مصاحبه و گفتگو گفت و گو با «گوهر خيرانديش»، بانوی هزار چهره سینمای ایران

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 247
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
روزنامه بانی فیلم - فاطمه شهدوست: بیش از ۴۰سال است که پا به دنیای هنر هفتم گذاشته و با مرور کارنامه اش متوجه می شویم دیگر نقش و ژانری نمانده که او تجربه بازی در آن را نداشته باشد. از شمسی پلنگ «اشک ها و لبخندها» گرفته تا قدسی خانم «میوه ممنوعه» و حنانه «مختارنامه» و زعفرون باجی «ستایش» و … .

او با بیش از پنجاه و اندی سینمایی همچنان گوهر سینمای ایران است و با خیراندیشی که در ذات انتخاب هایش وجود دارد، تا کنون سیمرغ های زیادی را از آن خود کرده است.

گوهر خیراندیش فعالیت هنری اش را با گروه تئاتر شیراز از دبیرستان آغاز و بعد از قبولی در دانشگاه تهران در رشته کارگردانی و بازیگری راهی پایتخت شد و از همان سال ها، کم وبیش به نقش آفرینی هایش در تئاتر ادامه داد؛ تا اینکه پا در تلویزیون و سینما گذاشت.

1252579_160.jpg

خیراندیش بعد از یک وقفه چهارساله این شب ها با سریال «دیوار به دیوار» بازهم در جعبه جادو حاضر شده و علاوه بر این مجموعه، در بخش خنداننده برتر، خندوانه به عنوان داور شرکت دارد.

در گفت و گویی که به بهانه این حضور مجدد داشتیم، او از رنجشی گفت که زمانی به علت سخت گیری های عجیب و غریب در تلویزیون وجود داشت و باعث شد تا وی برای مدتی از این فضا فاصله بگیرد. همچنین بدعهدی ها در حوزه مالی را نیز، از دیگر عوامل این غیبت چندساله عنوان کرد.

بانو خیراندیش همچنین به بهانه انتخابات، درباره التهابی که این روز ها وجود دارد، با تأکید به حضور مردم، پای صندوق های رأی بیان کرد: «آنهایی که انتخابات را تحریم میکنند ؛ با این ادعا که بین بد و بدتر قرار گرفته اند ، با عدم حضورشان در حقیقت به بدتر رآى داده اند .» به همین جهت باید همه حواسمان را به این نکته جلب کنیم که اگر درانتخابات شرکت نکنیم ، فضا را براى افراطیون و آدم هاى نالایق فراهم کرده ایم .

طرح ها و سناریوهایی که بدون نام او، به دست تلویزیون و یا سینمایی ها می رسد نیز از دیگر صحبت هایی بودندکه گوهر خیراندیش از آن ها گفت.

بخش اول این گفت و گو را می خوانید:

 اگر موافق باشید با سریال «دیوار به دیوار» شروع کنیم. شما تقریباً از سه سال پیش و بعد از مجموعه «ما فرشته نیستیم»، دیگر تا امروز در تلویزیون حاضر نشده اید، با توجه به این گزیده کاری که در پرونده انتخاب های شما دیده می شود، چه شد که بعد از این مدت جلو دوربین سامان مقدم رفتید؟

– زمانی که پیشنهاد اولیه مجموعه «دیوار به دیوار» مطرح شد، من آمریکا بودم و دستیار آقای مقدم با من تماس گرفتند و گفتند که آقای مقدم قرار است یک کار ۶۰ قسمتی را با حضور بازیگران سینما و تئاتر شروع کنند. از آنجایی که من تجربه خوبی با سامان مقدم در فیلم «مکس» داشتم، این پیشنهاد را پذیرفتم و به گروه حاضر در «دیوار به دیوار» پیوستم، چون کار با ایشان همیشه برایم لذتبخش بوده و گروه را نیز دوست داشتم. از سوی دیگر من طی چندین فیلم که با علیرضا شمس، دستیار وی کار کرده بودیم بسیار از ایشان راضی بودم و تجربه های خوبی را در کنار وی داشتم، به همین دلیل از همکاری مجدد با این گروه استقبال کردم.

