به نام او
سلام بچه ها
نگاه ،
خونه دوم من بود جایی که به داستانای بچه ها پناه می بردمو زندگی معمولی خودمو فراموش می کردم.
نگاه جایی برای شاعرانه هام بود جایی که نیاز نبود سخت باشم ، من خودمو لابه لای صفحه های کتاب پیدا کردم لابه لای شعر ها و رویاها ولی جایی که بودم این ها معنایی نداشت کسی دنیای فانتزی منو نمی فهمید پس سعی کردم همرنگ اونا بشم همرنگ آدمایی که خودشون هزار رنگ بودند و خود واقعیم رو گم کردم من دیگه من نبودم نه خودم.
خیلی وقتا دلم برای بچگی هام تنگ می شه برای دنیای کوچیکی که داشتم خنده های بی دلیلم
نمی دونم خیلی وقت بود نوشتنو کنار گذاشته بودم نمی دونم چرا اومدم اینجا اما می دونم هر کی یه داستانی داره یه زندگی که متفاوت ورق خورده متفاوت خط خطی شده و نقاشی
بیاین همو بشناسیم به داستان های هم گوش بدیم و از دنیایی که می بینیم چارچوب نگاهمون برای هم بگیم
یکی بود یکی نبود
برام یه قصه بگو...
سلام بچه ها
نگاه ،
خونه دوم من بود جایی که به داستانای بچه ها پناه می بردمو زندگی معمولی خودمو فراموش می کردم.
نگاه جایی برای شاعرانه هام بود جایی که نیاز نبود سخت باشم ، من خودمو لابه لای صفحه های کتاب پیدا کردم لابه لای شعر ها و رویاها ولی جایی که بودم این ها معنایی نداشت کسی دنیای فانتزی منو نمی فهمید پس سعی کردم همرنگ اونا بشم همرنگ آدمایی که خودشون هزار رنگ بودند و خود واقعیم رو گم کردم من دیگه من نبودم نه خودم.
خیلی وقتا دلم برای بچگی هام تنگ می شه برای دنیای کوچیکی که داشتم خنده های بی دلیلم
نمی دونم خیلی وقت بود نوشتنو کنار گذاشته بودم نمی دونم چرا اومدم اینجا اما می دونم هر کی یه داستانی داره یه زندگی که متفاوت ورق خورده متفاوت خط خطی شده و نقاشی
بیاین همو بشناسیم به داستان های هم گوش بدیم و از دنیایی که می بینیم چارچوب نگاهمون برای هم بگیم
یکی بود یکی نبود
برام یه قصه بگو...
آخرین ویرایش: