهويژه در بخشهايي که والدين و بزرگترها حضور ندارند، کمي دشوارتر است. مثلا تأخير نوجواني که خودش با وسايل نقليه عمومي از مدرسه به منزل بازميگردد و دروغگويي دربارهي اين تأخير، خرج کردن غيرعادي پول توجيبي و… مسائلي است که نوجوانان در موردشان دروغ ميگويند. دروغگويي نوجوانان بيشتر در حوزهي روابط اجتماعي و زندگي بيرون از خانه شکل ميگيرد. علاقه به تجربهي حس استقلال و تنهايي از اصليترين عوامل دروغگويي نوجوانان است. آنها دوست دارند خود را مستقل از والدين نشان بدهند و فکر ميکنند در سني هستند که لزومي به اجازه گرفتن از سايرين ندارند، چون به زعم خودشان عقل کافي و توانايي وافي براي گذراندن امور خود دارند. نوجوان دوست دارد تصميمگيري کند. احترام به حريم خصوصي نوجوانان و ارزشمند شمردن نظرات و تصميمات آنها کمک زيادي به ترک دروغگويي ميکند. وقتي شما هميشه نوجوان خود را گناهکار بدانيد، به او مشکوک باشيد و حرفهايش را باور نکنيد، انگيزهاي براي تغيير و خوب بودن در اختيارش نميگذاريد. حتي اگر به شما راست هم بگويد، دفعهي بعد اين کار را نخواهد کرد، چون ميبيند که راستگويي او اهميتي ندارد و در هر صورت مقصر شناخته ميشود.
طوري رفتار کنيد که نوجوان بفهمد متوجه دروغ او شدهايد و اين دروغ برايتان ناخوشايند بوده است. به او آزاديهاي مجاز بدهيد. اگر دوست دارد به جشن تولدي برود که دوستان معقول با اجازهي والدين در آن حضور دارند، بيهوده ممانعت نکنيد. از «اين کار را بکن و آن کار را نکن» گفتن پرهيز کنيد. نوجوان در سن بلوغ از اين دستورات تربيتي هيچگونه حسن نيتي برداشت نميکند. از ديد او شما ديکتاتوري مستبد هستيد که آزاديهاي او را تحتالشعاع قرار داده است. ضمن اينکه اهميت احتياط و شيوهي مراقبت کردن از خود را به او ميآموزيد به آزاديهاي او احترام بگذاريد و اجازه بدهيد استقلال را تجربه کند.
در سالهاي پاياني نوجواني درک متقابل والدين و فرزندان بيشتر ميشود. به عنوان پدر و مادر از برخورد با چالشهاي رفتاري اين سن نهراسيد. حتي اگر بهترين شرايط خانوادگي نيز در خانه حکمفرما باشد، در اين سنين برخورد و اصطکاک ميان فرزندان و والدين پيش ميآيد. تفاوت نسلي و شرايط مختلف فرهنگي و اجتماعي زمان و… هميشه وجود دارد و از اين اختلاف نظرها گريزي نيست. از مشکلات فرار نکنيد. با چالشها روبهرو شويد و ضمن حفظ خونسردي، در تعاملي سازنده مسائل را با کمک نوجوان خود حل کنيد.
حتي اگر نوجوان شما در مورد مسئلهي مهمي دروغ گفت (برداشتن پول از کيف يا جيب شما و انکار آن)، جا نخوريد. بدانيد تنها فرزند شما نيست که اشتباه ميکند. در اين سنين حساس همه اشتباهاتي دارند و حذف اين اشتباهات به خونسردي و آگاهي والدين بستگي دارد. در مثال عنوان شده، ريشهيابي دروغ مهمتر از پرداختن به مسئلهي دروغگويي است. علت اصلي دروغ را کشف کنيد. چرا از کيف يا جيب شما پول برداشته است؟ اين پول براي چه چيزي خرج شده است؟ علت پنهانکاري چيست؟ ترس از شما؟ خريد چيزي نامعقول؟ و… .