 از نقش «مهری» بگویید. اینکه چه جذابیت هایی داشت که آن را پذیرفتید؟

– واقعیت این است که ابتدا نقش پوران که خانم تیموریان آن را بازی می کنند، پیشنهاد شد و حتی لباس هایی را متناسب با آن کاراکتر تهیه کردم، اما زمانی که داشتم به ایران بر می گشتم، متوجه شدم قرارداد این نقش را با خانم تیموریان بسته اند. بعد از آن صحبت شد که کاراکتر مهری بیشتر به من می آید. ابتدا این دغدغه را داشتم که بچه هایی که نقش فرزندان من را بازی می کنند، تجربه زیادی ندارند و من هم با آنها کار نکرده بودم، از سوی دیگر آقای زارعی هم سالها از کار دور بوده اند، ولی ایشان در پایان نامه دوران دانشجویی من بازی کرده بود و من نقش هایی را نیز از او در سریال ها و فیلمهای گوناگونی دیده بودم و در توانمندیشان شک نداشتم، اما چون مدتی از این کار دور بودند، صادقانه می گویم که این دلهره را داشتم که در نهایت چه بر سر این خانواده می آید.

با همه اینها ما، در خانواده خلیل زاده از همان قسمت های اول خیلی زود خودمان را پیدا کردیم و من هم با طراحی روی نقش خودم، به عنوان یک زن ساده، خانه دار که با فعالیت در کیترینگی که راه انداخته، به خرج خانه کمک می کرد، توانستم با این خانواده ارتباط برقرار کنم. ما با هم واقعاً گروه کوچک و باورپذیری را به عنوان یک خانواده به تصویر کشیده ایم.

ما حتی پیش از آغاز ضبط با یکدیگر تمرین می کردیم تا این گروه به خوبی شکل بگیرد و پسر و دختر من به همراه آقای زارعی در این کار نشان دادند که دلهره من واقعاً بیجا بوده و من باید بیشتر از اینها به حرف های سامان مقدم اعتماد می کردم، اما چون همواره دارای وسواس در نقشهایم هستم، ترسم از این بود که در این گروه بار کار روی دوش من باشد، اما بعد متوجه شدم که چقدر خانواده و بچه های من علاوه بر گروه کوچکمان، در دل کار و بقیه گروه نیز جا افتاده اند.

 شما سالهاست که در فیلم ها و مجموعه های گوناگونی حضور داشته اید و علاوه بر اینها در فیلمنامه نویسی هم دستی بر آتش دارید. کمی از بداهه گویی ها و بده و بستان هایی بگویید که در حین این کار با دیگر اعضای گروه داشتید.

– از آنجایی که علاوه بر سامان مقدم، آقای الوند نیز با سبک کاری من آشنا هستند، در زمان تمرین و بازی در کنار آقای خلیل زاده، آرمان و آتوسا هر گاه پیشنهاد در مورد متن می دادم، خوشبختانه آنها می پذیرفتند، مال خود می کردند و با هم تمرین مان را به آقای مقدم نشان می دادیم، ایشان بعضی مواردی که دوست نداشتند حذف و از بعضی دیگر استفاده می کردند.

تقریباً در تمام قسمتها این اتفاق می افتاد. یکی دیگر از این موارد به غیر از خانواده خلیل زاده، در گفت و گوهای دو نفره بین من و پوران رقم می خورد، در این بخش خیلی از پاسکاری ها را که به جذابیت متن اضافه می کردند خودمان در دل کار گنجاندیم. مثل وقتی که من برای خواستگاری آتوسا به پوران گفتم که دوست دارم شما به عنوان بزرگتر ما آنجا باشید و پوران پاسخ می دهد مگر من چند سالم است؟! این اتفاق خیلی جاها رخ داد و با پیشنهاداتی که ارائه می شد و اعتماد موجود، نتیجه آن خوب از آب در می آمد.

1252580_218.jpg

 به طور کلی در لوکیشن های محدود به یک فیلمنامه قوی نیاز دارند، در مورد «دیوار به دیوار» هم این موضوع صدق می کند. شما فکر می کنید با وجود این فضای محدود، علاوه بر فیلمنامه، پتانسیل بازیگران حاضر در مجموعه، چقدر به جذابیت کار کمک کرد و تا چه اندازه امکان بهره مندی از این پتانسیل فراهم بود؟

– طبق بازخوردهایی که چه در فضای مجازی و چه حضوری تا امروز دریافت کرده ام، نظرات مثبت فراوانی در مورد کار و فضای آن وجود داشته. حتی در مقطعی که من بین کار به آمریکا رفتم و برگشتم، در سایت ها و فضاهای گوناگون مجازی نوشته بودند که سریال بی اندازه پرمخاطب است. یعنی مشخص می شود که «دیوار به دیوار» به اندازه لازم مخاطبانش را جذب کرده.

