♧•°•شاهنشاهی هخامنشیان•°•♧
هَخامَنِش (درگذشته ۶۵۰ پیش از میلاد) نام کسی است که دودمانهخامنشی خود را به نام او میخواندند.
واژه هخامنش معنای دارنده اندیشه راست را میرساند.
وی نیای بزرگ هخامنشیان و سرپرست طایفه پاسارگادیان بوده باشد.
هخامنش توسط دیاکو پادشاه مادها به فرمانداری پارسه منصوب میشود و در حملهای که تعدادی از جنگجویان پارسی علیه تعدادی از سربازان سناخریب پادشاه آشور ترتیب داده بودند سرکردگی آنان را بر عهده داشت.
حکومت هخامنش در آنشان درست در زمانی بود که طایفه دیگری از آریاییها (مادها) در غرب ایران در حال تشکیل حکومت مقتدری بودند.
فرزندان و دیگر بازماندگان هخامنش سرانجام به تأسیس حکومت نیرومندی در آسیا موفق گردیدند که از ۵۵۹ ق. م تا سال ۳۳۰ ق. م دوام آورد.
بعد از هخامنش حکومت آنشان به فرزندش چیشپیش رسید.
(پارسی باستان: Xšāça، «شاهنشاهی» -۵۵۰–۳۳۰ پیش از میلاد) معروف به امپراتوری پارس در ادبیات غربی، یک شاهنشاهی باستانی ایرانی بود که به دست کوروش بزرگ بنیاد نهاده شد.
این دولت تقریباً همه جهان متمدن آن روز را دربرمیگرفت و از این رو، شاهنشاهی هخامنشی نخستین و تنها حکومتی بود که همه جهان را برای بیش از دو سده یکپارچه کرد.
امپراتوری ایران در اوج گستره خود در سال ۴۸۰ پیش از میلاد هشت میلیون کیلومتر مربع، از دره سند در هند تا رود نیل در مصر و ناحیه بنغازی در لیبی امروز و از رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی، وسعت داشت که آن را تبدیل به وسیعترین امپراتوری باستانی تاریخ جهان کرد.
این شاهنشاهی بر مردمان گوناگون از ملل و با ادیان مختلف فرمان میراند و اقوام بسیاری با آداب و رسوم خاص خود در قلمروی هخامنشی زندگی میکردند و فرهنگ ایالتی و قومی خود را پاس میداشتند.
در حقیقت مشخصه مهم این دولت احترام به آزادی فردی و قومی و بزرگداشت نظم و قانون و تشویق هنرها و فرهنگ بومی و همچنین ترویج بازرگانی و هنر بود.
کارل شفُلد مینویسد: «تمدن بزرگی مانند تمدن هخامنشی را نمیتوان از روی تأثیراتی که پذیرفته درک کرد.
واقع آن است که اهمیت این چنین تمدنی دقیقاً در توانی است که آن را به حل و جمع همهٔ این اجزای مختلف در کلیتی واحد قادر ساختهاست.»
پارس، در جنوبغرب فلات ایران، منطقهای بود که خاندان هخامنشی در آن پا گرفت.
پس از چند سده حکومت بر این منطقه، یکی از اعضای این خاندان به نام کوروش دوم، شاهنشاهی ماد (ایران و میانرودان شمالی)، پادشاهی لیدی و امپراتوری بابلنورا فتح کرد و شاهنشاهی هخامنشی را بنیان گذاشت.
دولتی که او بنیان نهاد، بیش از دو سده بر تقریباً همه جهان متمدن آن روز فرمان راند، تا اینکه در نهایت توسط اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد فتح شد.
اسکندر تنها چند سال پس از فتح امپراتوری درگذشت که همین مسئله باعث از بین رفتن یکپارچگی سرزمینهای سابق امپراتوری هخامنشی گردید و دیگر هرگز این سرزمینها زیر یک پرچم متحد نشدند. سلوکوس و بطلمیوس، از سرداران اسکندر، کسانی بودند که بزرگترین قسمتهای قلمروهای هخامنشی را مال خود کردند و البته چندین و چند دولت مستقل دیگر نیز پس از مرگ اسکندر یا به مرور سر برآوردند. در نهایت، یک و نیم سده بعد ایرانیان مجدداً استقلال خود را به دست آوردند و شاهنشاهی اشکانی را در فلات ایران بنیان گذاشتند.
شاهنشاهی هخامنشیان به یک نمونه موفق برای اداره یک دولت جهانی تبدیل گردید و دستاوردهایی نظیر حکومت متمرکز، سیستم جادهای و پست، زبان رسمی، خدمات شهروندی و ارتش وسیع منظم توسط امپراتوریهای پسین تقلید شد.
در تاریخ غرب، شاهنشاهی هخامنشی به عنوان آنتاگونیست تاریخ یونان و همچنین رهاییبخش یهودیانِ بابل به یاد آورده میشود.
میراث این دولت و رد پایش بر روی تاریخ جهان از قلمروی آن بسیار فراتر رفت و بر روی تاریخ نظامی، فرهنگی، اجتماعی و دینی دنیا تأثیر چشمگیری گذاشت.
فتح یهودیه توسط ایرانیان باعث این شد که شاهنشاهی هخامنشی در متون دینی یهودیان و مسیحیان از اهمیت زیادی برخوردار شود.
تکامل مزدیسنا در این دوره باعث گسترش آن از شرق تا غرب گردید و همچنین میراث هخامنشی نقش پررنگی در سیاست و جنبشهای تاریخ معاصر ایران بازی کرد.
هَخامَنِش (درگذشته ۶۵۰ پیش از میلاد) نام کسی است که دودمانهخامنشی خود را به نام او میخواندند.
واژه هخامنش معنای دارنده اندیشه راست را میرساند.
وی نیای بزرگ هخامنشیان و سرپرست طایفه پاسارگادیان بوده باشد.
هخامنش توسط دیاکو پادشاه مادها به فرمانداری پارسه منصوب میشود و در حملهای که تعدادی از جنگجویان پارسی علیه تعدادی از سربازان سناخریب پادشاه آشور ترتیب داده بودند سرکردگی آنان را بر عهده داشت.
حکومت هخامنش در آنشان درست در زمانی بود که طایفه دیگری از آریاییها (مادها) در غرب ایران در حال تشکیل حکومت مقتدری بودند.
فرزندان و دیگر بازماندگان هخامنش سرانجام به تأسیس حکومت نیرومندی در آسیا موفق گردیدند که از ۵۵۹ ق. م تا سال ۳۳۰ ق. م دوام آورد.
بعد از هخامنش حکومت آنشان به فرزندش چیشپیش رسید.
(پارسی باستان: Xšāça، «شاهنشاهی» -۵۵۰–۳۳۰ پیش از میلاد) معروف به امپراتوری پارس در ادبیات غربی، یک شاهنشاهی باستانی ایرانی بود که به دست کوروش بزرگ بنیاد نهاده شد.
این دولت تقریباً همه جهان متمدن آن روز را دربرمیگرفت و از این رو، شاهنشاهی هخامنشی نخستین و تنها حکومتی بود که همه جهان را برای بیش از دو سده یکپارچه کرد.
امپراتوری ایران در اوج گستره خود در سال ۴۸۰ پیش از میلاد هشت میلیون کیلومتر مربع، از دره سند در هند تا رود نیل در مصر و ناحیه بنغازی در لیبی امروز و از رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی، وسعت داشت که آن را تبدیل به وسیعترین امپراتوری باستانی تاریخ جهان کرد.
این شاهنشاهی بر مردمان گوناگون از ملل و با ادیان مختلف فرمان میراند و اقوام بسیاری با آداب و رسوم خاص خود در قلمروی هخامنشی زندگی میکردند و فرهنگ ایالتی و قومی خود را پاس میداشتند.
در حقیقت مشخصه مهم این دولت احترام به آزادی فردی و قومی و بزرگداشت نظم و قانون و تشویق هنرها و فرهنگ بومی و همچنین ترویج بازرگانی و هنر بود.
کارل شفُلد مینویسد: «تمدن بزرگی مانند تمدن هخامنشی را نمیتوان از روی تأثیراتی که پذیرفته درک کرد.
واقع آن است که اهمیت این چنین تمدنی دقیقاً در توانی است که آن را به حل و جمع همهٔ این اجزای مختلف در کلیتی واحد قادر ساختهاست.»
پارس، در جنوبغرب فلات ایران، منطقهای بود که خاندان هخامنشی در آن پا گرفت.
پس از چند سده حکومت بر این منطقه، یکی از اعضای این خاندان به نام کوروش دوم، شاهنشاهی ماد (ایران و میانرودان شمالی)، پادشاهی لیدی و امپراتوری بابلنورا فتح کرد و شاهنشاهی هخامنشی را بنیان گذاشت.
دولتی که او بنیان نهاد، بیش از دو سده بر تقریباً همه جهان متمدن آن روز فرمان راند، تا اینکه در نهایت توسط اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد فتح شد.
اسکندر تنها چند سال پس از فتح امپراتوری درگذشت که همین مسئله باعث از بین رفتن یکپارچگی سرزمینهای سابق امپراتوری هخامنشی گردید و دیگر هرگز این سرزمینها زیر یک پرچم متحد نشدند. سلوکوس و بطلمیوس، از سرداران اسکندر، کسانی بودند که بزرگترین قسمتهای قلمروهای هخامنشی را مال خود کردند و البته چندین و چند دولت مستقل دیگر نیز پس از مرگ اسکندر یا به مرور سر برآوردند. در نهایت، یک و نیم سده بعد ایرانیان مجدداً استقلال خود را به دست آوردند و شاهنشاهی اشکانی را در فلات ایران بنیان گذاشتند.
شاهنشاهی هخامنشیان به یک نمونه موفق برای اداره یک دولت جهانی تبدیل گردید و دستاوردهایی نظیر حکومت متمرکز، سیستم جادهای و پست، زبان رسمی، خدمات شهروندی و ارتش وسیع منظم توسط امپراتوریهای پسین تقلید شد.
در تاریخ غرب، شاهنشاهی هخامنشی به عنوان آنتاگونیست تاریخ یونان و همچنین رهاییبخش یهودیانِ بابل به یاد آورده میشود.
میراث این دولت و رد پایش بر روی تاریخ جهان از قلمروی آن بسیار فراتر رفت و بر روی تاریخ نظامی، فرهنگی، اجتماعی و دینی دنیا تأثیر چشمگیری گذاشت.
فتح یهودیه توسط ایرانیان باعث این شد که شاهنشاهی هخامنشی در متون دینی یهودیان و مسیحیان از اهمیت زیادی برخوردار شود.
تکامل مزدیسنا در این دوره باعث گسترش آن از شرق تا غرب گردید و همچنین میراث هخامنشی نقش پررنگی در سیاست و جنبشهای تاریخ معاصر ایران بازی کرد.
آخرین ویرایش: