کلمه های کلیدی درترجمه عربی

  • شروع کننده موضوع Mårzï¥ē
  • بازدیدها 139
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Mårzï¥ē

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/18
ارسالی ها
10,419
امتیاز واکنش
37,579
امتیاز
1,051
محل سکونت
TehRan
♦️1- «اِذا» به معنای «هرگاه، هنگامی که، زمانی که، اگر» می باشد.
نکته: فعل بعد از «اِذا» به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.
مثال: «اِذا جاءِ نصرُالله و الفتح» هرگاه یاری خدا و پیروزی فرا برسد.
♦️2- «واِن» در وسط جمله به معنای «اگرچه» می باشد.
مثال: «لا تَخَف اَعداءَ الله و اِن کانوا اَقویاءَ»: از دشمنان خدا نترس اگرچه قوی باشند.
♦️3- «بَینَما» به معنای «درحالی که» می باشد.
مثال: «بینما کانا یذهبان ِ» درحالی که داشتند می رفتند.
♦️4- «اِنّما» به معنای «فقط و تنها» می باشد.
مثال: «اِنّما الدنیا خیالٌ عارضٌ»: دنیا تنها خیالی گذرا است.
مثال: «اِنَّما یَخشَی الله مِن عبادِهِ العلماءُ»: از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند.
♦️5- «اِلّا» حرف استثنا و غیرعامل است . به معنی «مگر، بجز، فقط و تنها» می باشد.
توجه: در مستثنای مُفرَّغ بهتر است جمله ای را که منفی است به صورت مثبت ترجمه نموده و در
ترجمه ی «اِلّا» از کلمه های «فقط و تنها» استفاده می کنیم.
مثال: «لا تَعبدوا اِلّا الله»: فقط خدا را عبادت کنید.
«ما توفیقی اِلّا بالله»: توفیق من فقط بوسیله خداست.
مثال: «ما أولیایی مِنکم و مِن غیرکم اِلّا المتّقونَ»: دوستان من از میان شما و غیر شما فقط پرهیزکارانند.
♦️6- «إنَّ»: «همانا -به درستی» - «أنَّ»: «که - اینکه» - «کأنَّ»: «گویی، مثل اینکه، انگار»
«لَیتَ»: «کاش» - «لَعلَّ»: «شاید – امید است» - «لکِنَّ»: «لکن - ولی»
توجه: هیچکدام از حروف مشبهة بالفعل بر سر فعل و ضمایر منفصل، قرار نمی گیرند.
مثال: إنَّ هو – إنَّ یذهبُ ß نادرست هستند.
نکته: «اِنَّ» اگر گاهی ترجمه نشود، اشکالی ندارد. مثال: إنَّ المعلم جاءَ: «معلم آمد»
نکته:خبر«لیتَ ولعلَّ»اگرمضارع باشد،به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.
مثال: «لیتَ الربیعَ یدومُ»: کاش بهار دوام یابد.
مثال: «لعلَّ الطالبَ ینجحُ»: شاید دانش آموز موفق شود.
♦️7_«لا»ی نفی جنس به معنای «هیچ ... نیست» می باشد.
نکته: اسمی که بعداز «لا»ی نفی جنس واقع می شود، نه «ال» می گیرد و نه «تنوین -ً» وعلامتش «فتحه-َ» است.
مثال: «لا شیءَ اَجملُ مَن العافیة»: هیچ چیزی زیباتر از سلامتی نیست.
نکته: «لا» در «لابُدُّ» و «لاشکُّ» لای نفی جنس است.
«لابُدَّ» یعنی: «چاره ای نیست، باید» - «لاشکَّ» یعنی: «هیچ شکی نیست، شکی نیست»
@kounkori
♦️8_ «أحد» به معنای «یکی از» می باشد. مؤنث این کلمه «اِحدَی» است.
مثال: اَحدالأیام: یکی از روزها – اِحدی التلمیذات: یکی از دانش آموزان

♦️9 - «کُلّ» قبل از اسم مفرد به معنای «هر» و قبل از اسم جمع به معنای «همه» است.
مثال: کلّ مکان ٍ: هر مکانی – کلّ الأیام: همه ی روز
کلّ اطفال فلسطین: همه ی کودکان فلسطین
نکته: فعل مفرد هرگاه به فاعل اسم ظاهر اسناد داده شود و آن فاعل، مثنی یا جمع باشد، در فارسی به صورت جمع ترجمه می شود.
مثال: ذهَبَ التلمیذان ِ الی المدرسةِ: دو دانش آموز به مدرسه رفتند.
مثال: جَلَسَ الطلابُ علی الکرسیّ: دانش آموزان روی صندلی نشستند.
مثال: اَسرعَ الناسُ نحوَهُ: مردم به طرف او شتافتند.
@kounkori
♦️10_ معادل «باید» در عربی:
الف: «عَلی + اسم یا ضمیر»:
علی الانسان ِ أن یُحاولَ: انسان باید تلاش کند - علیکَ اَن تذهبَ: تو باید بروی
ب: «یَجِبُ علی + اسم یا ضمیر»:
یَجِبُ علی المعملین اَن یَذهبوا: معلمان باید بروند - یَجِبُ علینا أن نَذهبَ: ما باید برویم.
توجه: فعل «یَجِبُ» و «تَجِبُ» به معنای «باید» همیشه ثابت است. اما صیغه ی مثنی، جمع و متکلم آن
استفاده نمی شود.
♦️11_ معادل «نباید» در عربی:
الف: «یَجِبُ علی + اَن + مضارع منفی»:
یَجبُ اَن لا نَسمَحَ: نباید اجازه بدهیم.
ب: «ِیَجبُ علی + اَن + مضارع منفی»:
یَجبُ علینا ألَّا نَنسَی الفقراء: ما نباید فقیران را فراموش کنیم. (ألّا: أن + لا)
ج: «عَلی + اسم + اَن + مضارع منفی»:
علی المسلمین ألّا یبتعدِوا عن القیمِ الاسلامیة: مسلمانان نباید از ارزش های اسلامی دور شوند.
♦️12_ معادل «داشتن» در عربی:
ل ِ یا عندَ + اسم یا ضمیر «لِی یا عِندی»: دارم - «لکَ یا عندکَ»: داری - «له یا عندَهُ»: دارد.
«لنا یا عندنا»: داریم - «لکم یا عندکم»: دارید - «لهم یا عندهم»: دارند.
مثال: لِی کتابٌ: کتابی دارم - له کتابٌ: کتابی دارد - عند کُنَّ کتابٌ: کتابی دارید (شما زنان)
♦️13- معادل «نداشتن» در عربی:
«لیس + ل ِ (عند) + اسم یا ضمیر»:
مثال: لیس لِمحمدٍ کتابٌ: محمد کتابn ندارد - لیس لِی کتابٌ: کتابی ندارم
مثال: لیس عِندی کتابٌ: کتابی ندارم - لیس عندی هذا المقدار: این مقدار ندارم
توجه: کانَ + ل ِ (یا عند) به معنی( داشت )می باشد:
مثال: کانَ لِمحمدٍ کتابٌ: محمد کتابی داشت - کان عِندی (لِی) کتابٌ: کتابی داشتم
 

برخی موضوعات مشابه

تاپیک قبلی
تاپیک بعدی
بالا