حال اگر نویسندگان کار، می توانستند متن را بجای قسمت به قسمت و روزانه قبلاً بنویسند و به ما برسانند؛ شاید آنچه که شما گفتید بهتر میسر می شد و خودمان هم آن را بیشتر دوست می داشتیم. با همه اینها و با توجه به اینکه متن ها روز به روز به دست ما می رسد و دست کم برای تحلیل، تمرین و تغییر زمان کمی داریم اما واقعاً می توانم بگویم که با توانمندی همه دوستان در اجرای بازی هایشان و فضایی که آقای سامان مقدم، به همراه دوستان و همکارانشان در کلیت کار ایجاد کرده اند، مجموعه توانسته جذاب درآید.

به طور کلی اگر متن ها را از قبل داشتیم بهتر بود برای اینکه درباره آنها با نویسندگان صحبت می کردیم و بعد از جمع بندی نهایی وارد مرحله اجرا می شدیم، من با این کار بیشتر موافق بودم، الان هم سعی کردیم که در این زمان کوتاه به عقیده مشترکی با گروه برسیم و به همین جهت نتایج خوبی بدست آمده است. این اتفاق تنها بواسطه همکاری با یک گروه همدل رخ می داد، ما در «دیوار به دیوار» گروهی داشتیم که دیگر شاید تکرار نشود. در زمانی که پای من شکسته بود و قرار بود تا به سفر بروم، همه از صبح جمع شدند و تلاش کردند که صحنه ها گرفته شود.

در طول حدود ۵ ماه کاری که تا الان داشتیم یک نفر نیست که در این گروه احساس خستگی و دلزدگی کند و مثلاً بگوید من امروز آمادگی کار ندارم، در واقع می خواهم بگویم که این مجموعه از یک گروه شریف، صبور، دوست داشتنی، کاربلد و یکدست برخوردار است. من این گروه را بی اندازه دوست دارم، از بچه هایی که به دست ما چای می دهند تا بچه های صحنه، لباس، کارگردانی، فیلمبرداری و… . آنها حتی زمانی که برخی از ما بیکار بودیم، بی وقفه کار می کردند و کمتر پیش می آمد که آف داشته باشند.

کمتر گروهی پیدا می شود که همه اعضای آن اینگونه دوستانه و با علاقه سرکار بیایند، این اتفاق واقعاً نادر است. من قدر این گروه را می دانم، به همگی احترام می گذارم، به تک تک اعضا خسته نباشید می گویم و امیدوارم در همه کارهایی که اینگونه وقت کمی دارند، چنین فضایی ایجاد شود.

 و تأثیر چنین فضایی قطعاً در خود کار هم دیده می شود.

– بله، دقیقاً، همدلی موجود باعث دوست داشتنی شدن کار می شود. زمانی که در جامعه ما مصائب و مشکلات گوناگونی چون سیل، آتش سوزی پلاسکو و… که در مقاطع گوناگونی اتفاق افتاده، در کنار دشواری هایی که در زندگی مردم وجود دارد و مرگ و میرهایی که در بخش هنر اتفاق افتاد، لازم است چنین تولیداتی ساخته شوند، تا در این شرایط به مردم روحیه بدهند. شما هم می دانید که چقدر دردناک است که هر روز از خواب بیدار شوید و ببینید که یک بازیگر، خواننده، منتقد و یا یکی از اهالی هنر درگذشته است. همه این غم و اندوه ها که وجود انسان را ناراحت می کند و واقعاً لازم است تا به هر نحوی از این التهاب کاسته شود. از سوی دیگر برای آشتی مردم با این رسانه، باید اقداماتی از این دست صورت بگیرد.

