- عضویت
- 2016/04/18
- ارسالی ها
- 4,852
- امتیاز واکنش
- 29,849
- امتیاز
- 1,120
وبسایت گجت نیوز - جمشید اللهویردیپور: همیشه سقوط بشقاب پرندهها در دنیای یوفولوژی بسیار جذاب و اسرارآمیز هستند. پروندهای امروز در مورد آن بحث خواهیم کرد مربوط به حادثهای در شهر کوچکی در تگزاس میشود. براساس گزارشات، بعد از سقوط یوفو در آرورا سرنشینهای آنها، که به گفتهی اهالی این شهر هیچ شباهتی به انسان نداشت و متعلق به این جهان نبودند، در گورستان شهر دفن شدند. چندین شاهد عینی ادعا میکنند که یک کشتی هوایی را در آسمان آرورا «Aurora» که در حال سقوط بود، دیدهاند. این حادثه 5 سال پیش از اینکه برادران رایت موفق به اختراع هواپیما شوند، رخ داده است. آیا این حادثه واقعیت دارد یا یک افسانه است.
ساعت شش صبح، یک یوفو نزدیک به سطح زمین به سمت شمال پرواز میکرد که ناگهان با برج آسیاب بادی منزل قاضی پراکتور «Proctor» برخورد کرد. مردم زیادی برای کمک به قاضی به نزدیک خانه او رفتند ولی آنچه که شاهدش بودند غیرمنتظره بود. آقای تی جی ویمز که در آن زمان افسر واحد خدمات سیگنالی ارتش و یک ستاره شناس بود، ادعا میکرد که یکی از خلبانان این کشتی از ساکنان مریخ بود. در این حادثه کسی جان سالم به در نبرد، و یک مراسم تدفین برای او برگزار شد و بعد از خاکسپاری او در گورستان شهر، لاشههای کشتی هم درون چاهی ریخته و از آن به بعد این حادثه به فراموشی سپرده شد. با گذشت زمان که شاهدان عینی این واقعه از دنیا میرفتند، این حادثه رفته رفته به داستانهای تخیلی و افسانه تغییر میکرد.
در اواخر نوامبر ۱۸۹۶، هزاران نفر در فاصله ۲۴۰۰ کیلومتری این شهر یعنی در ایالت کالیفرنیا مدعی شدند که یک کشتی پرنده را در آسمان دیدهاند. در ایالت تگزاس بین ماههای آوریل و می ۱۸۹۷ بیش از ۲۰ گزارش مختلف توسط صدها شهروند از این کشتیها به اطلاع مقامات مسئول رسید. سرعت پرواز این کشتیها بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر بر ساعت تخمین زده میشد. در آن زمان، سریعترین وسیله نقلیه، قطارهایی بودند که بیشترین سرعتشان بین ۵۵ تا ۶۵ کیلومتر در ساعت بود. به همین دلیل این که یک نفر مدعی حرکت یک وسیله نقلیه با سرعت ۵۰۰ کیلومتر در ساعت باشد، برای هیچ کس قابل درک نبود. داستان حادثه آرورا برای بیش از ۷۰ سال در سکوت، به فراموشی سپرده شده بود تا این که در سال ۱۹۷۳، بیل کیس «Bill Case» با یک مقاله دوباره توجهها را به آرورا جلب کرد. ناگهان عده زیادی از یوفولوژیستها از سراسر کشور به این منطقه سرازیر شدند تا راز این حادثه را کشف کنند. حادثه آرورا با دیگر گزارشهای یوفو تفاوت داشت، چرا که پای یک جسد در میان بود؛ جسد یک بیگانه.
سرعت پرواز این کشتیها بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر بر ساعت تخمین زده میشد. در آن زمان، سریعترین وسیله نقلیه، قطارهایی بودند که بیشترین سرعتشان بین ۵۵ تا ۶۵ کیلومتر در ساعت بود.
محققان سپس با مردی از اهالی آرورا به نام براولی اوتس «Brawley Oates» آشنا شدند که از آرتروز روماتیسمی رنج میبرد. او مدعی بود که این بیماری با سقوط یوفو در آرورا مرتبط است. اوتس در سال ۱۹۴۹ به محل سقوط نقل مکان کرده بود و مدتها در آنجا زندگی میکرد. او پس از نقل مکان به این مزرعه، چاه را تمیز کرده و تکههای فلزی درونش را از آن بیرون آورده بود. به باور او، آبی که آنها برای مدت حدود ۱۲ سال از آن چاه بیرون کشیده و نوشیده بودند، به شدت بر سلامتی او تاثیر منفی گذاشته بود. او که مدعی بود این چاه آلوده به رادیواکتیو است، پس از مدتی، آن را پر و از دسترس خارج کرد. به این ترتیب، یک مشکل دیگر سر راه محققان قرار گرفت و آن نبود مدارک مستدل در مورد این سقوط یوفو در آرورا و ادعاهای مرتبط با آنها بود.