دروغ شنيدن از فرزندان سخت است، اما تصور نکنيد دروغگويي در کودکان و نوجوانان به معناي جاني شدن آنها در آينده و تباه شدن اخلاقيات آنان است. دروغگويي ريشه در فرايند رشد دارد. کودکان شما تا بلوغ راه پرپيچ و خمي در پيش دارند و شرط سالم طي کردن اين مسير حمايت و تربيت آگاهانهي شماست. صبور باشيد و در سايهي پروردگار فرزنداني برومند و سالم تربيت کنيد.
چطور/ تصور کنيد مادر يا پدري هستيد که فرزند کوچکي داريد؛ شايد هم واقعا کودکي داريد که در اين صورت خدا حفظش کند. حالا تصور کنيد وارد اتاق کودک دلبندتان شدهايد و ديواري که تازه رنگ شده است را غرق در تصاوير باب اسفنجي، پنگول و ساير شخصيتهاي کارتوني ميبينيد و مجرم کوچک را ميبينيد که اين کار را به گردن دوستان خيالي يا شخصي ديگر مياندازد. بله واقعيت دارد، کودکان دروغ ميگويند اما دروغگويي در کودکان فعلي خبيثانه و از روي برنامهريزيهاي شيطاني نيست و واکنشهاي شما به عنوان والدين نقش مهمي در ترک يا ادامهي دروغگويي کودکتان دارد.
بچهها در اين سنوسال داستان ميسازند، بدون اينکه بدانند داستانها و تخيلاتشان غيرواقعي است. مثلا کودکي چهار پنج ساله تمام قبضهاي تلفن و گاز را کف خانه پخشوپلا کرده و وقتي علت را جويا ميشويد خيلي ساده ميگويد کار خواهر يا برادرش است؛ اين در حالي است که خواهر يا برادر کوچکترش تنها دو ماه دارد. چرا کودکان دروغ ميگويند؟ علت دروغگويي در کودکان چيست؟ در واقع بچههاي خيلي کوچک دروغ نميگويند. براي دروغ گفتن، فرد دروغگو ميداند که فرقي ميان واقعيت و شکل تحريف شده آن وجود دارد و اين توانايي در تشخيص از ۴ سالگي به بعد شکل ميگيرد. بعدها در سالهاي پيشدبستاني قدرت تخيل کودکان رشد ميکند. اين رشد با ساختن قصههاي «من درآوردي» توسعه مييابد. در اين مقطع سني کودکان از خود داستان ميسازند، شخصيتهاي داستاني و کارتوني مورد علاقه خود را با واقعيت در هم ميآميزند و قصه ميسازند. اما کودکان بزرگتر در مقطع سني قبل از پيشدبستاني معمولا براي کسب منفعتي خاص يا فرار از عواقبي چون تنبيه دروغ ميگويند. بايد بدانيد که همهي اينها طبيعي و بخشي از فرايند رشد است.
دروغگويي در کودکان نوپا و پيش دبستاني
در مواجهه با دروغگويي کودک هميشه آرام باشيد و آن را به مثابه فرصتي براي آموزش و تربيت در نظر بگيريد. ميتوانيد بگوييد: «من تقريبا مطمئن هستم که اين اتفاق رخ نداده است. مطمئني که اينطور شده است؟» اگر دروغي که ميگويد ناشايست و خطرناک است بگوييد: «اگر يه نفر اين حرفو به خودت بگه چه حسي پيدا ميکني؟»
سعي کنيد مشکل را با هم حل کنيد. براي نمونه اگر فرزندتان روي ديوار نقاشي کرده است، بگوييد: «جاي نقاشي در دفتر نقاشي يا کاغذه» و از او بخواهيد کاغذي بياورد تا با همکاري هم روي آن نقاشي کنيد.
اهميت راستگويي را براي کودک توضيح بدهيد. مثلا بگوييد راستگويي در درجه اول براي سلامت و ايمني و بهطور کلي به خاطر شخص اوست و اگر او قيچي تيز و خطرناکي را پنهان کند، ممکن است دستان کوچکش بريده شود.
به کودک حق انتخاب بدهيد تا مجبور نشود دربارهي همه چيز دروغ بسازد. به او آزاديهاي مجاز در زمينهي انتخاب لباس، غذا و … بدهيد. به او احترام بگذاريد به شکلي که احترام و قدرت انتخاب را حس کند.