مدیران هم در این اوضاع، احوال هوشمندی به خرج داده اند تا با تولیدات مطلوب این آشتی را برقرار کنند و در این مسیر از حضور کارگردانان کاربلدی چون آقای مقدم، فتحی، عیاری، الوند و… بهره مند شده اند. در این شرایط من که رنجیده بودم و قصد داشتم دیگر به خاطر خط قرمزها و بدهی ها در تلویزیون کار نکنم، به جهت تصمیم گیری های اخیری که رخ داده، ترغیب شدم تا در این کار حاضر شوم. چرا که وقتی برنامه هایی چون «خندوانه»، «دورهمی»، «پایتخت»ها و… روی آنتن می روند، علاوه بر جذب مردم، مسوولیت در برابر مردم بیشتر و کار ما نیز سخت تر می شود. زیرا ما وظیفه داریم که به دلیل هجوم شبکه های خارجی و شرایط تلخی که وجود دارد لبخند روی لبان مردم بیاوریم و فضایی را فراهم کنیم تا لااقل وقتی فردی خسته از رخدادهای روزمره به خانه می رسد، باز هم با ناله روبرو نشود و مقداری آسوده باشد.

1252581_742.jpg

بیکاری، گرانی، ناامیدی جوانها به آینده نامشخص که معلوم نیست چه می شود و موارد دیگری که وجود دارد، باعث حاکم شدن شرایط سخت و بحرانی بر جامعه شده. هنرمندان ما در این اوضاع باید مسوولانه عمل کنند، به شعور مردم احترام بگذارند و همه سعی کنیم برای این مردم عزیز و صبور جدا از دغدغه ای که دارند، امید را ایجاد کنیم. قرار نیست ما هملت بسازیم و یا رومئو و ژولیت شکسپیر را اجرا کنیم، بلکه می خواهیم همین عشق های امروزی و حرف های اقشار مختلف که در جامعه هستند را بیان کنیم، تا کمی آرامش در دلشان و لبخند بر لب هایشان ایجاد شود.

 در مجموعه «دیوار به دیوار» یک فضای طنز در کنار جدیتی که وجود دارد، دیده می شود، یعنی گاهی داستان جدی است اما موقعیت های طنز در آن دیده می شود، شما فکر می کنید، شیوه بازی افراد حاضر در گروه چقدر به خلق این موقعیت ها کمک کرده است؟

– فکر می کنم تک تک بازیگرانی که در این کار هستند، همه با عقبه هایی که در کارنامه کاریشان دارند، می دانند چطور این موقعیت ها را ایجاد کنند و چه کاری را ارائه دهند. بیشتر ما سعی می کنیم در لحظات زندگی عادی که شما می بینید در خانه مادر حرکتی انجام می دهد و بقیه اعضا نیز مشغول کار دیگری هستند، در این بین گاهی لحظات کمدی می شود ایجاد می شود، ما هم در حین کار بخودی خود همانند زندگی عادی، هم لحظه های کمدی داریم و هم جدی، البته بیشتر اوقات به انتخاب خود ما بر می گردد.

گاهی اگر حس کنیم که فلان مقطع می تواند کمیک باشد، مثل زمانی که قرار بود خلیل زاده به من بگوید که قرار است برای آتوسا خواستگار بیاید و آن موقع آقای مقدم به او گفت حتی اگر گریه ات گرفت هم ایرادی ندارد، این شرایط می تواند موقعیت طنز ایجاد کند، در بقیه موارد هم اینگونه بود و موقعیت ها و حالات با هم طنز را می ساختند.

 در این گروه بازیگران جوانی مثل فرزندان خود شما (علی شادمان و یاسمینا باهر) حضور دارند، کمی از این جوانترها و همکاری با آنها بگویید.

– قبل از هر چیزی بگویم که نقش دخترم، آتوسا همیشه من را شگفت زده می کند. او گاهی پیشنهاداتی می دهد که بسیار جذاب و دوست داشتنی است و واقعاً آدم خوشحال می شود که می بیند این بچه ها با پیشنهاد سرکار می آیند. از سوی دیگر علی شادمان هم ویژگی های خاص خودش را دارد.

 کار با بقیه گروه و یا بهتر است بگویم بازیگران باسابقه ای چون رویا تیموریان، چطور بود؟

– من و خانم تیموریان که سالها قبل با یکدیگر کار کرده بودیم، زمانی که پیشنهاداتمان را مطرح می کنیم و آنها را با یکدیگر یکی می کنیم، فکر می کنم که همدلی و یکدستی بین ما شانس بزرگی است که در این کار بیشتر با خانم تیموریان و آقای زارعی به چشم می خورد، چون من بیشتر با این دو در کار همبازی هستم و در دیالوگ هایی که داشتیم، با یکدیگر به یک نظر واحد می رسیدیم. در کل شکرخدا کل گروه همدلی لازم را داشتند و پیشنهادات ارائه شده از سوی هر کدام از دوستان، بعد از تایید نهایی اجرا می شد و برخی از آنها هم طبق صلاحدید، کنار گذاشته می شدند.
 
