جالب و دانستنی یادش بخیر قدیما...

*دلارام

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
736
امتیاز واکنش
549
امتیاز
261
fu6723.jpg



شما یادتون نمیاد ما وقتی بچه بودیم اول مهر که کفش نو برام میخریدن سر کلاس انقدر نیگاش میکردم که دیگه چشمام خسته میشد ، تازه اگه روش یه لک میفتاد با آب دهنم تمیزش میکردم …
انقد که من از کفشم لـ*ـذت میبردم لیونل مسی از کفش طلاییش لـ*ـذت نمیبره …​
ff9.gif



یادش بخیر قدیما


یادش بخیر :
تو دبستان که زنگ تفریح تموم می شد ، مامور آبخوری دیگه نمی ذاشت آب بخوریم.​

 
  • پیشنهادات
  • *دلارام

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    736
    امتیاز واکنش
    549
    امتیاز
    261
    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    یادش بخیر چه روزگاری داشتیم با زاغکی که قالب پنیر برداشت و بعد آقا روباه دوران کودکی ما سرش کلاه گذاشت.





    ff9.gif

    یادش بخیر قدیما
    یادمه یکی از پر استرس ترین لحظات دوران ابتدایی وقتی بود که دیکته تموم میشد و مبصر دفترارو جم میکرد میذاشت رو میز معلم ؛ مام هی حواسمون به دفترمون بود ببینیم کی نوبت صحیح کردن دیکته ما میشه ، نوبتمون که میشد همش چشممون به خودکار معلم بود ببینیم غلط داریم یا نه … قلبمونم تند تند میزد !!!
     

    *دلارام

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    736
    امتیاز واکنش
    549
    امتیاز
    261


    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    یادش بخیر: اون روزایی که هوا برفی و بارونی بود،ناظم مدرسه میگفت:
    امروز صف نیست..
    ماهم کلی کیف میکردیم وخوشحال میرفتیم سرکلاس..



    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    اخه من نمیدونم شادی های های راه مدرسه که میگن یعنی چی؟
    والا ما که یا کتک میخوردیم یا کتک میزدیم
    شادی مادی هم در کار نبود فقط گریه و لباس پاره
    که البته بعداز اون هم مادر گرامی از خجالتمون حسابی درمیومدن
     

    *دلارام

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    736
    امتیاز واکنش
    549
    امتیاز
    261


    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    یادش بخیر اوج خوشحالیمون این بود که شیفت صبح بودیم و پنجشنبه ساعت 12 تعطیل میشدیم ، شنبه هم چون بعد از ظهری بودیم ساعت 12 میرفتیم ؛ اوج ناراحتیمونم میشد عکسش !!!




    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    یادش بخیر :
    مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت و سر صف به ما میداد و بعد می گفت: همه تو صفاشون از جلو نظام برید سرکلاس ها.
     

    *دلارام

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    736
    امتیاز واکنش
    549
    امتیاز
    261

    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    یادش بخیر :
    گل گل ، گل اومد ، کدوم گل ؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه ! کدوم کدوم شاپرک ؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده ، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده ، میره و برمیگرده … شاپرک خسته میشه … بالهاشو زود میبنده … روی گلها میشینه … شعر میخونه میخنده !!!


    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد.
     

    *دلارام

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    736
    امتیاز واکنش
    549
    امتیاز
    261


    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    یادش بخیر:
    اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه... احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم، دلتون بسوزه.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    یادش بخیر قدیما
    یادش بخیر ، پشت دفترای قدمیم مدرسه ؛ آدمک
    چارخونه روی تخته سیاه :
    “تعلیم و تعلم عبادت است”
     

    *دلارام

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    736
    امتیاز واکنش
    549
    امتیاز
    261

    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    شما یادتون نمیاد ، وقتی مشق مینوشتیم پاک
    کن رو تو دستمون نگه میداشتیم بعد عرق میکرد ، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند ، دیگه هر کار میکردیم نمیرفت ، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده




    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    یادش بخیر:
    هر روز صبح که پا میشدیم بریم مدرسه ساعت 6:40 تا 7 صبح، رادیو برنامه "بچه های انقلاب" رو پخش میکرد و ما همزمان باهاش صبحانه میخوردیم.
     

    *دلارام

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    736
    امتیاز واکنش
    549
    امتیاز
    261


    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    بچه که بودیم تو بازی هامون همه اش ادای بزرگترها رو در می آوردیم؛
    بزرگ که شدیم همه اش تو خیالمون بر می گردیم به بچگی
    بچه که بودیم بچه بودیم؛




    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    یادتون میاد…وقتی معلم برای درس پرسیدن اسم بالایی یا پایینیمون رو میخوند، حس معجزه بهمون دست میداد.
     

    *دلارام

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    736
    امتیاز واکنش
    549
    امتیاز
    261


    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    یادش بخیر تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم
    میشد ، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم …همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست، بعدم
    صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه !



    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    -یادش بخیر:
    تو کلاس وقتی درس تموم میشد و وقت اضافه می آوردیم، تا زنگ بخوره این بازی رو میکردیم که یکی از کلاس میرفت بیرون، بعد بچه های تو کلاس یک چیزی رو انتخاب میکردند، اونکه وارد میشد، هرچقدر که به اون چیز نزدیک تر میشد، محکمتر رو میز میکوبیدیم!


    ff9.gif


    یادش بخیر قدیما
    یادتون میاد ؟؟؟
    نوک مداد قرمزای سوسمار نشانو که زبون میزدی خوش
    رنگ تر میشد …
     
    بالا