آقای تی جی ویمز که در آن زمان افسر واحد خدمات سیگنالی ارتش و یک ستاره شناس بود، ادعا میکرد که یکی از خلبانان این کشتی از ساکنان مریخ بود
داستان سقوط یوفو در آرورا برای بیش از ۷۰ سال در سکوت، به فراموشی سپرده شده بود تا این که در سال ۱۹۷۳، بیل کیس «Bill Case» با یک مقاله دوباره توجهها را به آرورا جلب کرد. ناگهان عده زیادی از یوفولوژیستها از سراسر کشور به این منطقه سرازیر شدند تا راز این سقوط یوفو در آرورا را کشف کنند. این حادثه با دیگر گزارشهای یوفو تفاوت داشت، چرا که پای یک جسد در میان بود؛ جسد یک بیگانه. توصیفات شاهدان عینی از این حادثه، بیگانه را با بدنی کوچک در حد بدن یک کودک، توصیف میکردند که با دیگر گزارشهای سرنشینان یوفوها، همخوانی و شباهت زیادی داشت. «هیدن هیوز» جز اولین کسانی بود که برای تحقیق به این شهر رفتند. او متوجه شد که آنجا، منطقهای بسیار کوچک در حد یک روستاست. البته او متوجه رفتار عجیب ساکنان این منطقه شد. آنها گاهی با خوشرویی در مورد این تحقیق به او کمک میکردند و سپس ناگهان انزواطلب میشدند. محققان پس از کسب اطلاعات اولیه، تلاش کردند تا در مورد تکههای فلزی لاشه کشتی تحقیق کنند. آنها با فلزیاب به جان این ملک افتادند و تمام نقاط آن را گشتند. سپس در هر نقطه مشکوک، حفاری کردند و اجسام فلزی آن را از زمین خارج کردند. بیشتر این اجسام، چیزهایی بودند که در هر مزرعهای میتواند وجود داشته باشد؛ چیزهایی مثل میخها، قفلها یا میلههای خم شده آهنی؛ سپس یک قطعه اسرارآمیز کشف شد.
جان شوسلر «John Schuessler» که مدیر بزرگترین سازمان تحقیقات یوفولوژی در جهان یعنی «موفان» است، در این مورد چنین توضیح میدهد: این قطعه دو بار مورد آزمایش قرار گرفت. اولین بار، سال ۱۹۷۳ یعنی بلافاصله پس از کشف آن بود. این قطعه در آن زمان برای من فرستاده شد و من هم آن را برای آزمایش به یک آزمایشگاه هوافضا فرستادم. این آزمایشگاه به صورت تخصصی برای تشخیص قطعات مختلف وسایل پروازی ساخته شده بود و در نتیجه، بهترین و پیشرفتهترین وسایل روز را در اختیار داشت. آنها اولین آزمایشها را روی این قطعه انجام دادند. برای آنها درک ماهیت این قطعه سخت بود، زیرا پس از برش، مشخص شد که ۹۵ درصد آن آلومینیم خالص است و پنج درصد باقی ماندهاش از آهن است. این نوع ترکیب امکانپذیر نبود. همینطور، برخلاف موارد دیگر که کمی روی یا فلزات دیگر هم در قطعات آهنی وجود دارند، هیچ فلز دیگری درون آن وجود نداشت. نتیجه دیگری که از این آزمایشها به دست آمد، این بود که نشان داده شد این قطعه فلزی مذاب بوده و در تماس با هوا سرد و جامد شده است. بنابراین ما این طور نتیجه گرفتیم که این قطعه احتمالا در نتیجه انفجار این کشتی هوایی روی زمین افتاده و به مرور زمان درون خاک راه پیدا کرده است.
با این که در ابتدا نام آزمایشگاه به درخواست مسئولان آن فاش نشده بود اما آزمایشگاه دوم یعنی آزمایشگاه «آناستس» در تگزاس هم همین آزمایشها را روی این قطعه انجام داد و به نتایج مشابهی دست پیدا کرد. به باور مسئولان آزمایشگاه این آلیاژ میتوانست در زمین به وجود آمده باشد اما ساختن آن با دقتی که در قطعه مشاهده میشد، نیازمند سازوکار بسیار پیشرفتهای بود که در آن زمان وجود نداشت. برای عدهای از یوفولوژیستها، یافتن این قطعه به معنای داشتن مدرکی دال بر یک واقعه عجیب در این نقطه از زمین است. با تمام این تفاصیل، بسیاری از یوفولوژیستها هنوز این سقوط یوفو در آرورا را بدون توضیح میدانند و حتی از آن به عنوان مدرکی برای اثبات وجود حیات فرازمینی یاد میکنند و هنوز هم کسانی وجود دارند که با جدیت، تحقیقات خود را در مورد این پرونده ادامه میدهند.
جان شوسلر «John Schuessler» مدیر بزرگترین سازمان تحقیقات یوفولوژی در جهان یعنی «موفان» است.
ساعت شش صبح، یک یوفو نزدیک به سطح زمین به سمت شمال پرواز میکرد که ناگهان با برج آسیاب بادی منزل قاضی پراکتور «Proctor» برخورد کرد. مردم زیادی برای کمک به قاضی به نزدیک خانه او رفتند ولی آنچه که شاهدش بودند غیرمنتظره بود. آقای تی جی ویمز که در آن زمان افسر واحد خدمات سیگنالی ارتش و یک ستاره شناس بود، ادعا میکرد که یکی از خلبانان این کشتی از ساکنان مریخ بود. در این حادثه کسی جان سالم به در نبرد، و یک مراسم تدفین برای او برگزار شد و بعد از خاکسپاری او در گورستان شهر، لاشههای کشتی هم درون چاهی ریخته و از آن به بعد این حادثه به فراموشی سپرده شد. با گذشت زمان که شاهدان عینی این واقعه از دنیا میرفتند، این حادثه رفته رفته به داستانهای تخیلی و افسانه تغییر میکرد.
در اواخر نوامبر ۱۸۹۶، هزاران نفر در فاصله ۲۴۰۰ کیلومتری این شهر یعنی در ایالت کالیفرنیا مدعی شدند که یک کشتی پرنده را در آسمان دیدهاند. در ایالت تگزاس بین ماههای آوریل و می ۱۸۹۷ بیش از ۲۰ گزارش مختلف توسط صدها شهروند از این کشتیها به اطلاع مقامات مسئول رسید. سرعت پرواز این کشتیها بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر بر ساعت تخمین زده میشد. در آن زمان، سریعترین وسیله نقلیه، قطارهایی بودند که بیشترین سرعتشان بین ۵۵ تا ۶۵ کیلومتر در ساعت بود. به همین دلیل این که یک نفر مدعی حرکت یک وسیله نقلیه با سرعت ۵۰۰ کیلومتر در ساعت باشد، برای هیچ کس قابل درک نبود. داستان حادثه آرورا برای بیش از ۷۰ سال در سکوت، به فراموشی سپرده شده بود تا این که در سال ۱۹۷۳، بیل کیس «Bill Case» با یک مقاله دوباره توجهها را به آرورا جلب کرد. ناگهان عده زیادی از یوفولوژیستها از سراسر کشور به این منطقه سرازیر شدند تا راز این حادثه را کشف کنند. حادثه آرورا با دیگر گزارشهای یوفو تفاوت داشت، چرا که پای یک جسد در میان بود؛ جسد یک بیگانه.
سرعت پرواز این کشتیها بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر بر ساعت تخمین زده میشد. در آن زمان، سریعترین وسیله نقلیه، قطارهایی بودند که بیشترین سرعتشان بین ۵۵ تا ۶۵ کیلومتر در ساعت بود.
محققان سپس با مردی از اهالی آرورا به نام براولی اوتس «Brawley Oates» آشنا شدند که از آرتروز روماتیسمی رنج میبرد. او مدعی بود که این بیماری با سقوط یوفو در آرورا مرتبط است. اوتس در سال ۱۹۴۹ به محل سقوط نقل مکان کرده بود و مدتها در آنجا زندگی میکرد. او پس از نقل مکان به این مزرعه، چاه را تمیز کرده و تکههای فلزی درونش را از آن بیرون آورده بود. به باور او، آبی که آنها برای مدت حدود ۱۲ سال از آن چاه بیرون کشیده و نوشیده بودند، به شدت بر سلامتی او تاثیر منفی گذاشته بود. او که مدعی بود این چاه آلوده به رادیواکتیو است، پس از مدتی، آن را پر و از دسترس خارج کرد. به این ترتیب، یک مشکل دیگر سر راه محققان قرار گرفت و آن نبود مدارک مستدل در مورد این سقوط یوفو در آرورا و ادعاهای مرتبط با آنها بود.