  • پیشنهادات
  • Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]روزنامه بانی فیلم - فاطمه شهدوست: گوهر خیراندیش که به عنوان گوهر سینمای ایران تاکنون بیش از ده ها فیلم و سریال را در کارنامه کاری خود دارد، مدتی است که بعد از وقفه چند ساله اش در تلویزیون، با سریال «دیوار به دیوار» باز هم در قاب جعبه جادو حاضر شده است. این بازگشت بهانه ای شد تا گفت و گو مفصلی با وی داشته باشیم. در بخش اول صحتبی که با او داشتیم، وی از فضای صمیمی گروه «دیوار به دیوار» و نقشی گفت که قرار بود از آن او باشد، اما تغییر کرد.

    خیراندیش همچنین از نگرانی تعریف کرد که پیش از شروع کار از همکاری با هنرمندان جوان و تازه کاری که در این گروه هستند، داشت، نگرانی که به گفته خودش بعد از شکل گیری گروه فهمید که بی مورد بوده است.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    1252591_134.jpg

    این بازیگر در ادامه گفت و گویی که آن را می خوانید، از فیلمنامه نویسی و پیشنهاداتی گفت که قرار بود آنها را کارگردانی کند، اما به جهت فرزندانش که لازم است به آنها سر بزند، مجالی برای شرکت در کار زمان بری که به حضور دائم وی نیازمند باشد، ندارد. علاوه بر این ها رنجش وی از تلویزیون نیز موضوع دیگری بود که خیراندیش از آن صحبت کرد.

     به سراغ فاصله تان از تلویزیون برگردیم؛ شما بعد از مجموعه نوروزی «ما فرشته نیستیم» فلورا سام در اواخر سال ۹۲ دیگر در تلویزیون حضور نداشتید، این در حالی است که پیش از این مجموعه نیز ما کارهای به یادماندنی و جذابی از شما دیده بودیم. بگویید چه شد که این وقفه کاری برای شما رقم خورد؟ و در این سال ها کار نکردید؟

    حقیقت این است که من مقداری در حوزه انتخاب پوشش خانم ها در تلویزیون به مشکل برخوردم، گاهی سایه روسری من آن هم در لحظه ای که مشغول بازی لحظه حساس و اوج یک کار بودم، باعث می شد کار را قطع کنند. چرا که شبیه به مو دیده شده بود، یا در مورد لباس ها نیز، گاهی اصرار به پوشیدن لباس های گشاد و یا فرم های خاصی که من را آزار می داد، مثلاً زمانی که دوربین روبرو بود، می گفتند حالت قوز کرده راه برو و وقتی قرار بود نمای پشت سر را ضبط کنند، می گفتند حالت کمان به خودت بگیر.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]به همین جهت به من سخت می گذشت و در مجموعه های مناسبتی، مثل سریالهای ماه رمضان ناظران محترم، می خواستند همان روز که کار در حال انجام است، نقطه نظراتشان را اعلام کنند و این من را عصبانی می کرد. در سوی دیگر بحث مالی کار وجود داشت. مثلاً در یک مجموعه که آقای مجید اوجی تهیه کننده کار بود، ایشان پول بچه ها را از جیب خودشان پرداخت کردند و بعد از مدتی ما متوجه شدیم که آقای اوجی هنوز پولشان را نگرفته اند، این مسائل باعث می شد من حتی با تلویزیون تماس بگیرم و گلایه کنم که کی پول او را می دهند.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]من خیلی رنجیده بودم که چرا باید برای تلویزیون فرقی نکند که یک تهیه کننده با فروش زمین و خانه اش، دستمزد بچه ها را داده و قدر او دانسته نمی شود. بعدها ما متوجه شدیم که ایشان آنقدر از نظر عاطفی و روانی تحت فشار بودند که آسیب جسمی دیده اند. بنابراین وقتی می دیدم مدیران مربوطه به چنین افرادی اهمیت نمی دهند و کمکی نمی کنند، خیلی غصه دار می شدم، به همین جهت ترجیح دادم مدتی کار نکنم و در تلویزیون حاضر نباشم. در این مدت پیشنهادات گوناگونی وجود داشت، البته این پیشنهادات در حوزه سینما قوی نبود و در تلویزیون هم که نمی خواستم حاضر شوم.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]این روند ادامه داشت تا اینکه بعد از مدتی دیدم تلویزیون در حال تلاش است تا از تهیه کنندگان خوب و بازیگران به نام حوزه های گوناگون، برای افزایش کیفیت تولیداتش استفاده کند، از آنجایی که من همیشه فکر می کردم که این رسانه باید اینگونه حرکت کند، حاضر شدم باز هم به خاطر مردمی که دوستشان دارم و من را به اینجا رسانده اند در راه کمک به این مسیر مجدداً وارد تلویزیون شوم. بعد که آمدم، دیدم که پرداخت های مالی نیز بهتر از قبل شده و به تعهدات مالی تا حد امکان عمل می شود.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]از طرفی گاهی اتفاق می افتد که مثل «دیوار به دیوار» گروه و کار آنقدر خوب است که اگر گاهی بد عهدی هم صورت بگیرد، دیگر آنقدر ناراحت نمی شوی که همه چیز خوب نیست. چون واقعیت این است که آبروی کار مهمتر است، یعنی اگر مردم ما را قبول و کار را دوست داشته باشند، خستگی از تن ما می رود این مسئله در حالی است که معاش ما از این راه است، اما وقتی می بینیم که کار جای خودش را بین مردم باز کرده، دیگر دیر یا زود شدن تعهدات مالی چندان در ذوق نمی زند.

