سلام روز بخیر درخواست طراحی جلد برای رمان متحدان پردردسر رو دارم
نام نویسنده رمان: ریسا آیوزاوا
ژانر: تخیلی_ماجراجویی_طنز
خلاصه برای طراحی جلد :شش دانشجو که به خاطر ریزش کوه مجبور میشن برای برگشتن به خونه هاشون بزنن به دل جنگل اما خبر ندارن که قراره اونجا گیر بیوفتن و برای نجات پیدا کردن باید سه شئی خاص رو برای نگهبان پس بگیرن.
لینک تاپیک رمان:
متن کوتاه: یه حقیقت بزرگ تو این جهان وجود داره: تو هرکی باشی و هرچی بکنی،وقتی واقعا چیزی رو بخوای این خواست در «روح جهان» متولد میشه و این ماموریت تو روی زمینه.
متن کاور پشت جلد:
از سرمای آب به خودم لرزیدم،خورشید تازه غروب کرده اما آب خیلی زود داره سرد تر از قبل میشه،دستامو تکون دادم و بیشتر به نازنین نزدیک شدم،آب حالا تا شکمش بالا اومده بود ولی اون با جسارت هنوزم منتظر من وایساده بود،دیگه چیزی نمونده بود بهش برسم که احساس کردم چیزی دور مچ پام حلقه شد.
با شک وایسادم و دستمو داخل آب بردم اما قبل از اینکه انگشتام اون شئی یا موجود رو لمس کنن یه چیزی با قدرت منو داخل آب کشید،تو آخرین لحظه صورت وحشت زدمو به نازنین دوختم و بعدش فقط صدای دادش که اسممو صدا میزد رو شنیدم.
می خواستم اگر بشه یه جنگل تاریک با یه آتیش که چند نفر دورش نشستن و البته ماه کامل که تو آسمونه بخش های اصلی جلد رمان باشن، اسم نویسنده و اسم رمان هم با دوتا فونت متفاوت نوشته بشه.
اگر هم نشد که طراح هرجور صلاح دونستن انجامش بدن.
ممنون.
سلام درخواست جلد دارم
نام رمان:سکویا
لطفا اسم رمان بزرگ نوشته بشه تا اولین چیزی که دیده میشه اسمش باشه.
ژانر:عاشقانه _معمایی
نویسنده:هستی برخورداری
خلاصه برای طراحی جلد:
نارین عاشق برادر دوستش میشه بعد از اعترافش به
علیرضا باهم نامزد میکنن در این بین با اُکتای آشنا میشه که با بهم خورد نامزدیش با علیرضا با اُکتای برایگرفتن انتقامشون باهم همکاری میکنن.
متن کوتاه:عشق یک طرفه، ماننده چاقوای است که در آغـ*ـوش گرفته ای،هم بیرون اوردنش کشنده است و هم بودنش.
متن کاور پشت جلد:
میلاد را سوار ماشین می کند و می گوید:
_تو بشین، من الان میام.
هنوز داخل ساختمان نشده بود؛که اُکتای بیرون می آید .
روبه روی اُکتای می ایستد..اُکتای به شجاعتش پوزخند می زند و در دل می گوید؛این دختر کلش باد داره:
_مگه نگفتم ده دقیقه وقت داری!
نارین اما پر حرص می گوید:
_چطور می تونی بعد از بلایی که سر داداشم اوردی انقدر طلبکار باشی؟
اُکتای با دیدن جسارتش بلند می خندد:
_چطور می تونی جلو مردی که تا سر حد مرگ ،عصبیه بایستی و اراجیفتو پشت سرهم ردیف کنی؟
با اخم به یکدیگر نگاه می کنند نارین با حرص می گوید:
_ازت متنفرم.
اُکتای هم مانند نارین می گوید:
_چه خوب...منم.
و اینکه من برای جلد عکس دارم.
نام اثر: انتقام ناشناس
نام نویسنده: سامیلا
ژانر: پلیسی، عاشقانه
خلاصه: انفجار بزرگی بود طوری که هیچ کس زنده نماند بجز همان بچه هایی که ساعت ها از آن انفجار فاصله داشتند. شاید کوچکترین آنها فقط کودکی ۲ ماهه بود و بزرگترین شان تنها ۱۴ سال داشت. هیچ کدام خبر از مرگ پدر و مادر هایشان نداشتند بجز یک نفر همان دختر سیاه پوش که...
شعر روی جلد: در سـ*ـینه هزار و یک معما دارم
هر چند دلی بی کس و تنها دارم
حرف دلم از آیینه دیده بخوان
در نگهم با تو سخنها دارم
لینک رمان: کوتاه_انتقام ناشناس| سامیلا کلر بر انجمن نگاه دانلود
متن کاور پشت جلد: کارما میگه :
بعضی وقتا باید تو زندگی رنج بکشی
نه بخاطر اینکه آدم بدی بودی
بلکه بخار اینکه درک نکردی
کجا باید دست از خوب بودن برداری..!
سلام درخواست جلد دارم. نام رمان: بنبست بنفش؛ پنج ثانیه تا مرگ نام نویسنده: نازنین زهرا عباسی {آمه} ژانر: جنایی_معمایی_اجتماعی خلاصه: در بیست و هشت مرداد ماه، خانم و آقای مسیحا مورد حملهی برادر خانم مسیحا قرار میگیرند و به قتل میرسند. دختر آنها، آنسه، به یک پرورشگاهی منتقل میشود که بهجای الفبا و جبر و هندسه، روشهای انتقام و قاتل شدن را به او آموزش میدهند.
و حالا انتقام چشمان آنسه را کور کردهاست. او بعد از حل کردن یک معما، مجوز دنبال کردن ماجرای قتل سیزده سال پیش را میگیرد و برای پیدا کردن قاتل خانوادهی خودش، دنیا را زیر و رو میکند. حالاست که ماجرای قتل واقعی اتفاق میافتد. کسی قصد دارد خانواده مسیحا را قتل عام کند که ناگهان مردی پیدا میشود و ادعا میکند پدر آنسه است؛ پس قاتل واقعی خانوادهی مسیحا، در بیست و هشت مرداد ماه، چه کسی را کشته است؟
لینک رمان: رمان-بنبست-بنفش؛-پنج-ثانیه-تا-مرگ- متن پشت جلد: - پنج ثانیه بهت وقت میدم. اگه حقیقت رو نگی، بچهات رو هم نابود میکنم!
پنج... چهار... سه...
دو...
یک...
بنگ!
اگه میشه این بنگ کمی پر رنگتر تایپ بشه.
و خیلی بهتر میشه که تم جلد بنفش باشه. البته من خودم عکس دارم فقط برای آپلود کردنش یکم مشکل دارم.