آقای تی جی ویمز که در آن زمان افسر واحد خدمات سیگنالی ارتش و یک ستاره شناس بود، ادعا میکرد که یکی از خلبانان این کشتی از ساکنان مریخ بود
داستان سقوط یوفو در آرورا برای بیش از ۷۰ سال در سکوت، به فراموشی سپرده شده بود تا این که در سال ۱۹۷۳، بیل کیس «Bill Case» با یک مقاله دوباره توجهها را به آرورا جلب کرد. ناگهان عده زیادی از یوفولوژیستها از سراسر کشور به این منطقه سرازیر شدند تا راز این سقوط یوفو در آرورا را کشف کنند. این حادثه با دیگر گزارشهای یوفو تفاوت داشت، چرا که پای یک جسد در میان بود؛ جسد یک بیگانه. توصیفات شاهدان عینی از این حادثه، بیگانه را با بدنی کوچک در حد بدن یک کودک، توصیف میکردند که با دیگر گزارشهای سرنشینان یوفوها، همخوانی و شباهت زیادی داشت. «هیدن هیوز» جز اولین کسانی بود که برای تحقیق به این شهر رفتند. او متوجه شد که آنجا، منطقهای بسیار کوچک در حد یک روستاست. البته او متوجه رفتار عجیب ساکنان این منطقه شد. آنها گاهی با خوشرویی در مورد این تحقیق به او کمک میکردند و سپس ناگهان انزواطلب میشدند. محققان پس از کسب اطلاعات اولیه، تلاش کردند تا در مورد تکههای فلزی لاشه کشتی تحقیق کنند. آنها با فلزیاب به جان این ملک افتادند و تمام نقاط آن را گشتند. سپس در هر نقطه مشکوک، حفاری کردند و اجسام فلزی آن را از زمین خارج کردند. بیشتر این اجسام، چیزهایی بودند که در هر مزرعهای میتواند وجود داشته باشد؛ چیزهایی مثل میخها، قفلها یا میلههای خم شده آهنی؛ سپس یک قطعه اسرارآمیز کشف شد.
جان شوسلر «John Schuessler» که مدیر بزرگترین سازمان تحقیقات یوفولوژی در جهان یعنی «موفان» است، در این مورد چنین توضیح میدهد: این قطعه دو بار مورد آزمایش قرار گرفت. اولین بار، سال ۱۹۷۳ یعنی بلافاصله پس از کشف آن بود. این قطعه در آن زمان برای من فرستاده شد و من هم آن را برای آزمایش به یک آزمایشگاه هوافضا فرستادم. این آزمایشگاه به صورت تخصصی برای تشخیص قطعات مختلف وسایل پروازی ساخته شده بود و در نتیجه، بهترین و پیشرفتهترین وسایل روز را در اختیار داشت. آنها اولین آزمایشها را روی این قطعه انجام دادند. برای آنها درک ماهیت این قطعه سخت بود، زیرا پس از برش، مشخص شد که ۹۵ درصد آن آلومینیم خالص است و پنج درصد باقی ماندهاش از آهن است. این نوع ترکیب امکانپذیر نبود. همینطور، برخلاف موارد دیگر که کمی روی یا فلزات دیگر هم در قطعات آهنی وجود دارند، هیچ فلز دیگری درون آن وجود نداشت. نتیجه دیگری که از این آزمایشها به دست آمد، این بود که نشان داده شد این قطعه فلزی مذاب بوده و در تماس با هوا سرد و جامد شده است. بنابراین ما این طور نتیجه گرفتیم که این قطعه احتمالا در نتیجه انفجار این کشتی هوایی روی زمین افتاده و به مرور زمان درون خاک راه پیدا کرده است.
با این که در ابتدا نام آزمایشگاه به درخواست مسئولان آن فاش نشده بود اما آزمایشگاه دوم یعنی آزمایشگاه «آناستس» در تگزاس هم همین آزمایشها را روی این قطعه انجام داد و به نتایج مشابهی دست پیدا کرد. به باور مسئولان آزمایشگاه این آلیاژ میتوانست در زمین به وجود آمده باشد اما ساختن آن با دقتی که در قطعه مشاهده میشد، نیازمند سازوکار بسیار پیشرفتهای بود که در آن زمان وجود نداشت. برای عدهای از یوفولوژیستها، یافتن این قطعه به معنای داشتن مدرکی دال بر یک واقعه عجیب در این نقطه از زمین است. با تمام این تفاصیل، بسیاری از یوفولوژیستها هنوز این سقوط یوفو در آرورا را بدون توضیح میدانند و حتی از آن به عنوان مدرکی برای اثبات وجود حیات فرازمینی یاد میکنند و هنوز هم کسانی وجود دارند که با جدیت، تحقیقات خود را در مورد این پرونده ادامه میدهند.
جان شوسلر «John Schuessler» مدیر بزرگترین سازمان تحقیقات یوفولوژی در جهان یعنی «موفان» است.