    شما سال های بسیاری است که با قالب ها و ژانرهای گوناگون، در دنیای بازیگری حضور داشته اید و با کارگردان های به نامی کار کرده اید. با توجه به این تجربیات، امروز اوضاع سریال سازی و تولیدات را چطور می بینید؟ چرا که هر از گاهی افت و خیزهایی در تولیدات دیده می شود، به نظر شما کدام مقصرند؟ فیلمنامه، کارگردانی، بازی ها و…؟

    انبوه سازی و پر کردن آنتن به هر قیمتی از ایرادات اصلی است که به کیفیت آثار آسیب می زند. به هر قیمتی و با هر متن و محتوایی که نمی شود وقت مردم را گرفت. به همین دلیل همانطور که گفتم انبوه سازی، تکرار کارهای قدیمی، خرج نکردن، بودجه نداشتن و عدم حساسیت روی تهیه کننده، کارگردان و نویسنده، به نظرم از عواملی اند که سطح کارها را پایین آورده اند. اما این اوضاع مدتی است تغییر کرده است.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] چه تغییری؟

    جای شکر دارد که مدتی است، تلویزیون تقریباً برنامه اش را عوض کرده و متوجه اتفاقی که افتاده، شده است. مدتی است که این اتفاق رخ داده و این جای خوشحالی دارد.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    1252592_103.jpg

     شما تجربه کار کمدی را نیز داشته اید و مدتی است که این شبها در «خندوانه» در قالب استندآپ هایی که توسط جوانان علاقمند به این حوزه اجرا می شود مشغول قضاوت کار این افراد هستید، کمی از شکل گیری بخش خنداننده برتر در «خندوانه» و عاملی بگویید که باعث شد شما در این برنامه حاضر شوید.

    این شیوه برنامه سازی و بخشی که شاهد آن هستید، در خیلی از کشورها در حوزه های گوناگونی معروف است و ساخته می شود. جدا از الگویی که از این کشورها گرفته ایم، خود من چون از شیراز به تهران آمده بودم همیشه فکر می کردم که باید بستری برای استعدادهای بچه های شهرستان و شهرهای ایران فراهم شود. بعد از این، زمانی که این کار پیشنهاد شد، من خوشحال بودم که می توانم با چهره بازیگران و هنرمندان جوانی که از شهرهای مختلف و تهران می آیند، آشنا شوم و فضایی فراهم شود که با نمایش هنر آنها در تلویزیون این افراد هم در شهر خودشان فعالیت شان را شروع کنند و هم به وسیله کارگردان های بزرگ انتخاب شوند. بعد از مطرح شدن این فضا در برنامه «خندوانه» قرار شد من به همراه همکاران دیگرم، تعدادی از این بچه ها را انتخاب کنیم.