حقيقت و عواقب آن
گاهي اوقات کودکان از بعضي اشيا مانند آلبوم تمبر و … خوششان ميآيد و دوست دارند آن را مال خود کنند ولي از ترس برخورد پدر و مادر يا ممانعت آنها بياجازه آن را برميدارند و سعي ميکنند با دروغ گفتن از دايره اتهام خارج بشوند. در سن ۶ سالگي رشد مغز کودک سرعت بالايي دارد و قدرت تجزيه و تحليل او بيشتر و بيشتر ميشود. در اين سن کودکان ميتوانند عواقب کارهاي خود را پيشبيني کنند مثلا به خوبي ميدانند اگر کتابشان گم بشود، بازخواست خواهند شد يا اگر تکاليفشان را ننويسند حسابي به دردسر ميافتند. در ۸ سالگي کودکان روابط علت و معلولي را به خوبي درک ميکنند و از عواقب مختلفي که انتظارشان را ميکشد باخبرند.
چه بايد کرد؟
به هيچ وجه بچهها را تنبيه نکنيد. کودکاني که از تنبيه شدن ميترسند، بيشتر دروغ ميگويند. با علم به اينکه تنبيه و مجازات انتظارشان را ميکشد، درصدد گريز از تنبيه هستند و دست به مخفيکاري و دروغگويي ميزنند. اگر تنبيه کردن را از برنامهي تربيتي خود حذف کنيد درهاي ارتباط با کودک را ميگشاييد و در نتيجه سادهتر ميتوانيد مشکل را ميان خود حل کنيد.
در اين سن نيز مانند کودکان کوچکتر بايد به فرزندتان دربارهي راستگويي توضيح بدهيد. اهميت راست گفتن و عواقب دروغگويي را برايش روشن کنيد و مفهوم مهم اعتماد را برايش توضيح دهيد. به او بگوييد با دروغ گفتن اعتماد آدمها نسبت به يکديگر از بين ميرود يا به او بگوييد که حتي اگر چيزي را خراب کرده است، نمرهي کمي گرفته يا با توپ مجسمهي گرانبهايي را در منزل شکسته است، بايد راستش را بگويد. ارزش راستگويي خيلي خيلي زيادتر از شي شکسته شده يا نمرهي بيست است. اگر حقيقتي که با شما در ميان ميگذارد، خيلي هولناک يا حاصل خرابکاري عظيمي است، باز هم خونسرد بمانيد و بدانيد حفظ خونسردي موجب شکلگيري ويژگي راستگويي در کودک ميشود.
وقتي بزرگترها راست بگويند و در عمل از دروغگويي پرهيز کنند، کودکان بيشتر متوجه اهميت راستگويي ميشوند. فرض کنيد براي بردن کودک به سالن سينما يا استفاده از بازيهاي خاصي در شهربازي، دربارهي سن او به مسئول کنترل دروغ ميگوييد؛ در اين حالت انتظار گزافي است که کودک راستگو بشود و براي تأمين منافعش دروغ نگويد. کودکان نکات تربيتي را در عمل و رفتار شما ميجويند و ياد ميگيرند.
فرايند حل مسئله را به کودک آموزش بدهيد. به او ياد بدهيد که در مواجهه با مشکلات چگونه تصميمگيري کند. اگر کتابش را گم کرده يا آن را پاره کرده است، راه حل درست پنهانکاري يا دروغگويي نيست، بلکه بايد بتواند مشکل به وجود آمده را مديريت و حل کند.
وقتي کودک راست ميگويد، او را تشويق کنيد. کودک بايد بفهمد که با راستگويي نيز ميتواند نيازهايش را برآورده کند.
نوجواني و سالهاي قبل از آن
اين سنين مقاطع حساسي از زندگي هر فرد هستند. در اين سنوسال اختيارات و توانايي افراد خيلي بيشتر از دوران کودکي است و نظارت بر رفتار بهويژه در بخشهايي که والدين و بزرگترها حضور ندارند، کمي دشوارتر است. مثلا تأخير نوجواني که خودش با وسايل نقليه عمومي از مدرسه به منزل بازميگردد و دروغگويي دربارهي اين تأخير، خرج کردن غيرعادي پول توجيبي و… مسائلي است که نوجوانان در موردشان دروغ ميگويند. دروغگويي نوجوانان بيشتر در حوزهي روابط اجتماعي و زندگي بيرون از خانه شکل ميگيرد. علاقه به تجربهي حس استقلال و تنهايي از اصليترين عوامل دروغگويي نوجوانان است. آنها دوست دارند خود را مستقل از والدين نشان بدهند و فکر ميکنند در سني هستند که لزومي به اجازه گرفتن از سايرين ندارند، چون به زعم خودشان عقل کافي و توانايي وافي براي گذراندن امور خود دارند. نوجوان دوست دارد تصميمگيري کند. احترام به حريم خصوصي نوجوانان و ارزشمند شمردن نظرات و تصميمات آنها کمک زيادي به ترک دروغگويي ميکند. وقتي شما هميشه نوجوان خود را گناهکار بدانيد، به او مشکوک باشيد و حرفهايش را باور نکنيد، انگيزهاي براي تغيير و خوب بودن در اختيارش نميگذاريد. حتي اگر به شما راست هم بگويد، دفعهي بعد اين کار را نخواهد کرد، چون ميبيند که راستگويي او اهميتي ندارد و در هر صورت مقصر شناخته ميشود.
طوري رفتار کنيد که نوجوان بفهمد متوجه دروغ او شدهايد و اين دروغ برايتان ناخوشايند بوده است. به او آزاديهاي مجاز بدهيد. اگر دوست دارد به جشن تولدي برود که دوستان معقول با اجازهي والدين در آن حضور دارند، بيهوده ممانعت نکنيد. از «اين کار را بکن و آن کار را نکن» گفتن پرهيز کنيد. نوجوان در سن بلوغ از اين دستورات تربيتي هيچگونه حسن نيتي برداشت نميکند. از ديد او شما ديکتاتوري مستبد هستيد که آزاديهاي او را تحتالشعاع قرار داده است. ضمن اينکه اهميت احتياط و شيوهي مراقبت کردن از خود را به او ميآموزيد به آزاديهاي او احترام بگذاريد و اجازه بدهيد استقلال را تجربه کند.
در سالهاي پاياني نوجواني درک متقابل والدين و فرزندان بيشتر ميشود. به عنوان پدر و مادر از برخورد با چالشهاي رفتاري اين سن نهراسيد. حتي اگر بهترين شرايط خانوادگي نيز در خانه حکمفرما باشد، در اين سنين برخورد و اصطکاک ميان فرزندان و والدين پيش ميآيد. تفاوت نسلي و شرايط مختلف فرهنگي و اجتماعي زمان و… هميشه وجود دارد و از اين اختلاف نظرها گريزي نيست. از مشکلات فرار نکنيد. با چالشها روبهرو شويد و ضمن حفظ خونسردي، در تعاملي سازنده مسائل را با کمک نوجوان خود حل کنيد.
حتي اگر نوجوان شما در مورد مسئلهي مهمي دروغ گفت (برداشتن پول از کيف يا جيب شما و انکار آن)، جا نخوريد. بدانيد تنها فرزند شما نيست که اشتباه ميکند. در اين سنين حساس همه اشتباهاتي دارند و حذف اين اشتباهات به خونسردي و آگاهي والدين بستگي دارد. در مثال عنوان شده، ريشهيابي دروغ مهمتر از پرداختن به مسئلهي دروغگويي است. علت اصلي دروغ را کشف کنيد. چرا از کيف يا جيب شما پول برداشته است؟ اين پول براي چه چيزي خرج شده است؟ علت پنهانکاري چيست؟ ترس از شما؟ خريد چيزي نامعقول؟ و… .
دروغ شنيدن از فرزندان سخت است، اما تصور نکنيد دروغگويي در کودکان و نوجوانان به معناي جاني شدن آنها در آينده و تباه شدن اخلاقيات آنان است. دروغگويي ريشه در فرايند رشد دارد. کودکان شما تا بلوغ راه پرپيچ و خمي در پيش دارند و شرط سالم طي کردن اين مسير حمايت و تربيت آگاهانهي شماست. صبور باشيد و در سايهي پروردگار فرزنداني برومند و سالم تربيت کنيد.
دانلود رمان و کتاب های جدید