    شیوه نمایش قضاوت هایی که شما در این بخش از «خندوانه» انجام می دهید، متفاوت است و اغلب نظر خاصی از داوران درباره شرکت کنندگان پخش نمی شود، این اتفاق از قبل برنامه ریزی شده؟ درست است؟

    بله، واقعیت این است که هم برای من و هم بقیه داوران سخت بود که جلو دوربین به یکی از این بچه ها بگوییم تو بد هستی یا استعداد نداری و… . زمانی که من از آقای تبریزی خواهش کردم که همراه ما به داوری بنشینند، ایشان تعجب کردند که چرا به او گفته ام. من هم عنوان کردم اگر شما که فیلمساز کمدی هستید نیایید، پس که باید بیایید! ایده اولیه کار از خود رامبد جوان بود اما در مرحله بعد بحث داوران مطرح شد، در اینجا ما از برخی ها مثل محسن تنابنده و رضا کیانیان دعوت کردیم، اما آنها به شدت مشغول بودند و در نهایت به آقایان پسیانی و تبریزی رسیدیم.

    یعنی انتخاب داوران با شما بود؟

    برای این بخش از من پرسیدند و من هم پیشنهاداتی دادم، بعد هم قرار شد که خود من با آنها تماس بگیرم، اما همانطور که گفتم عده ای مشغله های کاری خود را داشتند. کمال تبریزی در اینجا با پذیرفتن دعوتی که شد، واقعاً من را خوشحال کردند. ایشان هم موافق بودند که ما بچه ها را جلو دوربین قضاوت نکنیم.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]از سوی دیگر من آقای آتیلا را نیز از پیش می شناختم، به همین جهت حس کردم با حضور او این گروه، گروه خوبی می شود و از ایشان هم درخواست کردم تا در این بخش حاضر شوند، شکل گیری چنین اتفاقاتی همانطور که گفتم باعث شد تا خیلی از جوانان مستعد به کارگردانان معرفی شوند، حتی خود آقایان تبریزی و پسیانی نیز بعضی اسامی را از بین جوانان حاضر یادداشت می کردند تا در فرصت مناسب از آنها دعوت به کار کنند. اینها از نکات مثبتی بود که در خنداننده برتر به چشم می خورد و موجب شد تا جوانان هم راهی را برای نشان دادن ارزش ها و حضورشان، آن هم در رسانه ملی پیدا کنند. من خودم را واقعاً ملزم می دانستم که در چنین برنامه ای حاضر شوم.

     خود شما بعد از این همه سال تجربه و علاقه ای که دارید، به فکر برنامه سازی و یا کارگردانی نیفتادید؟

    بارها برای تولید یک برنامه و اداره آن به من پیشنهاد شد، اینکه در جمعی که یک گروه اتاق فکر، نویسنده و طراح دارد حاضر شوم، اما من کمی ترسیدم و با خودم فکر کردم که لازمه این کار این است که من تمام وقت در اختیار پروژه باشم. از سوی دیگر زمانی که من آقایان رامبد جوان و مهران مدیری را دیدم و در جریان استرس ها و نگرانی هایشان قرار گرفتم، می ترسیدم که من هم درگیر این اضطراب ها شوم و از زندگی شخصی خودم و دخترانم فاصله بگیرم وگرنه ما تا پای عقد قرارداد هم پیش رفتیم اما همانطور که گفتم ترسیدم و دیدم که من نمی توانم در این حد زمان بگذارم، چرا که یکی از دخترهای من آلمان و دیگری آمریکا است، به همین جهت مقدور نبود که چنین وقتی برای یک کار بگذارم.

     در حوزه کارگردانی چطور؟

    من بارها سناریوها و طرح هایی داشته ام که حتی آن را به تلویزیون فروخته ام. الان هم کارهایی را می نویسم و بدون اسم به گروه های سینمایی و تلویزیون می دهم، اما زمان ساخت آنها را نداشته ام.

    چرا بدون اسم آنها را ارائه می دهید؟

    گاهی آدم مجبور می شود به خاطر دستمزد کاری را انجام دهد. وقتی که کاری هم سفارشی است فقط می نویسم و به اسم خود گروه، آن را عرضه می کنم، در این مواقع خودم آگاهانه انتخاب می کنم کار را با اسم سفارش دهندگان بنویسم. بارها شده که خواسته ام کارگردانی کنم، اما وقتی مشکلات کارگردانی مثل گذشتن از مرحله گرفتن مجوز، پخش، ممیزی ها و موارد این چنینی را در همکارانم می بینم، جداً می ترسم نزدیک این کار بروم و نگران می شوم که نتوانم یک تنه از عهده این روند و طی مراحل آن برآیم.
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    1252593_726.jpg

     بله، درست می گویید. از این بحث که بگذریم، می خواهم بدانم این روزها، علاوه بر کارهایی که مشغول آن هستید، پیشنهاد دیگری در حوزه تئاتر، سینما و یا تلویزیون داشته اید که قرار است در آن فعالیت کنید؟

    بله، پیشنهاد که همیشه هست، در تئاتر مدتی پیش قرار بود با آقای ژکان کاری را به روی صحنه ببریم، ولی متاسفانه به دلیل اینکه پای من شکست و سخت بود با این پا سر صحنه حاضر شوم و از سوی دیگر باید در یک سفر به دخترانم سر می زدم، نتوانستم در این کار حاضر شوم. اما چند کار سینمایی در پیش دارم که برخی از آنها در حال نگارش اند و بعد از اتمام آنها در صورتی که تایید شوند و به توافق برسیم به اطلاعتان می رسانم. از سوی دیگر پیشنهادات زیاد دیگری در تئاتر و حوزه های دیگر وجود دارد که آنها را دوست دارم اما به دلیل کمبود زمانی که دارم، نمی توانم در خیلی از آنها حاضر شوم. جدا از اینها قرار بود کارهای دیگری را در ایرانشهر داشته باشم اما چون رسانه ای نشده بودند، الان هم نمی توانم از آنها بگویم.

     دلتان برای صحنه تنگ نشده است؟

    چرا، خیلی دلم می خواهد تئاتر کار کنم، اما به دلیل مشغله هایی که وجود دارد، تا الان نتوانستم در تئاتر حاضر شوم. امیدوارم زودتر فرصت مناسبی برای کار تئاتر فراهم شود.

    شما از آن دست هنرمندانی هستید که با جرأت و البته درایت، انواع ژانرها و نقش ها را تجربه کرده اید و شاید با نگاه به کارنامه بلند بالای کاریتان جای هیچ پرسوناژی خالی نباشد. با همه اینها نقشی بوده که هنوز دلتان بخواهد که آن را بازی کنید؟

    من خیلی دوست دارم نقش های تاریخی که به آنها خیلی علاقمندم و بیشتر در تئاتر اتفاق می افتد را بازی کنم. نقشهایی که از متون کلاسیک و تاریخی نمایشنامه های ایرانی و خارجی گرفته شده اند. این نقش ها برایم خیلی جذابند و فکر می کنم جای آنها واقعاً در تولیدات ما خالی است.

     از جای خالی آثار کلاسیک بین تولیداتمان گفتید. به نظرتان دیگر چه کمبودهایی در این میان دیده می شود که گاهی منجر به دلزدگی بیننده و افت کارهای موجود می شود؟

    این موضوع بیشتر جنبه کارشناسانه دارد و آنها بهتر می توانند تحلیل کنند، اما از لحاظ نمایشی می توانم بگویم که متاسفانه ما از لحاظ تأثیرگذاری روی مخاطب از حیث فرهنگی مقداری ضعیف عمل کرده ایم. ما نویسندگان خیلی خوبی داشتیم که گاهی کمتر دیده می شدند، مثل گروهی که «اشک ها و لبخندها»، «میوه ممنوعه» و… را نوشتند. کارهایی که واقعاً ماندگار و جذاب بود. ما این دست نویسندگان را کم داریم، کسانی که قلم خوبی دارند و شأن ادب و فرهنگ در آن مجموعه ها را حفظ کرده اند. به نظرم باید از این دست نویسندگان بیشتر دعوت شود.

     و به عنوان سوال آخر، در روزهای انتخاب رییس جمهور هستیم و شما هم در برهه های گوناگونی این دوران را تجربه کرده و دیده اید. صحبتی در این خصوص دارید؟

    بله، اتفاقاً می خواستم در این خصوص به مردم عزیزم بگویم که هر ایرانی هیچ وقت نباید حق رأی دادن را از خودش سلب کند. ما در مقطع حساس تاریخى کشورمان قرار گرفته ایم نباید بى تفاوت باشیم . «آنهایی که انتخابات را تحریم میکنند ؛ با این ادعا که بین بد و بدتر قرار گرفته اند ، با عدم حضورشان در حقیقت به بدتر رآى داده اند .» به همین جهت باید همه حواسمان را به این نکته جلب کنیم که اگر درانتخابات شرکت نکنیم ، فضا را براى افراطیون و آدم هاى نالایق فراهم کرده ایم.
    [/BCOLOR]​
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا